چندوقتی بود یک بازی روانشناسی واسه خودم درست کرده بودم؛ وقتی از بیرون غذا سفارش میدادم و پیک غذا رو برام میآورد، کارت عابربانک رو بهش میدادم و میگفتم لطفا انعام رو هم به فاکتور اضافه کنین و یکجا کارت بکشین! و هرچقدر سوال میکرد چه مبلغی رو باید برای انعام درنظر بگیره، من مطلقا عدد خاصی نمیگفتم، فقط میگذاشتم برعهده خودش تا هرمبلغی که دوس داره اضافه کنه.
نکته جالبِ بازی برای من این بود که ببینم آدمها وقتیکه هیچ سقف خاصی براشون تعیین نشده باشه، چه مبلغی رو بهعنوان دستمزد و حقطبیعی خودشون درنظر میگیرن؟!
بعضیا که خجالتی بودن مبالغ اندکی رو درحد هزارتومان اضافه میکردن، اگرچه مشخص بود ته دلشون به این مبلغ اندک راضی نیستن.
بعضیام که آدمهای سواستفادهگری بودن لابد با خودشون میگفتن حالا که با یه مشتری لارج و احمق سروکار داریم پس چه بهتر که بالاترین مبلغی رو که میتونیم ازش بگیریم! اینا ده بیست هزار تومان واسه خودشون اضافه میکردن!
بازی معمولا وقتی جذابتر میشد که مبلغ فاکتور عددی غیر رند باشه! مثلا اگه مبلغ فاکتور ۹۲ هزار بود و شخص تمایل داشت برای خودش ده هزار انعام درنظر بگیره، در اینصورت با عدد غیر رند ۱۰۲ هزار به مشکل برمیخورد! و بنابراین انعام رو کاهش میداد تا رقم مجموع تبدیل به یک عدد رند مثل ۱۰۰ هزارتومان بشه!
این بازی ادامه داشت تا دیروز که یک غذای ۹۵.۵۰۰ تومانی سفارش دادم و طبق معمول به پیک گفتم هر مبلغی که دوست داره، اضافه کنه.
مرد جوان نگاهی بهم انداخت و گفت لطفا خودتون بفرمایید چه مبلغی بزنم؟
من باهمون لبخندِ شیطنتآمیزِ همیشگیم گفتم هیچ فرقی نمیکنه، هر مبلغی رو که خودت دوس داری اضافه کن.
یک مرد جوان و لاغراندام و قدبلند بود. موهای بلند و مشکیش به شکل وحشیانهای بخش عمدهای از پیشونی و صورتش روپوشونده بود.
دومین نگاه رو بهم انداخت و دیگه چیزی نگفت.
کارت کشید.
قبض رو بمن داد، سوار آسانسور شد و رفت.
وقتی نگاه کردم فقط همون ۹۵.۵۰۰ رو کشیده بود، بدون یک ریال اضافهتر!
درب آسانسور هنوز نیمهباز بود، صداش کردم:
آقا وایسا، پس چرا هیچی برای خودت نزدی!؟
پشتش به من بود، بدون اینکه حتی نگاهم کنه صرفا گفت:
ببخشید آقا، درب آسانسور داره بسته میشه. خدانگهدار…
مردجوان به من یاد داد وقتی که میبینیم در یک بازی، غرور و عزتنفسم داره زیرسوال میره، خیلی ساده، بازی رو ترک کنم، چون هیچ چیزی دراین دنیا ارزش شکستن غرور و عزت نفسمون رو نداره!
ما حق نداریم هرجور که دلمون میخواد با آدمها بازی کنیم.
آدمها اسباببازیِ ما نیستند!
واقعا جالب بود، هم بازیکه داشتی میکردی و هم کار مرد جوان
متاسفاتهکاریباهامونکردنکه چیزی از غرور و عزتمون نمونده ، برای پول هر کاری میکنیم
↩ Annabelle
یادم رفت بنویسم نویسنده ناشناس ، داستان برای من نیست 😅😅😅
متاسفاتهکاریباهامونکردنکه چیزی از غرور و عزتمون نمونده ، برای پول هر کاری میکنیمموافقم با حرفت 🤦 ممنون از همراهی همیشگیت دوست خوبم 🙏🌹
سلام جالب بود کوپری 🤗👌👌👌👌یه استاد داشتیم میگفت هر وقت کسی شما رو به چالش کشید که قصدش کوچک کردن و تحقیره بدون انجام کاری ادای بازنده رو در بیارین و بخیال اون ببازین، با اینکار اون بیشتر تحقیر میشه😊😊😊😊
↩ Shab.n1
آره درست گفته. اونایی که عاشق بازی کردن رو اگر باهاشون بازی نکنی، بدترین عمل و تحقیر براشون به حساب میاد 👌👏
خوشحالم دوست داشتی شبنم عزیز و ممنون از لطف همیشگیت به تاپیک های من 🙏🌹🥰🤗🎈
↩ Mastewine
والا تا جایی که یادمه بحث غذا بود، نه شراب 😅🙄😁😉
ممنون از حضورتون دوست عزیز 🙏🌹
↩ Joseph_Cooper
دقیقا 😊😊😊خواهش کوپری ، 😋😋😋تاپیکهات عالیند 😊🙏😊🙏
مفهوم خوبی داشت، درگیر کننده و عمیق!
↩ Shab.n1
اسم چای نبات رو نیار ، یاد رفیق بد و ذغال خوب و …🤤🤤🤤
خب ، میژوفتی ژونم ، چشبر
🤣🤣🤣
↩ لاکغلطگیر
بنظر تاثیر گذاری داستان های کوتاه خیلی بیشتر و مستقیم تره
خوشحالم دوست داشتی آقا نوید عزیز 🙏🌹🥰
↩ Joseph_Cooper
خخ کوپری چقدر خاطره از چای نبات داری 😂😂😂😂 من فقط بعد خوردن ماهی چای نبات میخورم اونم به دستور مامان 😁😁😁😁
↩ Shab.n1
تا دلژ بخوااددددد🥱🥱🥱😴😴😴
من فقط بعد خوردن ماهی چای نبات میخورم اونم به دستور مامان 😁😁😁😁چای نبات جز اصلی سیکل درمان توی همه مریضی های خونه ماست ، هفته ای یک کیلو نبات میخریم 🤣🤣🤣
↩ Joseph_Cooper
اره قبلنا که مامان دکتر براش قدغن کرد برای ناخن گرفتن هم چای نبات میخوردیم 😂😂😂😂
ب طرفت بگی هر چقدر ک دوست داری بکش غرور و عزت نفسش شکسته میشه؟ 🤔
خیلی جالب بود
تا قبل رسیدن به اون مرد اخری این توی ذهنم بود که ایا اون پیک ها از این حرف به غرورشون برنمیخورد؟
چون از نظر من به هرکس این حرف زده بشه صورت خوشی نداره
حداقل از نظر من
بعضی ها لذت هم میبرن
ولی به نظر من اگه 20 میلیون انعام میکشید بیشتر معنی غرور و عزت نفس رو به طرف حالی میکرد!
🤘🏃♂️
↩ Alixxx$$$
ممنون از مطلب خوبی که نوشتی دوست عزیز
امیدوارم همیشه سایه پدر عزیزتون بالاسرتون باشه 🙏🌹
خوشحالم که دوست داشتید تاپیک رو 🙏🌹🥰🤗
↩ SweetSamira
اگر دقت میکردی توی متن توضیح داده بود که این یه بازیه با هدف اذیت کردن آدما . اینکه این فکر رو به جونت بندازه که چقدر بکشی و از دیدن جنگیدن تو با خودت لذت ببره طرف
↩ .Azi.
خوشحالم که برات جالب بود داستان
ممنون از نظری که دادی 🙏🌹🥰🤗
↩ رامتینℛ
اولا که نمیشه بیست میلیون کارت کشید ، سقف داره 😁😜
دوما تو هر چقدر بکشی میره به حساب صاحب رستوران، برای همین شاید برداره برای خودش 😎😉
ممنون از پیشنهاد اقتصادی که دادی 😁😉
عالی بود
همیشه گزینه ترک زمین، عدم انتخاب گزینه ها و… هست
به قول شما عزت و غرور ارزشش کم نیست
اولا که نمیشه بیست میلیون کارت کشید ، سقف داره 😁😜
دوما تو هر چقدر بکشی میره به حساب صاحب رستوران، برای همین شاید برداره برای خودشنکنه صاحب رستوران هوس کرده پسره با موتور از روش رد شه؟ بعدشم مهم اینه که معنی غرور رو به طرف یادآوری میکنه🤘🤘
ممنون از پیشنهاد اقتصادی که دادیشد 500 !
↩ Joseph_Cooper
خو آخه من همچین چیزی برداشت نکردم
من اینو چون مشابهشو تجربه کردم ک میگم. ریا و این حرفا حسابش نکنید
چن وقت پیش فروشگاه بودم. ی بچه کوچیک اومد پیشم گفت میشه برام خوراکی بخری؟ گفتم آره چیا میخوای بردار. دو تا خوراکی خودش برداشت یکی هم خودم گذاشتم روش براش خریدم
خو من این حرفو زدم. ولی فقط هدفم این بود ک کمکش کنم. هدف دیگه ای نداشتم 🥺
چرا نشه؟ بهش میگه اون یکی کارتتم بده لطفا این سقف داره😝🤘
نکنه صاحب رستوران هوس کرده پسره با موتور از روش رد شه؟ بعدشم مهم اینه که معنی غرور رو به طرف یادآوری میکنه🤘🤘تصورم از پیک رستوران 🤣🤣🤣:
شد 500 !قربونت، پول داستانی که خوندی میشی ۱۰۰۰. شماره کارت بدم یا با رمزارز حساب میکنی 😁😉!؟
↩ SweetSamira
اولا خیلی کار قشنگ و خوبی انجام دادی مخصوصا برای یه بچه کوچولو 👌👏👏👏😍
دوما تو قصدت از این کار خوشحال کردن دل اون بچه بوده، خیلی فرق داره با کاری که شخصیت این داستان انجام داده!
سوما اصلا هم ریا نیست ، اتفاقا من معتقدم آدمای باید کارهای خوبشون رو تعریف کنند تا این فرهنگ جا بیفته تو جامعه 😍🥰
ممنون از این کامنت حال خوب کنت سمیرا جان 🙏🌹❤️😍🥰
↩ Alixxx$$$
مرسی ، همچنین عزیزان شما رو دوست خوبم 🙏🌹❤️