میزگردی با شما(به کجا چنین شتابان....)

1396/01/01

با توجه به رشد روز افزون تکنولوژی و گسترش روابط و تبدیل شدن جامعه از نسل سنتی به سوی مدرن روابط و هنجارها و تفریحات. نوع ارتباطات هم شروع به تغییر کرد .در جامعه سنتی روابط عاطفی و خانوادگی انسجام بیشتری داشت و کانون خانواده و فامیل و گاها همسایه و هم محلی جزیی از یک خانواده مجازی بزرگتر قرار داشت به نحوی که اعضا حتی رو فامیل و همسایه و هم محلی هم بقول خودشون تعصب داشتن و سعی میکردن اونا رو جزیی از حریم محافظتی خودشون قرار بدن بنحوی که شاهد این بودیم همسایه دخترشو دست همسایه میسپرد و فامیل و… سعی میکردن تو مشکلات و شادیها هوای همو نگه داشته باشن کانون خانواده مهمترین عامل همبستگی اعضا بود و حرمت و قداستی در فرهنگ عامه مردم داشت .چیزهای زیادی رو این حرمت شامل میشد مثل حرمت نونو نمک حرمت فامیلی رفاقت سلام و علیک و …

البته اینم باید عنوان کرد که این جامعه و فرهنگ سنتی ایراداتی رو همراه خودش داشت به نحوی که جایگاه زن بدرستی دارای حقوق نبود و زن بعنوان یک موجود ثانویه بهش نگاه میشد و ناموسش مهتر از خودش بود و حتی اختیار انتخاب و …رو ازش محروم بود تا اینکه حرکت فرهنگی بسمت مدرنیته عامه مردم رو ناچار کرد تا تعریف دیگه ای از فرهنگ رو جایگزین کنن یواش یواش جایگاه زن و حقوقشون شکل گرفت و زنان به سمتی رفتن که بیشتر از مردان صندلی های دانشگاه رو از ان خودشون کردند و در کارها و فعالیت های اجتماعی جایگاهی برای خودشون دستو پا کردند به نحوی که دیگه مثل گذشته چشم بدست مردان نبودند وجود شبکه های مجازی و …اگاهی رو بیشتر و ایران بسمت جلو قدم برداشت و این دیدگاه جدید با خودش خوبیها و بدیهایی رو وارد زندگی و فرهنگ ایران و ایرانی کرد .بنحوی که روابط اجتماعی کم رنگ تر شد و بسمت مجازی شدن پیش رفت بین اعضای خونواده فامیل و هم محلی و…شکافی ایجاد شد و انسانها در عین ترقی بسمت منزوی شدن رفتن تا جایی که خواهر برادرها و دوستان دیدارهاشون مجازی و یا سال به سال از دیدار هم محروم موندن و جامعه بسمت مرگ عاطفی پیش رفت .

تنوع در روابط گوی سبقت رو از حقوقی که مردان و زنان براش میجنگیدن ربود و در حال حاظر دیگه دل مشغولی مردم حقوق ضایع شدشون نبود بلکه خواسته های بیشتر و تنوع های بیشتر بود .امار ازدواج بشدت پایین اومد و امار طلاق رو به فزونی و زن یا مرد هر کدام طرف مقابل رو به عدم درک شدگی و مسعولیت ناپذیری متهم کردن در طرف مقابل روابط همجنسگرایی و تمایلات ضربدری موازی سکس با محارم و…از حالت تابو بیرون اومد و امروزه دیگه کسی شاخ در نمیاره از شنیدن این کلمات .در زمانی که ازدواجهای سنتی و اجباری مرسوم بود همگی کم یا زیاد به این نتیجه رسیدیم این مسیر غلطه و فارق از دین و مذهب و سیاست راه درستی برای تشکیل زندگی نیس پس جامعه تصمیم گرفت دید جدیدتری به زندگی و روابط داشته باشه عده ای هنوز بر این باورند که مهمترین اصول ازدواج و رابطه تعهد داشتن به همدیگس و جدا از روابطی که دختر یا پسر در گذشته داشته حال با ایجاد یک رابطه طرفین باید دوران مجردی و عدم تعهد رو کنار بزارن و بهمدیگه پایبند و تنوع گرایی رو فقط با هم و بین خودشون نه ورود شخص دیگه تجربه کنن اما عده ای پا رو از این باور فراتر گذاشتن و اعتقاد دارن زن راضی مرد راضی خواهر راضی مادر راضی کون لق ناراضی و حریم و چهارچوبی برای روابط جنسی نباید متصور شد این مقدمه رو بدون وارد کردن نظر شخصیم مطرح کردم و فارق از نگاه دینی سیاسی و …

**(الان یکی میاد میگه این تو اسلام حرومه یکیم میاد میگه که تو عامل موساد و ک گ ب و …هستی که این دیدگاه ها به تخم ادمین البته چپش واگذار میشه)
**

لطف کنید نظراتتونو بعنوان کسانی که تجربه کردن یا نظری دارن و میخوان بیان کنن مطرح کنین و اثرات بد یا خوب و اسیبها و یا خوبیهاشو با هم به اشتراک بگذاریم

از مغلطه گویی و ارجاع مسایل به اینکه توخارج این خوبه پس درسته یا اینکه در فلان ایه نهی شده جدن خود داری کنید .قراره مسایل رو اجتماعی و حول فرهنگ و جایی که توش زندگی میکنیم مطرح کنیم وگرنه همه میدونن اسکیموا بعنوان هدیه به مهمونشون زنشونو میدن یا همه میدونن تو عربستان زن حق رانندگی نداره .باتشکر از دوستان لطف کنید ما رو در این راه از نظراتتون بی نصیب نکنید

2470 👀
4 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2017-03-21 18:29:53 +0330 +0330

…Loading

0 ❤️

2017-03-21 18:34:33 +0330 +0330

…loading

0 ❤️

2017-03-21 18:45:26 +0330 +0330
1 ❤️

2017-03-21 18:51:40 +0330 +0330

سکس ضربدری و رابطه جنسی ضربدری نوعی ارتباط جنسی بین دو یا چند زوج جنسی می‌باشد. این رابطه می‌تواند بخشی از یک مهمانی خصوصی باشد و یا در خلال تجمع‌های گروهی و یا کلوب‌های مخصوص سکس ضربدری و ارتباط جنسی ضربدری صورت پذیرد. ترتیب ملاقات هم می‌تواند از طریق مجلات، اینترنت و یا معرفی دوستان داده شود. پیشینه تاریخی ثبت شده این نوع ارتباط به دوران رم باستان باز می‌گردد که در آن مناسکی با نام Orgy و یا ارتباط جنسی گروهی بین زوجین انجام می‌شده‌ است. اما این نوع رابطه از دهه ۱۹۶۰ با بوجود آمدن انقلاب جنسی و پیدایش روش های پیشگیری از بارداری وارد مرحله جدید و مطمئن‌تری شد.

ارتباط جنسی ضربدری

تاریخچه سکس ضربدری یا ارتباط جنسی ضربدری

**

قرن شانزدهم

**

قراردادی رسمی بین جان دیجان دی، همسرش جین و یک طالع بین scryer به نام ادوارد کلی و همسرش در مورخ ۲۲ آوریل ۱۵۷۸ منعقد می‌گردد با این مضمون که روابط نکاحی و زناشویی بین آنان تقسیم شود .

**

قرن هجدهم

**

تنها گروهی که رسماً عمل سکس ضربدری را انجام می‌دادند روشنفکران اروپایی بودند، که مشهورترین آنها مری شلی نویسنده “فرانکشتین” و شوهرش (پرسی شلی) بودند. امروزه نیز روشنفکران حتی در بین ادیان ابراهیمی نشانه‌هایی را از مراسمات وآیین‌هایی مشاهده می‌کنند که در خلال آن مبادله زوجات صورت می‌گرفته‌است؛ که در این میان می‌توان به دوفرقه مسلمان ساکن ترکیه به نام های (کیزیباش) و (یهودیت) اشاره نمود.

**

قرن نوزدهم

**

دراواسط قرن نوزدهم و مخصوصاً در آلمان به زوجهایی که عمل تبادل زوجات را انجام می‌دادند لقب کمونیست داده می‌شد. به مفهوم اینکه همه چیزشان حتی همسرشان را به اشتراک می‌گذارند.

**

قرن بیستم

**

با اختراع اینترنت امکان یافتن زوج مناسب جهت سکس ضربدری هرچه فراهمتر گردید. براساس آمار ارائه شده تخمین زده می‌شود، بیش از ۴۰۰۰۰۰ زوج دربریتانیا از طریق اینترنت در سکسهای ضربدری شرکت نموده‌اند.

**

سکس ضربدری مدرن

**

براساس کتاب «نگاهی به آیین شهوانی سکس ضربدری» نوشته تری گلد، سکس ضربدری در میان گروهی از خلبانان نیروی هوایی آمریکا و همسرانشان در جنگ جهانی دوم متداول بود. از آنجایی که نرخ تلفات در میان آنان بالا بود خانواده خلبانان با یکدیگر توافق می‌نمودند در صورتی که هریک از آنان کشته شد و یا مفقود الاثر گردید، همسر او توسط دیگر همکارش همانند همسر خود به لحاظ ارضای تمایلات جنسی و عاطفی مراقبت شود.

**

در زمان جاهلیت

**

در عربستان قبل از اسلام نوعی از سکس ضربدری مرسوم بوده که به آن ازدواج تعویضی یا [نکاح بدل] می‌گفتند، یعنی دو مرد با یکدیگر توافق می کردند و زنانشان را با هم عوض می کردند.

2 ❤️

2017-03-21 18:52:56 +0330 +0330
1 ❤️

2017-03-21 19:02:54 +0330 +0330

طبق تجربیات شخصی و البته اظهارات فت و فراوون توسط عموم حشرمندانِ پیشتاز، عرض شود که «میل جنسی» مث دیگر غرایض طبیعی (تنفس، تشنگی، گشنگی) نیس! بلکه تقریبن مث میل به جاه و مقام میمونه که هی میخواد بره بالاتر. این نکته رو همواره باید در نظر گرف.
یجورایی میشه گف عطش جنسی تا حودودی شبیه مخدر عمل میکنه، چه بسا ارتباط تنگاتنگی هم داره با "دوپامین"(سیستم پاداش در مغز). واضحه در این راستا هرچی پیش بری باز حریص‌تر میشی. مورد داشتیم طرف سکس با زن خودش براش تکراری شده یواش‌یواش رفته سراغ ضرب و تقسیم و اینا،.. بعد یه مدت دیگه خودش وارد عمل نمیشده و ترجی میداده چن نفر خانومشو مورد عنایت قرار بدن و خودش بشینه یه گوشه فقط نیگا کنه (یحتمل اینکه از خانومش یه جنده بسازه بهش بیشتر حال میداده) بعد یه مدتم پیش خودش گفته چرا به اونایی که خانومشو میگان خودش همزمان کون نده؟! خخخخخخ
عینهو معتادی که اول از سیگار شورو کرده بعد یواش‌یواش رفته سراغ چیزای با دوز بالاتر و یهو اومده به خودش دیده شده یه عملی بدبخ گوشه خیابون...

بهرحال اینکه وختی به اون مرحله رسیدید به بهای قربانی کردن هر چیزی مجبور به تهیه مواد ارزون تخمی بشید بلکه فقط سرپا بمونید یا اونقد پولشو داشته باشین که از پس اینکه خودتو بسازید راحت بربیاید، دیگه تشخیصش با خود شماس!

1 ❤️

2017-03-21 19:04:21 +0330 +0330

**در این گزارش فقط حرف های این دو نفر را روایت می کند و هیچ قضاوتی درباره آن نمی شود.
**
قرار ملاقات را در خانه‌‌شان می‌گذاریم. دورادور می‌شناسمشان. مرد و زنی هستند سی‌ و چندساله، فرهنگی، تحصیل‌کرده و از طبقه متوسط. می‌دانند قرار است درباره نوع زندگی‌شان، درباره آنچه این روزها به آن “ازدواج سفید” گفته می‌شود یا خیلی‌ها از آن تعبیر همزیستی دارند و زندگی مشترک زن و مرد بدون مراحل قانونی و شرعی است، گزارش بنویسم. قرار است بنشینیم و یکی دوساعت حرف بزنیم تا به سوال‌هایی که توی ذهنم دارم جواب بدهند. یکی‌شان چای می‌آورد و دیگری شیرینی. تا می‌نشینند، به انگشتشان نگاه می‌کنم. زن که متوجه می‌شود دلیل نگاهم چیست، با خنده می‌گوید “نه، ما حلقه نداریم”. و ادامه می‌دهد: “این سبک زندگی با آنچه همیشه همه جا دیده‌اید تفاوت دارد دیگر، قرار نیست کارهایی را بکنیم که بقیه انجام می‌دهند. در زندگی ما از رسم و رسوم و خریدها و خرج‌های اضافه خبری نیست. ضمن این که تا جایی که می‌شود، باید نشانه‌های ظاهری را حذف کنیم، چون جامعه ما این زندگی را نمی‌پسندد، می‌دانید که؟” می‌دانم. سرم را تکان می‌دهم که یعنی می‌دانم “برای همین الان اینجا هستم، که بدانم چرا با این که جامعه این سبک زندگی را نمی‌پسندد، آن را انتخاب کرده‌اید و حتی مجبور می‌شوید به جای دفاع از آن، پنهانش کنید و این همه سختی را تحمل کنید؟”

لیوان چایش را برمی‌دارد و می‌گوید: “تمام زندگی‌ها همینطور است. هر کدام سختی‌ها و مزیت‌های خودش را دارد. این شیوه زندگی هم همینطور. از نظر ما اتفاق عجیب و غریبی نیست ولی از نظر دیگران هست، پس مجبوریم پنهانش کنیم. راستش، این سخت‌ترین بخش قضیه است. اگر به شیوه دیگران ازدواج کرده بودیم و بعد زیر یک سقف زندگی می‌کردیم، نیازی به این همه پنهانکاری و ترس از برملا شدن قضیه نداشتیم، اما حالا بعضی از دوستان و آشنایانمان وضعیت زندگی ما را می‌دانند، بعضی نمی‌دانند، گاهی باید مراقب باشیم که بقیه نفهمند و گاهی خیالمان راحت است. همکارها نباید سر در بیاورند، دوست‌ها اشکالی ندارد، بعضی از اعضای فامیل می‌توانند بدانند و بعضی دیگر نه، به همکلاسی‌ها و همسایه‌ها چه بگوییم که هزار جور فکر به سرشان نزند. چطور بگویم چه حسی است …”

می‌گویم: “سردرگمی؟ دوگانگی؟…” با سر تایید می‌کند: “دقیقا همین، دوگانگی. فکر کنید یک فرم به شما می‌دهند که پر کنید، تا به قسمت متاهل یا مجرد می‌رسید، می‌دانید تکلیفتان چیست. یا متاهل هستید و با همسرتان زندگی می‌کنید یا مجردید. اما من بارها در این شرایط قرار گرفته‌ام و از خودم پرسیده‌ام خب، تو کدامی؟ و به نتیجه نرسیده‌ام. شاید به نظر شما ساده بیاید اما این بدترین حسی بوده که داشته‌ام. این که ندانید چه هستید و که هستید.”

نگاه متعجبم را می‌فهمد که پس چرا؟! مرد جواب می‌دهد: “اما چیزهای مهمتر از این هست که مجابمان می‌کند اینطور زندگی کنیم.”

منتظر دلایل مهمی هستم که مجابشان کرده است. ادامه می‌دهد: “همین آمار طلاق را نگاه کنید که روز به روز بیشتر می‌شود. ما نمی‌خواهیم یکی از اینها باشیم. می‌خواهیم اول به شناخت از همدیگر برسیم و بعد اگر دیدیدم همدیگر را برای تمام عمرمان می‌خواهیم آنوقت به این موضوع رسمیت بدهیم، نه این که مثل خیلی‌ها ندیده و نشناخته وارد یک رابطه دائمی شویم که در ادامه آن مثل خیلی‌های دیگر یا از هم جدا شویم یا دلزده شویم اما از سر اجبار به زندگیمان ادامه دهیم. قرارمان بین خودمان این است که تا زمانی که “عشق” هست، ادامه بدهیم.”

می‌پرسم در این چند سال به شناخت نرسیده‌اید؟ و اصلا مگر شناخت فقط با زندگی‌ کردن به دست می‌آید؟ که می‌گوید: “به شناخت رسیده‌ایم اما ازدواجمان را ثبت کنیم که چه بشود؟ قوانین دست و پاگیر برای خودمان جور کنیم؟ هزار جور رفت و آمد و خواستگاری و انواع مخالفت‌ها و موافقت‌ها و تشریفات مختلف برای چه؟ همدیگر را انتخاب کردیم و حالا زندگی می‌کنیم دیگر. هروقت هم دیدیم مناسب نیستیم از هم جدا می‌شویم.”

می‌پرسم: “تعهد چطور؟” زن چهره جدی به خودش می‌گیرد و می‌گوید: “به نظر ما خیلی مهم است که تعریف مشترکی از “تعهد” داشته باشیم. برای ما تعهد یعنی احساس یگانه‌ای که نسبت به یکدیگر داریم و نوع و میزان رابطه‌مان را با هم مشخص می‌کند. به این تعریف پایبندیم و هروقت هرکدام احساس کردیم از این احساس چیزی کم شده یا یکی از ما مایل است رابطه احساسی یا فیزیکی که مخصوص ما دو نفر است را با دیگری تجربه کند، دیگر زندگی مشترکی در کار نخواهد بود. بدون دردسر و دادگاه و طلاق از هم جدا می‌شویم. می‌بینید؟ بنابراین خیانتی هم در کار نیست.”

می‌پرسم یعنی مهمترین دلیلتان برای انتخاب این نوع زندگی همین است؟ نگرانید که مبادا مناسب همدیگر نباشید و می‌توانید به راحتی از همدیگر جدا شوید؟ مشکلات دیگری مثلا مشکل اقتصادی برای ازدواج و شروع زندگی مشترک نداشتید؟ مرد دستی به موهایش می‌کشد و به صندلی تکیه می‌دهد: “دوستانی داریم که به خاطر مشکلات اقتصادی، بدون این که با هم ازدواج کنند تصمیم گرفته‌اند به صورت مشترک با هم زندگی می‌کنند؛ هردوی دختر و پسر در تهران دانشجو هستند یا تصمیم گرفته‌اند جدا از خانواده‌شان زندگی کنند و برای این که در مخارج مسکن و انواع قبض و خریدهای روزانه صرفه‌جویی شود با هم زندگی می‌کنند.”

و تاکید می‌کند که: “اما ما دلیلمان اینها نیست. می‌توانستیم با یک مراسم ساده و بدون تشریفات هم به عقد همدیگر دربیاییم. ضمن این که این نوع زندگی در کشورهای دیگر هم جواب خودش را پس داده؛ آدمها اول با هم زندگی می‌کنند، بعد اگر خواستند ازدواج می‌کنند.”

اشاره‌ام به تفاوت‌ فرهنگ‌ها را می‌پذیرند. قبول می‌کنند که برای تجربه کردن آنچه در فیلمها دیده یا از آن سوی آبها به گوششان خورده، باید تبعات زیادی را بپذیرند. می‌پذیرند که مردم هر جامعه‌ای بایدها و نبایدهای خودشان را دارند و اصلا برای همین است که در موارد زیادی شرایطشان را از دیگران پنهان می‌کنند؛ اما در نهایت به اینجا می‌رسیم که: “اما فعلا که درباره این زندگی توافق کرده‌ایم.”

می‌رسم به این که تکلیفتان با بچه‌دار شدن چیست؟ “مسلما هرگز، اصلا. مگر دیوانه‌ایم؟ هم دلمان بچه‌ نمی‌خواهد و هم در این شرایط بلاتکلیف؟ ما حتی هنوز مسافرت نمی‌توانیم برویم، در هتل نمی‌توانیم با هم بمانیم چون اسممان در شناسنامه همدیگر ثبت نشده، در مناسبت‌ها و مراسم خانوادگی نمی‌توانیم با هم باشیم، از تسهیلاتی که به متاهل‌ها داده می‌شود بی‌بهره‌ایم، برای اجاره کردن خانه مشکل داریم، آنوقت بچه‌دار هم بشویم؟ استرس و نگرانی پنهان زندگی کردن دو نفره کافی نیست؟”

بعد از حرف‌های دیگرمان درباره مسائل مختلف، می‌پرسم: فکر می‌کنید بتوانید به بقیه هم پیشنهاد بدهید اینطور زندگی کنند؟ بعد از چند دقیقه، زن سکوت را می‌شکند: “راستش این است که نمی‌دانم! یک جور شنا کردن خلاف جریان آب است دیگر. سختی‌های خودش را دارد. این تصمیم‌ها به شرایط آدمها بستگی دارد. تنها چیزی که می‌دانم این است که من استقلال مالی و شخصیتی دارم و به علاقه شریک زندگی‌ام نسبت به خودم اطمینان دارم در غیر این صورت قطعا آسیب می‌دیدم. می‌دانید؟ این زندگی برای زن‌ها خطرناک‌تر است. دوستان دختری داشتم که با تصور این که زندگیشان زیر یک سقف با پسر مورد علاقه‌شان به ازدواج می‌انجامد یا این که فکر می‌کردند این زندگی دوام دارد وارد رابطه‌ای شدند اما درنهایت از اینجا مانده و از آنجا رانده شدند. دیگر خانواده‌‌شان آنها را نپذیرفت و رابطه‌شان به یک رابطه دائمی هم منجر نشد. در این میان هم آنقدر از لحاظ عاطفی و اقتصادی وابسته شدند که بعد از جدایی از شریک‌ زندگی‌شان به افسردگی‌های شدید یا حتی اعتیاد دچار شدند.”

به لیوان خالی چایش نگاه می‌کند و ادامه می‌دهد: “نه این که پسرها آسیب نبینند، اما تربیت خانوادگی و اجتماعی ما طوری است که به دخترها اعتماد به نفس کمتری داده می‌شود بنابراین اگر این زندگی‌ را انتخاب کنند و بعد آنچه در ذهنشان ساخته‌اند از بین برود، چیزی برایشان باقی نمی‌ماند. دست‌کم در زندگی‌های متعارف، بعد از جدایی از همسرشان یا هنگام اختلاف، حمایت خانواده و اطرافیانشان را دارند، از بعضی حمایت‌های مادی و قانونی بهره‌مند می‌شوند، اما اگر در این زندگی حواسشان به خودشان نباشد، بازنده اصلی آنها هستند. از نظر فیزیکی هم که خودتان می‌دانید زنان چقدر ممکن است آسیب ببینند. سقط جنین‌های مکرر دوستانم را دیده‌ام. می‌دانم یک رابطه نامطمئن و ناپایدار چطور می‌تواند از نظر روحی و جسمی زنان را تهدید کند و به آنها ضربه بزند. اینها فقط توی فیلم‌ها نیست. این اتفاق‌ها را با چشم خودم دیده‌ام…”

در را که می‌بندم و از خانه‌شان بیرون می‌آیم، به سوال‌های بسیار دیگری فکر می‌کنم که توی ذهنم دارم. بیشتر از همه به این فکر می‌کنم که با همه این حرف‌ها که گفتند، توی دلشان، توی فکرشان، با خودشان چند چندند؟ چقدر به آینده‌ای که قرار است بیاید خوش‌بینند؟ چقدر می‌توانند آجر‌های رابطه‌‌شان را اینطور روی هم بچینند و نترسند که هر باد و طوفانی ممکن است آن را از هم متلاشی کند؟ اصلا دلشان می‌آید بدون نقشه، آجر روی آجر بگذارند

2 ❤️

2017-03-21 19:12:10 +0330 +0330
نقل از: اسکلت حشری

طبق تجربیات شخصی و البته اظهارات فت و فراوون توسط عموم حشرمندانِ پیشتاز، عرض شود که «میل جنسی» مث دیگر غرایض طبیعی (تنفس، تشنگی، گشنگی) نیس! بلکه تقریبن مث میل به جاه و مقام میمونه که هی میخواد بره بالاتر. این نکته رو همواره باید در نظر گرف.
یجورایی میشه گف عطش جنسی تا حودودی شبیه مخدر عمل میکنه، چه بسا ارتباط تنگاتنگی هم داره با "دوپامین"(سیستم پاداش در مغز). واضحه در این راستا هرچی پیش بری باز حریص‌تر میشی. مورد داشتیم طرف سکس با زن خودش براش تکراری شده یواش‌یواش رفته سراغ ضرب و تقسیم و اینا،.. بعد یه مدت دیگه خودش وارد عمل نمیشده و ترجی میداده چن نفر خانومشو مورد عنایت قرار بدن و خودش بشینه یه گوشه فقط نیگا کنه (یحتمل اینکه از خانومش یه جنده بسازه بهش بیشتر حال میداده) بعد یه مدتم پیش خودش گفته چرا به اونایی که خانومشو میگان خودش همزمان کون نده؟! خخخخخخ
عینهو معتادی که اول از سیگار شورو کرده بعد یواش‌یواش رفته سراغ چیزای با دوز بالاتر و یهو اومده به خودش دیده شده یه عملی بدبخ گوشه خیابون...

بهرحال اینکه وختی به اون مرحله رسیدید به بهای قربانی کردن هر چیزی مجبور به تهیه مواد ارزون تخمی بشید بلکه فقط سرپا بمونید یا اونقد پولشو داشته باشین که از پس اینکه خودتو بسازید راحت بربیاید، دیگه تشخیصش با خود شماس!

سپاس از اسکلت عزیز .به نکته خوبی اشاره کردی میل جنسی دقیقاشبیه مصرف مواد مخدره هر چقدر توش جلوتر میری به این نتیجه میرسی بازم میخای و دیگه حس جنسی و روابط عادی ارومت نمیکنه شاید یه عده الان بیان بگن از جایگاهی حرف میزنم که تجربش نکردم.قصد ندارم نظر خودمو فعلا وارد تایپیک کنم .ولی سعی میکنم با سوال پرسیدن از هر دو دیدگاه تایپیک رو جهت دار نکنم.توضیحات کسایی که به این سمت رفتن اینه که روابط جنسیشون دچار سکون و خستگی شده و یه جورایی برای هم عادی شدن و قصد دارن با تنوع دادن به روابط جنسیشون زندگیشون رو به هیجان بیارن و از دید خیلیاشونم با انجام این عمل عشق و علاقشون به هم نه تنها کم نمیشه بلکه بیشترم میشه .چه توضیحی براش داری اسی؟
یه نمونه رو که قصد شروع داره برای مثال میارم
تورو خدا منو راهنمایی کنید
با سلام
من زنی 27 ساله ام که 1.5 سال ازدواج کردیم عاشق زندگی و همسرم هستم البته اونم همینو میگه . اما مدتی که با هم سر کوچکترین مسایل اختلاف داریم.
ما زندگیمون رو با عشق شروع کردیم و هیچی (هردو شاغل)البته الان خدارو شکر از نظر مالی تامین هستیم و مشکلی نداریم اخیرا به من میگفت برام آشپزی بیشتر کن کردم بعد گفت آرایش زیاد کن وقتی خونه هستی اکثر اوقات این کارم کردم و…
حالا چند وقتی بود که ازمقالاتی که تو اینترنت برام میخوند تعریف میکرد(سکس ضربدری) و اینکه فقط کسانی که خیلی به هم علاقه دارن این کارو میکنن و بقیه مردا بدون اینکه همسرشون متوجه بشه این کارو میکنن
الان 2 روز که میگه موافقت کن یه زوج پیدا کنیم و سکس ضربدری داشته باشیم (زن اون طرف با شوهر من رابطه جنسی داشته باشه و من با شوهر اون)اصلا فکرش هم دیوونم میکنه دو روز شب و روزم شده خون گریه کردن .نمیدونم چی کار کنم خیللی هم دوستش دارم نمیتونم ازش جدا شم .البته میگه اگه من موافق نباشم این کارو نمیکنه چون برای این روابط باید دو طرف راضی باشن اما من خیلی فکرم مشغوله دیشب دوباره سر این موضوع دعوامون شد و من بهش گفتم تو غیرت نداری که میخوای زنت رو تو بغل یکی دیگه ببینی.اما از من ناراحت شد عکسامون شکست منو زدو میخواست خودشو بکشه .
می گه از این کار لذت میبره و میخواد منم لذت ببرم اما من از این کار متنفرم.
تو روخدا بگبین من چی کار کنم میگه پیش مشاور هم نمیاد.چون میگه که کرم داره و شاید کارش درست نباشه میگه وقتی به من نزدیکی میکنه گاهی اوقات یه نفر خیالی تو ذهنش میاسازه و گاهی اوقات هم میره تو دستشویی شرکتت یا خونه خود ارضایی میکنه.
تصورش هم ازارم میده ما حداقل هرشب نزدیکی داریم برای اینکه میخواستم دنبال این چیزا نره اما نمیدونم چرا؟…
جالبه نه؟…
تازه ما هردو تحصیلکرده ایم و همه دوستان و اشنایان میگن که ما عاشق و معشوقشم عشق ما همه جا معروفه و از اون مهمتر اخلاق اون همه تعریف میکنن آدم مردم دار با ادبی ولی …
من منتظر راهنماییتون هستم
شمارو به خدا کمکم کنین من عاشق زندگیمم .

1 ❤️

2017-03-21 19:24:20 +0330 +0330
نقل از: jack.sparr0w
نقل از: اسکلت حشری

طبق تجربیات شخصی و البته اظهارات فت و فراوون توسط عموم حشرمندانِ پیشتاز، عرض شود که «میل جنسی» مث دیگر غرایض طبیعی (تنفس، تشنگی، گشنگی) نیس! بلکه تقریبن مث میل به جاه و مقام میمونه که هی میخواد بره بالاتر. این نکته رو همواره باید در نظر گرف.
یجورایی میشه گف عطش جنسی تا حودودی شبیه مخدر عمل میکنه، چه بسا ارتباط تنگاتنگی هم داره با "دوپامین"(سیستم پاداش در مغز). واضحه در این راستا هرچی پیش بری باز حریص‌تر میشی. مورد داشتیم طرف سکس با زن خودش براش تکراری شده یواش‌یواش رفته سراغ ضرب و تقسیم و اینا،.. بعد یه مدت دیگه خودش وارد عمل نمیشده و ترجی میداده چن نفر خانومشو مورد عنایت قرار بدن و خودش بشینه یه گوشه فقط نیگا کنه (یحتمل اینکه از خانومش یه جنده بسازه بهش بیشتر حال میداده) بعد یه مدتم پیش خودش گفته چرا به اونایی که خانومشو میگان خودش همزمان کون نده؟! خخخخخخ
عینهو معتادی که اول از سیگار شورو کرده بعد یواش‌یواش رفته سراغ چیزای با دوز بالاتر و یهو اومده به خودش دیده شده یه عملی بدبخ گوشه خیابون...

بهرحال اینکه وختی به اون مرحله رسیدید به بهای قربانی کردن هر چیزی مجبور به تهیه مواد ارزون تخمی بشید بلکه فقط سرپا بمونید یا اونقد پولشو داشته باشین که از پس اینکه خودتو بسازید راحت بربیاید، دیگه تشخیصش با خود شماس!

سپاس از اسکلت عزیز .به نکته خوبی اشاره کردی میل جنسی دقیقاشبیه مصرف مواد مخدره هر چقدر توش جلوتر میری به این نتیجه میرسی بازم میخای و دیگه حس جنسی و روابط عادی ارومت نمیکنه شاید یه عده الان بیان بگن از جایگاهی حرف میزنم که تجربش نکردم.قصد ندارم نظر خودمو فعلا وارد تایپیک کنم .ولی سعی میکنم با سوال پرسیدن از هر دو دیدگاه تایپیک رو جهت دار نکنم.توضیحات کسایی که به این سمت رفتن اینه که روابط جنسیشون دچار سکون و خستگی شده و یه جورایی برای هم عادی شدن و قصد دارن با تنوع دادن به روابط جنسیشون زندگیشون رو به هیجان بیارن و از دید خیلیاشونم با انجام این عمل عشق و علاقشون به هم نه تنها کم نمیشه بلکه بیشترم میشه .چه توضیحی براش داری اسی؟
یه نمونه رو که قصد شروع داره برای مثال میارم
تورو خدا منو راهنمایی کنید
با سلام
من زنی 27 ساله ام که 1.5 سال ازدواج کردیم عاشق زندگی و همسرم هستم البته اونم همینو میگه . اما مدتی که با هم سر کوچکترین مسایل اختلاف داریم.
ما زندگیمون رو با عشق شروع کردیم و هیچی (هردو شاغل)البته الان خدارو شکر از نظر مالی تامین هستیم و مشکلی نداریم اخیرا به من میگفت برام آشپزی بیشتر کن کردم بعد گفت آرایش زیاد کن وقتی خونه هستی اکثر اوقات این کارم کردم و…
حالا چند وقتی بود که ازمقالاتی که تو اینترنت برام میخوند تعریف میکرد(سکس ضربدری) و اینکه فقط کسانی که خیلی به هم علاقه دارن این کارو میکنن و بقیه مردا بدون اینکه همسرشون متوجه بشه این کارو میکنن
الان 2 روز که میگه موافقت کن یه زوج پیدا کنیم و سکس ضربدری داشته باشیم (زن اون طرف با شوهر من رابطه جنسی داشته باشه و من با شوهر اون)اصلا فکرش هم دیوونم میکنه دو روز شب و روزم شده خون گریه کردن .نمیدونم چی کار کنم خیللی هم دوستش دارم نمیتونم ازش جدا شم .البته میگه اگه من موافق نباشم این کارو نمیکنه چون برای این روابط باید دو طرف راضی باشن اما من خیلی فکرم مشغوله دیشب دوباره سر این موضوع دعوامون شد و من بهش گفتم تو غیرت نداری که میخوای زنت رو تو بغل یکی دیگه ببینی.اما از من ناراحت شد عکسامون شکست منو زدو میخواست خودشو بکشه .
می گه از این کار لذت میبره و میخواد منم لذت ببرم اما من از این کار متنفرم.
تو روخدا بگبین من چی کار کنم میگه پیش مشاور هم نمیاد.چون میگه که کرم داره و شاید کارش درست نباشه میگه وقتی به من نزدیکی میکنه گاهی اوقات یه نفر خیالی تو ذهنش میاسازه و گاهی اوقات هم میره تو دستشویی شرکتت یا خونه خود ارضایی میکنه.
تصورش هم ازارم میده ما حداقل هرشب نزدیکی داریم برای اینکه میخواستم دنبال این چیزا نره اما نمیدونم چرا؟…
جالبه نه؟…
تازه ما هردو تحصیلکرده ایم و همه دوستان و اشنایان میگن که ما عاشق و معشوقشم عشق ما همه جا معروفه و از اون مهمتر اخلاق اون همه تعریف میکنن آدم مردم دار با ادبی ولی …
من منتظر راهنماییتون هستم
شمارو به خدا کمکم کنین من عاشق زندگیمم .


راجب این توضیحی که ازم خواسی البته جوابی ندارم، چون خودم هنو تجربه بلن‌مدت سکس با یه شریک جنسیِ ثابت زیر یه سخف نداشتم که ببینم ازش زده میشم یا نه (تجربیات سکسیم هرچی بوده تا الان جسته گریخته بوده و ایضن نامنظم از لحاظ زمانی).
ولی این نمونه‌ مثالی که گذاشتی حقیقتن بسی رید به عصابم. تا جایی که من فمیدم این عاقایی که همسر ایشون هس به طرز خفنی دچار جنون شده وگرنه کودوم مرد الاغی سر دغدغه‌ی شومبولش زنشو میگیره میزنه؟
صدبار تالا توی تاپیکای مربوط به ضبدری گفتیم که اصلی‌ترین زمینه‌ی این کار **رضایت دو طرفه‌**س!
1 ❤️

2017-03-21 19:35:24 +0330 +0330

فکر میکنی کم دیدیم تایپیکایی که راهنمایی خواستن که چجور مخ خواهر عمه مامان و همسرمونو بزنیم واسه سکس ؟این یه مثال بود از قشری که سعی دارن بخاطر اینکه همه دارن تجربه میکنن و ما جاموندیم .ولی ایا همینا به عواقب این کار بی بازگشت هم فکر میکنن؟ایا اگر یکبار سکس ضربدری یا محارم رو تجربه کردیم ایا اگر فهمیدیم این نوع سکس مناسب ما نیس یا جنبشو نداشتیم یا … ایا راهی برای برگشت به حال قبل هست؟

1 ❤️

2017-03-21 21:59:11 +0330 +0330
نقل از: chimann ممنون جک عزیز از این بحث خوبی که به راه انداختی ، واقعا وقتی صحبت های اون خانم رو راجع به سکس ضربدری شنیدم خیلی افسوس خوردم کار ما الان به جایی رسیده که واقعا دیگه فانتزی ها هم فانتزی نمی مونن و اصرار دارن که اون ها رو وارد زندگی شخصیشون بکنن و این واقعا تاسف بار و به نظر من تا حد زیادی خطرناک به نظر من این افراد درک درستی از روابط زناشویی ندارن ،چون اولین اصل ازدواج به معنای تعهد به یک نفره و کسی که نمی تونه این رو بپذیره اصلا نباید ازدواج کنه چه برسه به این که بخواد طرفشو به زور وارد رابطه با غیر بکنه .

چیمن عزیز راستش قصد من از زدن این تایپیک اصلا ورود به قضیه فانتزی ها نیس بلکه هدف من اینه با این سرعتی که داریم جامعه و خودمون رو به دست حشر و شهوت میسپاریم براستی میخایم به چی برسیم؟ایا هرگز به این فکر کردیم با ازاد گذاشتن تمایلاتمون تو روابط جنسی داریم کلا چهار چوب رو از دور خارج میکنیم؟ایا هرگز به عواقب تمایلاتمون فکر کردیم؟اینکه تو ذهن یه ضربدری باز لز گی و تنوع گرا بدون چهار چوب چی میگذره ؟ایا ادم نباید در زندگی چهار چوب داشته باشه؟ ایا ازادی در تمایلات جنسی بمنزله اینه که همه چیز رو قربانی امیالمون کنیم ؟چجور میشه از زن خودمون توقع اینو داشته باشیم هم یه الگو خوب باشه برای فرزندش و هم اینکه شبیه یه بازیگر پورن هر کار خواست بکنه؟حتی بیشتر بازیگران پورن هم وقتی ازدواج میکنن شغلشونو یه جورایی کنار میزارن .چجور یه پدر میتونه به همسنو سالای پسرش کون بده و در عین حال پدر خوبی برای فرزندانش باشه ؟من جلو اینا جبهه نگرفتم اما دوس دارم کسی که این تمایلات رو داره و انجام میده براستی بیاد و بمن حالی کنه که ایا این چهار چوب ها و شکستنشون به زندگیش لطمه ای نزده ؟یا زندگی روال عادیشو داره

2 ❤️

2017-03-22 13:38:00 +0430 +0430

بحث جالبی مطرح کردی و منم اجازه می خام چند کلمه اظهار لحیه کنم:

به نظرم چیزی که توی این بحث فراموش شده اینه که به وضع جامعه ای نگاه کنیم که قراره در موردش اظهار نظر کنیم. اگر دقیق نگاه کنیم می بینیم که تنوع طلبی جنسی بعد از ازدواج توی ایران با تنوع طلبی جنسی توی اروپا و آمریکا زمین تا آسمون فرق می کنه.

بر خلاف ایران، توی دنیای متمدن زن و مرد از بچگی دچار فقر و محرومیت جنسی نیستن. از بچگی دختر و پسر با هم توی مدرسه هستن. بهشون یاد داده میشه که از نظر عقل و شعور زن و مرد تفاوتی ندارند و باید به خواسته ها و علائق هم احترام بذارن. مفهوم رضایت بهشون آموزش داده میشه و سکس رو به عنوان یک بخش طبیعی و لذت بخش زندگی می بینند نه یک گناه. دخترها نگران نیستن که بکارت شون رو از دست بدن. برعکس اگر باکره بمونن فکر می کنن که یه عیب و نقصی دارن که کسی طرف شون نیومده! اونجا مردم مجبور نیستن برای سکس یا زندگی با کسی که دوست دارن برن از حکومت مجوز بگیرند. کسی نگران نیست به خاطر سفر با کسی که دوستش داره مورد بازخواست پلیس و بسیج و غیره قرار می گیره و خیلی مسایل دیگه

از طرف دیگه توی ایران ما با یک جامعه عقده ای و دچار بحران های عمیق هویتی و جنسی طرف هستیم. جامعه ای که می خواد مثل بقیه مردم دنیا زندگی کنه اما زیر استبداد یک حکومت قرون وسطایی زندگی می کنه. و این حکومت به زور مردم رو مجبور کرده با قوانین و هنجارهای ۱۴۰۰ سال پیش عربستان زندگی کنند. قوانینی که زن و مرد توش برابر نیستن. دینی که توی کتاب مقدسش زن ناقص العقل و مثل شتر و مزرعه مرد محسوب میشه و مرد عملا حق داره هر نوع سوءاستفاده ای از زن بکنه و هر چند تا زن خواست بگیره. این ذهنیت نره سالار اسلامی چیزیه که از بچگی توی مخ ما کردن نه رابطه لذت بخش مبتنی بر رضایت طرفین.

وقتی یه مرد ایرانی زنش رو وادار به ضربدری می کنه در واقع داره از همون ذهنیت اسلامی پیروی می کنه که از بچگی بهش آموزش داده شده. فقط اینجا هوسرانی جنسیش به جای چندهمسری و تشکیل حرمسرا به شکل سنتی اسلامی راه برون رفت تازه ای پیدا کرده (مثل نمونه دردناکه نامه زنی که پست کردی). زن بدبخت هم در عمل برده شوهرشه چون می دونه اگر تمکین نکنه تمام پشتوانه عاطفی و مالیش رو از دست میده و باید زندگی جهنمی پس از طلاق رو تجربه کنه.

اما توی دنیای متمدن قضیه اساسا متفاوته و این جور روابط غیرمتعارف صرفا بر پایه رضایت طرفینه.

به نظرم کسی که این تفاوت رو نبینه فقط همون حرف های مفت رسانه های حکومتی رو تکرار می کنه.

3 ❤️

2017-03-22 20:24:23 +0430 +0430

ممنون از نظر و دیدگاه جالبتون بدرستی مسعله اموزش رو مرح کردید

0 ❤️

2017-03-22 21:59:40 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w فکر میکنی کم دیدیم تایپیکایی که راهنمایی خواستن که چجور مخ خواهر عمه مامان و همسرمونو بزنیم واسه سکس ؟این یه مثال بود از قشری که سعی دارن بخاطر اینکه همه دارن تجربه میکنن و ما جاموندیم .ولی ایا همینا به عواقب این کار بی بازگشت هم فکر میکنن؟ایا اگر یکبار سکس ضربدری یا محارم رو تجربه کردیم ایا اگر فهمیدیم این نوع سکس مناسب ما نیس یا جنبشو نداشتیم یا ... ایا راهی برای برگشت به حال قبل هست؟

درود بر شما… ببخشید بازم دیر رسیدم…

ندید، شرط میبندم که نظر بنده، بازم ب نظر شما نزدیکه… (با اینکه هنو نظرتو نگفتی…)

پس از اجرای این دسته از فانتزیها، چ جنبشو داشته باشیم و یا نداشته باشیم.، نکته ای رو که نباید ازش غاقل بشیم، “فاکتور بستر پذیرش جامعس (فعلی )”…

وختی نمیشه، که پس از وقوع، موضوع رو علنن با عموم ، در میون بذاریم… ینی چی ؟؟؟؟ ینی فعلن جامعه بهش واکنش منفی نشون میده، و در پی اون، سرزنش و ملامت بهمراه داره. (از طرف عموم شنوندگانی که باهاشون چشم تو چشم هستن… نَ مخاطبین بی نام و نشون مجازی.)

واسه همینم هستش که اونو پنهانش میکنن… و گاهن افراد، بناچار فقط بدنبال توافق فی مابین میگردن…** اما حرف شما درسته**… … بعدش چی ؟؟؟؟

در پسِ این تجربه، زندگی عادیمون براهه… تکلیفمون با برخوردای متفاوت سایرین که حالا مطلع شدن، چیه ؟ هی زیر چشمی این افرادو بهم پاس میدن… آخه فرار تا کی ؟ تا کی میتونن بگن که بخودمون ربط داره…

اگه توی 1 کشور فول مترقی، مثلن این بساط پرپاس، … اولن نوع دید عمومی مردمش با ما فرق داره و اصلن قابل قیاس باما نیس. و دویومن، آیا کسی تحقیق کرده و خسارات روحی و هزینه های عاطفی این موضوع رو ، در بدو شیوع، در اون بلاد، بهمون ارائه داده ؟

سوال شما :" ایا راهی برای برگشت به حال قبل هست؟"

پاسخ بنده در رابطه با سوال بالا :"** قطعن خیر…**." هستش. (چون در ذهن ، خاطره جدیدی نقش بسته.)

** و با توجه به بستر موجود.**… سایر پاسخها نیز، مقصدی جز ناکامی نخاهد داش…

و کسانی هم که در مسیر واکنشهای پس از توافق و اجرا، خودشونو ریلکس نشون میدن… آیا واقعن احساس آرامش دارن ؟ یا دارن وانمود میکنن ؟

مطمئن باشیم که چیزیو یا حسّیو ازمون پنهون نمیکنننن ؟؟؟

ارادت.

1 ❤️

2017-03-23 01:02:42 +0430 +0430
نقل از: pouyapoya2012
نقل از: jack.sparr0w فکر میکنی کم دیدیم تایپیکایی که راهنمایی خواستن که چجور مخ خواهر عمه مامان و همسرمونو بزنیم واسه سکس ؟این یه مثال بود از قشری که سعی دارن بخاطر اینکه همه دارن تجربه میکنن و ما جاموندیم .ولی ایا همینا به عواقب این کار بی بازگشت هم فکر میکنن؟ایا اگر یکبار سکس ضربدری یا محارم رو تجربه کردیم ایا اگر فهمیدیم این نوع سکس مناسب ما نیس یا جنبشو نداشتیم یا ... ایا راهی برای برگشت به حال قبل هست؟

درود بر شما… ببخشید بازم دیر رسیدم…

ندید، شرط میبندم که نظر بنده، بازم ب نظر شما نزدیکه… (با اینکه هنو نظرتو نگفتی…)

پس از اجرای این دسته از فانتزیها، چ جنبشو داشته باشیم و یا نداشته باشیم.، نکته ای رو که نباید ازش غاقل بشیم، “فاکتور بستر پذیرش جامعس (فعلی )”…

وختی نمیشه، که پس از وقوع، موضوع رو علنن با عموم ، در میون بذاریم… ینی چی ؟؟؟؟ ینی فعلن جامعه بهش واکنش منفی نشون میده، و در پی اون، سرزنش و ملامت بهمراه داره. (از طرف عموم شنوندگانی که باهاشون چشم تو چشم هستن… نَ مخاطبین بی نام و نشون مجازی.)

واسه همینم هستش که اونو پنهانش میکنن… و گاهن افراد، بناچار فقط بدنبال توافق فی مابین میگردن…** اما حرف شما درسته**… … بعدش چی ؟؟؟؟

در پسِ این تجربه، زندگی عادیمون براهه… تکلیفمون با برخوردای متفاوت سایرین که حالا مطلع شدن، چیه ؟ هی زیر چشمی این افرادو بهم پاس میدن… آخه فرار تا کی ؟ تا کی میتونن بگن که بخودمون ربط داره…

اگه توی 1 کشور فول مترقی، مثلن این بساط پرپاس، … اولن نوع دید عمومی مردمش با ما فرق داره و اصلن قابل قیاس باما نیس. و دویومن، آیا کسی تحقیق کرده و خسارات روحی و هزینه های عاطفی این موضوع رو ، در بدو شیوع، در اون بلاد، بهمون ارائه داده ؟

سوال شما :" ایا راهی برای برگشت به حال قبل هست؟"

پاسخ بنده در رابطه با سوال بالا :"** قطعن خیر…**." هستش. (چون در ذهن ، خاطره جدیدی نقش بسته.)

** و با توجه به بستر موجود.**… سایر پاسخها نیز، مقصدی جز ناکامی نخاهد داش…

و کسانی هم که در مسیر واکنشهای پس از توافق و اجرا، خودشونو ریلکس نشون میدن… آیا واقعن احساس آرامش دارن ؟ یا دارن وانمود میکنن ؟

مطمئن باشیم که چیزیو یا حسّیو ازمون پنهون نمیکنننن ؟؟؟

ارادت.

ممنون از پویای عزیز و دوست داشتنی مسعله روبخوبی باز کردی و تحلیل خوبی ارایه کردی.خیلی دوس داشتم کسایی که این روابط رو تجربه کردن میومدن و صادقانه از مزایا و یا اثراتی که فکرش رو نمیکردن اجرای فانتزی هاشون زندگیشونو تحت تاثیر قرار بده میگفتن که بحث از طرف کسانی که خودشون درگیرن تحلیل بشه و بشه بحثو گسترش و کاملتر نقد کرد .بحثم فقط محدود به ضربدری نیس بلکه حس جنسی و رها کردنش چه تاثیراتی تو زندگی افراد گذاشته مردانی که با وجود خانواده همچنان تنوع میخان و زنان شوهر داری که عطش جنسیشونو با شخص سومی رفع میکننن و…

0 ❤️

2017-03-23 07:11:41 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w
نقل از: chimann ممنون جک عزیز از این بحث خوبی که به راه انداختی ، واقعا وقتی صحبت های اون خانم رو راجع به سکس ضربدری شنیدم خیلی افسوس خوردم کار ما الان به جایی رسیده که واقعا دیگه فانتزی ها هم فانتزی نمی مونن و اصرار دارن که اون ها رو وارد زندگی شخصیشون بکنن و این واقعا تاسف بار و به نظر من تا حد زیادی خطرناک به نظر من این افراد درک درستی از روابط زناشویی ندارن ،چون اولین اصل ازدواج به معنای تعهد به یک نفره و کسی که نمی تونه این رو بپذیره اصلا نباید ازدواج کنه چه برسه به این که بخواد طرفشو به زور وارد رابطه با غیر بکنه .

چیمن عزیز راستش قصد من از زدن این تایپیک اصلا ورود به قضیه فانتزی ها نیس بلکه هدف من اینه با این سرعتی که داریم جامعه و خودمون رو به دست حشر و شهوت میسپاریم براستی میخایم به چی برسیم؟ایا هرگز به این فکر کردیم با ازاد گذاشتن تمایلاتمون تو روابط جنسی داریم کلا چهار چوب رو از دور خارج میکنیم؟ایا هرگز به عواقب تمایلاتمون فکر کردیم؟اینکه تو ذهن یه ضربدری باز لز گی و تنوع گرا بدون چهار چوب چی میگذره ؟ایا ادم نباید در زندگی چهار چوب داشته باشه؟ ایا ازادی در تمایلات جنسی بمنزله اینه که همه چیز رو قربانی امیالمون کنیم ؟چجور میشه از زن خودمون توقع اینو داشته باشیم هم یه الگو خوب باشه برای فرزندش و هم اینکه شبیه یه بازیگر پورن هر کار خواست بکنه؟حتی بیشتر بازیگران پورن هم وقتی ازدواج میکنن شغلشونو یه جورایی کنار میزارن .چجور یه پدر میتونه به همسنو سالای پسرش کون بده و در عین حال پدر خوبی برای فرزندانش باشه ؟من جلو اینا جبهه نگرفتم اما دوس دارم کسی که این تمایلات رو داره و انجام میده براستی بیاد و بمن حالی کنه که ایا این چهار چوب ها و شکستنشون به زندگیش لطمه ای نزده ؟یا زندگی روال عادیشو داره


البته به نظرم اینجا باید تفاوت قائل شد بین «گی، لز، هم‌جنس‌گرایی» و «تنوع‌گرایی، ضبدری‌بازی، و...».
تا جایی که ما اطلا داریم هم‌جنس‌گرایی یه تمایل نهادینه‌س. ینی شخص از بدو تولدش هم‌جنس‌گرا متولد میشه و دیگه داشتنِ این تمایل دس خودش نیس که بگیم از سر تنوع‌طلبی سراغش رفته. ولی بعید میدونم کسی از همون بچگیش تمایل فاحشه ساختن از همسر تو رگاش جریان داشته باشه! (اگه هس لطف کنه همین‌جا بگه تا مام اطلاعاتمون آپدیت شه)

0 ❤️

2017-03-23 07:25:05 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w فکر میکنی کم دیدیم تایپیکایی که راهنمایی خواستن که چجور مخ خواهر عمه مامان و همسرمونو بزنیم واسه سکس ؟این یه مثال بود از قشری که سعی دارن بخاطر اینکه همه دارن تجربه میکنن و ما جاموندیم .ولی ایا همینا به عواقب این کار بی بازگشت هم فکر میکنن؟ایا اگر یکبار سکس ضربدری یا محارم رو تجربه کردیم ایا اگر فهمیدیم این نوع سکس مناسب ما نیس یا جنبشو نداشتیم یا ... ایا راهی برای برگشت به حال قبل هست؟


طبق تعریفی که ما تو فرهنگمون از خانواده و بنیان خانواده داریم چنین چیزی مشمئزکننده‌س. ینی هیچ جوری در مغز ما نمیگنجه که توی خونواده‌ای، سکس بین پدر و دختر، مادر و پسر و خواهر و برادر و حتا هم‌جنس‌بازی جریان داشته باشه (فک کن پدر بیاد کون پسرش بذاره و بلعکس!!!) و در عین حال حرمت همدیگه هم رعایت شه. فک کنم اون دوست (chimann) حرف قشنگی زد که لابد تعریف خانواده از نظر اون افرادی که مرتکب اینچنین حرکتایی میشن طور دیگه‌س. ولی فاجعه از اونجا آغاز میشه که یه پسرِ ایرانی جقی خام بیاد پورنوگرافی اونچنینی ببینه و حرکتای اونا رو الگو بگیره و کورکورانه بخواد رو خانواده‌ای اجرا کنه که هیچ‌جوره با چنین فرهنگی سنخیت نداره.
بعنوان مثال همینجا بقول خودت زیاد تاپیک دیدیم که پسره راهنمایی میخواسه چجوری مخ ننه‌شو بزنه برا سکس. یا عکسای یواشکی از مامانش میگیره اینجا نشر میده، حال‌اینکه اون مادر بدبخ دلش خوشه با هزار امید بچه بزرگ کرده! و درضم حدسشم زیاد سخ نیس که اون مادر حتا یه اپسیلون تفکر سکس با فرزندش تو مخیله‌ش نخواهد گنجید ولی پسرش... چه عرض شود؟!
یا یه کصخلی تاپیک زده بود عکسای یواشکی از لباس عوض کردن خواهرش گذاشته بود با شرح اینکه تو کف سکس با خواهرشه. یادمه یه دختری اومد همونجا پست جالبی گذاش از این قرار که تا الان خیال میکردیم داداشامون تکیه‌گاهمونن ولی الان به چش اونام نمیتونیم اعتماد کنیم! تو خونه‌ی خودمونم دیگه امنیت نداریم...

0 ❤️

2017-03-23 07:48:42 +0430 +0430

و ایضن نکته‌ای که باید درنظر گرف اینه که برخی از تمایلات حشربار اکتسابی‌ست!

بعنوان مثال «اوب» که با «هم‌جنس‌گرایی» متفاوته و پیش‌تر در تاپیک “مجبور نیسید کونی بشید” راجبش توضی داده شده.

شواهد میگه “اوب” (کونی‌گری) تحت تاثیر محیط و تلقین بوجود میاد. جوری که به طرف تحمیل میشه سولاخش دارای حاجت خاص خودشه!

داشتم میسرچیدم در این مورد که یه نمونه درد دل جالب از یه عزیز اوبنه‌ای دیدم. اونم کجا؟ مرکز پاسخ‌گویی به سؤالات دینی! این ینی اوب‌زدگی تا چه حد میتواند اکتسابی باشد که حتا یه بچه مذهبی که عقایدش شدیدن با این قضیه منافات داره دچارش بشه:

اختلال جنسیتی در دوران مدرسه زمان بازی کردن با بچه های مدرسه علی الخصوص کناره ای هایم

سلام من پسری هستم که در دوران درس خواندن در یک مدرسه راهنمایی اول با پسرانی مواجه شدم که روستایی که دارای تعدادی احشام و گوسفند بودند که هنگام مراجعت به مدرسه من را که به دلیل غنای مذهبی و فرهنگی خانواده ام هیچ گونه اطلاعاتی از اعضای تناسلی و موارد مربوط به آن به من ارائه نکرده بودند همیشه آن پسران آزار و اذیت جنسی مینمودند خدای نکرده نه وطی بلکه دست میزدند و از پشت وای میستادند و من همیشه با آنها دعوا میکردم ولی آنه که 3نفر بودند من را کتک میزدند و این کار به مدت یک سال ادامه یافت و من به دلیل ترس از این گونه کاترهایی که با من میکردند به مدیر مدرسه و والدینم هیچ چیزی نگفتم و خوشپختانه بعد یک سال به دلیل مهاجرت پدرم به شهری دیگر به خاطر شغلش من هم راحت شدم اما مشکل اصلی من از همین زمان شروع شد و آن اینکه به دلیل نگرش و سوء رفتار همککلاسهای قبلی من یک ذهن مشوش و پلید در من در مورد شخصیت و جنسیتم صورت گرفت و اینکه در اوایل با خود استمنا میکردم اما در مدت کمی به این فکر کردم که استمنا کار زشتی است و باید کنار بگذارم و به یک پدیده شوم تر فکر کردم و اینکه با عرض معذرت چیزهای کلفت و یا نسبتا ضخیم را در مقعد فرو نمایم و این کار زشت و مذموم ادامه یافته تا حالا به اضافه استمنا از طریق فرو بردن چیزهای طویل و ضخیم در مقعدم و مداوت در این کار تا زمان به شهوت رسیدن و خروج منی و گاهی حتی پس از آن و تا حالا مدت 14 سال است که تلاش میکنم این کار را ترک کنم ولی هر دفعه با یک پدیده دیگر این عمل شنیع ادامه یافته اما هیچ موقع وطی نکرده ام و همیشه همکلاسی هایی که من را به این مراحل سوق داده اند را نفرین ابدی میکنم و از شما بزرگواران عاجزانه تقاضای کمک و مساعدت دارم و نیز از مراجع معظم عاجزانه استدعا دارم اینجانب را شدیدا دعا نمایند تا از این بی حرمتی و بی عفتی محض خارج شوم و گاهی اوقات میخواهم خود کشی نمایم.

مابقی در pasokhgoo.ir/node/92484

0 ❤️

2017-03-23 08:39:23 +0430 +0430

ممنون از تاپیکت. مغزمان بسی درگیر و دلمان بسی رنجور گردید.

0 ❤️

2017-03-23 08:48:29 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
نقل از: jack.sparr0w
نقل از: chimann ممنون جک عزیز از این بحث خوبی که به راه انداختی ، واقعا وقتی صحبت های اون خانم رو راجع به سکس ضربدری شنیدم خیلی افسوس خوردم کار ما الان به جایی رسیده که واقعا دیگه فانتزی ها هم فانتزی نمی مونن و اصرار دارن که اون ها رو وارد زندگی شخصیشون بکنن و این واقعا تاسف بار و به نظر من تا حد زیادی خطرناک به نظر من این افراد درک درستی از روابط زناشویی ندارن ،چون اولین اصل ازدواج به معنای تعهد به یک نفره و کسی که نمی تونه این رو بپذیره اصلا نباید ازدواج کنه چه برسه به این که بخواد طرفشو به زور وارد رابطه با غیر بکنه .

چیمن عزیز راستش قصد من از زدن این تایپیک اصلا ورود به قضیه فانتزی ها نیس بلکه هدف من اینه با این سرعتی که داریم جامعه و خودمون رو به دست حشر و شهوت میسپاریم براستی میخایم به چی برسیم؟ایا هرگز به این فکر کردیم با ازاد گذاشتن تمایلاتمون تو روابط جنسی داریم کلا چهار چوب رو از دور خارج میکنیم؟ایا هرگز به عواقب تمایلاتمون فکر کردیم؟اینکه تو ذهن یه ضربدری باز لز گی و تنوع گرا بدون چهار چوب چی میگذره ؟ایا ادم نباید در زندگی چهار چوب داشته باشه؟ ایا ازادی در تمایلات جنسی بمنزله اینه که همه چیز رو قربانی امیالمون کنیم ؟چجور میشه از زن خودمون توقع اینو داشته باشیم هم یه الگو خوب باشه برای فرزندش و هم اینکه شبیه یه بازیگر پورن هر کار خواست بکنه؟حتی بیشتر بازیگران پورن هم وقتی ازدواج میکنن شغلشونو یه جورایی کنار میزارن .چجور یه پدر میتونه به همسنو سالای پسرش کون بده و در عین حال پدر خوبی برای فرزندانش باشه ؟من جلو اینا جبهه نگرفتم اما دوس دارم کسی که این تمایلات رو داره و انجام میده براستی بیاد و بمن حالی کنه که ایا این چهار چوب ها و شکستنشون به زندگیش لطمه ای نزده ؟یا زندگی روال عادیشو داره


البته به نظرم اینجا باید تفاوت قائل شد بین «گی، لز، هم‌جنس‌گرایی» و «تنوع‌گرایی، ضبدری‌بازی، و...».
تا جایی که ما اطلا داریم هم‌جنس‌گرایی یه تمایل نهادینه‌س. ینی شخص از بدو تولدش هم‌جنس‌گرا متولد میشه و دیگه داشتنِ این تمایل دس خودش نیس که بگیم از سر تنوع‌طلبی سراغش رفته. ولی بعید میدونم کسی از همون بچگیش تمایل فاحشه ساختن از همسر تو رگاش جریان داشته باشه! (اگه هس لطف کنه همین‌جا بگه تا مام اطلاعاتمون آپدیت شه)

درود بر اسکلت عزیز. راستیتش در مورد توضیح علمی تمایلات جنسی بنده بسیار کنجکاو بوده و اطلاعاتی را گرداوری نموده ام که بنده را به این نتیجه رسانده است که نظر حتمی درباره ی تمایلات وجود ندارد. در جاهای مختلفی خوانده ام که همجنسگرایی نهادینه است. در بعضی منابع اما همجنسگرایی به عنوان یک انحراف اکتسابی معرفی شده است و انچه که در این منابع نهادینه محسوب گشته است، دوجنسه بودن است(shemale & hefemale). حال تصمیم گیری نهایی را به شما، این شیخ دانا و پیر میکده، وا میگزارم. با عشق ?

0 ❤️

2017-03-23 09:50:10 +0430 +0430

بارها گفتم و بازم میگم متاسفانه واژه هایی مثل گی لز وترنس و…مورد سو برداشت قرار گرفتن در واقع کسانی که به اجبار تاکید میکنم اجبار و نه به اختیار کالبدشون در کالبد مخالف قرار گرفته و این تمایل نبوده رو گی ترنس و…میگن و این یه انتخاب نیس که طرف یهو زن نبوده و رفته داده میگه من گی ام پس منظورمو از این کلمات روشن بیان کردم .سپاسگزار از عزیزانی که شرکت کردند ?

1 ❤️

2017-03-25 18:09:14 +0430 +0430

جک عزیز این موضوع به نظرم این روزا از اهمیت به سزایی برخورداره چون با این سرعتی که داره پیش میره نتیجه ی فاجعه آمیزی داره.اولین مشکل ما اینه که وسیله دراختیارمون قرار می گیره اما دانش کافی پیرامون اون به ما داده نمیشه به طور مثال الان اکثریت به اینترنت وشبکه مجازی دسترسی دارن وبه راحتی اکثر مطالب رو باور می کنن وحتی اجازه ی تاثیر بر زندگی خودشون میدن مثل تاپیک های بیغیرتی(تعبیر عموم) و گی نماهای این سایت که بدون شک روی بقیه به خصوص نوجوونا تاثیر میذاره.قوانین رو خود انسانها وضع می کنن و می تونن درصورت نیاز اونها رو عوض کنن ولی فقط درصورتی که به اندازه کافی مورد بحث و آزمایش قرار بگیره تا بشه به نتیجه ی مطلوب دست پیدا کرد یکی از ایراداتی که به روابط ضربدری وبیغیرتی گرفته میشه اینه که یه عامل بسیار مهم برای فروپاشی خانواده وجامعه ودرنهایت نابودی بشره.شاید درابتدا این کار به خاطر تنوعش رضایت بخش باشه(که البته تنوع طلبی انسان انتها نداره وبهتره یه جایی جلوش وایساد)اما در ادامه باعث سردی بین زوجین وازبین رفتن حس مسئولیت نسبت به همسر میشه.نمیشه که تو عاشق یه زن دیگه باشی ولی از صبح تاشب جون بکنی تا خرج یکی دیگه رو بدی!

این نظرشخصی من درباره ی این موضوع بود وخوشحال میشم کسی دلیلی برای نفی اون بیاره:)

0 ❤️

2017-03-25 18:56:27 +0430 +0430
نقل از: unknown.boy95 جک عزیز این موضوع به نظرم این روزا از اهمیت به سزایی برخورداره چون با این سرعتی که داره پیش میره نتیجه ی فاجعه آمیزی داره.اولین مشکل ما اینه که وسیله دراختیارمون قرار می گیره اما دانش کافی پیرامون اون به ما داده نمیشه به طور مثال الان اکثریت به اینترنت وشبکه مجازی دسترسی دارن وبه راحتی اکثر مطالب رو باور می کنن وحتی اجازه ی تاثیر بر زندگی خودشون میدن مثل تاپیک های بیغیرتی(تعبیر عموم) و گی نماهای این سایت که بدون شک روی بقیه به خصوص نوجوونا تاثیر میذاره.قوانین رو خود انسانها وضع می کنن و می تونن درصورت نیاز اونها رو عوض کنن ولی فقط درصورتی که به اندازه کافی مورد بحث و آزمایش قرار بگیره تا بشه به نتیجه ی مطلوب دست پیدا کرد یکی از ایراداتی که به روابط ضربدری وبیغیرتی گرفته میشه اینه که یه عامل بسیار مهم برای فروپاشی خانواده وجامعه ودرنهایت نابودی بشره.شاید درابتدا این کار به خاطر تنوعش رضایت بخش باشه(که البته تنوع طلبی انسان انتها نداره وبهتره یه جایی جلوش وایساد)اما در ادامه باعث سردی بین زوجین وازبین رفتن حس مسئولیت نسبت به همسر میشه.نمیشه که تو عاشق یه زن دیگه باشی ولی از صبح تاشب جون بکنی تا خرج یکی دیگه رو بدی!

این نظرشخصی من درباره ی این موضوع بود وخوشحال میشم کسی دلیلی برای نفی اون بیاره:)

ممنون از نظر و تحلیل شما دوست عزیز

0 ❤️

2017-03-26 16:18:27 +0430 +0430
نقل از: آق جوکر

آدم ها به سمت استقلال فکری و هویتی بیشتر پیش میرن، نمیشه گفت خوب هست و یا بد چون مزایایی هم داره ولی میشه گفت روندی هست که اجتناب ناپذیره...

باید خودمون (مخصوصا بچه ها) رو برای مواجه با دنیای کوچک شده توسط ارتباطات آماده کنیم،

دنیایی که درش احساس می کنید وقتی شما خواب هستید بقیه در حال سبقت گرفتن از شما هستند،

دنیایی که سخت میشه به چیزی باور داشت...

اق جوکر عزیز و گرامی ممنونم از نظرت اما میشه بحث رو باز کنید ببینیم محاسن و معایبی که مد نظرتون هست چیا هستن؟راستش قراره این تایپیک وارد جزییات بشه و با انگیزه ها و دیدگاه های متفاوت به این اسیب ها و معایب پرداخته بشه .ایا همون کوچیک شدن دنیا خودش خوبه؟ایا اینکه امروزه روابط فامیلی و ارتباطی و احساسی فردی شده خوبه و هر کس تز خودشو داره بجلو میبره ؟محاسنش چیه و معایبش اگه توضیح بیشتری بدین ممنون میشم

1 ❤️

2017-03-27 11:10:57 +0430 +0430
نقل از: آق جوکر
نقل از: jack.sparr0w
نقل از: آق جوکر

آدم ها به سمت استقلال فکری و هویتی بیشتر پیش میرن، نمیشه گفت خوب هست و یا بد چون مزایایی هم داره ولی میشه گفت روندی هست که اجتناب ناپذیره...

باید خودمون (مخصوصا بچه ها) رو برای مواجه با دنیای کوچک شده توسط ارتباطات آماده کنیم،

دنیایی که درش احساس می کنید وقتی شما خواب هستید بقیه در حال سبقت گرفتن از شما هستند،

دنیایی که سخت میشه به چیزی باور داشت...

اق جوکر عزیز و گرامی ممنونم از نظرت اما میشه بحث رو باز کنید ببینیم محاسن و معایبی که مد نظرتون هست چیا هستن؟راستش قراره این تایپیک وارد جزییات بشه و با انگیزه ها و دیدگاه های متفاوت به این اسیب ها و معایب پرداخته بشه .ایا همون کوچیک شدن دنیا خودش خوبه؟ایا اینکه امروزه روابط فامیلی و ارتباطی و احساسی فردی شده خوبه و هر کس تز خودشو داره بجلو میبره ؟محاسنش چیه و معایبش اگه توضیح بیشتری بدین ممنون میشم

به نظر من اینکه قبل تر ها به دلیل اینکه دسترسی به اطلاعات (بیشتر محتوا منظورم هست) سخت تر بود یک شخص از ابتدای تولد بیشتر دچار جبر جغرافیایی خود قرار میشد، یعنی زمانی که عرف حاکم بر خانواده، محله زندگی، شهر و نهایتا کشور در تضاد با تفکر شخص بود به دلیل نبود امکان ارتباط با همفکران که شاید در جاهایی دیگه ای از دنیا قرار داشته باشند و یا در دسترس نبودن راحت اطلاعات راجع به گذشته و آینده نوعی انزوای فکری به اون فرد غلبه می کرد...

من مثال خودم رو میزنم که از بچگی دچار افکار عجیب و غریبی بودم و به خیلی مسائلی که شاید به نظر بقیه عادی بود با دید شک و پرسش نگاه می کردم ولی از طرفی اینکه نمیتونستم مثل الان که به عنوان مثال در همین وبسایت با سایر شبکه های اجتماعی چند نفر که افکار نزدیک تری به من دارند درباره این موضوعات وارد تعامل بشم به ناچار دچار انزوای فکری می شدم و این یه مساله ای خیلی آزاردهنده هست که شما مدام در میان جمع فکری قرار داشته باشید که به اون تعلق ندارید و حتی فضایی برای صحبت در اختیارتون نیست که با مرور زمان و به لطف تکنولوژی ماشین ها و ارتباطات این اثر برای من کمرنگ تر شده...

شاید موضوع برای کسی که سن کمتری داره قابل درک نباشه همونطور که احتمالا کسایی که مسن تر از من هستند تجربه هایی عمیق تر دارند که من قادر به لمس و درکشون نیستم... معایب رو هم که شما و سایر دوستان اشاراتی داشتید که البته من این ها رو به ذات معایب نمیدونم و بیشتر همون حرکت انسان به سمت استقلال فکری و هویت مستقل بیشتر می دونم... نکته و موضوع مهم این هست که انسان یه موجود تنهاست و فراری از این تنهایی برای انسان میسر نیست، ما سعی میکنیم تنهایی خودمون رو با حضور در جمع های مختلف، غرق شدن در رویاهایی از خاطرات خوب و غیره گم کنیم تا حتی برای لحظاتی از این حقیقت تنهایی رهایی پیدا کنیم... من فعلا دیگه زیاد توضیح نمیدم چون بخوام بنویسم همینجوری هی مینویسم و زیاده گویی میشه، اگر کسی بحث رو ادامه داد تو این زمینه من هم خوشحال میشم مطلب رو توسعه بدم از نظر خودم...

درود جوکر جان…

بنده مث همیشه مشتاقم که مطلب رو بیشتر توسعه بدین…

لایک…

سپاس…

0 ❤️

2017-03-27 11:55:08 +0430 +0430
نقل از: آق جوکر
نقل از: jack.sparr0w
نقل از: آق جوکر

آدم ها به سمت استقلال فکری و هویتی بیشتر پیش میرن، نمیشه گفت خوب هست و یا بد چون مزایایی هم داره ولی میشه گفت روندی هست که اجتناب ناپذیره...

باید خودمون (مخصوصا بچه ها) رو برای مواجه با دنیای کوچک شده توسط ارتباطات آماده کنیم،

دنیایی که درش احساس می کنید وقتی شما خواب هستید بقیه در حال سبقت گرفتن از شما هستند،

دنیایی که سخت میشه به چیزی باور داشت...

اق جوکر عزیز و گرامی ممنونم از نظرت اما میشه بحث رو باز کنید ببینیم محاسن و معایبی که مد نظرتون هست چیا هستن؟راستش قراره این تایپیک وارد جزییات بشه و با انگیزه ها و دیدگاه های متفاوت به این اسیب ها و معایب پرداخته بشه .ایا همون کوچیک شدن دنیا خودش خوبه؟ایا اینکه امروزه روابط فامیلی و ارتباطی و احساسی فردی شده خوبه و هر کس تز خودشو داره بجلو میبره ؟محاسنش چیه و معایبش اگه توضیح بیشتری بدین ممنون میشم

به نظر من اینکه قبل تر ها به دلیل اینکه دسترسی به اطلاعات (بیشتر محتوا منظورم هست) سخت تر بود یک شخص از ابتدای تولد بیشتر دچار جبر جغرافیایی خود قرار میشد، یعنی زمانی که عرف حاکم بر خانواده، محله زندگی، شهر و نهایتا کشور در تضاد با تفکر شخص بود به دلیل نبود امکان ارتباط با همفکران که شاید در جاهایی دیگه ای از دنیا قرار داشته باشند و یا در دسترس نبودن راحت اطلاعات راجع به گذشته و آینده نوعی انزوای فکری به اون فرد غلبه می کرد...

من مثال خودم رو میزنم که از بچگی دچار افکار عجیب و غریبی بودم و به خیلی مسائلی که شاید به نظر بقیه عادی بود با دید شک و پرسش نگاه می کردم ولی از طرفی اینکه نمیتونستم مثل الان که به عنوان مثال در همین وبسایت با سایر شبکه های اجتماعی چند نفر که افکار نزدیک تری به من دارند درباره این موضوعات وارد تعامل بشم به ناچار دچار انزوای فکری می شدم و این یه مساله ای خیلی آزاردهنده هست که شما مدام در میان جمع فکری قرار داشته باشید که به اون تعلق ندارید و حتی فضایی برای صحبت در اختیارتون نیست که با مرور زمان و به لطف تکنولوژی ماشین ها و ارتباطات این اثر برای من کمرنگ تر شده...

شاید موضوع برای کسی که سن کمتری داره قابل درک نباشه همونطور که احتمالا کسایی که مسن تر از من هستند تجربه هایی عمیق تر دارند که من قادر به لمس و درکشون نیستم... معایب رو هم که شما و سایر دوستان اشاراتی داشتید که البته من این ها رو به ذات معایب نمیدونم و بیشتر همون حرکت انسان به سمت استقلال فکری و هویت مستقل بیشتر می دونم... نکته و موضوع مهم این هست که انسان یه موجود تنهاست و فراری از این تنهایی برای انسان میسر نیست، ما سعی میکنیم تنهایی خودمون رو با حضور در جمع های مختلف، غرق شدن در رویاهایی از خاطرات خوب و غیره گم کنیم تا حتی برای لحظاتی از این حقیقت تنهایی رهایی پیدا کنیم... من فعلا دیگه زیاد توضیح نمیدم چون بخوام بنویسم همینجوری هی مینویسم و زیاده گویی میشه، اگر کسی بحث رو ادامه داد تو این زمینه من هم خوشحال میشم مطلب رو توسعه بدم از نظر خودم...


توسعه بده. میزگرد ایجاد شده که شما توسعه بدی.
لذا هرچه میخواهد دل تنگت بنویس، مام فیض میبریم.

↓این حرفتم یجورای خفنی بود:

انسان یه موجود تنهاست و فراری از این تنهایی برای انسان میسر نیست، ما سعی میکنیم تنهایی خودمون رو با حضور در جمع‌های مختلف، غرق شدن در رویاهایی از خاطرات خوب و غیره گم کنیم تا حتی برای لحظاتی از این حقیقت تنهایی رهایی پیدا کنیم...
0 ❤️

2017-03-27 17:43:15 +0430 +0430

ایا اینکه ما شناخت بیشتری از خودمون بدست بیاریم و به نقاط ضعف و قوت خودمو تسلط بیشتر پیدا کنیم ایا باعث میشه چهار چوبها رو رعایت نکنیم و جامعه رو فرد گرا کنیم؟ بنحوی که هر انسان دارای مملکتی یک نفره با تمایلات خاص خودش باشه؟مثالی عنوان میکنم هنگامی که یه مرتاض با سلوک و اگاهی به چاکراها و نقاط قوت انرژِی فردیش به نقطه ای میرسه که با نگاه یک قطار رو متوقف میکنه ایا متونه چهار چوب رو کنار بزاره و از همین قدرت برای نفوذ و تسلط و بردگی دیگران استفاده بکنه کاری که دیکتاتور ها انجام میدن؟ایا یک مرتاز زمانی که ماه ها با یه بادوم زندگی میکنه و به این نقطه میرسه چهار چوبها رو فراموش میکنه یا از این قدرت جهت رسیدن به کمالش استفاده میکنه .همین قضیه در روابط جنسی هم حاکمه زمانی که ما به نقاط بیشتری برای حشر میرسیم و تنوع رو تجربه و لذت بیشتر میبریم و بر این اگاهیم ایا باید چهار چوبها رو شکست یا این قدرت رو تحت کنترل اون چهار چوب در اورد و یاد گرفت لذت رو کنترل کنیم مثل پرتوهای لیزر که متمرکز میشن و جهت عمل قلب ازشون بهره برداری و کمک به ترقی جامعه و سلامتش میکنیم.کل حرف من اینه با یه بمب میشه سیارکی که سمت زمین میادو منحرف کرد و یا همونم میشه هیروشیما و ناکازاکی رو زد .قضاوت با شما نگینم اخوندی فکر میکنم چون اخوند مخالف کل جریانه و قشری از روشنفکرا هم خواستار پاره کردن همه قید و بندهان

1 ❤️

2017-03-27 17:51:42 +0430 +0430

جون من؟کجاین اینا بگو تو رو خدا اسکیمو ها رو میگم بریم ازشون عیدی بگیرم کدوم قطب؟ شمال؟جنوب؟پرواز داره یا با اتوبوسه؟باشخصی
میریم اصلا

0 ❤️

2017-03-27 20:42:19 +0430 +0430

فعلا فقط تونستم چندتا از پستای صفحه اول رو بخونم و میخوام تک تک پستها رو بخونم

مطالبی که خودت و دوستای دیگه گذاشتین فوق العاده هست.

خسته نباشید میگم به همه عزیزان ?

2 ❤️

2017-03-27 20:56:39 +0430 +0430
نقل از: JUSTIN99 جون من؟کجاین اینا بگو تو رو خدا اسکیمو ها رو میگم بریم ازشون عیدی بگیرم کدوم قطب؟ شمال؟جنوب؟پرواز داره یا با اتوبوسه؟باشخصی میریم اصلا

یکی قرصای این بابا رو بهش بده.
2 ❤️

2017-03-27 21:45:42 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w ایا اینکه ما شناخت بیشتری از خودمون بدست بیاریم و به نقاط ضعف و قوت خودمو تسلط بیشتر پیدا کنیم ایا باعث میشه چهار چوبها رو رعایت نکنیم و جامعه رو فرد گرا کنیم؟ بنحوی که هر انسان دارای مملکتی یک نفره با تمایلات خاص خودش باشه؟مثالی عنوان میکنم هنگامی که یه مرتاض با سلوک و اگاهی به چاکراها و نقاط قوت انرژِی فردیش به نقطه ای میرسه که با نگاه یک قطار رو متوقف میکنه ایا متونه چهار چوب رو کنار بزاره و از همین قدرت برای نفوذ و تسلط و بردگی دیگران استفاده بکنه کاری که دیکتاتور ها انجام میدن؟ایا یک مرتاز زمانی که ماه ها با یه بادوم زندگی میکنه و به این نقطه میرسه چهار چوبها رو فراموش میکنه یا از این قدرت جهت رسیدن به کمالش استفاده میکنه .همین قضیه در روابط جنسی هم حاکمه زمانی که ما به نقاط بیشتری برای حشر میرسیم و تنوع رو تجربه و لذت بیشتر میبریم و بر این اگاهیم ایا باید چهار چوبها رو شکست یا این قدرت رو تحت کنترل اون چهار چوب در اورد و یاد گرفت لذت رو کنترل کنیم مثل پرتوهای لیزر که متمرکز میشن و جهت عمل قلب ازشون بهره برداری و کمک به ترقی جامعه و سلامتش میکنیم.کل حرف من اینه با یه بمب میشه سیارکی که سمت زمین میادو منحرف کرد و یا همونم میشه هیروشیما و ناکازاکی رو زد .قضاوت با شما نگینم اخوندی فکر میکنم چون اخوند مخالف کل جریانه و قشری از روشنفکرا هم خواستار پاره کردن همه قید و بندهان

درود کاپیتان...

آقا ، نوشته بودی : " زمانی که ما به نقاط بیشتری برای حشر میرسیم و تنوع رو تجربه و لذت بیشتر میبریم و بر این اگاهیم ایا باید چهار چوبها رو شکست یا این قدرت رو تحت کنترل اون چهار چوب در اورد و یاد گرفت لذت رو کنترل کنیم..."

اگه ممکنه ، نظر خودتو در رابطه با تلاقی دو فاکتورِ "تجربه تنوع جنسی"... و " کنترل و نظارت بر اون"... برامون بنویس...

واضحتر اینکه، اگه فردی از هر جنسیتی بخاد، ایجاد تنوع کنه، کدوم چارچوب رو بایستی در نظر بگیره... آیا از نظر شما (نظر شخصیت)، راهی وجود داره یا خیر.. ..

سپاس....

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «