غمي نو مرزهاي شاديام را جابه جا کرده
ببين ! اين عشق تاريخي چه با جغرافيا کرده !
هنوز از فتح تهران برنگشته دستخط آمد:
کسي در بختياري آتشي تازه به پا کرده !
براي ايل بانويي شبيه من همين بس که
يکي از جارچيهايم عليهام کودتا کرده !
تفنگ دستهنقره م !، داد و بيداد، اسب سُرخم کو؟!
مرا حتي رفيق روز تنگم هم رها کرده !
صدا از خيمهي سرکردهي ياغي تباران است
اگر احياناً اين شب ها کسي تيري هوا کرده !
دلم از جنگ هاي دائمي با تو چه صلحي ديد؟!
همان بهتر که دل، راه مرا از تو جدا کرده !
قشونت را بکش از سمت سرحدّات من بيرون
کسي پيش از تو خود را در دلم، بي جنگ، جا کرده !
قطارم خالي است و ماديانم ميچرد در دشت
چه آرامم! خدا را شکر ! دنيا رو به ما کرده …!
کبری_موسوی_قهفرخی
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
↩ Vdndld
درود بر شما
ولی آخه جای این پست شما در تاپیک هنریه؟؟
خواهش میکنم حذفش کنید لطفا 🙏🙏🙏
من پریشان شده ی موی پریشان توام…
کفر اگر نیست بگویم که مسلمان توام…
من گرفتار تو و موی سیاه تو شدم…
من سرکِش به خدا رام و به راه تو شدم
وای من هر نفست معجزه ای تازه کنم عشق آمد
که مرا با تو هم اندازه کند
من که آتش شده ام به که تو دریا داری
بی سبب نیست که در ساحل من جا داری
ماه کامل شده ای چشم حسودانت کور
آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری
↩ saeid 75
من سپاسگزارم از شما و معذرت میخوام باید به خاطر یه آدم کم خرد که میاد اولین پست زیر تاپیک رو خراب میکنه تاپیک رو حذف کنم و دوباره بذارم خوشحال میشم این عکس رو دوباره پست کنید 🙏🙏🙏
↩ هاینریش
درود علیکم یا امام 😂نه دیروز صبح زود بودم
این اولین پست رو چطوری حذف کنم ؟
↩ Sexy_khanoom
به خاطر اولین پست پوزش میخوام
گند زد به تاپیک 🙏🌺😔
رفتی اما خاطراتت از دلم هرگز نخواهد رفت
آنکه با عشق آمده با یک خداحافظ نخواهد رفت
↩ هاینریش
واااااای مرسی هاینریش جان 🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🥰🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🙏🙏🙏🙏🙏😂😂😂😂😂😂😂😂👏👏👏👏👏👏👏👏
شما امام نیستی ! خدایی🙏🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹
↩ هاینریش
تو را میخواهم و
میخواهم از تو در گلوی من صدا باشی
صدایم کن…
دل بی عشق چیزی نیست غیر از یک تن بی روح…!🥰🌺🙏
🍃…
خیال که نیست…
اسبِ
چموشیست
بیقرار تاختن
در سبزه زار تن “تو”…
آغوش
بگشا تا ببینی
چگونه ترک تازی
می کند در التهاب تنت
این"خیالِ" بیقرار و چموش…
🍃🌹…A-H
فرشاد
↩ saeid 75
بله هاینریش عزیز زحمتش رو کشید . سپاس از راهنمایی شما 🙏
ناز کُنی؛ نَظر کُنی؛ قَهر کُنی؛ ستم کُنی
گر که جَفا، گر که وَفا،
از تو حذَر نمیشود
مولانا
↩ وحیدلاهیجی
🥰🌺🙏
به دو چشم یار دادم دلِ بی زبان خود را
چه کنم خراب کردم همه دومان خودرا ،
شده ام بندِ غزالی که نشان او ندانم ،
به رهش به باد دادم ، همه خانمان خود را ،
دلِ رام ، مستِ او شد خبری ز دل ندانم ،
به قمار عشق دادم ، همه جسم و جان خود را ،
غلطم چه مینگارم ؟ همه شب مست و خمارم ،
بِه از آن دوست ندانم که دهم عنان خود را ،
نه ز دست او بنالم ، نه فغان و ناله دانم ،
نه به اظهار بخوانم ، غم پرنیان خودرا ،
به مِی شبانه سوگند به حَرم به خانه سوگند ،
به نگاهِ گاه گاهش بدهم جهان خود را ،
همه صاحب تنم اوست همه معنی سخن اوست ،
نَکَشَم دمی ز دستش ، سر ریسمان خود را ،
همه باغ و بوستان است ، همه کوثر روان است ،
که به جوی او نهادم ، تنِ ناتوان خود را ،
همه جامست و شرابست ، هم ساغرست ونابست ،
ندهم ز کف دمی را ، مِی ار غوان خودرا ،
همه فخر #راحم اینست که گِدای آستانست ،
ندهم به پادشاهی درِ آستان خود را ،
راحم_تبریزی
↩ Lor-Boy
🥰🌺🙏
"عشق صیدیست که تیرت به خطا هم برود
لذتش کنج دلت تا به ابد خواهد ماند"
↩ Sexy_khanoom
عزیزم برای این معجزات ، اول باید به امامت هاینریش اعتقاد داشته باشید 😄😄
دوست خوبمون آقای سعید گفتند اگر گزارش کنید حذف میشه
↩ هاینریش
خداقوت پهلوان،خسته نباشی دلاور
ممنون از اینکه دلی شاد کردی هزار بار ممنون 😎
↩ سالومه۲۸
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریدهام
دل را ز خود برکندهام با چیز دیگر زندهام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیدهام
ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیدهام
دیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریدهام
امروز عقل من ز من یک بارگی بیزار شد
خواهد که ترساند مرا پنداشت من نادیدهام
من خود کجا ترسم از او شکلی بکردم بهر او
من گیج کی باشم ولی قاصد چنین گیجیدهام
از کاسهٔ استارگان وز خون گردون فارغم
بهر گدارویان بسی من کاسهها لیسیدهام
من از برای مصلحت در حبس دنیا ماندهام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیدهام
در حبس تن غرقم به خون وز اشک چشم هر حرون
دامان خون آلود را در خاک می مالیدهام
مانند طفلی در شکم من پرورش دارم ز خون
یک بار زاید آدمی من بارها زاییدهام
چندانک خواهی درنگر در من که نشناسی مرا
زیرا از آن کم دیدهای من صدصفت گردیدهام
در دیده من اندرآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیدهها منزلگهی بگزیدهام
تو مست مست سرخوشی من مست بیسر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بیدهان خندیدهام
من طرفه مرغم کز چمن با اشتهای خویشتن
بیدام و بیگیرندهای اندر قفس خیزیدهام
زیرا قفس با دوستان خوشتر ز باغ و بوستان
بهر رضای یوسفان در چاه آرامیدهام
در زخم او زاری مکن دعوی بیماری مکن
صد جان شیرین دادهام تا این بلا بخریدهام
چون کرم پیله در بلا در اطلس و خز می روی
بشنو ز کرم پیله هم کاندر قبا پوسیدهام
پوسیدهای در گور تن رو پیش اسرافیل من
کز بهر من در صور دم کز گور تن ریزیدهام
نی نی چو باز ممتحن بردوز چشم از خویشتن
مانند طاووسی نکو من دیبهها پوشیدهام
پیش طبیبش سر بنه یعنی مرا تریاق ده
زیرا در این دام نزه من زهرها نوشیدهام
تو پیش حلوایی جان شیرین و شیرین جان شوی
زیرا من از حلوای جان چون نیشکر بالیدهام
عین تو را حلوا کند به زانک صد حلوا دهد
من لذت حلوای جان جز از لبش نشنیدهام
خاموش کن کاندر سخن حلوا بیفتد از دهن
بی گفت مردم بو برد زان سان که من بوییدهام
هر غورهای نالان شده کای شمس تبریزی بیا
کز خامی و بیلذتی در خویشتن چغزیدهام
↩ سالومه۲۸
لطفا پیجش رو ریپورت کنید .
چندجای دیگه هم گذاشته .
شورشو دراورده .
منم چندبار بهش تذکر دادم …
↩ Hamemx
بلد نیستم تا حالا این کار رو نکردم
کسي که برای یه مبلغ ناچیز این قدر خودش و همسرش رو حقیر میکنه بیشتر قابل ترحمه تا تنبیه
من عذر میخوام 🥰🌺🙏
ز دلبر بوسهای تاوان گرفتم
پس از عمری خسارت جان گرفتم
به آسانی مرا تاوان نمیداد
زمین بوسیدم و دامان گرفتم
نشستم در دل مشکلپسندان
من این اقلیم سخت آسان گرفتم
ملکالشعرای_بهار
↩ Power M
تفنگ دارید ؟؟؟؟!!!😅
به قول استاد شجریان عزیز:
تفنگت را زمین بگذار…
↩ وحیدلاهیجی
در فراقت مُردم اما، عشقت از جانم نرفت
خسته از ایام بی تو، صبر و ایمانم نرفت
شیرهی جانم شده این عشق جانسوزت ببین
سوختم از غم، ولی نامت ز دیوانم نرفت
منتظر با خون دل، چون لاله پرپر میشوم
در خیالت تا سحر، خوابی به چشمانم نرفت
در هوایت نیمه شب بر کوی و برزن میزنم
عاقلی دیوانهام، میلی به درمانم نرفت
میروم نام تو را، بر کوه و آهن میکنم
رو به قبله گر شدم یاد تو جانانم نرفت
پروانه_حسینی
قدت گل،قامتت گل،کفش پا گل
سخن گل،معرفت گل،مدعا گل
به گل چیدن برامد یار فائز
سرو گردن گل و نشو و نما گل
فائز دشتستانی
↩ Power M
تفنگ آهو نکش آهو قشنگه
تفنگ گربه بکش رنگ وارنگه😂😂😂
↩ سالومه۲۸
گوربه ها رو آتیش میزنن،.
گوربه ها رو تو گونی میکنن،
نمیدونم گل میزنن!!!
↩ سالومه۲۸
در هوایت بیقرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم
روز و شب را کی گذارم روز و شب
جان و دل از عاشقان میخواستند
جان و دل را میسپارم روز و شب
تا نیابم آن چه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
میزنی تو زخمه و بر میرود
تا به گردون زیر و زارم روز و شب
ساقیی کردی بشر را چل صبوح
زان خمیر اندر خمارم روز و شب
ای مهار عاشقان در دست تو
در میان این قطارم روز و شب
میکشم مستانه بارت بیخبر
همچو اشتر زیر بارم روز و شب
تا بنگشایی به قندت روزهام
تا قیامت روزه دارم روز و شب
چون ز خوان فضل روزه بشکنم
عید باشد روزگارم روز و شب
جان روز و جان شب ای جان تو
انتظارم انتظارم روز و شب
تا به سالی نیستم موقوف عید
با مه تو عیدوارم روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز بعد
روز و شب را میشمارم روز و شب
بس که کشت مهر جانم تشنه است
ز ابر دیده اشکبارم روز و شب
مولانا
↩ وحیدلاهیجی
ای کاروان، ای کاروان، من دزد شب رو نیستم
من پهلوان عالمم، تیغ رویارو زنم
بر قدسیان آسمان
من هر شبی یاهو زنم
گر صوفی از لا دم زند
من دم ز الا هو زنم
باز هوایی نیستم
تا تیهوی جان آورم
عنقای قاف غربتم
کی بانگ بر تیهو زنم
خاقان اردو دار اگر
از جان مگردد ایل من
صاحبقران عالمم
بر ایل و بر اردو زنم
خیز ای توانگر پیش من
بنشین به زانوی ادب
من پادشاه کشورم
کی پیش تو زانو زنم …
↩ سالومه۲۸
نمیدونی من رو کجا بردی با این ابیات الهی خیر ببینی لاکو الههههههههههههی
عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی
عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی
عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو
دران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه میخوانی؟
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی تو
عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
عجبتر از عجایبها، خبیر از جمله غایبها
امان اندر نواییها، به تدبیر، و دوا دانی
ز حد بیرون به شیرینی، چو عقل کل بره بینی
ز بیخشمی و بیکینی، به غفران خدا مانی
زهی حسن خدایانه، چراغ و شمع هر خانه
زهی استاد فرزانه، زهی خورشید ربانی
زهی پربخش، این لنگان، زهی شادی دلتنگان
همه شاهان چو سرهنگان غلامند، و توسلطانی
به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیرد
چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
یکی نیم جهان خندان، یکی نیم جهان گریان
ازیرا شهد پیوندی، ازیرا زهر هجرانی
دهان عشق میخندد، دو چشم عشق میگرید
که حلوا سخت شیرینست و حلواییش پنهانی
مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان را
گلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانی
تقدیم به شما که همیشه سرشارم میکنین…
↩ سالومه۲۸
به دو زلف یار دادم، دل بی قرار خود را
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را
شبی ار به دستم افتد سر زلف یار
با او همه مو به مو شمارم
غم بی شمار خود را
شاعر؟
↩ وحیدلاهیجی
هر شب ؛رأس ساعت دلتنگي
سراغت را از ماه مي گيرم!
پرده ي اتاقت را كمي كنار بزن
ماه را سپرده ام به جاي من
يك دل سير نگاهت كند…
سارا_قبادى
↩ لاکغلطگیر
درود و سپاس از همراهی شما 🥰🙏🌺
به خاطر مشغله کاری ، پیامتون رو ندیدم و به خاطر تاخیر در جواب ، پوزش میخوام 🙏🙏🌺🌺
خیلیها این شعر زیبا رو منسوب به حضرت مولانا میدونند ولی شاعر این شعر محمد علی سلمانی است
↩ Fantax
تـــا دل نشود عاشق
دیـــوانــــه نمی گردد
تــــا نگذرد از تن جان
جانــانـــــه نمی گردد
گریان نشود چشمی
تـــــا آنکه نـسوزد دل
بیــــهوده بگرد شمـع
پـــــــــروانه نمی گرد…