پسران جوان و خوش تیپی که در ازای پول به زنان مسن ثروتمند خدمات جنسی میدهند
قد بلندی دارد. بازوهای توپر، شکم شش تکه، پوست برنزه، چشمهای سبز و موهای لختی که با یک عینک شنا آن را عقب زده است. نگاهش را که بر میگرداند و لبخند میزند درست شبیه مدلهای مجلههای مد میشود. آرمین در یکی از استخرهای شمال شهر تهران مربی است. جایی که خانوادهاش گمان میکنند همه درآمدش از آنجاست. اما این طور نیست. درآمد اصلی او از کاری است که سوژه این گزارش است. آرمین را یکی از دوستانم که نزدیکترین و قدیمیترین رفیق اوست، معرفی و راضی کرده تا درباره شغل اصلیاش حرف بزند. خودش را اینطور معرفی میکند: «من کال بوی هستم.»
کالبوی یک اصطلاح انگلیسی است و برای مردانی به کار میرود که در ازای خدمات جنسی پول دریافت میکنند.
یک جامعه شناس ساکن تهران به «ایران وایر» میگوید: «متاسفانه پدیده تن فروشی مردان در ایران و به خصوص شهرهای بزرگ افزایش یافته و در سالهای اخیر به عنوان یک مد وارد سبک زندگی طبقات بالای جامعه شده است.»
آرمین بدون این که منتظر سوالات باشد، خودش شروع به تعریف میکند : «راستش من این شغل را انتخاب نکردم، برحسب اتفاق پیش آمد. یکبار که با یکی از دوستانم توی اندرزگو مشغول دور دور بودیم با یک خانم مسن حدود پنجاه و چند ساله که صاحب یک پورشه کاین بود، آشنا شدیم. سر صحبت باز شد و ما برای مسخرهباری شماره دادیم.»
او هیچوقت گمان نمیکرده صاحب پورشه با او تماس بگیرد، میخندد و میگوید: «یک خرده بالا بودیم، چشممان پورشه را گرفته بود و شماره دادیم.» اما صبح روز بعد همان خانم تماس میگیرد: «گفت اگر همان پسر چشم سبز هستی، حرف بزنیم چون با دوستت کاری ندارم.» او همان شب از طرف خانم مسنی که بیتا نام داشته به رستوران «جام جم» دعوت میشود: «من از روی کنجکاوی رفتم، به رفیقم هم گفتم اما بعد از غذا بیتا من را به خانهاش دعوت کرد و گفت برویم چای بخوریم.» خانهاش آپارتمانی ۳۰۰ متری در یکی از برجهای لوکس خیابان خوارزم بود: «آنجا وقتی دیدم مدام به من نزدیک میشود و ابراز تمایل میکند باز هم برای فان قضیه جلو رفتم. گفنم همین یک شب است.» اما موضوع به همان یکبار ختم نشده:«وقتی دوباره پیشنهاد داد، قبول نکردم. او هم گفت: به ازای هربار سکس یک میلیون میپردازد.» او کمی فکر میکند و بعد جواب مثبت میدهد: «شوهرش فوت کرده، بچههایش هم خارج هستند. کلی ارث و میراث دارد. یکبار گفتم: چرا ازدواج نمیکنی؟ خندید و گفت: حال و حوصله عوض کردن ایزی لایف پیرمردها را ندارم. توی این سن و سال هم که مرد جوان برای ازدواج سراغ من نمیآید مگر این که به خاطر پولم با من ازدواج کند. بعد یک جمله درخشان گفت: «خودم پول میدهم اما خیالم راحت است کسی گولم نزده»».
جامعه شناسی که با ایران وایر صحبت کرده میگوید: «در جاهای دیگر دنیا هم خدمات جنسی به زنان ارائه میشود و اتفاقا معمولا مشتری پسران جوان زنان مسن و بیوه هستند اما موضوع این است که این کار به شکل رسمی و با رعایت بهداشت صورت میگیرد . یعنی معمولا مردان ارائه دهنده خدمات کارت بهداشت دارند و از شیوع بیماری جلوگیری میشود اما در ایران پدیده چه درمورد زنان و چه در مورد مردان زیرزمینی و غیرعلنی است بنابراین هیچ نظارتی وجود ندارد و ممکن است آسیبهای جسمی زیادی همراه داشته باشد.»
آرمین هنوز هم ماهی چند بار به خانه بیتا دعوت میشود اما از بعد از ماجرای بیتا به گفته خودش حواسش به تحسینهایی که از طرف زنان مسن و پولدار میگرفته، جمع شده:«نمیدانستم دور و برم پر از مشتری است. مثلا مادربزرگ یکی از شاگردهایم که شنا یاد میگرفت، خیلی تعریف میکرد.مدام میگفت شما چقدر خوش تیپ هستید. الان خودش مشتری است. شصت و دو ساله است و شوهرش فوت شده است.»
آرمین حالا هفت، هشت مشتری دارد که بعضی از آنها توسط مشتریهای دیگرش معرفی شدهاند و میگوید: «حداقل ماهی هفت، هشت میلیون درآمد اضافی دارم و خیلی از مشکلاتم حل شده، کار مربیگری را هم انجام میدهم. به باشگاه و بدنسازی و سولاریوم هم می رسم.» بلند میخندد و میگوید: «کار ما همهاش سود نیست. یک بخشی هم هزینه است. هزینه خوشگلی خودم. همین ماه پیش ۶ میلیون بابت لمینت دندان دادم.» چند ثانیه بعد دوباره میخندد و میگوید: «البته خدا روزی رسان است! درآمدم به بیست میلیون هم رسیده، یا بعضیوقتها مشتری خیلی باحال هم داشتم. مثل یکی که تا صبح نگهم داشت و آخر سر یکی از این سکه گندهها داد. اصلا نمیدانستم چیست . بیشترین سکه ارزشمندی که دیده بودم سکه یک بود اما این سکه پنج پهلوی بود. سی و پنج میلیون تومان قیمت داشت.»
او اول فکر میکند مشتری اش بدحال بوده و متوجه نشده: «سکه را که قیمت کردم مسیج دادم و گفتم: فکر کنم اشتباه کردید. این سکه خیلی گران است. در جواب یک خنده فرستاد و نوشت:خواستم نمکگیرت کنم که هر وقت خواستم «نه » نیاوری.» آرمین سعی میکند مسائل بهداشتی را قبل از برقراری رابطه رعایت کند: «خانمهایی را هم که احساس کنم خیلی بیبند وبار هستند و ممکن است ارتباطهای دیگری داشته باشند، حذف میکنم.» او در بین مشتریهایش یک مشتری مذهبی هم دارد: «خانم حدود پنجاه و هفت هشت ساله است که هربار برای برقراری باید صیغه بخوانیم. صیغه سه ساعته را یک آقایی از قم تلفنی برایمان میخواند و جالب اینجاست که قبل از صیغه روسری به سر دارد.»
دوست دختر نداری؟ این سوال را که میپرسم آرمین عینکش را روی موهایش جابه جا میکند و میگوید: «نه! کسی با شغلم کنار نمیآید.» او البته دوست ندارد کسی بداند شغلش چیست اما میگوید: «یک جوری به این کار عادت کردهام که اگر یک روز دیگر نتوانم افسرده میشوم البته بی پول هم میشوم و این خودش عامل افسردگی است.»
یک روان شناس در گفتو گو با «ایران وایر» میگوید: « وضع روحی مردانی که در کشور ما خدمات جنسی ارائه میدهند بهتر از زنانی است که این کار را میکنند. این زنان به خاطر نگاه منفی جامعه و قضاوتهای زیاد مردم و رفتارهای زشت و خشنی که با آنها انجام میشود بیشتر در معرض افسردگی و آسیبهای روحی قرار میگیرند. در مورد مردها اما قضاوتها کمتر است و خشونت کمتری با انها صورت میگیرد. من حتی مردی را میشناسم که به صراحت درباره شغلش حرف میزد و حتی یک فلسفه برای این کار داشت. او میگفت: هرکس از راهی پول درمیآید. مثلا یکی با دستش کار میکند، یکی از فکرش پول در میآورد و من هم از آلت جنسیام برای پول دراوردن استفاده میکنم.» او چند سال در مراکز درمان اعتیاد مشاوره روانی داده و با زنانی از این دست برخورد داشته میگوید: «اما من هیچ زنی را با این تفکر ندیدم. همه کارشان را پنهان میکنند، بی اعتماد به نفس و زخمی و به شدت افسرده هستند.»
منبع
جنتل جان عینک رو هم خواهران عزیز میخرن! مهم بقیش هست که شما داری 😁 فقط جواب خانم رو... 😎
جنتل راستی یه ایده بیزینسی!
این دوستان عراقی که میگن میان مشهد و صیغه و...خب! چرا فقط برادران عراقی پول خرج کنن و گیر خواهران ایرانی بیاد؟!!! یه بیزینسی تو مشهد راه بیافته که پسرای خوشتیپ ایرانی رو ارائه کنه به خانمهای میانسال و پولدار عراقی!
اینجوری هم ارز به مملکت وارد میشه هم اشتغال ایجاد میشه! هم پسرا یه فیضی میبرن! هم خواهران عراقیمون از تنهایی در میان! اصلا همش برکتتت و روحانیته! 😁 😁 😁
ولی چون اکثریت مطالب یا مقالات بلند و جدی و انتقادی می گذارن من کمتر استفاده می کنم
چون بنظرم با روحیات شهوانیون محترم نمی سازه این طرز مطالب
بله من از چند مسیر دیگه هم چک کردم داستان رو...داره تبدیل به یه موضوع جدی میشه خصوصا در تهران!
ولی چون اکثریت مطالب یا مقالات بلند و جدی و انتقادی می گذارن من کمتر استفاده می کنم
چون بنظرم با روحیات شهوانیون محترم نمی سازه این طرز مطالب
بله من از چند مسیر دیگه هم چک کردم داستان رو…داره تبدیل به یه موضوع جدی میشه خصوصا در تهران!
موضوع ژیگولو بودن یا فاحشگی مردان رو نگفتم
چون خودم یه کتگوری بزرگ چه فارسی چه انگلیسی از این پدیده دارم که حالا اسم رسمی اش شده ارایه خدمات جنسی مردان جوان به زنان پولدار مسن یا میان سال ( فیلم نیش زنبور یا زنبور دقیق یادم نیست اسمش رو ، درباره همین موضوع هم چند سال پیش ساخته شده که توش امین حیایی و گوهر خیر اندیش با پارسا پیروز فر و نسرین مقانلو بازی کردن )
منظورم گذاشتن مقالات با رفرنس سایت های تیپ ایران وایر یا زمانه بود
الخطا الخمسمائة لعنت الله علیه!
خام هست پخته هست...! بستگی به سلیقه داره جانم! 😁
چرا خواهر روناک؟ کمی موضوع رو تبیین میفرمایید؟
ولی چون اکثریت مطالب یا مقالات بلند و جدی و انتقادی می گذارن من کمتر استفاده می کنم
چون بنظرم با روحیات شهوانیون محترم نمی سازه این طرز مطالب
بله من از چند مسیر دیگه هم چک کردم داستان رو...داره تبدیل به یه موضوع جدی میشه خصوصا در تهران!
موضوع ژیگولو بودن یا فاحشگی مردان رو نگفتم
چون خودم یه کتگوری بزرگ چه فارسی چه انگلیسی از این پدیده دارم که حالا اسم رسمی اش شده ارایه خدمات جنسی مردان جوان به زنان پولدار مسن یا میان سال ( فیلم نیش زنبور یا زنبور دقیق یادم نیست اسمش رو ، درباره همین موضوع هم چند سال پیش ساخته شده که توش امین حیایی و گوهر خیر اندیش با پارسا پیروز فر و نسرین مقانلو بازی کردن )
منظورم گذاشتن مقالات با رفرنس سایت های تیپ ایران وایر یا زمانه بود
فك كنم فيلم نقاب رو ميگي
زنبور بود نقاب بود ولی دقیقا موضوع فیلم همین درباره اصطلاح جدید کال بوی هست البته امریکایی ها می گن ژیگولو که ریشه فرانسوی داره کلمه کال بوی هم بیشتر معنی برده جوان می ده ولی با اصطلاح ژیگولو متفاوت هست
امين حيايي با زنه دوست شد و بعدش پارسا اومد بعنوان رفيق فابريك امين مخ دختره رو زد و ازشون اتو ميگرفتن و اخاذي ميكردن، آخرشم خواهر يكي از همين خانوما انتقام گرفت و جفتشونو كشت
صحنه معروفش که تو ذهنم مونده اینه خیر اندیش و مقانلو تو یه ویلا آنچنانی تو حیاط با تیپ اشرافی دور یه میز نشستن و اون دو تا هم به اصطلاح تیپ زدن و به شکل اسلامی شده مشغول گپ زدن با خانم ها. (همون لاس زدن عامیانه خودمون )
در حدیث آمده که VPN خوب تا حدی خطای 500 را کاهش میدهد!
جنتل راستی یه ایده بیزینسی!
این دوستان عراقی که میگن میان مشهد و صیغه و…خب! چرا فقط برادران عراقی پول خرج کنن و گیر خواهران ایرانی بیاد؟!!! یه بیزینسی تو مشهد راه بیافته که پسرای خوشتیپ ایرانی رو ارائه کنه به خانمهای میانسال و پولدار عراقی!
اینجوری هم ارز به مملکت وارد میشه هم اشتغال ایجاد میشه! هم پسرا یه فیضی میبرن! هم خواهران عراقیمون از تنهایی در میان! اصلا همش برکتتت و روحانیته! 😁 😁 😁
خواهران عراقی کیر مفتی عربی رو نمیذارن واسه کیر ۱۱سانتی ایرانی پول بدن، شاید مردهای عراقی واس این گلپسرها پول بدن ولی زناشون ،نه!
داداش جان ما ایرانیا راجع به عربها خیلی مبالغه میکنیم! والا خبری نیست ما و اونها نژادمون خیلی شبیه به همه. تفاوت اینه که اون خانم های عراقی با پول خیلی کمتری اینجا پسر خوبی گیرشون میاد…همینطور که میبینی این خانمهای میانسال و پولدار ایرانی هم دارند خرج میکنند…
آورین آورین! یا همان متد گونی… 😁
یک راهنمایی فنی: رستورانهای خیلی سطح بالای تهران…
یک راهنمایی فنی: رستورانهای خیلی سطح بالای تهران…
این کار باید خودت کلی پول تو رستوران خرج کنی تا بتونی یه مخ بزنی، دنبال یه راه ساده ام، خب وقتی من جوونم و حال و علاقشو ندارم چرا به چهارتا پیر کیر ندم که تو کف نمونن؟
داداش جان شما توصیه خواستی…خلاصه سرمایه گذاری اولیه لازم هست…بعدش دیگه از طریق معرفی…
یک راهنمایی به دوستمون چند خط بالاتر کردم…
همیشه در ایران بوده…اما کم کم داره گسترده میشه
مثل اون خانمها که بجای اینکه با مرده سکس کنن با پول سکس میکنن! خلاصه دنیا کمی پیچیدست…
این داستان خیلی جدی هست…من غیر از این گزارش ایران وایر چند جای معتبر دیگه هم این موضوع رو خوندم…
چرا خواهر روناک؟ کمی موضوع رو تبیین میفرمایید؟
چون بدون هیچ حس و علاقه ای پارتنر پیدا میکنن به زور پول
بانو هیچ وقت در مورد دیگران قضاوت نکنید!هرکس زندگی و شرایط خود را دارد و ما نمیتونیم برای جواب و حکم دادن با خودمان مقایسه کنیم!یادمان باشد که فهمیدن و سواد هر چقدر هم باشد در این عالم تنها درصدی بیش نیس و ما چیزی بعنوان حقیقت محض نداریم
بله زندگی خیلی پیچیده تر از اونیه که بشه نسخه های ساده ای برای همه پیچید…