ناگفته های دین اسلام (آنچه نباید بدانید)

1394/08/10

با سلام خدمت دوستان

متاسفانه یا خوشبختانه تاپیک قبلی با مشکل فنی مواجه شد و جالبه تنها کسی که نمیتونست توش پست بذاره خودم بودم (قابل توجه طرفداران دین که تا یه دونه پستشون بالا نمیاد فوری توطئه های دشمنان فرضی و عوامل استکبار جهانی رو دخیل میدونن)، بنابراین توفیق اجباری شد که این تاپیک راه اندازی بشه و ادامه بحث اینجا دنبال بشه

سیاست و هدف این تاپیک فقط نقد منطقی و مودبانه از ادیان، مخصوصا دین اسلام به استناد منابع معتبر و مورد تایید علمای دین هست و نه قصد توهین به اعتقادات کسی هست نه قصد تحمیل عقاید.

تو کتب دینی و تاریخی برخی مسائل و رویدادها هست که چون به نفع دکانداران دین نبوده و ممکنه باعث سوء ظن مردم به دین و در نتیجه باعث بیداریشون بشه همیشه مخفی نگهداری شدن و همونطور که از اسم تاپیک مشخصه هدف اطلاع رسانی درباره این ناگفته هاست.

به نظر بنده 90% کسانی که معتقد به دین هستن اعتقادشون ارثی و بدون تحقیق و مطالعه است و ما در قبال این عزیزان وظیفه داریم که با دلیل و منطق ذهنشون رو روشن کنیم تا متوجه حقایق بشن، بعد از اون یا دین رو میذارن کنار و یا اگه معتقد موندن حداقل اینسری اعتقادشون از روی عقل و فکر هست نه چشم بسته و کورکورانه.

این وسط توصیه ای هم دارم به عزیزانی که هدفشون دین زدایی هست ولی روششون پرخاشگرانه و گاها همراه با فحاشیه. دوستان عزیز، دشمن دین تفکر هست و تقویت کننده اش تعصب و اگه واقعا هدفتون روشنگری هست بدونین که با روش پرخاشگرانه اندک شانس تفکر رو هم از شخص دیندار میگیرین و طرف رو مجبور میکنین که متعصبانه و از روی لجبازی از دینش دفاع کنه و در اصل خودتون به هدفتون ضربه میزنین و کار خودتون رو سخت میکنین (مگر اینکه فقط در ظاهر هدفتون دین زدایی باشه).

آیین نامه انضباطی تاپیک:

1- در این تاپیک توهین و فحاشی کلا قدغن بوده و اگه فحاشی از جناح مخالف باشه دایورت میشه به … ولی از طرف موافقین باشه مطمئنا برخورد میشه، بعدا گله ای نباشه.

2- اگه کسی قصد بحث یا دفاع از دینش رو داره لطفا مودبانه مطرح کنه تا جواب قانع کننده هم بشنوه.

**3- بحث در مورد مسائل تاریخی یا دینی حتما باید مستند بوده و با ذکر منبع معتبر و مورد تایید عموم باشد و مطلب بدون منبع که به عبارتی برداشت شخصی و شنیده ها و … هستن حکم باد معده را دارد و طبیعتا ارزش پاسخگویی ندارد. **

4- به کسانی که ادعا میکنن موضوع سایت سکسی هست و نباید بحث دینی کرد یک بار برای همیشه عرض میکنم که سایت انواع تالارها رو برا بحث داره که یکیش هم تالار دین هست و لطفا اگه اعتراضی دارند به ادمین مراجعه کنند.

5- حداقل 80 _ 90 درصد مطالب تاپیک کپی پیست شده از کتب تاریخی و دینی هست و بنده به شخصه هیچ ایرادی در کپی پیست کردن مطالب نمیدونم، البته به شرطی که کپی کننده اول خودش مطلب رو بخونه و یه درکی در موردش داشته باشه بعد منتقل کنه نه اینکه مطلبی از سایت ماست مالی دات کام پیدا کنه و نخونده کیلویی بریزه اینجا.

6- هر مطلبی که از طرف من تو این تاپیک گذاشته بشه در صورت اعتراض یا سوال، خودم به شخصه پاسخگو هستم و چنانچه مخاطب پستی مستقیم خودم باشم قطعا اون پست بی جواب نمیمونه ولی تو بحث دوتا کاربر دیگه حتی الامکان دخالت نمیکنم.

7- به دوستانی که قصد حمایت از دین و مخالفت با مطالب تاپیک دارن توصیه جدی میکنم برای این کار از ادله محکمه پسند و مستند استفاده کنن و مطمئن باشن اگه دلیل منطقی داشته باشن من خودم اولین نفری هستم که به درستیه ادعاشون اعتراف میکنم ولی اگه بخوان متوسل به مغلطه و سفسطه بشن خیالشون راحت باشه که اینجا چیزی کاسب نمیشن.




فهرست مباحث

مقایسه خدای ادیان (یهودیت، مسیحیت، اسلام)
داستان مضحک خلقت اسمان و زمين در اديان ابراهيمی
ﺟﻬﺎن ﭘﺲ از ﻣﺮگ در ﺁﺋﻴﻦ ﺗﻮﺣﻴﺪی
داستان پیامبران (ابراهیم، اسحاق، لوط، یعقوب، موسی، حزقیال، هوشع، یوشع، ایوب، سلیمان، داوود، نوح)
داستان همخوابگی باخواهر توسط پسر داوود پیامبر
ﻋﻮاﻗﺐ ﺗﺨﻄﯽ از ﻓﺮاﻣﻴﻦ ﻳﻬﻮﻩ
توطئه خدا(یهوه) علیه فرزندان نوح
داستان چگونگی واجب شدن ختنه در تورات
اسلام و دلیل چالش طلبیدن آن
ماجرای ترورهای اسلامی از صدر اسلام
قبیله‌های صدر اسلام (بنی قینقاع، بنی النظیر، بنی قریظه)
الله کیست؟
چرا مسلمانان هفت بار دور کعبه می گردند؟
نحوه نزول وحی به رسول الله
ماجرای مرتد شدن کاتب وحی (عبدالله بن ابی سرح)
گروههایی که مطابق نص صریح قرآن وارد جهنم می شوند
فحاشی‌های الله
ماجرای غرانیق در صدر اسلام (آیات شیطانی)
تناقض قرآن در مورد بنی اسرائیل
تضاد در آیات قرآن
داستان خلقت آسمان به نقل از قرآن و تناقضات آشکار آن با دانش کیهان شناسی
عدم اطلاع الله و محمد از کروی بودن زمین زمان نزول قرآن
آیات غیرعلمی قرآن
تایید برده‌داری در اسلام
آیا اسلام مجوز تجاوز جنسی را می‌دهد؟
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان مسلمان
قضا و قدر از دیدگاه قرآن
الله چگونه است؟
آیا داستان جن، چیزی جز خرافه است؟
از رفتار داعش تعجب نکنید!
تناقض آیات قرآن درمورد روش آفرینش انسان
الله، قرآن، پیامبر، زن
لیست زنان حضرت محمد
الله، جبرائیل و قرآن تمام قد در خدمت آلت مبارک رسول اکرم!
سکس محمد با خاله اش، خوله بنت حکیم و نازل شدن آیات قرآن باب میل جنسی او
فتواهای سکسی از عمام راحل
آيات تبعيض آميز قرآن در مورد زنان
جایگاه زن در احادیث
جایگاه زن در شاهنامه ایران باستان
سخنی با زنان مسلمان سینه چاک اسلام ناب محمدی
متن خطبه عقد ایران باستان
احادیث سکسی
جایگاه برده و کنیز در احادیث و روایات
خرافات و چاخانهای اسلامی، توهین به شعور انسان
زندگی تاریخی حضرت علی
[حسن و حسین و کرب

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2016-08-19 20:25:38 +0430 +0430
نقل از: timetochange سلام ببخشید اول اینکه اینجا تاپیک میزنم چون نتونستم تاپیک جدید ایجاد کنم خطا میداد که حاوی لینک یا متن غیر مجاز ...

من با یکی سره دلسوزی بحث کردم سره دین و خدا طرف م-لا بود
من کلا از بح-ث بدم میاد فقط دلم سوخت که یارو قراره تا اخر عمرش از عق-ایدی که کردن توش دفاع کنه .
اخر بحث فح–شم کشید و منم بلاک–ش کردم بعد یجوری بهم رسید که میخواد بره تفتی–ش عق-اید اس-لامی متن پیامام داره
تو ت-لگرام باهاش صحبت کرده بودم و الان فکر کنم ای-دیم رو هم حتی نداشته باشه …

میخواستم بدونم میتونه کاری کنه یکم استرس گرفتم

متاسفانه هیچ سررشته ای در این زمینه ندارم و امیدوارم که مشکلی براتون پیش نیاد ?

2 ❤️

2016-08-19 21:38:51 +0430 +0430

.** پس جدم اين امر را به فال بد دانست و گفت به علما و كشيشان كه اين تخت را بار ديگر بر پا كنيد و چليپاها را بجاي خود قرار دهيد و حاضر نمود و نحوست اين برادر و آن برادر برابر بود و سر اين كار ندانستند كه اين را از سعادت سروري است نه نحوست آن دو برادر .**

**مردم متفرق شدند و جدم غمناك به حرم يراي بازگشت و پرده هاي خجالت درآويخت ، **

چون شب شد بخواب رفتم در خواب ديدم كه حضرت مسيح و شمعون و جمعي از حواريين در قصر جدم جمع شدند و منبري از نور نصب كردند كه از رفعت بر آسمان سر بلندي ميكرد و در همان موضع تعبيه كردند كه جدم تخت را گذاشته بود . پس حضرت رسالت پناه محمد “ص” با وصي و دامادش علي بن ابي طالب (ع) و جمعي از امامان و فرزندان بزرگواران ايشان قصر را به قدوم خويش منور ساختند

پس حضرت مسيح به قدوم ادب از روي تعظيم و اجلال به استقبال حضرت خاتم الانبياء “ص” شتافت و دست در گردن مبارك آن جناب در آورد پس حضرت رسالت پناه “ص” فرمود كه يا روح الله آمده ايم مليكه فرزند وصي تو شمعون را براي اسين فرزند سعادتمند خود خواستگاري نماييم و اشاره فرمود به ماه برج امامت و خلافت حضرت امام حسن عسگري (ع) فرزند آن كسي كه تو نامه اش را به من دادي.

** حضرت نظر افكند بسوي شمعون و فرمود شرف دو جهاني بتو روي آورده ، پيوند كن رحم خود را برحم آل محمد “ص” پس شمعون گفت كه كردم . پس همگي بر آن منبر بر آمدند .**

** حضرت رسول “ص” خطبه اي انشا فرمودند و با حضرت مسيح مرا به حسن عسگري "ع"عقد بستند و حضرت رسول “ص” با حواريون گواه شدند .**

** چون از آن خواب سعادت ماب بيدار شدم از بيم كشتن ، آن خواب را براي جدم نقل كردم[احتمالا “نكردم” صحيح است ] و اين گنج رايگان را در سينه پنهان داشتم و آتش محبت آن خورشيد فلك امامت روز بروز در كانون سينه ام مشتعل ميشد و سرمايه صبر و قرار مرا به باد فنا ميداد تا بحدي كه خوردن و آشاميدن بر من حرام شد و هر روز چهره كاهي ميشد و بدن ميكاهيد و آن عشق نهاني در بيرون ظاهر ميگرديد ،**

1 ❤️

2016-08-20 16:44:08 +0430 +0430

پس در شهرهاي روم طبيبي نماند مگر آنكه جدم براي معالجه من حاضر كرد و از دواي درد من از او سوال كرد و هيچ سودي نميداد ، چون از علاج درد من مايوس ماند روزي به من گفت اي نور چشم من آيا در خاطرت چيزي و آرزويي در دنيا هست كه براي تو بعمل آورم ؟

** گفتم اي جد من در هاي فرج بروي خود بسته ميبينم . اگر شكنجه و آزار از اسيران مسلمان كه در زندان تواند دفع نمايي و بندها و زنجيرها از ايشان بگشايي و ايشان را آزاد كني اميدوارم كه حضرت مسيح و مادرش عافيتي به من بخشند ، چون چنين كرد اندك صحتي از خود ظاهر ساختم و اندك طعامي تناول نمودم پس خوشحال و شاد شد و ديگر اسيران مسلمان را عزيز و گرامي داشت . بعد از چهارده شب در خواب ديدم كه بهترين زنان عالميان فاطمه زهرا سلام الله عليها بديدن من آمد و حضرت مریم با هزار کنیز از حوریان بهشت در خدمت آن حضرت بودند.**

** پس مریم گفت این خاتون بهترین زنان و مادر شوهر تو امام حسن عسگری “ع” است پس بدامنش درآویختم و گریستم و شکایت کردم که امام حسن بمن جفا می کند و از دیدن من ابا می نماید.**

** آن حضرت فرمود که چگونه فرزند من بدیدن تو بیاید و حال آنکه بخدا شرک می آوری و بر مذهب ترسائی و اینک خواهرم مریم دختر عمران بیزاری می جوید بسوی خدا از دین تو، اگر میل داری که حق تعالی و مریم از تو خوشنود گردند و امام حسن عسگری بدیدن تو بیاید بگو : اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله .**

چون باین دو کلمه طیبه تلفظ نمودم حضرت سیده النساء مرا بسینه خود چسبانید و دلداری فرمود و گفت اکنون منتظر آمدن فرزندم باش که من او را به سوی تو می فرستم. بیدار شدم و آن دو کلمه طیبه را بر زبان می راندم و انتظار ملاقات گرامی آن حضرت می بردم،

1 ❤️

2016-08-20 21:25:07 +0430 +0430

چون شب آینده در آمد بخواب رفتم خورشید جمال آن حضرت طالع گردید گفتم ای دوست من ، بعد از آنکه دل را اسیر محبت خود گردانیدی چرا از مفارقت جمال خود مرا چنین جفا دادی؟

** فرمود که دیر آمدن من بنزد تو نبود مگر برای آنکه مشرک بودی اکنون که مسلمان شدی هر شب بنزد خواهم بود تا آنکه حق تعالی ما و تو را در ظاهر بیکدیگر برساند و این هجران را بوصال مبدل گرداند .**

** از آن شب تا حال یکشب نگذشته است که درد هجران مرا به شربت وصال دوا نفرماید ،**

بشر بن سلیمان گفت : چگونه در میان اسیران افتادی؟

** گفت مرا خبر داد امام حسن عسگری “ع” در شبی از شبها که در فلان روز جدت لشگری بجنگ مسلمانان خواهد فرستاد پس از عقب ایشان خواهد رفت ، تو خود را در میان کنیزان و خدمتکاران بینداز به هیئتی که تو را نشناسد و از پی جد خود روانه شو و از فلان راه برو ،**

**چنان کردم طلایه لشگر مسلمانان بما برخوردند و ما را اسیر کردند و آخر کار من آن بود که دیدی و تا حال کسی بغیر تو ندانسته که من دختر پادشاه رومم و مردی پیر که در غنیمت من بحصه او افتادم از نام من سئوال کرد گفتم نرجس ، گفت این نام کنیزان ایت ، **

بشر گفت : این عجب است که تو از اهل فرنگی و زبان عربی را نیک می دانی؟

گفت از بسیاری محبتی که جدم نسبت به من داست می خواست مرا بیاد گرفتن آداب حسنه بدارد زن مترجمی را که به زبان فرنگی و عربی هر دو می دانست مقرر کرده بود که هر صبح و شام می آمد و لغت عربی بمن می آموخت تا آنکه زبانم باین لغت جاری شد.

بشر گوید : که من او را بسر من رای بردم بخدمت امام علی نقی “ع” رسانیدم ، حضرت کنیزک را خطاب کرد که چگونه حق سبحانه و تعالی بتو نمود عزت دین اسلام را و مذلت دین نصاری را وشرف و بزرگواری محمد و اولاد او را ؟

1 ❤️

2016-08-20 22:08:50 +0430 +0430

آفرین باید گفت به سازنده این تاپیک تنها راه آزادی ایران روشنگری و خرافات زدایی هست

0 ❤️

2016-08-21 18:23:51 +0430 +0430
نقل از: araman27 آفرین باید گفت به سازنده این تاپیک تنها راه آزادی ایران روشنگری و خرافات زدایی هست

? ? ?

1 ❤️

2016-08-21 21:39:56 +0430 +0430

گفت چگونه وصف کنم برای تو چیزی را که تو از من بهتر میدانی؟

حضرت فرمود که می خواهم تو را گرامی دارم ، کدامیک بهتر است نزد تو ، اینک ده هزار اشرفی بتو دهم یا ترا بشارت دهم به شرف ابدی ؟

گفت بشارت به شرف را می خواهم و مال نمی خواهم ،

**حضرت فرمودند که بشارت باد ترا به فرزندی که پادشاه مشرق و مغرب عالم شود و زمین را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد ، **

گفت این فرزند از کی بوجود خواهد آمد؟

فرمود : از آن کسی که حضرت رسالت “ص” ترا برای او حواستگاری کرد ،

** از او پرسید که حضرت مسیح و وصی او ترا بعقد که در آورد؟**

** گفت بعقد فرزند تو امام حسن عسگری “ع”**

حضرت فرمود که آیا او را می شناسی ؟

**گفت : از آن شبی که به دست بهترین زنان مسلمان شده ام شب نگذشته است که او به دیدن من نیامده باشد ، **

حضرت کافور خادم را طلبید و گفت برو وخواهرم حکیمه خاتون را طلب کن ،

** چون حکیمه داخل شد حضرت فرمود که این آن کنیز است که می گفت ،**

حکیمه خاتون او را در بر گرفت وبسیار نوازش کرد و شاد شد ،

**حضرت فرمود که ای دختر رسول خدا او را ببر به خانه خود و واجبات و سنتها را با را به او بیاموز که او زن حسن عسگری و مادر صاحب الامر است **.

1 ❤️

2016-08-22 16:52:37 +0430 +0430

کلینی و ابن بابویه و شیخ طوسی سید مرتضی و غیر ایشان از محدثین عالی شان به سندهای معتبر روایت کرده اند از حکیمه خاتون که روزی حضرت امام حسن عسگری “ع” بخانه من تشریف آوردند نگاه تندی به نرجس خاتون کردند پس عرض کردم که اگر شما را خواهش او هست بخدمت شما بفرستم

فرمود که ای عمه این نگاه تند از روی تعجب بود زیرا که در این زودی حق تعالی از او فرزند بزرگواری بیرون آورد که عالم را پر از عدالت کند بعد از آنکه پر شده از ظلم و جور ،

گفتم او را بفرستم به نزد شما ؟

** فرمود که از پدر بزرگوارم رخصت بطلب در این باب ،**

حکیمه خاتون گوید : که جامه های خود را پوشیدم و بخانه برادرم امام علی نقی (ع) رفتم ، چون سلام کردم و نشستم بی آنکه من سخنی بگویم حضرت از ابتدا فرمود که ای حکیمه نرجس را بفرست برای فرزندم ،

گفتم ای سید من ، من از برای همین مطلب بخدمت تو آمدم که در این امر رخصت بگیرم

فرمود که ای بزرگوار صاحب برکت خدا می خواهد که ترا در چنین ثوابی شریک گرداند و بهره عظیمی از خیر و سعادت بتو کرامت فرماید که ترا واسطه چنین امری کرد

** حکیمه گفت بزودی بخانه خود برگشتم و زفاف آن معدن فتوت و سعادت را در خانه خود واقع ساختم . بعد از چند روزی آن سعد اکبر را با آن زهره منظر بخانه خورشید انور یعنی والد او بردم بعد از چند روز آن آفتاب مطلع امامت در مغرب عالم در مغرب عالم بقاء غروب نموده و ماه برج خلافت امام حسن عسگری (ع) در امامت جانشین او گردید ، و من پیوسته بعادت مقرر زمان بخدمت آن امام البشیر می رسیدم پس روزی نرجس خاتون آمد و گفت ای خاتون توئی خاتون و صاحب من بلکه هرگز نگذارم که تو کفش از پای من بیرون کنی و مرا خدمت کنی من ترا خدمت می کنم و منت بر دیده می نهم ،**

1 ❤️

2016-08-22 20:27:51 +0430 +0430

چون حضرت امام حسن عسگری (ع) این سخن را از من شنید گفت خدا ترا جزای خیر دهد ای عمه ، پس در خدمت آن جناب نشستم تا وقت غروب آفتاب پس صدا زدم بکنیز خود که بیاور جامه های مرا تا بروم ،

** حضرت فرمود ای عمه امشت نزد ما باش که در این شب متولد می شود فرزند گرامی که حق تعالی باو زنده می گرداند زمین را بعلم و ایمان و هدایت بعد از آنکه مرده باشد بشیوع کفر و ضلالت گفتم از کی بهم می رسد ای سید من و من در نرجس هیچ اثر حملی نمی یابم **

فرمود که از نرجس بهم می رسد نه از دیگری ، پس جستم پشت و شکم نرجس را ملاحظه کردم هیچگونه اثری نیافتم پس برگشتم و عرض کردم

حضرت تبسم فرمود و گفت چون صبح می شود اثر حمل بر او ظاهر خواهد شد و مثل مادر موسی است که تا هنگام ولادت هیچ تغییری ظاهر نشد و احدی بر حال او مطلع نگردید زیرا فرعون شکم زنان حامله را می شکافت برای طلب حضرت موسی و حال این فرزند نیز در این امر شبیه است بحضرت موسی .

** و در روایت دیگر که حضرت فرمود که حمل ما اوصیای پیغمبر در شکم نمی باشد و در پهلو می باشد و از رحم بین نمی آید بلکه از را ن مادران فرود می آئیم زیرا که نور حق تعالی ایم و نجاست را از مادر وا گردانیده است،
حکیمه گفت که بنزد نرجس رفتم و این حال را باو گفتم ، گفت ای خاتون هیچ اثری در خود مشاهده نمی نمایم ، پس شب در آنجا ماندم و افطار کردم و نزدیک نرجس خوابیدم و در هر ساعت از او خبر می گرفتم و او بحال خود خوابیده بود هر ساعت حیرتم زیاد می شد و این شب بیش از شبهای دیگر بنماز و تهجد برخاستم و نماز شب ادا کردم چون بنماز وتر رسیدم نرجس از خواب جست و وضو ساخت و نماز شب را بجای آورد چون نظر کردم صبح کاذب طلوع کرده بود ، پس نزدیک شد شکی در دلم پدید آید از وعده ای که حضرت فرموده بود نا گاه حضرت امام حسن (ع) از حجره خود صدا زد که شک مکن که وقتش نزدیک رسیده .**

1 ❤️

2016-08-23 17:47:27 +0430 +0430

پس در آن وقت در نرجس اضطراب مشاهده کردم پس او را در بر گرفتم و نام الهی را بر او خواندم باز حضرت صدا زدند که سوره انا انزلناه فی لیله القدر را بر او بخوان پس از او پرسیدم که چه حال داری گفت ظاهر شده است آنچه مولایم فرمود پس چون شروع کردم بخواندن سوره (انا انزلناه فی لیله القدر) شنیدم که آن طفل در شکم مادر من همراهی می کرد در خواندن و بر من سلام کرد ،

** من ترسیدم پس حضرت صدا کرد که تعجب مکن از قدرت حق تعالی که طفلان ما را به حکمت گویا می گرداند و ما را در بزرگی حجت خود ساخته است در زمین **. (جالبه که عمه از همچین اعجاز بزرگی بی خبر بود)

**پس چون کلام حضرت امام حسن “ع” تمام شد دویدم بسوی حضرت امام حسن عسگری (ع) فزیاد کنان حضرت فرمود برگرد ای عمه که او را در جای خود خواهی دید چون برگشتم پرده گشوده شد و در نرجس نوری مشاهده کردم که دیده مرا خیره کرد و حضرت صاحب را دیدم که رو به قبله به سجده افتاده به زانوها) و انگشتان سبابه را به اسمان بلند کرده و میگوید: (اشهد ان لا اله الا اللاه وحده لا شریک له و انج جدی رسول الله و ان ابی امیر امومنین وصی الله ،) یک یک امامان را شمرد تا بخودش رسید فرمود الله انجز لی وعدی و اتمم لی امری و ثبت وطاعی و املا الارض بی عدلا و قسطا **

یعنی خداوندا وعده نصرت که به من فرموده ای وفا کن و امر خلاقت و امامت مرا تمام کن و استیلاء و انتقام مرا از دشمنان ثابت گردان و پر کن زمین را بسب من از عدل و داد.

و روایت دیگر چنان است که چون حضرت صاحب الامر (ع) متولد شد نوری از او ساطع گردید که به افاق آسمان پهن شد و مرغان سفید دیدم که از آسمان به زیر می آمدند و بالهای خود را بر سر و روی و بدن آن حضرت میمالیدند و پرواز میکردند پس حضرت امام حسن (ع) مرا آواز داد که ای عمه فرزند مرا برگیر و بنزد من بیاور

چون برگرفتم او را ختنه کرده و ناف بریده و پاک و پاکیزه یافتم و بر ذراع راستش نوشته شده بود که جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا یعنی حق آمد و باطل مضمحل شد و محو گردید و پس بدرستی که باطل مضمحل شدنی است و ثبات و بقاء ندارد

1 ❤️

2016-08-23 20:20:22 +0430 +0430

حکیمه گفت: که چون آن فرزند سعادتمند را به نزد آن حضرت بردم همین که نظرش بر پدرش افتاد سلام کرد حضرت او را گرفت و زبان مبارک بر دو دیده اش مالید و در دهان و هردو گوشش زبان گردانید و بر کف دست چپ او نشانید و دست بر سر او مالید و گفت فرزند سخن بگو

به قدرت الهی، صاحب الامر استعاذه فرموده و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم و نرید ان نمن علی الذین استضعفو فی الارض و مجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون این آیه کریمه

** احادیث معتبره در شان آن حضرت و آباء بزرگوار آن حضرت نازل شده و ترجمه ظاهرش اینست که میخواهیم منت گذاریم بر جماعتی که ایشان را ستمکاران در زمین ضعیف گردانیده اند و بگردانیم ایشان را پیشوایان در دین و بگردانیم ایشان را وارثان زمین و تمکن و استیلا بخشیم ایشان را در زمین و بنمائیم فرعون و هامان را و لشگرهای ایشان را از آن امامان آنچه را حذر میکردند.**

حضرت صاحب الامر صلوات الله علیه صلوات بر حضرت رسال تو حضرت امیر المومنین و جمیع امامان فرستاد تا پدر بزرگوار خود، در این حال مرغان بسیار نزدیک سر مبارک آن جناب جمع شدند،

به یکی از آن مرغان صدا زد که این طفل را بردار و نیکو محافظت نما و هر چهل روز یک مرتبه به نزد ما بیاور،

مرغ آن جناب را گرفت و به سوی آسمان پرواز کرد و سایر مرغان نیز از عقب او پرواز کردند.

پس حضرت امام حسن (ع) فرمود سپردم ترا به ان کسی که مادر موسی موسی را به او سپرد،

پس نرجس خاتون گریان شد،

1 ❤️

2016-08-23 20:22:15 +0430 +0430

**حضرت فرمود ساکت شو که شیر از پستان غیر تو نخواهد خورد و بزودی آن را بسوی تو برمیگردانند چنانچه حضرت موسی را بمادرش برگردانیدند، چنانچه حق تعالی فرموده است که پس برگردانیدیم موسی را بسوی مادرش تا دیده مادرش با روشن گردد، **

پس حکیمه پرسید که این مرغ که بود که صاحب را باو سپردی؟

فرمود که او روح القدس است که موکل است ایشان را موفق میگرداند از جانب خدا و از خطا نگاه میدارد و ایشان را بعلم زینت میدهد،
.
حکیمه گفت چون چهل روز گذشت بخدمت آن حضرت رفتم چون داخل شدم دیدم طفلی در میان خانه راه میرود، گفتم ای سید من این طفل دو ساله از کیست حضرت تبسم نمود و فرمود که اولاد پیغمبران و اوصیاء ایشان هرگاه امام باشند بخاف اطفال دیگر نشو و نما میکنند و یک ماهه ایشان مانند یک ساله دیگران است و ایشان در شکم مدر سخن میگویند و قرآن میخوانند و عبادت پروردگار مینمایند و در هنگام شیر خوردن ملائکه فرمان ایشان می برند و هر صبح و شام بر ایشان نازل میشوند

پس حکیمه فرمود که هر چهل روز یک مرتبه بخدمت او می رسیدم در زمان امام حسن عسگری (ع) چند روزی قبل از وفات آن حضرت او را ملاقات کردم بصورت مرد کامل نشناختم او را، بفرزند برادر خود گفتم این مرد کیست که مرا میفرمائی نزد او بنشینم فرمود که این فرزند نرجس است و خلیفه من است بعد از من و عنقریب من از میان شما میروم باید سخن او را قبول کن و امر او را اطاعت نمائی،

1 ❤️

2016-08-25 19:17:25 +0430 +0430
نقل از: عاشق-نقره.ای خسته نباشید اروی عزیز، مطالب مفیدی میذاری، ما هم سعی میکنیم ازت حمایت کنیم.

? ? ?

1 ❤️

2016-08-25 19:54:03 +0430 +0430

** پس بعد از چند روز حضرت حضرت امام حسن عسگری (ع) بعالم قدس ارتحال نمود و اکنون من حضرت صاحب الامر (ع) را هر صبح و شام ملاقات مینمایم و از هرچه سوال میکنم مرا خبر میدهد و گاهست که نمیخواهم سوال کنم هنوز سوال نکرده جواب میفرماید.**

** و در روایت دیگر وارد شده که حکیمه خاتون گفت که بعد از سه روز از ولادت حضرت صاحب الامر (ع) مشتاق لقای او شدم رفتم بخدمت حضرت امام حسن عسگری (ع) پرسیدم که مولای من کجاست؟**

**فرمود که سپردم او را به آن کسی که از ما باو احق و اولی بود، چون روز هفتم شود بیا به نزد ما و چون روز هفتم رفتم گهواره ای دیدم، بر سر گهواره و دیدم مولای خود را دیدم چون ماه شب چهارده بر روی من میخندید و تبسم میفرمود پس حضرت آواز داد که فرزند مرا بیاور چون بخدمت آن حضرت بردم زبان در دهان مبارکش گردانید و فرمود که سخن بگو ای فرزند، **

حضرت سبحانه و تعالی بر پیغمبران فرستاده است پس ابتدا نمود از صحف آدم و بزبان سریانی خواند و کتاب ادریس و کتاب نوح و کتاب هود و کتاب صالح و صحف ابراهیم و توریه موسی و زبور داوند و انجیل عیسی قرآن جدم محمد مصطفی (ص) را خواند پس قصه های پیغمبران را یاد کرد

پس حق تعالی به او خطاب نمود که مرحبا بتو ای بنده من که ترا خلق کرده ام برای یاری دین خود و اظهار امر شریعت خود و توئی هدایت یافته بندگان من قسم بذات خودم میخورم که باطاعت تو ثواب نمیدهم و بنافرمانی تو عقاب میکنم مردم را و بسبب شفاعت و هدایت او بندگان را می آمرزم. و بمخالفت تو ایشان را عقاب می کنم، ای دو ملک برگردانیده او را بسوی پدرش و از جانب من او را سلام برسانید و بگوئید که او در پناه حفظ و حمایت من است او را از شر دشمنان حراست می نمایم تا هنگامی که او را ظاهر نمایم و حق را با او برپا دارم و باطل را با او سرنگون سازم و دین حق برای من خالص باشد.

(تمام شد آنچه از جلاء العیون نقل کردیم). و در حق الیقین نیز ولادت شریف آن حضرت را بهمین کیفیت نقل کرده با بعضی روایات دیگر، و از جمله فرموده: محمد بن عثمان عمروی روایت کرده که چون آقای ما حضرت صاحب الامر (ع) متولد شد حضرت امام حسن عسگری (ع) پدرم را طلبید و فرمود که هزار رطل که قریب به هزار من میباشد نان و ده هزار رطل گوشت تصدق کنند بر بنی هاشم و غیر ایشان و گوسفند بسیاری برای عقیقه بکشند و نسیم و ماریه کنیزان حضرت عسگری (ع) روایت کرده اند که چون حضرت قائم (ع) متولد شده بدو زانو نشست و انگشتان شهادت را بسوی آسمان نموده و عطسه کرد و گفت الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله پس گفت گمان کردند ظالمان که حجت خدا برطرف خواهد شد اگر مرا رخصت گفتن بدهند خدا شکی نخواهد ماند. و ایضاً نسیم روایت کرده که یک شب بعد از ولادت آن حضرت بخدمت او رفتم و عطسه کردم فرمود که رحمک الله من سیار خوشحال شدم پس فرمود میخواهی بشارت دهیم ترا در عطسه گفتم بلی فرمود: امان است از مرگ تا سه روز.

(منتهی الآمال . زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام . تالیف حاج شیخ عباس قمی . ناشر: مطبوعاتی حسینی )

1 ❤️

2016-10-02 11:47:27 +0330 +0330

درود بر شما…

آقا… غیبتت طولانی شده…

امیدوارم ، هر جا هستی، در عافیت کامل بسر ببری…

شهوانیا منتظرت هستن…

2 ❤️

2016-10-26 18:52:40 +0330 +0330

عاشق-نقره.ای و pouyapoya2012 عزیز

با سپاس فراوان بابت پستتون

راستش دیدن پستتون یه کم شوکه ام کرد.

به این خاطر که دیدم دوستانی که صبح تا شب تو سایت به همدیگه چاکرم مخلصم میکردیم و حتی با بعضیاشون ارتباط بیرون از سایت هم داریم بود و نبودم اصلا براشون مهم نبوده (تا حدودی انتظارشم داشتم) و حتی مورد داشتیم که یکی از دوستان شاید با احتمال اینکه گرفتنم و ممکنه بودن اسمش تو پروفایلم برا اونم دردسر بشه از لیست پیگیریاشم حذفم کرده 🙄

حالا تو این شهر فرنگ دیدن پست کاربرانی که با یکیشون سعادت آشنایی نداشتم و با اون یکی هم رابطه صمیمانه ای نداشتم برام عجیب و جالب بود.

برخلاف عقیده خیلیا که اعتقاد دارن شهوانی فقط یه کیرستون ساده و سطحی هست من خیلی چیزا تو شهوانی یاد گرفتم و از حضورم تو این سایت خیلی تجربه ها به دست آوردم که اگه بخوام توضیح بدم مثنوی هفتاد من کاغذ میشه و اینم میذارم به حساب تجربه ای جدید. با این عنوان که گاهی ممکنه دوستان و همفکرانت بیشتر از مخالفانت مشتاق نبودنت باشن

هرچند باید در مورد رفتار خودمم فکر کنم ببینم شایدم مقصر خودمم.

در هر حال بازم ممنونم از پیامتون

شاد و پیروز باشید

2 ❤️

2016-10-26 18:58:42 +0330 +0330
نقل از: Arrow11 عاشق-نقره.ای و pouyapoya2012 عزیز

با سپاس فراوان بابت پستتون

راستش دیدن پستتون یه کم شوکه ام کرد.

به این خاطر که دیدم دوستانی که صبح تا شب تو سایت به همدیگه چاکرم مخلصم میکردیم و حتی با بعضیاشون ارتباط بیرون از سایت هم داریم بود و نبودم اصلا براشون مهم نبوده (تا حدودی انتظارشم داشتم) و حتی مورد داشتیم که یکی از دوستان شاید با احتمال اینکه گرفتنم و ممکنه بودن اسمش تو پروفایلم برا اونم دردسر بشه از لیست پیگیریاشم حذفم کرده 🙄

حالا تو این شهر فرنگ دیدن پست کاربرانی که با یکیشون سعادت آشنایی نداشتم و با اون یکی هم رابطه صمیمانه ای نداشتم برام عجیب و جالب بود.

برخلاف عقیده خیلیا که اعتقاد دارن شهوانی فقط یه کیرستون ساده و سطحی هست من خیلی چیزا تو شهوانی یاد گرفتم و از حضورم تو این سایت خیلی تجربه ها به دست آوردم که اگه بخوام توضیح بدم مثنوی هفتاد من کاغذ میشه و اینم میذارم به حساب تجربه ای جدید. با این عنوان که گاهی ممکنه دوستان و همفکرانت بیشتر از مخالفانت مشتاق نبودنت باشن

هرچند باید در مورد رفتار خودمم فکر کنم ببینم شایدم مقصر خودمم.

در هر حال بازم ممنونم از پیامتون

شاد و پیروز باشید

به شما تبریک میگم که تاپیک موفقی دارید دوست گرانقدر .

0 ❤️

2016-10-26 20:24:37 +0330 +0330
نقل از: sj.t
نقل از: Arrow11 عاشق-نقره.ای و pouyapoya2012 عزیز

با سپاس فراوان بابت پستتون

راستش دیدن پستتون یه کم شوکه ام کرد.

به این خاطر که دیدم دوستانی که صبح تا شب تو سایت به همدیگه چاکرم مخلصم میکردیم و حتی با بعضیاشون ارتباط بیرون از سایت هم داریم بود و نبودم اصلا براشون مهم نبوده (تا حدودی انتظارشم داشتم) و حتی مورد داشتیم که یکی از دوستان شاید با احتمال اینکه گرفتنم و ممکنه بودن اسمش تو پروفایلم برا اونم دردسر بشه از لیست پیگیریاشم حذفم کرده 🙄

حالا تو این شهر فرنگ دیدن پست کاربرانی که با یکیشون سعادت آشنایی نداشتم و با اون یکی هم رابطه صمیمانه ای نداشتم برام عجیب و جالب بود.

برخلاف عقیده خیلیا که اعتقاد دارن شهوانی فقط یه کیرستون ساده و سطحی هست من خیلی چیزا تو شهوانی یاد گرفتم و از حضورم تو این سایت خیلی تجربه ها به دست آوردم که اگه بخوام توضیح بدم مثنوی هفتاد من کاغذ میشه و اینم میذارم به حساب تجربه ای جدید. با این عنوان که گاهی ممکنه دوستان و همفکرانت بیشتر از مخالفانت مشتاق نبودنت باشن

هرچند باید در مورد رفتار خودمم فکر کنم ببینم شایدم مقصر خودمم.

در هر حال بازم ممنونم از پیامتون

شاد و پیروز باشید

به شما تبریک میگم که تاپیک موفقی دارید دوست گرانقدر .

? ? ?

0 ❤️

2016-10-26 20:39:46 +0330 +0330

میخواستم یه خسته نباشید گرم و صمیمی بهت بگم … از تلاش و پشتکارت خیلی خوشم میاد…موفق باشی…

0 ❤️

2016-11-11 15:51:28 +0330 +0330
نقل از: honeybee ?

سپاس

1 ❤️

2016-11-11 16:51:45 +0330 +0330
نقل از: homayoon23 میخواستم یه خسته نباشید گرم و صمیمی بهت بگم ....... از تلاش و پشتکارت خیلی خوشم میاد.......موفق باشی......

تمام تلاشها برای رسیدن به امضای شماست. ?

1 ❤️

2017-01-08 17:55:13 +0330 +0330

رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي

این چند وقته دو دل مونده بودم سر آپدیت کردن و نکردن این تاپیک. از طرفی دیگه مثه سابق حس و حال مطالب سریالی گذاشتن نبود و از طرفی هم حیفم میومد تاپیکی که کلی براش وقت گذاشته شده بره تو زباله دان تاریخ شهوانی.

بنابراین تصمیم گرفتم فعلا تاپیک رو با پستها و مطالب کوتاه آپدیت کنم تا ببینیم چی پیش میاد و امیدوارم که مقبول افتد.

?
1 ❤️

2017-01-08 19:24:04 +0330 +0330

**تو خونه ات ، کنار خانوادت هستی که خبر میرسه به کشورت حمله شده ، و مهاجمین طبق نظر پیامبر و کتاب مقدسشون ، اگه بتونن یه شهر و اشغال کنن ، خواهرت و مادرت و همسرت رو میدزدن و تا آخر عمرشان باید به عنوان کنیز به آنها خدمت کنن و برادر و پدرت را اگر بدن و دندان سالمی داشته باشد به غلامی و‌بردگی میبرند. و هر که مخالفت کند سر از تنش جدا میشود البته به دستور الله. ** (چیزی شبیه داعش)

فکر کن به مردم آذربایجان که مرد هایشان را دسته دسته در زنجیر میکنند و در جلوی چشمان آن ها به همسر و دخترشان تجاوز میکنند و آن مرد هایی که حاظر به غلامی و بردگی نشدند رو گردن میزنند( تاریخ ایران ج ۳ص ۳۵۹ش۱۹۰)

به مهربانو های ۱۵ساله ی خراسانی فکر کن که به فاحشه خانه های شام بردنشان ، تا قبل از هر حمله لشکریان خدا برای جهاد ، به آن دخترک ها تجاوز کنند برای گرفتن روحیه( تاریخ طبری ، ج ۴، ش ۲۴ص ۱۴)

فکر کن اگر شهر را بگیرند و اسیر شوی ، اربابت مشغول نکاح با دختر ۹ساله ایست که معلوم نیست از کدام جهاد فی سبیل الله به پاداش گرفته ، و تو باید به اندازه ده گاو کار کنی ، بار بیاوری و ببری وگرنه شلاق میخوری و صد البته آن دنیا به جهنم میروی چون طبق قرآن کنیز و غلام باید مطیع اربابشان باشند ، و وقتی شهوت اربابت بالا زد ، دختران برده را میبرن که با او نکاح کند ، و تو صدای ناله های انها را میشنوی… در زیر بدن یک عرب که از صحابه است… و اون صحابه حتما به بهشت میرود چون جهاد در راه خدا کرده !!

و خبر هایی میشنوی از اینکه هم وطنت یعنی بابک خرمدین و هفتاد یارش را مسلمین در راه خدا گردن زدند یا زنده زنده سوزاندند

یا میشنوی سفید رود را که به خاطر قطع گردن هزاران هم وطنت به رنگ قرمز درامده
( تاریخ ۶۳۰۰ساله ایران ؛ رابرتن.ون ص ۲۵۰ /// تاریخ طبری ج۴ص ۳۱۰ )

حالا 3 تا سوال :

1 - اگر ۱۴۰۰سال پیش وجود داشتی ، به جنگ این وحشی ها میرفتی؟

2 - اگر تو از شهیدان یا اسیران در راه دفاع از وطن در مقابل حمله مسلمانان بودی ؛ آیا باور میکردی ۱۴۰۰سال بعد یک عده بگویند ، ایرانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفتند؟؟

3 - آیا باز هم میتونی خودت را گول بزنی ؟؟؟؟؟

1 ❤️

2017-01-08 20:00:34 +0330 +0330

نام : بابك خرمدين

محل تولد: كليبر بلال ٱباد

علت مرگ: بريده شدن دست و پايش

آرامگاه: ندارد

مليت: ايرانی

شناخته شده: مبارزه برضد اشغال گری اعراب پس از حمله ی اعراب به ایران

جنبش :رهبر انقلابی جنبش سرخ جامگان

**مخالفان : هارون الرشید ؛ مامون و معتصم **

.

خلیفه: اگر توبه کنی می بخشمت!

بابک: گنهکاران توبه می کنند نه وطن پرستان.

خلیفه: تو اکنون در چنگ ما هستی!

بابک: جسمم آری ولی روحم نه، دژ آرمان من تسخیر ناپذیر است….

خلیفه:جلاد قطعه قطعه اش کن تا با زجر بمیرد!جلاد با یک ضربت دست راست بابک را قطع کرد…

بابک به زمین نشست و با خون کتفش صورتش را غرق خون کرد…

خلیفه: کافر! این چه بازیست!

بابک: >پیش نامرد باید مردانه مرد…با رفتن خون از تنم رخسارم زرد می شود و تو گمان می کنی از ترس است!اما مرا ترسی از گله ی روباهان نیست…با قطع هر عضوم بابکی در این سرزمین متولد می شود…

با هر جمله ای که بابک می گفت عضوی از بدنش بر زمین می افتاد…

خلیفه: جلاااااااااااد ببر صدایش را!

و شمشیر فرود آمد…

و سر

سری که پیش هیچ ظالمی خم نشده بود به زمین افتاد…

به یاد بابک خرمدین؛غیور مرد ایران زمین .

ﺯﻧﺪﻩ ﺑاد هر شهیدی که به عشق مردم و وطن با جان خویش عشق بازی میکند



1 ❤️

2017-01-08 21:24:33 +0330 +0330

۱ - ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺳﺮ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ

۲-ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺳﺮ ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ

۳ - ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺳﺮ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺛﻘﻔﯽ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﺑﯿﺮ

۴ - ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺳﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﺑﯿﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻠﮏ ﻣﺮﻭﺍﻥ

و ﺗﻮﺿﯿﺢ اینکه :

ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ، ﻧﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﺻﻬﯿﻮﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ آﻣﺮﯾﮑﺎ نه القاعده ﻭ ﻧﻪ ﺩﺍﻋﺶ
"فقط اسلام بود و قلمرو مسلمانان"

کلا این سر بریدن رسم بوده فرقی هم نمی کرده مظلوم باشی یا ظالم اگر شکست می خوردی سرت بالا نیزه بود…

داعش امروز هم برعکس نظر بعضی ریشه از فرهنگ آن زمان داره نه آمریکا و اسرائیل… ممکنه آنها از حماقت اینها استفاده کنند ولی مشکل از فرهنگ بدوی آدمهای این مناطق است.

1 ❤️

2017-01-09 13:15:17 +0330 +0330

اسلام، دین نفرت است؛ دین وحشت و مرگ؛ دین خفت و بی آبرویی؛ خشم و دشنام؛ دین دیگرکشی و دیگرستیزی؛

**حال آن دیگری هرکه میخواهد باشد؛ جنسی دیگر، نژادی دیگر، اندیشه ای دیگر، باوری دیگر و هر چیزی دیگر.
در باور تئوریسینها و متولیان این دین، هرآنکس را که مانند اینان نیست و مانندشان نمیشود و نمیخواهد بشود و نمیتواند بشود، باید کشت؛ باید به صلابه کشید. **

این دین، دین نوحه و زاری است؛ دین خاک بر سر کردن؛ دین گل به سر و روی مالیدن؛ دین زنجیر و قمه زدن؛ دین عشق ستیزی و انسان ستیزی؛ دین کشورهای بدبختی است که در هیچکدامشان تمدن و تجدد و حقوق برابر انسانها پای نگرفته است؛ میدانستید؟

این دین، دین زندان سازی است برای زنان؛

دین یهودستیزی، دین بهایی کشی، زردتشتی سوزانی، و دگراندیش و دگرباش ستیزی.

این دین، برآمده است از حسرتهای ناتمام ِ ساکنین سرزمینهای آفت زده و خشک اعراب بدوی؛ مکه و مدینه و فلسطین؛

دینی که این روزها در هیئت «فاشیسم قرن بیست و یکم، با سلاح حجاب اجباری، پرچم اسلامگرایی» به میدان آمده است، تا همه ی دستاوردهای تمدن، حقوق برابر انسانها و مدرنیته را به نابودی بکشاند.

1400 سال است که ما گرفتار این توحشیم؛

گرفتار این واپسگرایی، این واپس پرستی، این عقبماندگی و این واپس نگری به عنوان اتوپیا و «ناکجاآباد ملازادگان ِ» ضد مدنیت و ضد مدرنیته که همیشه خاک به چشممان پاشیده اند…

قسمتی از نوشته ی مرگی که زندگی است
" اثر زنده یاد نادره افشاری "

1 ❤️

2017-01-09 19:47:16 +0330 +0330

آنان که خود را کارشناسان علوم الهی نامیده اند همیشه سد راه پیشرفت علم و دانش بوده اند.

**آنان که خود را روحانی و پیام خود را آسمانی می دانند همیشه با نیرو و توانشان از گسترش حقیقت جلوگیری کرده اند. **

این روحانیون هوادار مهربانی و معنویت، در عمل دانشمندان را زنده سوزانیده اند

آنان را به خاطر بیان حقیقت علمی به دادگاه و زندان کشانده اند و در طول تاریخ همواره سبب آزار و اذیت هوادارن علم و معرفت بوده اند.

“برتراند راسل”
"کتاب نبرد دین با علم "

1 ❤️

2017-01-09 20:37:22 +0330 +0330

این داستان عاشورا از دو جهت جالب است؛

اول اعراب صدر اسلام وقتی با نوه پیامبر و پسر عمو خودشان اینگونه رفتار میکردند ببین با ایرانیان بیچاره مغلوب در جنگ چه کرده اند. نیاکان بی گناه من و تو که به جرم مسلمان نبودن و یا نهایتا دفاع از وطن و ناموسشان ، بی رحمانه تر از کشتگان کربلا شهید شدند.

اگر اسرای کربلا پس از مدتی محترمانه آزاد شدند و به قوم و قبیله خود برگشتند ، زنان و دختران و طفلان بی گناه سرزمینم مظلومانه تر از اسرای کربلا در بازارهای مکه و مدینه گمنام فروخته شدند و فریاد رس و تاریخ نگاری از آنان دفاع نکرد و حتی هم هموطنان و فرزندانشان هم آنها را از یاد برده و تاریخ عرب وحشی را جایگزین سند پرافتخار کشور خود کردند.

دوم اینکه کاش فقط یک روز در سال و فقط یک شمع بخاطر همه هموطنان دلیرمان که بخاطر دفاع از کیان ایرانی به شکلی وحشیانه توسط اعراب تکه تکه و شهید شدند مانند بابک خرم دین... مازیار ..طاهر. ... یعقوب لیث و.. روشن می کردیم....

فقط یک روز و فقط یک شمع.....

نه میلیونها پرس غذا... نه یک دهه... و نه هیئات و کتل و علامت!!!

فقط یک شمع !!!

1 ❤️

2017-01-09 21:43:00 +0330 +0330

ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺗﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺘﻬﺎ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ،خود ﺍﺑﺮاهیم ﺑﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﮐﺮﺩ ﺑﻨﺎﻡ ﮐﻌﺒﻪ…
ﮐﻌﺒﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ ﺑﻮﺩ

ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﯿﻦ ﺑﺘ ﻬﺎ ﻭ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺑﺘﻬﺎ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ؟

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻟﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻌﺒﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺖ ﭘﺮﺳﺘﻨﺪ و ﺟﻬﻞ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺩﺍﺭﺩ

ﮐﻌﺒﻪ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﻟﺴﻮﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ

ﮐﻌﺒﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺗﺎﻭﻝ ﺯﺩﻩ ﭘﺪﺭﯼ ﺯﺟﺮ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ

ﮐﻌﺒﻪ ﻣﻦ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮔرسنه است

ﮐﻌﺒﻪ ﻣﻦ ﻣﻠﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﺗﭙﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ،ﻧﻪ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺛﺮﻭﺕ…

1 ❤️

2017-01-09 22:53:19 +0330 +0330

واﻗﻌﻴﺖ اﻧﮑﺎر ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺗﺎرﻳﺦ اﻳﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ اﺳﻼم از راﻩ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺑﻪ اﻳﺮان ﺗﺤﻤﻴﻞ ﺷﺪ، ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ اﻳﺮاﻧﻴﺎن «ﺑﺪﻧﺒﺎﻟﺶ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ»

اﻳﻦ اﻓﺴﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻋﺮب ﻣﺴﺎوات اﺳﻼﻣﯽ را ﺑﺎ ﺧﻮد ﺑﻪ اﻳﺮاﻧﯽ ﺁورد ﮐﻪ از ﺗﺒﻌﻴﻀﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻣﺬهبی ﭘﺎﻳﺎن دوران ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ رﻧﺞ ﻣﯽ ﺑﺮد ﺗﻘﻠﺒﯽ دﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﺗﺎرﻳﺦ اﺳﺖ!

زﻳﺮا ﮐﻪ هر ﭼﻨﺪ اﻳﻦ ﺗﺒﻌﻴﺾ ها واﻗﻌﺎ وﺟﻮد داﺷﺖ و اﻳﻦ ﻧﺎرﺿﺎﺋﯽ ها هم واﻗﻌﺎ وﺟﻮد داﺷﺖ، وﻟﯽ ﻓﺎﺗﺤﺎن ﻋﺮب ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ هیچکدام از اﻳﻨﻬﺎ را از ﻣﻴﺎن ﻧﺒﺮدﻧﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺗﺒﻌﻴﻀﺎت ﺑﺴﻴﺎر ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺗﺮی را ﻧﻴﺰﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ اﻓﺰودﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻨﯽ ﺗﺮﻳﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮای اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮردﻩ وﻟﯽﺁزادﻩ و ﺳﺮﻓﺮاز ﺗﺒﻌﺾ ﻧﮋادی ﺑﻮد.

واﻗﻌﻴﺖ ﺗﺎرﻳﺦ را از زﺑﺎن ﻳﮏ ﻣﻮرخ ﺳﺮﺷﻨﺎس دﻳﮕﺮ ﺟﻬﺎن ﻋﺮب ﻣﯽ ﺗﻮان ﺷﻨﻴﺪ ﮐﻪ:

**«ﻋﺮب های ﻓﺎﺗﺢ ﺧﻮد را ﺑﺮﺗﺮ از دﻳﮕﺮان ﻣﯽ ﭘﻨﺪاﺷﺘﻨﺪ و ﺑﻪ وﻳﮋﻩ ﺑﻪ اﻳﺮاﻧﻴﺎن ﻣﺒﺎهات ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و ﺁﻧﻬﺎ را ﻣﻮاﻟﯽ (ﺑﻨﺪﮔﺎن ﺁزاد ﺷﺪﻩ) ﺧﻮد ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪﻧﺪ **

**و ﺑﺮای ﺗﺤﻘﻴﺮ ﺁﻧﺎن ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﻪ ﭼﻴﺰ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﺎز را ﺑﺎﻃﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: ﺳﮓ و اﻻغ و اﻳﺮاﻧﯽ. **

ﻳﮏ اﻳﺮاﻧﯽ دﺧﺘﺮی از ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺑﻨﯽ ﺳﻠﻴﻢ ﺧﻮاﺳﺖ و ﺧﺎﻧﻮادﻩ دﺧﺘﺮ ﺑﺎ اﻳﻦ ازدواج ﻣﻮاﻓﻘﺖ ﮐﺮدﻧﺪ، اﻣﺎ واﻟﯽ ﻣﺪﻳﻨﻪ ﮐﻪ از اﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎن ﺧﺒﺮ ﻳﺎﻓﺖ اﻣﺮ ﮐﺮد ﻣﻮی ﺳﺮ و رﻳﺶ و اﺑﺮوان داﻣﺎد را ﺑﺘﺮاﺷﻨﺪ و او را در ﻣﻼء ﻋﺎم دوﻳﺴﺖ ﺗﺎزﻳﺎﻧﻪ ﺑﺰﻧﻨﺪ و دﺧﺘﺮ را ﻧﻴﺰ از او ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ.

ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺑﺸﻴﺮ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﻌﺎﺻﺮ او اﻳﻦ واﻗﻌﻪ را ﺑﻪ ﺷﻌﺮ در ﺁورد و در ﺁن ﮔﻔﺖ: اﺑﻮاﻟﻮﻟﻴﺪ ﺷﺮاﻓﺖ دﺧﺘﺮان ﻣﺎ را ﺣﻔﻆ ﮐﺮد و ﺁﻧﺮا از زﻧﺎﺷﻮﺋﯽ ﺑﺎ ﺑﻨﺪ ﮔﺎن ﺑﺎز داﺷﺖ و رﻳﺶ ﺁن ﻣﺮد ﺑﯽ ادب را ﺗﺮاﺷﻴﺪ و او را ﺗﺎزﻳﺎﻧﻪ زد ﺗﺎ ﺑﺮود و ﺑﻌﺪ از اﻳﻦ ﺑﺎ دﺧﺘﺮان ﮐﺴﺮی ازدواج ﮐﻨﺪ، زﻳﺮا ﺑﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺑﻨﺪﻩ همسر ﺷﻮد»

(ﺟﺮﺟﯽ زﻳﺪان: ﺗﺎرﻳﺦ ﺗﻤﺪن اﺳﻼﻣﯽ).

1 ❤️

2017-01-10 18:59:30 +0330 +0330

در بیش از 50 آیه از قرآن تاکید می‌شود که از من بترسید :

و از من بترسید اگر اهل ایمانید (آل عمران/ 175)

در قرآن لغت هلاک کردن 73 بار در بیش از 60 آیه به اشکال مختلف آن به کار رفته است

نیز لغت عذاب به معنی مجازات و شکنجه به تعداد 365 مرتبه در مجموع بیش از 300 آیه در اشکال مختلف آن به کار رفته است

**کشتن انسان از مکرر ترین و مهمترین موضوعات اشاره شده در قرآن است **.

هر جا مشرکان را یافتید به قتل رسانید و از شهر هایشان برانید (بقره/ 191)

ای مؤمنان کافران را بکشید که در زمین فتنه و فساد دیگری نماند و آئین همه دین خدا گردد (انفال/ 39)

شما مؤمنان چون با کافران روبرو شدید باید آنان را گردن زنید ( محمد/ 4)

شمار آیه های خشونت آمیز ، که در ارتباط با کشتن ، عذاب و شکنجه دادن ، قتل عام کردن است از 700 ایه تجاوز می‌كند.

بیش از 50 درصد از 3000 مجموع آیه های باقیمانده قرآن نیز به نوعی در ارتباط با آیه های خشونت آمیزند

نتیجه گیری با خودتون

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «