هر روز سینما - 5

1397/07/25

Sicario 2: Soldado (سیکاریو: روز سرباز)
| اکشن. جنایی. درام | ۱۲۲ دقیقه | R

کارگردان : Stefano Sollima

نویسنده : Taylor Sheridan

بازیگران : Benicio Del Toro, Josh Brolin, Isabela Moner

خلاصه داستان : دختر یکی از باند های بزدگ قاچاق مکزیک توسط پلیس امریکا ربوده می شود به امید آنکه مسولیت آن به گردن سایر باند های قاچاق بیوفتد. در این بین ارتباطی احساسی بین این دختر و مامور محافظ او شکل می گیرد.

«سیکاریو: روز سرباز» به جمع فیلم‌هایی نظیر «ددپول ۲»(Deadpool 2) و «شگفت‌انگیزان ۲»(Incredibles 2) به عنوان دنباله‌هایی که این در تابستان اکران شدند و علی‌رغم اینکه به اندازه‌ی فیلم اول خود خوب نبودند اما باز هم توانستند که جمع کثیری از علاقمدان به سالن‌های سینما بکشانند. اگرچه که این نسخه ادامه‌ی مستقیمی بر فیلم سال ۲۰۱۵ نیست اما «سیکاریو: روز سرباز» بر روی داستان مامور CIA یعنی «مت گریور»(با بازی جاش برولین) و همکارش یعنی «آلخاندرو»(بنسیو دل تو رو) تمرکز می‌کند. اگرچه این دو در برابر نقشی که «امیلی بلانت» در فیلم اول داشت به نوعی جانبی محسوب می‌شدند اما در این اثر به شخصیت‌های اصلی فیلم تبدیل شده اند.

آقای «تیلور شریدن» یکی دیگر از افرادی است که از نسخه اول به این فیلم آمده است و او مسئول نوشتن فیلم‌نامه‌ی این اثر بوده اما بسیاری دیگری از افراد پشت صحنه تغییر کرده اند. کارگردان یعنی آقای «دنیس ویلنوو» که به دلیل حضور در پروژه‌ی «تیغ رو ۲»(Blade Runner 2) در دسترس نبوده با کارگردان ایتالیایی یعنی «استفانو سولیما» جایگزین شده است. وظیفه‌ی فیلمبرداری اثر به «داریوس ولسکی» محول شده است(به جای آقای «راجر دیکنز» که به خاطر فیلمبرداری «تیغ رو ۲» موفق شد تا جایزه‌ی اسکار را ببرد. موسیقی فیلم نیز کار آقای «هیلدور گونادوتیر» است که جایگزین «یوهان یوهانسن» شده است. علی‌رغم تمام این تغییرات، «روز سرباز» باقی موارد و علی‌الخصوص کیفیت‌های پوچ‌گرایانه‌ی نسخه‌ی قبلی را در خود دارد.

این سومین فیلمی است که از «جاش برولین» در این تابستان می‌بینیم اگرچه که بسیار کمتر از فیلم‌های بزرگی که گیشه را در می‌نوردند مثل «انتقام‌جویان: جنگ ابدیت»(Avengers: Infinity War) یا «ددپول ۲»(Deadpool 2) دیده شد اما بهترین مکان برای او بود تا توانایی‌های خود را به عنوان یک بازیگر سطح بالا نشان دهد. اینجا دیگر خبری از جلوه‌های ویژه نیست به همین دلیل او قادر است تا تمام توانایی خود به عنوان یک بازیگر را با تمام کاریزما و استعدادش به نمایش بگذارد. او دوباره موفق شده تا چهره‌ای که از «گریور» در فیلم قبلی سراغ داشتیم را با همان جدیت و استقامتی که سراغ داشتیم به تصویر بکشد. «بنسیو دل تورو» در عین حال چهره‌ی یک قاتل مصمم را تصویر می‌کشد که در عین حال قلبی دارد که در مکان لازم برای خانواده‌ش خواهید تپید. «آلخاندرو» زیاد پیش‌زمینه‌ی داستانی ندارد اما همان یک ذره‌ای هم که می‌دانیم بسیار تکان‌دهنده است. در «روز سرباز» او تبدیل به محافظ نوجوانی به نام «ایزابل» که رئیس یکی از رئسای مافیا است می‌شود. نکته‌ی عجیب این است که کمی شباهت بین خصیت آلخاندرو و شخصیتی که «برولین» در «ددپول ۲» بازی می‌کند یعنی «کیبل» وجود دارد. و کلیت داستان «آلخاندرو/ایزابل» ما را به یاد زوج «هیو جکمن» و «دفنی کین» در فیلم «لوگان»(Logan) می‌اندازد.

«روز سرباز» بخش احساسی خود را از طریق رابطه‌ای که بین «آلخاندرو» و «ایزابل» شکل می‌دهد تقویت می‌کند. نمی‌شود گفت که این اثر شبیه به رابطه‌ای که در فیلم قبلی بین «آلخاندرو» و «کیت میسر»(با بازی امیلی بلانت) داشتیم نیست؛ پدری که فرزند خود را از دست داده است و حالا رستگاری را در نجات دادن دختر فرد دیگری پیدا می‌کند. غیبت «میسر»(هیچ اشاره‌ای به هیچ صورت به او نمی‌شود) باعث نوعی تغییر در نگرش اثر شده است. تمرکز فیلم به «آلخاندرو» منتقل شده است که از طریق دیالوگ‌ها و رفتاری که می‌کند وجهه‌ی بسیار انسانی به او بخشیده شده است. اگرچه کاملاً نمی‌توان او را در شاخه‌ی «ضدقهرمان» قرار داد، او بیشتر نقش یک قهرمان کلاسیک و سنتی را به خود می‌گیرد.

پایه و اساس داستان این اثر بسیار پیچیده است. وزیر دفاع یعنی جیمز رایلی(با بازی «متیو مودین» که بار دیگر نقش یک دروغگو را به خوبی بازی کرده است) و مشاور اعظم او یعنی «سینتیا فوردز»(با بازی کترین کینر) تصمیم گرفته اند که بهترین راه جلوگیری از تروریسم داخلی در ایالات متحده امریکا این است که مرز بسیار متزلزل مکزیک/آمریکا را که مدخل اصلی ورود تروریست‌ها است با کنترل بیشتری مقاوم کنند. به همین منظور، آن‌ها تصمیم می‌گیرند که راه انداختن یک جنگ بین کارتل‌های مواد مخدر که تونل‌های جنوبی مرز ایالات متحده را در کنترل دارند بسیار به نفع شان خواهد بود. برای تسهیل این امر، آن‌ها «گریور» را از آفریقای شمالی فرا می‌خوانند تا تیمی را برای این منظور تشکیل دهد که شامل «آلخاندرو» نیز می‌شد. برنامه‌ی آن‌ها این است که دختر یکی از رئسای بزرگ کارتل یعنی «ریس» را بدزدند(رئیس این کارتل ارتباطی با قتل خانواده‌ی «آلخاندرو» هم دارد) و کاری کنند که این دزدی به نظر شبیه به یک انتقام بین کارتل ها و رقبا به نظر برسد. البته که همه چیز طبق انتظارات پیش نمی‌رود چرا که عوامل پلیس مکزیک هم توسط کارتل‌های مواد خریداری شده اند. خیانت، آشفتگی و عواملی از این قبیل باعث می‌شوند تا دولت ایالات متحده هرکس و هر چیزی که در این عملیات حضور داشته است را رد کند. در بعضی لحظات حسی شبیه به فیلم‌های سری «بورن»(Bourne) به شما دست می‌دهد.

اگرچه «سیکاریو: روز سرباز» به اندازه‌ی «سیکاریو» قدرتمند نیست اما ارزش آن به عنوان یک دنباله همچنان پابرجاست. صحنه‌های نبرد نفس‌گیر هستند و تنش در این لحظات بسیار بالا هستند و صحنه‌هایی که مرتبط با شخصیت‌پردازی کاراکترها هستند نیز به هیچ وقت احساسی و سانتی‌مانتال نیستند. دیدن و قدردان این اثر بودند لزوماً نیازمند این نیست که کسی اول «سیکاریو» را دیده باشد(اگرچه کمک خوبی برای دانستن پیش‌زمینه‌ی شخصیت‌های «گریور» و «آلخاندرو» است)؛ «روز سرباز» بر روی پای خود می‌ایستد. بخش پایانی اثر نوید یک قسمت تازه را می‌دهد و صد البته نویسنده‌ی اثر هم قبلا اشاره کرده است که این اثر به عنوان یک سه‌گانه در نظر گرفته شده بود. با در نظر گرفتن مسیر عجیب و غریبی که روابط در طی این اثر طی می‌کنند، دیدن اینکه در نهایت تمام آن‌ها به کجا ختم خواهند شد بسیار جذاب خواهد بود.


515 👀
1 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2018-10-17 00:27:35 +0330 +0330

کارگردان : Denis Villeneuve

نویسنده : Taylor Sheridan

بازیگران : Emily Blunt, Josh Brolin, Benicio Del Toro

هزینه تولید: ۳۲ میلیون دلار

محصول کشور: ایالات متحده آمریکا

کمپانی توزیع کننده: Lionsgate

خلاصه داستان : یک مامور زن جوان پلیس فدرال آمریکا برای دستگیری رئیس یک کارتل مکزیکی به عملیات سری سازمان جاسوسی آمریکا می پیوندد، عملیاتی که منجر به از بین رفتن برخی ارزشهای اخلاقی وی می‌شود.


آیا دنیس ویلنیو در این فیلم سعی کرده تا تاج مایکل مان را بر سر خود بگذارد؟ یا به هر حال فقط آن را قرض گرفته است؟ «سیکاریو/Sicario»، تریلر اکشن بیرحمانهای با درونمایههای موحشی از ترس و پارانویا است. کل فیلم درباره مبارزه با فرهنگ هراس از تلافی است که اول بار از خاورمیانه به یک جنگ امنیتی داخلیِ بدون پایان تبدیل میشود و مرتکبین آن کسانی هستند که شاید آشنایی زیادی با قوانین بازی ندارند و بالاخره جنگ به مکزیک و سرکردههای باندهای قاچاق مواد مخدر آن که به آمریکا مواد می فرستند کشیده میشود. ویلنیو به طرز فوق العادهای از پس سکانسهای متداول اکشن برآمده و همچنین توانسته این کار پرتنش را درون یک جو عمومی بیرحمی نهیلیستی قرار دهد. در سراسر فیلم نوعی حس تهوع آور وجود دارد بر اساس این که هر اقدامی خشونت آمیزی علیه دشمن به منظور کسب اطمینان و پی بردن به آنچه درون تیم خودی رخ میدهد انجام میشود- و این یافتهها ممکن است با کمی تاخیر به دست بیایند. ماشای امیلی بلانت در ابتدای فیلم به عنوان یک مامور پلیس فدرال، کیت میسی، کمی متوهمانه به نظر می رسد. او ابتدا به عنوان عضوی از یک حمله همه جانبه به خانه امن یکی از کارتلهای مکزیکی داخل خاک آمریکا، که در نزدیکی شهر فونیکس، آریزونا، قرار دارد، دیده میشود- حملهای که پرده از وجود یک شرایط هراس محض پرده بر میدارد. اما بازی بلانت از قدرت خوبی برخوردار است. او در بازی خود تلفیقی از اطمینان، سردرگمی و آسیب پذیری را به معرض نمایش میگذارد که اتفاقاً در مقابل شخصیتهای مذکر خودکامه و غالب بالای زنجیره سلسله مراتب خوب از آب درآمده است. رابطه و جاذبه بین آنها به ترکیب عجیبی از ل*اس زدن های دوستانه و نگرانیهای تقریباً پدرانه و مالیخولیایی تبدیل شده است.حمله به خانه امن مذکور منجر به یک طوفان رسانهای درباره این که کارتلها چقدر نزدیک به مرکز یکی از ایالتهای آمریکا فعالیت میکنند میشود: حال یک نقشه جدید بسیار جدی برای دستگیری کله گندههای کارتل تهیه شده است و نقش میسی در حمله قبلی توانسته اشخاص تصمیم گیرنده را تحت تاثیر قرار دهد به گونهای که از او می خواهند تا در عملیات جدید نیز داوطلب شود. او با دو مأمور همکاری میکند: مت با بازی جاش برولین، که رفتار تحقیرآمیزش به شدت کیت را آزار میدهد و دستیارش، الخاندرو با بازی بنیسیو دل تورو، که آرام و کم حرف است و سعی میکند تا زخم ناشی از اتفاقی که در گذشته برایش رخ داده و به او انگیزه و تخصص لازم برای مشارکت در این عملیات داده است را سرکوب کند. فیلم بیشتر از آنکه شبیه «ترافیک»(Traffic) استیون سودربرگ باشد، شبیه «سکوت برهها»(The Silence of the Lambs) است.با پیش رفتن ماجرا، مشخص میشود که سبک کاری بدون مسئولیت و غیرحرفهای مت تاکتیک مهمی است: او مأموریت دارد تا بیرون از چارچوب قوانین به شبکه پولی و سفته بازیهای این کارتل حمله کند تا از این طریق توجه روسای کارتل را جلب کند و آنها را به مکزیک بکشاند. اما دیری نمیپاید که کیت متوجه می شود که جمع آوری اطلاعات نکته ماجرا نیست: او حالا درگیر یک جنگ کثیف قابل انکار در خارج از مرزهای آمریکا شده است که هدفش فقط نابود کردن قاچاقچیهای مواد نیست.فیلمنامه تیلور شریدان، بازیگر و فیلمنامه نویس، چند لحظه عالی دارد. وقتی کیت از الخاندرو میپرسد که چه اتفاقی دارد میافتد، او به آرامی جواب میدهد، «داری ازم میپرسی یه ساعت چطوری کار میکنه. کافیه نگاهت به زمان باشه.» صحنههای کاروانهای مردانه عظیم و تیراندازیها بدون شک مرهون سبک مایکل مان هستند و سکانسهای شبانه مادون قرمز دلهره آور، که به مانند یک سیاره بیگانه درآمدهاند، انگار از «سی دقیقه بامداد»(Zero Dark Thirty) کاترین بیگلو وام گرفته شدهاند. جالب این است که چیز زیادی از خود فیلمساز مولف، ویلینیو، وجود ندارد: نظر مساعدی درباره کارهای فکری ترش مانند «ویران‌شده»(Incendies) و درام انگلیسی زبانش «زندانیان»(Prisoners) نداشتم، گرچه از فیلم کابوس وار «دشمن»(Enemy) لذت بردم. در «سیکاریو»، او تنها کنترل یک فیلم هالیوودی را به دست گرفته و سعی کرده آن را با فراست بالای خود بدون هرگونه روشنفکری خودفروشانه- که همه میدانند خریداری ندارد- مدیریت کند. این فیلم به عنوان یک تریلر اکشن، [خوب] در آمده است.

2 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «