ناگفته های نگین قسمت 14

1399/12/17

وقتیکه به مجتمع اپارتمان خونه خواهرم رسیدم که غروب شده بود و دراین فکر بودم و ارزو می کردم که سکس نسرین با ماهان و امیر تموم شده باشه و حضور نحس اون دو پسر هوس باز در خونه موجود نباشه و من بتونم با خیال راحت استراحت و شب رو سپری کنم ولذا با احتیاط کاملی درب رو باز کردم و با موسیقی اروومی که به گوشم خورد و نبودن و ندیدن کفش های مردونه در پشت درب …مطمئن و خیالم اسوده شد و وارد سالن پذیرایی شدم نسرین روی چهار پایه ای نشسته و در حالیکه با تکیه به بازوی یک دستش روی اوپن اشپز خانه لم داده و دامن کوتاهی به تنش داشت رونای لخت و سفید و هوس انگیز شو با پوزیشن کون قمبل داده اش بخوبی به رخ من کشیدوبرای اولین بار میدیدم که نسرین مشروب قرمز می خورد و با چشای خمار و مستانه اش جواب سلاممو با ناز و ادای زیبا گونه ای داد سلامی که بوی و طعم هوس و شهوت میداد و اگه من یک پسر بودم قطعا در چنین فضا و منظره ای ترتیبشو می دادم انگار امروز به خواهر هوس باز و کیر پرستم خیلی خوش گذشته بود و مزه دو تا کیر امیر و ماهان هنوز از وجود نسرین بیرون نرفته بود …
.باید حرفامو باهاش میزدم و اینکه ماهان به من نظر سو داشت و با گوش های خودم شنیده بودم که از خواهرم می خواست منو براش جور کنه تا ترتیبمو بده کاری که اصلا ازش استقبال نمی کردم و ازش واهمه داشتم حفظ و نگه داری بکارتم که تازه گی ترمیم و خوب شده بود رو نمی خواستم به راحتی و مفت به معرض حراج و این و اون بزارم و باید برای شوهری که معلوم نبود چه کسیه حفاظت و نگه داری کنم و حتی در مورد سوراخ کونم هم چنین استرادژی در نطر گرفته بودم
نسرین زودتر به حرف اومد و ازم پرسید که کجا بودم و با کی بودم ؟سوالی که جواب دادنش خیلی برام سخت نبود و میشد قاطعانه بهش جواب بدم که …نسرین جون کسی چنین باز خواستیو می کنه که ابتدا خودش در جایگاه خوب و محکم و سالمی باشه …نه تو که با بودن شوهر خوبت و امکانات زندگی مناسب و خوب و ایده الت …خیانت می کنی اونم سکس سه نفره با دو نفر و در اتاق خوابت که خصوصی ترین مکان یک زندگی مشترک زن و شوهره …و حالا به من گیر میدی کجا بودم و چرا دیر اومدم ؟!
ولی به پاس احترام خواهر بزرگی و اینکه در قضیه تجاوزم توسط دکتر ثابت …بخوبی با من رفتار و ازم حمایت کرد ترجیح دادم ملایم تر و ارووم تر با نسرین برخورد کنم و در حالیکه تقریبا لخت شده بود م بهش جواب دادم
خواهر جون قبل از ظهر و زود تر از موعود من برگشتم ولی کاش قلم پام می شکست و بر نمی گشتم که بشنوم ماهان در مورد من با تو چیا می گفت «
ن…پس برگشتی و متوجه شدی که من با دو پسر عشق بازی کردم …
اره نسرین اصلا در خواب و خیالم هم تصورشو نمی کردم چنین کاریو با خودت بکنی
ن…ارزششو داشت خیلی کیف کردم نگین اونقد که الان هم دارم در شور حالش شنا می کنم و با مشروبی که ماهان برام اورده هنوز غرق لذایذش هستم
ببین خواهر جون من حق ندارم در مورد تو و رفتار و زندگیت دخالتی کنم ولی نمی تونم تحمل کنم که کسیکه با توعشق بازی می کنه در مورد من و اینکه بهم نظر سو وبد داره و ازتو بخاد منو براش جور بکنی بی تفاوت بمونم ولی نسرین جمشید شوهرت چیزی برات کم نزاشته بخدا ظلمه در حقش می کنی گناه داره اون بیچاره در جنوب و در گرمای بالای چهل درجه برای زندگی خودتون زحمت و عرق میریزه اونوقت تو اینجا …!!!؟؟؟
ن…اهان ترمز کن نگین …قبلا هم بهت گفتم من شوهرم و زندگیمو دوس دارم وجمشید به قول تو چیزی واسم کم نزاشته هر چی خواستم واسم فراهم کرده و از سکس و عشق بازی هم عالیه و کلفتر از کیر شوهرم هم تا حالا ندیدم و به کوس و کونم نرفته ولی من حشریم …وشهوتی و نمی تونم چندین روز وهفته بدونه کیر بمونم می فهمی دارم این جمله رو با صدای بلند میگم که خوب به گوشت فرو بره تا بفهمی خواهر بزرگت این چنین مدلیه و در مورد ماهان و اینکه مایله تو رو بکنه هم جوابشو دادم و مخالفت کردم و جای نگرانی نیست ولی خودمونیم نگین ماهان خیلی کونتو دوس داره بکنه و لحظاتی که از تو می گفت چنان شهوتی شده بود که حد و مرز نداشت واقعا مواظب باش یه وقت بهت تجاوز نکنه…
نسرین مست و شنگول از جای خود بلند شد و با ترنم موسیقی که پخش میشد به رقص درومد و با قر کمر و تکون دادن پستون های ازاد و نیمه لختش روز سکسی و داغشو داشت کامل تر می کرد و من به عنوان تنها تماشاچی این رقص زیبا کم کم به وجد اومده بودم و به یاد اریا افتادم که در سینما و با بودن من ارگاسم خوبی گرفته بود شهوت در وجودم کم کم شکل گرفته بود و شکل کیر اریا رو در کنار رقص و اندام هوس انگیز نسرین تجسم می کردم …نسرین چند بار از کنترل خارج شد و من مجبور شدم اندامشو بگیرم که ناخوداگاه در اغوش همدیگر تقریبا قرار بگیریم تحت تاثیر گرما و بوی عطر بدنش قرار گرفته بودم و متوجه شدم که یک دستشو دور کمرم حلقه کرد و انگشتای دست دیگه شو در چاک کونم گرفت و در جستجوی سوراخ کونم می گشت ووقتیکه بهش رسید لباشو به لاله گوشم برد و زبونشو روش چند بار کشید و گفت
ن…نگین این سوراخ تو ماهان رو چنان دیوونه کرده بود که تا حال ازش ندیده بودم نمی دونی کیرش چنان قفل کونم شده بود که تا ابشو نریخت ولم نمی کرد داشتم زیرش بیهوش میشدم …خخخخخخخخ

خوبه والا خوش به حالت بوده و توم به عشق ماهان به سوراخ کون من کونتو از اب کیرش پر و لبریز کردی …گفته باشم من از ماهان تو اصلا خوشم نمیاد
ن…خب خوشت نیاد ماهان مال خودمه …اه نگین کمکم کن برم اتاق خوابم …خوابم میاد توم برو شامتو بخور …پیتزا واست سفارش گرفتم …بخورش …

نسرین به محض اینکه روی تخت خوابش افتاد بخواب شیرینی رفت میدونستم عادت به خوابیدن با لباس نداره و برای اینکه خوابشو شیرین تر کنم کاملا لختش کردم و اندام سفید و هوس انگیزشو زیر نور کم رنگ اتاق خوابش می دیدم طاق باز افتاده بود و پاهاش نیمه باز و هوس کردم در چنین فرصت طلایی کوس و سوراخشو از نزدیک ببینم درست مثل دکتر زنان .
پاهاشو بیشتر باز کردم و با انگشتام چوچوله کوسشو گرفتم و از هم باز کردم و نگاهی به اطراف کردم و متوجه گوشی موبایلش شدم و در دستم گرفتم و چراغشو روشن کردم وبه کوسش گرفتم وخوب و دقیق به داخل دهانه کوس خواهرم نیگاه کردم اوووف اندکی خیس بود و مایع سفید کم رنگی در پیرامونش میدیدم که نشون از شهوتش می داد بو و مزه شو می خواستم تجربه کنم لذا بینی و دهنمو کاملا بهش نزدیک کردم .از دیدگاه من بوی خوبی می داد بوی گرما و هوس و حشریت و زندگی و شور …اه
زبونمو دراز کردم و کمی از سفیدی شهوت خواهرمو چشیدم …وایییییی طعم خاصی نمی داد ولی جذبه خوردن به من می داد
و ناخوداگاه مغناطیس شده چند بار زبونمو روی چوچوله کوس خواهرم و دهانه اش بردم و لیسیدم و در این لحظات دست دیگه ام به کوسم کشیده شد و می مالوندم …و حالا در واقع من داشتم لز با خواهرم می کردم و کوسشو می خوردم قطعا میدونستم که نسرین در این لحظات شیرین ترین و قشنگ ترین خوابشو می کنه خوابی که با روز سکسیش و مشروبی که نوش جون کرده واینکه در نهایت با کوسی که توسط من خورده میشه …به در جه اعلا شیرینیش رسیده و در صورتش چنین حالتیو میدیم …چهره ای با چشمای بسته و خیلی ریلکس و تبسمی توم با لبخند که به خودش گرفته بود .هر چه بیشتر کوسشو می خوردم در مقابلش به کوسم بیشتر میرسیدم و تا لحظه ای که خودمو ارضا نکردم این پوزیشن و حالتو ول نکردم …و ارگاسم شدم …چه شیک و زیبا …ولی هنوز کارم با نسرین مونده بود و دستمو از کوسم رها کردم و پاهاشو کمی بلند کردم و سراغ سوراخ کونش رفتم
سوراخ کونش اندکی گشاد و گوشت اش در دو تیکه کوچیک بیرون بود و انگار نشون از کون داد ن های زیاد نسرین می داد …این سوراخ امروز بارها و حداقل با کیر های امیر و ماهان گائیده شده بود و چه بسا هم دو تا کیر در کون و یا کوس خواهرم رفته و من ندیدم ولی تصورش هم منو شهوتی می کرد چه برسه به دیدنش …و قبل از امروز و ماهان هم با کیر کلفت شوهرش هم گائیده شده …اه خودمونیم خیلی دوس داشتم که حداقل یک بار کیر جمشید رو زیارت کنم …نه اینکه لمسش کنم و یا هوس کنم کیرش در کوس و کونم بره …نه …نه …فقط ببینمش …هر چی باشه شوهر خواهرمه و ناموسشه و مثل برادرم حسابش می کنم ولی دیدن کیرش چه اشکالی داره …اون لحظه تصمیم گرفتم به محض برگشتن جمشید هر جورشده کیرشو ببینم …
این افکار منو باز شهوتی کرده بود و حواس و تمرکزم بهم ریخته بود و نفهمیدم در حول و حوش این تصوراتم ناخوداگاه انگشت کوچیکمو در سوراخ کون خواهرم فرو کرده بودم و داشتم بهش تلمبک میزدم و خودم نمی دونستم و الان متوجه شده بودم …

به اتاق خواب خودم برگشتم و سراغ گوشیم رفتم اولین چیزی که دیدم سه تا پیامک بود که یکیش از زهرا بود و دوتاش هم از اریا …زهرا تشکر ازم کرده بود برای روز خوبی که با بودن من براش رقم خورده بود ولی اریا پیامک اولیش سلام و تعارفات ابراز تشکر بود واما در پیامک دومیش خواستار تماس و ملاقات با من شده بود و می گفت بهتون علاقه مند شدم و با بوسی که برام نوشته بود شهوت و عشقشو ظاهرا به من اعلام کرد …از شخصیت ارام و قیافه اش خوشم اومده بود ادب و نزاکتش هم برام جالب و جذاب بود و میتونستم برای دوستی روش فکر کنم
روز بعد نسرین خیلی طبیعی و عادی با من برخورد کرد ولی گفت دیشب خواب دیدم که باهام لز می کنن …لزی که خیلی برام قشنگ و جذاب بود و ازش ارگاسم شدم و من با خنده ملیحانه ام فهمیدم که کارم درست و کامل بوده و منم هم گام با ماهان و امیر موفق شدم خواهرم به مدل و فرم و شکل خودم ترتیب بدم
اریا در روز چند بار بهم پیامک می دادو من جوابشو می دادم ولی با احتیاط و ترجیح می دادم تجربه تلخ سینا رو باز تکرار نکنم ولی هر چه می گذشت بیشتر بهش وابسته میشدم و بالاخره بعد از چند روز موافقت کردم که در بیرون باهاش ملاقات کنم و اون روز اتفاقا از خونه پدرم تماس داشتیم که در صدد بودند برای دیدنمون به تهران بیان
روز ملاقاتم با اریا به خودم بیشتر رسیدم و قبلش زودتر از ارایشگاه بیرون اومدم و رفتم خونه و ارایش خوبی به خودم زدم و روژلب قهوه ای زیبایی که به صورتم میومد رو به لبام مالیدم و با شلوار تنگ و مانتوی بدن نما کوتاهی از خونه بیرون اومدم قرار مون چهار راه ولی عصر بود و من با مترو دو ایستگاه عوض کردم وفقط در ایستگاه دوم و در ازدحام شلوقی مترو و در حالیکه دستمو به میله گرفته بودم متوجه گرمای بدن یک مرد شدم که از پشت هر لحظه با تکون های قطار مترو خودشو بهم نزدیک تر و چیپ تر می کرد و درواقع تلاش می کرد این حالتشو طبیعی نشون بده و دستاشو ازاد گرفته بود قد و اندامش یک سرو گردن از من بلند تر و درشت تر بود و من خوش شانش یا بدشانش هم در قسمتی سوار شده بودم که مختلط مرد و زن سوار شده بودند…برجستگی کیرشو کم کم حس می کردم و نکته جالب این بود که انگار ایشون شورت حتی نداشت و کیرش خیلی راحت در مابین خشتک شلوار گشاد و پار چه یش جولون می داد و چپ و راست می کرد و بعد از لحظاتی یک باره مثل تیر کمان راست و سیخ شد و با هر حرکتش به چاله کونم میرفت …مرد متجاوز ناشناس با عکس العمل منفی که از من ندیده بود فهمید که برای بهره بردن از لذتش بهتره بیشتر جری بشه و کاملا سرو سینه بالا تنه شو به من نزدیک کرد و از بالا میله رو با یک دستش مال خود کرد و من و اطراف و پیرامونمو کاملا در استتار بالا تنه اش قرار داد و اینک خیلی راحت و بدونه ملاحظه ای کیرشو در چاک کونم همگام با تکون های مترو میزد و منو به میله کاملا چسپونده بود و راه فراری نداشتم حس شهوت توم با ترس از ابرو ریزی منو گرفته بود و احساس می کردم که به خودم شاشیدم یعنی در واقع من خیس کرده بودم و شهوتی …و شدتش هر لحظه بیشتر میشد …کیرش کاملا معلوم و تابلو بود که گنده و کلفت و دراز هست ومنو یاد کیر جمشید می نداخت میله مترو بین دو تا پستونام قرار گرفته بود و اینک برای اولین بار متوجه شدم دست ش یکی از پستونامو گرفته و دست دیگه اش همچنان به میله بود …لمس پستونم با وجود اینکه مانتو و تاپ و سوتین زیرش بود ولی منو دو برابر شهوتی کرد و چشام خمار شد و چندین بار اه کشیدم مرد متجاوز پاهاشو از هم باز کرده بود و منو کاملا اسیر اندامش کرده بود و هیچیو کسی نمی دید کت و شلوار گشادش در این کار بهش کمک می کرد تلمبه هایی که به کونم و چاکم میزد واقعا شدید ولی سریع نبود و در هر 10ثانیه شایدیک تلمبه واقعی و کوبنده میزد و منو به عرش میرسوند و با زیرکی خاصی همچنان پستونمو می چلوند و این سیستم و روششو همچنان ادامه می داد ولی ما داشتیم به ایستگاه بعدی و مقصد نزدیک میشدیم لذا سرعت تلمبه هاشو بیشتر کرد و در این لحظه ارووم و اهسته در گوشم گفت
عزیزم دارم تخلیه میشم دستتو سریع بده …نترس هیشکی نمبینه …جوری پشتت ایستادم که هیشکی متوجه مون نمیشه …
و بدونه اینکه منتظر جواب من بمونه دستشو که به پستونم قبلا گرفته بود به مچ دست راستم اورد و گرفت و کیرشو در دستم قرار داد و با کمک دستش و دستم که بزور گرفته بود عملیات اب گیری کیرشو ادامه داد ووقتیکه متوجه خیسی کف دستم شدم فهمیدم کار ش با من تموم شده و من هم در این میون کلی از کوسم اب اومده بود انگار که به خودم شاشیده بودم اونم از نوع و مزه شهوت …
قبل از پیاده شدن فوری به اطرافم نیگاه کردم و وقتیکه مطمئن شدم کسی بهم نیگاه بد و زننده ای نمی کنه فهمیدم خوشبختانه هیچ کسی متوجه دست مالیم نشده ولی مرد متجاوز رو دیدم و در حالیکه لبخند رضایتی بر لباش داشت و نگام می کرد و ازم دور میشد مردی حدود بالای 45 سال و کت و شلوار شیک و کروات و به ظاهر با شخصیت ولی پیدا بود خیلی شهوتی و کیر کلفت بود لابد خیلی هم خوشحال بود که موفق شده بود یک دختر 18 ساله و طناز و خوش تیپ و خوشکل رو دست مالی کنه و حتی از کیرش هم اب بکشه …دستمو که بو کردم هنوز بوی اب منی کیرش به مشامم می خورد …اووووف چه بویی هم داشت …
با شورت و کوسی خیس ولی شهوتی که ناتموم برام مونده بود به استقبال دوس پسر جدیدم یعنی اریا میرفتم از دور دیدمش که کلی به خودش رسیده بود و با لبخند ش بهم سلام کرد

1790 👀
5 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-03-07 15:19:44 +0330 +0330

سلام
ب شدت نتظر ادامشم❣
ادامه بده ولی مثل دفه قبل نکنیا
زودتر اپلودش کن😑
ممه نون😘

1 ❤️



تاپیک‌های داغ





‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «