خيلي از علم ها وجود داره ك هنوز كشف نشده
ولي با همين علم اندك هم فيزيك دانا با توضيح علمي وجود خدارو ثابت كردن

دنیای بعد از مرگت میشه سفر روحت در زمان و مکان های مختلف که کسی نمیدونه چطوره.ممکنه روحت تو وجود یه کودک تو قرن ۳ باشه یا یه کودک ۳۰۰۰ سال دیگه.
این یه نظریه س‌.هنوز مثه بقیه نظریه ها قطعی نیست

خب چون چیزی که همه چیز ازش خوبه میاد ، میتونه باشه و جز اون نیست!!

چی گفتم!! 🤔🤔

↩ Mastewine
مرسی بابت کامنت 💟

↩ Johney.cash2
صحیح ، امیدواریم همینطوری باشه

شاید یه شاهزاده ای چیزی شدیم 😂😂

↩ wrecked_erny
گل گفتی عزیزم😂💟

↩ Jonas
چجوری؟ من گل ندارم خونمون که گل بازی کنما :(

↩ wrecked_erny
گُل منظورم بود …

↩ Jonas
چی ؟ من تاحلا دست به موادمخدر نزدم :(😐😭😭😭

↩ wrecked_erny
😂😂😂

حالا دیگه زدی

↩ Jonas
نه من نزدم :(

درونم : فرزندم چه شده است؟ جق هایش را نزده این ارنی؟

↩ wrecked_erny
به قول یکی از اساتید

شما بی نظیرید …

↩ Mastewine
کس نگو لطفا عزیزم. همون قد دانشمند معتقد داریم دانشمند کافر هم داریم

↩ Jonas
ما هم امیدواریم

↩ Jonas
مگه خدا هستم نظیر نداشته باشم؟
درونم : زبانت را گاز بگیر!!😡😡

عه چرا؟ من بلد نیستم خو گاز بگیرم!!!

↩ Mr lashi
همون😅آفرین.هر کاری کردم کلمش نیومد تو ذهنم

↩ ShadowGirl
مرسی ، پیشنهادی خیلی خوبی بود .

دانشمندا تونستن از هیچ و خلا انرژی و پروتون بوجود بیارن
، یعنی اینکه ما میتونیم از هیچ چیزی داشته باشیم و
جهان ما هم میتونه از هیچ بوجود بیاد !

در همین راستا من کتاب جهانی از عدم نوشته لاورنس کراوس رو پیشنهاد میکنم

↩ زیبا و مهربان
اونوقت اون دانشمندا هيچ هستن يعني ؟ با دست خالي درست كردن؟ اجي مجي كردن يهو گفتن پروتون بيا اومد؟
وصف خالق اين هست كه از هيچ مطلق چيزي بوجود اورده باشه!
تازه اگر فرض بكنيم اون دانشمند از هيچ مطلق اجي مجي كرده گفته پروتون بيا خود دانشمند وجودش مشروط به شرايطي بوده يعني دانشمند خودش بايد يه اسپرمي ميبوده يه تخمكي ميبوده يه رحمي مي بوده هزار عامل ديگه ميبوده تا اين اقا يا خانوم به دنيا مي اومده! هزارتا شرط ديگه و لوازم و ابزار و تجربه ي گذشتگان باشه تا خود همين اقا يا خانوم بشه دانشمند تازه! بعد اون هم كلي لوازم محيا بكنه تا مثلا به قول شما از عدم مطلق پروتون بسازه!

تازه تمام اين ها هم بگيم اره يهو دانشمند بوده عقلشم يهو بوده لخت و پتي گفته پروتون بيا! پروتون يهو اومده تازه دانشمند مثل چيزي رو ساخته! خلق نكرده! كلي تلاش كرده مثل پروتون رو ساخته! يعني صفتش صانع هست نه خالق! چون الگويي از قبل براش بوده

↩ مانتراس

وجود خدا عقلي هست
اما ايمان به خدا شخصي هست

عقل شما در زندگي روزمره خودتون ! در كار كردن! در تحصيل و كسب علم قائل به برهاني به نام علت و معلول هست و اين برهان به تجربه براي شما عادت شده
اگر برهان علت و معلول رو عقل نمي پذيره چرا عقل رفتارش بر حسب همين برهان هست؟
اگر عقل پذيرفته كه علت و معلول پذيرفته شده هست حتي بر حسب تكرار تجربه، چرا علتي كه وجودش بايد براي علت بودن تمام و كمال باشه رو نمي پذيره؟ اگر تمام و كمال نباشه پس معلول هست! اگر تمام عالم معلول هست و بي علت! پس چرا عقل شما بروز حوادث و اتفاقات بي علت رو عقلاني نمي دونه؟ اگر عقل عادت به بي علتي كرده و ما تظاهر به وجود علت مي كنيم چرا شما هر بار شعله ي اتش ميبيني دست بهش نمي بري و بگي بي علت دفعه پيش سوختم اينبار نمي سوزم؟

ايا ما بر سر ايمان تفرق داريم يا بر سر وجود؟ مساله اين است؟ منم نمي دونم شما كمي راهنمايي كنيد! ايمان كه شخصي هست ولي وجود چي؟ ايا وجود خدا لازم هست ؟

↩ V2
اول کتابو بخون بعد کسشر بگو

↩ زیبا و مهربان
شما كه خونديد يه كوچولو بگيد
من سوال كردم مهربون
حالا كتاب رو گير ميارم ميخونم
شما خلاصه در چند خط بگيد كه ايا دانشمندان بي هيچ اسبابي تونستن اين كار رو بكنن؟ ايا وجود اون دانشمند تنها شرط لازم و كافي براي پيدايش انرژي و پروتون از هيچ بوده يا نه مجموعه اي از شروط كافي در كنار هم بوده؟
بعد ايا خلاء مطلق بوده؟ خلاء مطلق به معناي هيچه هيچ بوده؟چون در عمل خلاء مطلق وجود نداره

↩ V2
برو. باو کیرم تو مغزت

↩ زیبا و مهربان
نه معلومه سطر به سطر كتاب رو خوندي

↩ ShadowGirl
یه جایی مطاب جالبی خوندم
اینکه وقتی انسان متولد میشه تو دوران جنینی اندامش تکمیل میشه و به دنیا میاد .تو این بین اگر جنینی به هر علتی اندامش تکمیل نشه این دنیا براش سخت میشه مثلا کر بودن کور بودن نداشتن دست یا پا فلج بودن که خیلی روی زندگی تاثیر میزاره و نمیزاره از نعمتهای این دنیا بهره کافی ببرید .

حالا انسان در طول زندگی در این دنیا ابعاد روحانی خودشو پرورش میده تحت هر شرایط مثلا دزوغگویی غیبت خیانت …این کارها باعث میشه روح رشد نکنه و بر عکس

خوب روحی که رشد کامل نکرده وقتی وارد اون دنیا میشه وقتی میبینه نمیتونه از نعمتهای اون دنیا کامل استفاده کنه دچار مشکل میشه

مثلا یک بیمار دیابتی یا کاسترول بالا رو فرض کنید که همه دارن به راحتی غذاهای خوشمزه میخورن وای اون بخاطر بیماریش نمیتونه استفاده کنه حالا شما اینو هزاران برابر کن با نعمتهایی که اون دنیا ممکنه باشه رنج بزرگی خواهد بود

اابته عرض کردم این غقط یک برداشت بود ولی به نظرم جالب بود.

در انتها عرض کنم خدمتتون در سوره علق و سوره بقره اومده که علم الانسان ما لم یعلم. علم الادم اسما کلها یعنی خدا هر آنچه انسان نمیدونست به او آموخت یا اینکه نام همه چیز رو به انسان آموخت یعنی انسان به جایگاهی خواهد رسید که همه چیز را خواهد دانست.

همچنین در قرآن هست که خدا تمام اسمانها و زمین رو مسخر انسان قرار داده یعنی همه ویز رو برای انسان آفریده من به شخصه به آینده بشریت بسیار خوشبین هستم

↩ مانتراس
دوست عزيز
شرط انصاف اين بود كه نظر خودت رو بگي و مقلد هيوم نباشي! يا حداقل براورد ذهني خودت رو از فلسفه ي تجربي هيوم و بطلان علت و معلول مياوردي!
هيوم ٣ قرن پيش بود و فلاسفه و فيزيكدانان ديگري مثل الن، كونگدون، لوتريكس ووو كه براي قرن حاضر هستن نظري متفاوت با نظر هيوم داشتن! ايا اين ها رو هم مطالعه كردي؟
خيلي ساده من گفتم كه حتي تكيه ي عقل بر استقراء حوادث و تعميم احتمال وقوع بر حسب تكرار همممممممم بر حسب همين علت و معلول هست! عقل چرا به اين احتمال كه ساعت ٨ (با مقياس ٢٤) صبح است اعتماد كرده؟ تكرار پديده! يعني علت اعتماد عقل به استقراء ذهني(به فرض كه استقراء ذهني صد در صد باشه! كه اينجور هم نيست من بگم يا نگم بالاخره شما زندگيتون رو اينجور بنا نكردي و گفتم) تكرار است يعني عقل ذاتا علت گرا هست ! در واقع عقل شما استقراء ذهني محض رو هم حتي به علت(بي دليل تفسير ذهني در عقل ايجاد نشده) تكرار پذيرفته شده!

از طرف ديگه ايا شما بايد هزار بار از ارتفاع مثلا ٥٠ متري روي اسفالت پرش كني تا بفهمي خطرناكه و احتمال مرگ داره يا با يكبار تجربه متوجه ميشي؟ يعني فرض كه تجربه ي ديگران هم دردسترس نيست(كه اگر بود هم اعتماد عقل به تجربه ي ديگران تكرار پديده خودش علتي داشته يعني در اصل عقل شما نه بي دليل تجربه ي ديگران رو ميپذيره و نه بي دليل رد مي كنه) ايا باز همون عمل رو تكرار مي كنيد ؟ ايا واقعا نه كه مثلا بحث كم اوردن باشه در زندگي واقعي هم همينجوريد؟

در مورد كوانتوم كه خيلي از عزيزان بحث مي كنن! ما بحثمون بي علتي هست ! نه اين كه مثلا يك پديده يا قانون فيزيكي تا ده سال پيش از فلان قانون فيزيك پيروي ميكرده حالا در مقياس كوانتوم فهميدن نه! رفتار فلان پديده بر اساس فلان قانون قابل قضاوت نيست!
هرچند كه بر اساس حتي استقراء محض محض! نفي در پديده ي هم سنخ يا هم وجود نيازمند تكرار تجربه هست و با يك نفي قابل تعميم به كل نيست
اما من از شما مي خام يك مثال كوانتومي بزنيد و توضيح هم بديد كه اين مثال كوانتومي چه هست و چرا نه در سنخ ماهيت و نه در سنخ وجودي بي علت صادر شده

البته ته اين حرفا اگر اعتقادي بره جلو هميشه همينه! من نمي خام خدا باشه شما ميخاي خدا باشه مثلا! من به يك بهانه ميگم خدا نيست و شما به هزار علت ميگي مثلا هست! اما در كل بحث وجودي نيست! اعتقادي هست!
من ولي خواهش ميكنم اگر هم ميخايد چيزي ياد بديد هم مصداقي هم وجودي مطرح كنيد! نه نقلي كنيد و بكيد فلان دانشمند گفته و نه سطحي ! بگيد عقيدتون رو ! عقيده ي خودتون رو

نه خدایی هست نه زندگی پس از مرگی، هرچی هست همینی هست که هست ، روحم یه انرژی مثل بقیه ی انرژی هاست که بعداز مرگ از نوعی به نوعی دیه تبدیل میشه و به چرخه برمیگرده،مرگ یه پایان مطلق برای ماست ،تنها چیزی که میمونه باز تاب اعمالمون توی مسیر زندگیمونه که میتونه بعنوان یه خاطره ی خوب یا بد توی ذهن بازمانده ها باشه یا یه تاثیر عمیقتر که ما توی روند زندگی دیگران با اعمال یا قابلیتهای ذهنیمون ایجاد کردیم ، مثل انشتاین.

لزومی نیست که خدا خالق داشته باشه!!!
تا حالا از خودت پرسیدی چرا انرژی خلق نمیشه؟! یا بوجود نمیاد ؟
انرژی هیچوقت بوجود نمیاد و ازبین هم نمیره!!!
همیشه هم بوده!!!
به طبیعت نگاه کن اگه دنبال جواب باشی میتونی راحت پیداش کنی.

میتونی به انتخاب طبیعی ایراد بگیری و بگی چرا اینطور عمل میکنه؟
بزار یکم واست وارد طبیعت بشم.
انتخاب طبیعی چی میگه؟ میگه که طبیعت انتخاب میکنه چه موجودی حق زندگی داشته باشه یا نه
چطور انتخاب میکنه؟ بر اساس ویژگی های ذاتی اونا رو انتخاب میکنه
هدفش چیه ؟ اینکه موجود سازگار تر با محیط رو پیدا کنه تا به چیزی برسه که
عموما بهش میگن «تکامل»

یه گربه سیاه رنگ توی یه محیط برفی متولد میشه.اول بیا ببینیم توی روز اول با چه مشکلاتی قراره دست و پنجه نرم کنه.اولین مورد رنگ سیاه گربه اس.باعث میشه توی برف راحت مشخص باشه.زمانی که بچه اس ممکنه مورد حمله قرار بگیره و کشته بشه زمانی هم که بزرگ شد برای شکار دچار مشکل خواهد داشت چون نمیتونه استتار کنه.به نظرت این گربه چقدر میتونه توی اون محیط دووم بیاره؟شاید حتی به سختی بتونه به بلوغ برسه.

توی این حالت طبیعت انتخاب میکنه که این گربه حق زندگی داره یا نه.

وقتی میگم انتخاب میکنه به این معنی نیست که بیاد در گوش گربه بگه زندگی کن!!!
در کنار اون گربه مشکی گربه های سفید هم وجود داره.قبل از اینکه اون بتونه چیزی رو شکار کنه گربه های سفید اونا رو شکار کردن.یه حالت اینه که گربه از گرسنگی میمره . میگیم طبیعت انتخاب کرده که گربه بمیره چون لایق زندگی نبوده.یه حالت اینه که گربه محل زندگیش رو عوض کنه.توی اون حالت طبیعت انتخاب میکنه که این گربه لیاقت زندگی رو داره.
حالا چند نوع گربه مشکی نزدیک به قطب شمال داریم؟چند نوع گربه مشکی داخل جنگل ها داریم؟
میبینی؟طبیعت یه روح هوشمنده.اونه که تصمیم میگیره گربه سفید واسه منطقه برفیه و گربه مشکی واسه منطقه «مثلا» جنگلی

اما میتونی به طبیعت ایراد بگیری که بیرحمه؟ نه چون اون جواب نهایی رو میدونه.اینکه اون گربه ها توی محیط مقرر بهتر زندگی میکنن و تولید مثل میکنن.

میتونی بگی گربه های نسل اول فدا شدن تا گربه های بعدی توی جنگل بدنیا بیان پس این ناعدالتیه؟! بازم بهت میگم این نا عدالتی نیست

چه گربه ای که توی نسل اول متولد شده و چه گربه ای که 10 نسل بعد به دنیا میاد هر دو حق انتخاب داشتن که محل زندگیشون رو عوض کنن

در نهایت هر دو گربه با یک سری مشکلات قراره دست و پنجه نرم کنن.

طبیعت هیچوقت اشتباه نمیکنه. همیشه جواب رو میدونه.وقتی جواب ها رو بدونی اونوقت کارایی که بین راه انجام میشه بی منطقی نیس.

طبیعت رو جنگل در نظر نگیر طبیعت رو روحی در نظر بگیر که تمام جهان هستی رو فرا گرفته.
توی علم بهش میگن طبیعت ولی وقتی به ماجرا نگاه میکنی میبینی که:
طبیعت اشتباه نمیکنه!
طبیعت همیشه جواب درست رو میدونه!
طبیعت سخاوتمنده!
طبیعت همیشه وجود داشته!
…

این صفات برات آشنا نیست! :)

میگن جهان با یه انفجار بزرگ شروع شد.اما این انفجار از چی به وجود اومد؟
میگن از هیچی.از هیچ همه چیز به وجود اومد.
اما به لطف استیون هاوکینگ میدونیم که توی خلا هم یه ماده و ضدماده وجود داره.
جهان توی دل خلا زاده شد.فضايی که فکر میکردیم خالیه ولی الان میدونیم که پر از موادیه که ما نمیشناختیم.

پرویز پرستویی توی فیلم مارمولک میگفت به اندازه تمام انسان ها راه هست برای رسیدن به خدا.
چیزی نیست که با توضیح من پیداش کنی اما شاید بتونه اول مسیر رو نشونت بده.
اگه تا الان چیزی پیدا نکردی احتمالا به نشونه ها دقت نکردی ; )

پ.ن
شاید بگی تولد یه گربه مشکی اونم مثلا از یه مادر سفید بی عدالتیه
اگه حوصله داشتی میتونیم این صحبتا رو ادامه بدیم شاید به جاهای خوبی رسیدیم :)
اما خب مثالی که واست زدم از دنیای گربه ها از روی قوانین فرگشت و تکامله.یعنی علمیه ;)

من خدایی جدا از ما و جدا از جهان نمیشناسم. خدا چیزی جز خود هستی نیست و هستی هم هوشمنده.

به لحاظ عقلی هیچ دلیلی نمیشناسم که ثابت کنه چیزی که وجود داره واقعا از بین بره. یکی از اصول فیزیک همین تبدیل انرژیه. یعنی انرژی هیچوقت از بین نمیره. ولی تغییر شکل میده

بودنش و یا نبودنش توی زنگی ما هیچ تاثیری تو عمل نداریم
اما کلا انسانها با هر چیزی که میسازن و باور دارن راحت تر پیش میرن
حالا میشه خدا باشه ، گاو ،بت،خورشید ،یا هیچ نباشه

↩ Johney.cash2
فرضیه تناسخ کصشعری بیش نیست که یه عده روانشناس های دین زده برای اثبات وجود روح اون رو بیان کردن.
ببین اگر تو بمیری بری تو بدن یکی دیگه،پس قبلا هم مردی الان اومدی توی این بدن.
ولی هیچی یادت نیست،پس روح چیه که الان اومده توی این بدن😐.یه اسپرم و یه تخمک تقی خوردن به هم ما به وجود اوندیم چرا قضیه رو الکی سختش میکنید.
انسان دارای بعدی از فرکانس هست که ما اون رو با روح اشتباه میگیریم.مرکز فرمان دهی انسان،مغز و ژنوم هست.انسان یه بازه ای از فرکانس ها رو از مغزش مرتعش میونه که ما اون رو با کلمه ی کصشعر روح اشتباه میگیریم