پاسخ به ۳ پرسش دربارهی عدم نعوظ، بچهدار نشدن و بارداری در حین رابطه
آیا من مقصر عدم نعوظ پارتنرم هستم؟
او میگوید که تقصیر من نیست اما با سه شریک جنسی دیگر نیز همین مشکل را داشتم
by Logan Hill
Aug 31, 2016
«***امشب با یک مرد رابطه داشتم. از اتاق بیرون رفت تا کاندوم بیاورد و وقتی برگشت نتوانست به نعوظ لازم برسد. او دلیل این اتفاق را گرم بودن اتاق، درگیری فکری یا دلایل نامعلوم دیگر دانست و گفت مشکل از تو نیست. اما پیش از این، سه پارتنر داشتم که آنها هم نتوانستند در حین رابطه با من به نعوظ برسند (بهگفتهی دو نفر از آنها علت این اتفاق درگیری فکری بود و یک نفر هم مصرف مواد مخدر را موثر دانست). آیا تکرار شدن این اتفاق برای چند مرتبه غیرعادی نیست؟ آیا مشکل از من است؟ آیا پارتنرهایم در کنار من احساس ناامنی میکنند یا من بهاندازهی کافی سکسی نیستم؟***»
نگران نباشید. مشکل از شما نیست.
اگر قرار بود این موضوع را به جای یک مطلب اینترنتی در یک برنامهی مستند با بودجهی زیاد بررسی کنیم، میتوانستیم ۱۰۰۰ دوربین را به سراسر جهان اعزام کنیم تا نشان دهیم که مردان بسیار زیادی هستند که از اختلال در نعوظ رنج میبرند. همین حالا، در سراسر جهان مردان زیادی هستند که به دلایل مختلفی ـ که هیچ ارتباطی به شریک جنسیشان ندارد ـ در رسیدن به نعوظ با مشکل مواجه هستند. بهعبارتی دیگر، شما مقصر اختلال نعوظ در پارتنرتان نیستید. این اتفاق به شما ارتباطی ندارد.
کاهش میل جنسی و بیحال شدن مردان میتواند دلایل مختلفی داشته باشد: مصرف الکل و مواد مخدر عوامل اصلی هستند، اما تمام مشکلات روزمره مانند بیخوابی، استرس، خستگی، کم شدن آب بدن، مصرف برخی داروها، و افسردگی یا سایر مشکلات روانی نیز میتوانند موثر باشند. زنان بههیچوجه در به وجود آمدن این مشکل در مردان نقش ندارند.
حتی در مواردی که نظر مرد در یک رابطه عوض میشود و تمایلی به برقراری رابطه جنسی ندارد، این موضوع به تصمیم مرد و آنچه در ذهن او میگذرد مربوط میشود و نمیتوان زن را مقصر حتمی دانست. پس اگر احساس کردید که مردی که با او هستید تمایل کمتری به رابطهی جنسی پیدا کرده، تصور نکنید که قطعا شما مقصر هستید. یادتان باشد که در این مورد نباید گستاخ باشید و باید با مردها باملایمت رفتار کنید چون ممکن است تصور کنند که مردانگی خود را از دست دادهاند. برای این که مرد احساس شرمندگی یا خجالت نکند، به او بگویید: «اشکالی ندارد، گاهی این اتفاقات پیش میآید. در زمان مناسبتری دوباره تلاش خواهیم کرد.» ممکن است چیزهایی باشند که مرد بخواهد در این مورد به شما بگوید، پس به او اجازهی صحبت کردن بدهید.
به هر حال، به این نکات مهم توجه کنید: در کاهش نعوظ مردان شما مقصر نیستید. تصور نکنید که دلیل این اتفاق عدم جذابیت شماست. بدن ما همیشه آن طور که ما میخواهیم عمل نمیکند، حتی زمانی که واقعا انتظار داشته باشیم که به حرف ما گوش بدهد. مشکل از شما نیست. زمانی که با یک مرد در رابطه هستید، با گذشت زمان میل جنسی مرد ـ به دلایلی نامعلوم ـ کاهش پیدا میکند بدون این که شما در این اتفاق نقش داشته باشید. این اتفاق برای همه رخ میدهد و تفاوتی ندارد که با چه مردی در رابطه باشید. متاسفانه، هر فرازی نشیبی دارد. اما خبر خوش این است که: اگر با این اتفاق مواجه شدید، میتوانید در زمان دیگری دوباره تلاش کنید.
«***من با پسری در رابطه هستم و از این بابت خیلی هیجانزدهام. ما هنوز به فکر ازدواج یا بچهدار شدن نیستیم، اما مشکل اینجاست که: من به نوعی بیماری مبتلا هستم که مانع بچهدار شدنم میشود. اگر این موضوع بهضرر رابطهمان باشد، تا کی باید آن را پنهان کنم؟ این موضوع روی من تاثیر منفی گذاشته و تصور میکنم اگر آن را با پارتنرم (که به تشکیل خانواده علاقه دارد) در میان بگذارم، دیگر علاقهاش به ماندن با من را از دست خواهد داد. اما، در هر صورت از دست من کاری ساخته نیست و باید با این موضوع کنار بیایم.***»
شاید گاهی با خود بگوییم ای کاش شیوهنامهای وجود داشت که هر کس که دوست داشت با ما زندگی کند آن را امضا میکرد، اما در حقیقت اینطور نیست و قاعدهی خاصی در این زمینه وجود ندارد. بهویژه وقتی که بحث مسائل شخصیای مانند توانایی زادآوری در میان باشد. بهنظر من در میان گذاشتن این موضوع با پارتنرتان تصمیمی شخصی است که به طرف مقابل شما و رابطهای که در آن هستید بستگی دارد.
باید به خودتان اعتماد داشته باشید و ببینید چه زمانی برای صحبت کردن در این زمینه مناسب است. اما اگر از من بپرسید، توصیه میکنم خیلی زود این موضوع را مطرح نکنید. اگرچه صداقت و روراست بودن شما را تحسین میکنم، اما امیدوارم که در این زمینه احساسی تصمیم نگیرید و خودتان را فدا نکنید. این موضوع را باید زمانی مطرح کنید که به سطح مناسبی از راحتی و اعتماد در رابطه رسیده باشید.
اگرچه قدرت عشق همیشه بیشتر از مسائلی است که ظاهرا یک رابطه را خراب میکنند، اما نگرانی من از این بابت است که نکند در رابطههای خود چنین مسئلهای را مانند سپری سنگین که موجب شکستتان میشود با خود حمل کنید. در عوض به ویژگیهایی از خود فکر کنید که یک مرد باید خود را خوششانس بداند که با چنین فردی در رابطه است.
سخن آخر این است که: اگر واقعا با پارتنر خود احساس راحتی میکنید، میتوانید این موضوع را با او مطرح کنید. از سویی، نگذارید ناتوانی شما در زادآوری سرنوشت روابطتان را تعیین کند. اگر در رابطهای این بحث پیش کشیده شد، هرگز دروغ نگویید، اما برای مطرح کردن این مسئله صبر کنید تا رابطهتان بهاندازهی کافی جدی شود تا بتوانید دربارهی آینده صحبت کنید. و همانطور که میدانید، اگر کسی آنقدر برایتان ارزشمند باشد که بخواهید با او تشکیل خانواده بدهید، همیشه راهکارهای دیگری نیز وجود دارد؛ مثلا به فرزندی پذیرفتن یا استفاده از روشهایی مانند رحم جایگزین (انتقال جنین به رحم زنی دیگر).
روشن است که، هیچ انسانی بیعیب نیست و نباید تصور کنیم که فقط ماییم که دچار نقص هستیم. به نظر من اگر از لحاظ جسمی، روانی، مالی و… مشکل دارید، نباید منفینگر باشید. انسانها همواره میتوانند با ویژگیهای خود نقصهای یکدیگر را کامل کنند. داشتن چنین نقصهایی نمیتواند همهی رابطههای شما را بههم بزند. اجازه ندهید که فقط یک عامل سرنوشت رابطههای شما را تعیین کند.
«***یک سال است که با نامزدم در رابطه هستم و بهتازگی فهمیدهام که باردار هستم. از زمانی که از این موضوع مطلع شدهایم، نامزدم از من دوری میکند، با من بدرفتاری میکند و به احساساتم اهمیت نمیدهد. البته این بارداری ناخواسته نبوده ولی از آن زمان تقریبا هر روز با هم جروبحث میکنیم و او من را تحقیر میکند. هر وقت که از احساسش به این موضوع سوال میکنم، ترجیح میدهد ساکت بماند. او مشکلاتش را درون خودش میریزد و در نهایت عصبانیتش را روی من خالی میکند. در رابطهی جنسی نیز دچار مشکل شدهایم. قبلا مرتب سکس میکردیم، اما حالا که باردار شدهام با حالت تهوع و دردهایی که دارم، زیاد دلودماغ سکس کردن ندارم. اما او به من فشار میآورد که ساعت ۱۲ یا ۱ شب قبل از این که بخوابم با او سکس داشته باشم. و اگر با او سکس نکنم، طوری رفتار میکند که انگار هیچ ارزشی برایش ندارم. از آنجا که من از اختلال اظطراب پس از سانحه (PTSD) و بیخوابی رنج میبرم، باید به محض این که خوابم گرفت بخوابم. چند باری سعی کردهام که از احساساتم با او صحبت کنم، اما همهی مکالمهها درنهایت به او و نیازهایش ختم میشود. آیا بهتر است که این رابطه را تمام کنم یا برای بار صدم با او صحبت کنم؟ لطفا کمکم کنید!***»
آیا شخصی که با شما بدرفتاری میکند، به احساساتتان اهمیت نمیدهد و از شما دوری میکند، شایستگی بودن با شما را دارد؟ آیا کسی که شما را تحقیر میکند شایستگی بودن با شما را دارد؟ آیا باید رابطهتان با کسی که احساس میکنید هیچ اهمیتی برایش ندارید را تحمل کنید؟ پاسخ من به همهی این پرسشها منفی است.
با وجود این، پیش از گرفتن هرتصمیمی، از خود بپرسید که آیا چنین تصمیم مهمی برای هر دو نفرتان عاقلانه است یا نه؛ آن هم در شرایط وخیمی که شرح دادید: بارداری، بیخوابی، بیماری و رنج.
البته منظور من فقط وضعیت جسمی و هورمونی شما نیست. شما و نامزدتان در یکی از دشوارترین نقاط زندگی خود قرار دارید. تعجبی ندارد که نامزدتان از این که بهیکباره قرار است پدر شود شوکه شده باشد، همینطور در مورد خودتان. بچهدار شدن موضوع بسیار مهمی است.
هر کسی که جای من باشد در چنین شرایطی به شما توصیه میکند که خونسرد باشید، اندکی صبر کنید و پیش از ایجاد هرگونه تغییر در زندگی خود که ممکن است پیامدهای مهمی داشته باشد، آن را بهدقت ارزیابی کنید. گاهی اوقات، به تاخیر انداختن این تصمیمگیری و ماندن در شرایط نامطلوب به شما آسیب میزند، اما از طرفی برای این که تصمیم عاقلانهای بگیرید باید به خود زمان بدهید تا بتوانید افکار خود را متمرکز کنید. به یاد داشته باشید که مشکلات زندگی را نمیتوان مانند یک بحران با اقدامات فوری حل کرد، بلکه باید برای ادامهی راه با خونسردی کامل تصمیمگیری کنید.
در حال حاضر، فکر میکنم که باید به صحبت کردن و تلاش خود ادامه بدهید. در یک رابطهی بلندمدت نباید فقط یک بار دربارهی مسائل مهم صحبت کرد. باید بارها و بارها این کار را تکرار کنید، بیشتر از آن که در ابتدا فکرش را میکردید. با نامزد خود از احساسات خود و آنچه نیاز دارید، اعم از محبت، خواب، آرامش و… بیشتر صحبت کنید. قطعا نباید نیازهای او را در اولویت قرار دهید، چون شما باردار هستید. به خاطر داشته باشید که او نیز در شرایط دشواری به سر میبرد. از او بخواهید که با شما بهتر رفتار کند و به شما فرصت بدهد. اگر تمایل دارد که کمتر شما را ببیند، شما هم تا جایی که میتوانید به او فرصت بدهید.
شما نامزد هستید و این بارداری به خواست خودتان اتفاق افتاده است. به همین دلیل است که فکر میکنم پشت همهی این اتفاقات نوعی عشق و احترام نیز وجود داشته است. شاید تنها یک اشتباه و نابسامانیهای پس از آن جلوی این عشق را گرفته و به سرعت در حال تغییر دادن مسیر زندگی شماست. بنابراین پیشنهاد من این است: یک روز بعدازظهر یا شب با هم به یکی از مکانهای دلخواه خود بروید، مکانی که پیش از شروع این مشکلات حتی برای چند ساعت در آنجا خاطرات خوشی داشتهاید.
به مکانی آشنا، آرام و دور از خانه بروید و جایی که بتوانید از کنار هم بودن لذت ببرید. یک شب بدون توجه به شرایط دشواری که دارید، دربارهی گذشته صحبت کنید و بهیاد بیاورید که چرا تصمیم گرفتید باهم تشکیل خانواده بدهید. با در نظر گرفتن این خاطرهها و اولویتهای گذشته، شاید بتوانید راحتتر به خاطر بیاورید که چهقدر به آینده امیدوار بودهاید و چه شد که با هم به این شرایط دشوار رسیدید.
از سویی، اگر بفهمید که او واقعا علاقهای به حفظ رابطه ندارد، مطمئنا راحتتر میتوانید دربارهی جدا شدن از هم تصمیم بگیرید. اگر احساس میکنید که او آمادگی ندارد که با شما کنار بیاید و رابطه را پایدارتر و امنتر کند، یا اگر فکر میکنید که رفتارش با شما تندتر شده، نباید دست روی دست بگذارید. فکر نکنید که گیر افتادهاید. از دیگران کمک بخواهید؛ با دوستان و خانوادهی خود مشورت کنید تا بتوانید برای بهتر شدن وضعیت خود و فرزندتان تصمیمی عاقلانه بگیرید.
منبع:
cosmopolitan.com/sex-love/advice/a63546/ask-logan-sex-erection-babies-pregnancy-fighting