دوستای گلم من هر جا میرم نمیدونم چرا دوست دارم دستمالی بشم،و مثلا موقع دستمالی شدن تو پاساژ تو صورت همه زنا نگا کنم و پاهامو فاصله بدم یکم تا اونی که میماله راحت کارشو بکنه
واقعا از جندگیه؟آخه من تا حالا جز شوهرم به کسی ندادم فقط مالیده صدم حتی تو اتوبوس توسط بچه مدرسه ایا
shirin joon haleto bokon, kose khar madare baghieh ke mikhan chi began
unaie ke bado bira migan ya dasteshun nemireseh ya inke khodeshun az hameh badtaran
فدات،کلی این حرفت بهم روحیه داد،بعضی وقتا عذاب وجدان میگرفتم که چرا بعضی وقتا زنا چپ نگام میکنن،ولی خوب منم عاشق مالیده شدنم و خودمو متعلق به مردا میدونم
shirin joon haleto bokon, kose khar madare baghieh ke mikhan chi began
unaie ke bado bira migan ya dasteshun nemireseh ya inke khodeshun az hameh badtaran
فدات،کلی این حرفت بهم روحیه داد،بعضی وقتا عذاب وجدان میگرفتم که چرا بعضی وقتا زنا چپ نگام میکنن،ولی خوب منم عاشق مالیده شدنم و خودمو متعلق به مردا میدونم
shirin joon man spania zendegi mikonam wa mibinam ke mardome donya daran chejuri hal mikonan
tu iran hameh 1 mosht aghab mundeh wa monharef hastan, makhsusan marda
BERIN BE HAMASHUN WA HALETO BOKON
hamisheh khosho salamat bashi azizam
بووووووس
اگر خاطراتتو اينجا بنويسي تايپيكت ميتركونه
دايركتتم چك كن
یه بار تو اتوبوس دو تا پسر بچه تایم تعطیلی مدارس اونقدر مالیدنم که داشتم از حال میرفتم،وای موقع مالیدنم با هم حرف میزدن و از کس و کونم میگفتن داشتم دیوونه میشدم،پرپرش 12 سالشون بود ولی اینکه داشتن از بدنم لذت میبردن هارم کرده بود
نوشتم
ادامه بدهه دايركتتو چك كن
اوه اوه ببین اندامت چجوری که پسر 12 ساله شق کرده
ادامه بدهه دايركتتو چك كن
یه بار هم تو پاساژ یه مرد و زن اومده بودن خرید رفتم مغازه شوهر زنه وایساد پشتم یکم کونمو دادم عقب دیگه تا زنش لوازم بخره اونقدر مالوند موقع مالوندن من داشتم زنشو راهنمایی میکردم چی بخره خیلی لذت بردم اونروز
ادامه بدهه دايركتتو چك كن
یه بار هم تو پاساژ یه مرد و زن اومده بودن خرید رفتم مغازه شوهر زنه وایساد پشتم یکم کونمو دادم عقب دیگه تا زنش لوازم بخره اونقدر مالوند موقع مالوندن من داشتم زنشو راهنمایی میکردم چی بخره خیلی لذت بردم اونروز
جوووووووووووووووووونم
ادامه بدهه دايركتتو چك كن
یه بار هم تو پاساژ یه مرد و زن اومده بودن خرید رفتم مغازه شوهر زنه وایساد پشتم یکم کونمو دادم عقب دیگه تا زنش لوازم بخره اونقدر مالوند موقع مالوندن من داشتم زنشو راهنمایی میکردم چی بخره خیلی لذت بردم اونروز
من فکر میکنم هس تنوع طلبیت زیاد باشه
حس تنوع طلبیه… اینکه دلت میخواد مال مردا باشی کاردستت میده و آخرش به جندگی میرسه. مواظب باش…
کاری به درست و غلط و بحث اخلاقیات ماجرا ندارم،به شخصه همچین کارایی رو درست نمیدونم…در جواب شما هم باید بگم اکثر افراد چه زن و چه مرد از لمس شدن بدنشون حس خوبی بهشون دست میده برای یکی لذت این حس کمتره برای یکی بیشتر…
جووون چه خرشانس هایی بودن ما هم 15 سالمونه ادرس بده یه ذره ماهم بمالیم اخه…
آقا شیرین! خوب ملت رو تو دو تا تاپیک گذاشتی سر کار!
یکی این تاپیک و دیگری این:
"خارش گرفتم آقایون "
گناه دارن ملت! حشریشون نکن.آفرین پسر خوب.
ولش کن داش.این آقای شیرین میخواد کون بده هی صغری کبری میچینه ?
shirin joon haleto bokon, kose khar madare baghieh ke mikhan chi began
unaie ke bado bira migan ya dasteshun nemireseh ya inke khodeshun az hameh badtaran
فدات،کلی این حرفت بهم روحیه داد،بعضی وقتا عذاب وجدان میگرفتم که چرا بعضی وقتا زنا چپ نگام میکنن،ولی خوب منم عاشق مالیده شدنم و خودمو متعلق به مردا میدونم
کاش زنه من بودی خودم برات پسرای خوشگل و کیر کلفت جور میکردم بیان بمالوننت منم تماشا میکردم
shirin joon haleto bokon, kose khar madare baghieh ke mikhan chi began
unaie ke bado bira migan ya dasteshun nemireseh ya inke khodeshun az hameh badtaran
فدات،کلی این حرفت بهم روحیه داد،بعضی وقتا عذاب وجدان میگرفتم که چرا بعضی وقتا زنا چپ نگام میکنن،ولی خوب منم عاشق مالیده شدنم و خودمو متعلق به مردا میدونم
کاش زنه من بودی خودم برات پسرای خوشگل و کیر کلفت جور میکردم بیان بمالوننت منم تماشا میکردم
زنتو بده بمالیم اگه داری
وااای تو واقعا تایپیک هات عالیه ، آدم رو هات میکنی
مردم از شق درد
shirin joon haleto bokon, kose khar madare baghieh ke mikhan chi began
unaie ke bado bira migan ya dasteshun nemireseh ya inke khodeshun az hameh badtaran
فدات،کلی این حرفت بهم روحیه داد،بعضی وقتا عذاب وجدان میگرفتم که چرا بعضی وقتا زنا چپ نگام میکنن،ولی خوب منم عاشق مالیده شدنم و خودمو متعلق به مردا میدونم
موافقم
ادامه بدهه دايركتتو چك كن
یه بار هم تو پاساژ یه مرد و زن اومده بودن خرید رفتم مغازه شوهر زنه وایساد پشتم یکم کونمو دادم عقب دیگه تا زنش لوازم بخره اونقدر مالوند موقع مالوندن من داشتم زنشو راهنمایی میکردم چی بخره خیلی لذت بردم اونروز
وااای دختر تو معرکه ای
حس خوبیه من خودم خواهرم محجبه میگرده تقریبا ولی هم خودم هم پسر خالم که شوهرشه بارها دیدیم تو بازار یا تو عروسی و مهمونی های شلوغ خودمونی برخی کم و برخی بیشتر مالوندش و اصلا هم به شوهرش نگفته