هـنـــــر اعـتـــراضــــــی

1396/10/09

آنــچه کـــ عیان است چــ حاجت بــ بیان اســد :)

10 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2017-12-30 07:17:11 +0330 +0330

دیروز 8 دی زادروز بانوی واژه های گرم بود . یادش گرامی :)

ﭼﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺳﯿﺎﻫﯽ،
نان نیروﯼ ﺷﮕﻔﺖ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﺭﺍ
ﻣﻐﻠﻮﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ.
ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻭ ﻣﻔﻠﻮﮎ
ﺍﺯ ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺎﻫﻬﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ
ﮔﺮﯾﺨﺘﻨﺪ
ﻭ ﺑﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﻋﯿﺴﯽ
ﺩﯾﮕﺮ ﺻﺪﺍﯼ ﻫﯽ ﻫﯽ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﺑﻬﺖ ﺩﺷﺘﻬﺎ ﻧﺸﻨﯿﺪﻧﺪ.

«فروغ فرخزاد»

6 ❤️

2017-12-30 07:27:16 +0330 +0330

گفته بودیم
گلوی مان را ندردید
و فریادمان را به آتش نکشید
ندانستید
که ما خاموش نمی شویم
و امروز
با جهنم زیر خاکستر مان
چه خواهید کرد؟

«فخرالدین احمدی سوادکوهی»

5 ❤️

2017-12-30 07:32:29 +0330 +0330

گرافیتی - Valencia - by Escif

5 ❤️

2017-12-30 07:37:45 +0330 +0330

كنت سأشتري لك البنفسج هذا الصباح
لكن الرفاق كانوا جياعا
اشتريت لهم خبزا و كتبت لك قصيدة حب

امروز صبح برایت بنفشه می‌خریدم
اما رفیقان گرسنه بودند
برایشان نانی خریدم و قصیده‌ی عشق برایت نوشتم

«محمود درویش»
برگردان : مجید اسدی

4 ❤️

2017-12-30 08:53:08 +0330 +0330

=) ?

1 ❤️

2017-12-30 08:58:46 +0330 +0330

شما هم اگه دل نوشته ای قصیده ای دو بیتی عکسی و فولان اینا داشتید ک ب تاپیک ربط داشد بزارید تا استفاده کنیم ^__^

1 ❤️

2017-12-30 09:21:58 +0330 +0330

ـ" پس چرا باران نمی آید ؟"

سرآمد روزها با تشنگی
بر مردم صحرا …

گروه تشنگان در پچ پچ افتادند :

ـ" آیا این همان ابر است کاندر پی هزاران روشنی دارد ؟"

و آن پیر دروگر گفت با لبخند زهرآگین :

ـ" فضا را تیره می دارد ، ولی هرگز نمی بارد ."

«مهدی اخوان ثالث»

3 ❤️

2017-12-30 13:57:52 +0330 +0330

گرافیتی - Gaza By Banksy

3 ❤️

2017-12-30 14:08:34 +0330 +0330

گرافیتی - Gaza By Banksy

4 ❤️

2017-12-30 14:47:39 +0330 +0330

نه کشوری دارم که به آن افتخار کنم نه پرچمی تا برایش کشته شوم فقط می دانم نیم قرن

در شکم زن آواره ی خسته ای بودم که هیچ کجا میهن او نشد و من از اهالی هیچ جا هستم و میلیونها انسان آواره می بینم که رو به ناکجا آباد قدم می زنند

شاید این ها خویشاوندان من اند!! بگذار دیکتاتورها بی سرزمین مان بدارند من اما حاضرم بی کشور و بی پرچم تنها برای تمام انسان ها کشته شوم

همانطور که مادرم بی گور و بی نشان کشته شد.

«فخرالدین احمدی سوادکوهی»

2 ❤️

2017-12-30 14:56:31 +0330 +0330

پوستر چسبانی - زیر شاخه ی هنر گرافیتی

ایران - هرمزگان

4 ❤️

2017-12-30 17:32:26 +0330 +0330

لوترکینگ: ما با توجه به تجربيات تلخ خود دريافتیم که آزادی هرگز به شکل داوطلبانه توسط سرکوبگر داده نمی‌شود، سرکوب‌شونده بايد آنرا بخواهد. من بارها کلمه «صبر کنيد» را شنيده‌ام؛ اين «صبر» تقريبا به معنای «هرگز» است. آنانکه اجرای عدالت را بارها به تاخیر انداختند قصد تحقق آنرا ندارند!

2 ❤️

2017-12-30 18:53:04 +0330 +0330

همه با هم ساعت 10 صبح جمعه 15 دیماه از سراسر کشور میریم میدان انقلاب تهران
لطفا اطلاع رساني کنین

3 ❤️

2017-12-30 19:38:54 +0330 +0330

:)

1 ❤️

2017-12-30 20:23:31 +0330 +0330

تا هوا روشن است
باید از این ظلمت بیهوده بگذریم
دارد دیر می‌شود

من خواب دیده‌ام
تعلل
سرآغاز‌ تاریکی مطلق است.

«سید علی صالحی»

2 ❤️

2017-12-30 21:00:12 +0330 +0330

تخریب اموال مردم توسط مزدوران حکومتی

https://www.instagram.com/p/BdVXNWjHGMS/

1 ❤️

2017-12-31 06:42:50 +0330 +0330

من !

تُرک نیستم
عرب نیستم
گیلک نیستم
فارس نیستم
کرد نیستم ؛
من به قومیتِ کسی کار، ندارم !

من
مسلمان نیستم
ارمنی نیستم
جهود نیستم
زرتشتی نیستم؛
من به مذهبِ کسی کار ندارم

من !

انسانم ! انسانم ! انسانم !

وسپس در این جامعه ی طبقاتی
در مناسبات اجتماعی ، اقتصادی حاکم کرده بر جهان

کارگرم !

نیروی کارم را می فروشم ، تا نان بخورم زنده بمانم

تو ویا هرکه که از کار من ارتزاق میکند ، کارگر نیست

پس: به طبقه ات کار دارم

وبه -
منافعِ طبقاتی خودم

من از اینجا شروع میکنم
به انسان عشق می ورزم
به طبیعت عشق می ورزم
به عدالت عشق می ورزم

من از اینجا آغاز می کنم

دوستی را
دشمنی را ۰

«فلزبان»

2 ❤️

2017-12-31 13:29:31 +0330 +0330
:(
3 ❤️

2017-12-31 15:59:43 +0330 +0330

‍ در گورهایمان
آرام
خفته ایم
ما
جنازه های خاموش وبی اعتراض
ما
شب زده های بی چراغ
ما
امتداد تاریک فریادهای واژگون
ما
طعم دهان مرگ را
در
زیر تازیانه های بیداد چشیده ایم
و
در حضور آفتاب
با شب همبستر شده ایم
ما
در شراع تشجیع های آلوده
به قربانگاه رفته ایم
و
با دست های بسته
در گورهای سرد
با
دشمن
جنگیده ایم
ما
صاحبان تابوت های خالی
ما
مالکان مقبره های ویران
ما
از مردن خسته ایم…

«راضیه پورکاظمی»

1 ❤️

2017-12-31 19:46:54 +0330 +0330

‍ رهايم كُن!

رهايم كن تا پرواز كنم!
بگذار بكوچم به جاده هاي بي برگشت!
بگذار بنوشم…

توقف رسالت پرندگان نيست.
اگر بمانم نخواهم خنديد.
اگر نروم
بهار-با غنچه ي قدم هايش-نمي آيد.

يك روز سرتاسرِ سرزمينم را بال مي گشايم
و ترانه هاي گمنامم
وردِ زبان ها مي شوند.

«احمد كايا»

1 ❤️

2018-01-01 08:02:46 +0330 +0330

خوشا پر کشیدن
خوشا رهایی
خوشا اگر نه رها زیستن مردن به رهایی

" احمد_شاملو "

1 ❤️

2018-01-01 10:55:39 +0330 +0330

گرافیتی - Tehran by Nafir

1 ❤️

2018-01-01 19:17:56 +0330 +0330

«ای سرزمین!
کدام فرزندها، در کدام نسل تو را آزاد، آباد و سربلند، با چشمان باور خود خواهند دید؟
ای مادر، ای ایران!
جان زخمی تو در کدام روز هفته التیام خواهد پذیرفت؟
چشمان ما به راه عافیت تو سپید شد.
ای ما نثار عافیت تو»

" محمود دولت آبادی "

1 ❤️

2018-01-02 07:41:50 +0330 +0330

نظر به اینكه همیشه
گرسنه می مانیم
زیرا كه،
نان سفره ما را ربوده اید
مصمم شدیم كه ثابت كنیم؛
بین ما
و نان و گندم خوب ،

به جز یک گام
فاصله ای نیست…

تفنگهایتان
سرهای ما را نشانه رفته است
مصمم شدیم
كه از مرگ نهراسیم.

«برتولت برشت»

1 ❤️

2018-01-02 08:26:07 +0330 +0330

یعنی کسخولا بهتر از این فتوشاپ وجود نداشت؟ :دی

0 ❤️

2018-01-02 09:33:31 +0330 +0330
نقل از: mzskm76 یعنی کسخولا بهتر از این فتوشاپ وجود نداشت؟ :دی

کدوم فتوشاپه دقیقن ؟

0 ❤️

2018-01-04 16:25:01 +0330 +0330

مقصود من ز حرف‌ام
معلوم بر شماست:

یک دست بی صداست…

«نیما یوشیج»

1 ❤️

2018-03-05 17:46:26 +0330 +0330

«شما می توانید این دیوار را تعمیر کنید، اما زخم این زن را نه!»

گرافیتی - بنگلادش

1 ❤️

2018-03-18 09:12:21 +0330 +0330

در خیابانی به هم رسیده ایم
که زمین یخ زده است
نه میوه ای است بر شاخه درختان
و نه پرنده ای
خفته در آشیان
بهار، خاطره ی مبهمی است
در پستوی ذهنمان
در آن دهلیزهای تو در توی تاریک
که هیچ نیست
جز آرزوهای دفن شده
زیر گرد و خاک زمان

می دانی همسفر؟
من این خیابان را تا آخر رفته ام
و چیزی ندیده ام
جز گرمای گاه بگاه شعله ای بی فروغ
همچون گذر نابگاه ستاره ای
در شب یک بیابان

و اکنون
در نیمه راه بازگشت
به من بگو ای دوست
چگونه بهار را بیابم
از پس آنهمه زمستان؟
چگونه گرمم می کنند
این شعله های لاغر کم جان؟
قلب مرا آتشفشانی باید
تفتیده و سوزان
قلب مرا
آتشفشانی باید
به بلندای تفتان

آه ! ای همسفر !
پرنده را رها کن به دنبال بهار
و بهار را بگذار در خاطرات خاک خورده مان
و خودت بیا
بیا تا کمی قدم بزنیم
در سوز این زمستان…!

«مژگان باقری»

1 ❤️

2018-03-19 12:03:38 +0330 +0330

تقديم به زنان رزمنده ی عفرين:

«لالايی برای كودكان عفرين»

رنج های من توفان است
اندوهِ اين خاک را می برد
رد بوسه هايم گُم شد
كه بر گونه ات بود
براي شنيدن ات
نازَک ام خاك را مرور می كنم
رشته های زندگی ام
چشم های تو بودند
هزار پاره در كارگاه خون و آتش
و من تو را با سلول هايت
در خاك غنی شده ی عفرين دنبال می كنم
در سطر سطر شعرهای ناظم
وقتی عشق را زمزمه می كند
و خون را كه وطن می شود
به اَجه ايهان
وقتي می گويد
“من به تو دل باخته بودم
چرا كه زخم های من، شبيه زخم های تو بود”*
و در آوازهای كايا
كه عشق و رنج را در من درهم می پيچند
و در لالايی های مادران بر گهواره
از اندوه و عشق كه دوشادوش با ما زاد و ولد می كنند
نازَكَ ام
نخستين كلمه، گويی از دهان تو آغاز شد
و من طولانی ترين لبخندم را سرودم و
آخرين كلمه را ديكتاتور بر زبان آورد
اينک احاطه در خون و خشم و اندوه…

كاش می شد
به قبل از طوفان برگرديم
به لبخندهای شادمانه ی تو
به آبادی عفرين؛
كاش التيام يابند
استخوان های شكسته و
ارواح رها شده
به جسم خود برگردند
و تو به ستاره ی دنباله دارت
تا در زمزمه هايی ممتد
بگوييم زندگی زيباست
اينك حلقه های زندگی ام
در آتش ذوب می شوند و
من با
دست هايی كه گُل می كاشت و
لبخندهايش را می سرود
و تو را
كه آغوش ام را معطر می كردي
براي لبخندهای از دست رفته ات
براي خونِ تو كه خاک عفرين است.

رولَك ام
سلاح را در آغوش ام نهاده اند
آن ها كه تو را بردند؛
خون آوردند
آرام باش
اينک به جای تو
اين سلاح ها از پستان ام می نوشند
آنان كه مرگ را آوردند
مرگ را با خود خواهند برد.

«نرگس اليكايی»
ــــــــــــــــــــــــــ

*شعری كوتاه از اَجه ايهان
ترجمه: سيامك تقی زاده
“من به تو دل باخته بودم
چرا كه زخم های من شبيه زخم های تو بود”

1 ❤️

2018-03-31 18:47:51 +0430 +0430

این بوم
نه آباد شد
و نه بر اهالیِ تشنه‌اش
بارانی بارید.

پیر ما گفت:
مصلحت
از زِهدان دروغ زاده شد
و سر مادرش را هم خورد.
نازنین !
باید چراغ بر گرفت.

«لیلا احمدی افضلی»

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «