۳ پرسش و پاسخ زناشویی

1398/06/18

زنی دچار به واژینیسموس

می‌دانم که باید به پزشک مراجعه کنم ولی نمی‌خواهم مادرم دلیل این کارم را بفهمد

by Logan Hill Jul 15, 2015

من یک دختر ۱۹ ساله هستم و الان حدود ۳ سالی هست که با دوست پسرم هستم. ما تا الان برای سکس صبر کردیم. چهار ماهی هست این تجربه را با هم شروع کرده‌ایم ولی متاسفانه فهمیدیم که سکس چیزی نیست که از آن لذت ببریم چون من به “واژینیسموس” مبتلا هستم. من با او درمورد این مشکل حرف زدم و مشخص شد او هم متوجه این مشکل شده است. درباره‌ی روش‌های مختلف درمان تحقیق کرده‌ام و باید بگویم که علاقه‌ای به خود درمانی ندارم زیرا برای این کار باید انگشتانم را وارد کصم کنم، برای همین تصمیم گرفتم به دکتر مراجعه کنم. از آنجایی که ۱۹ ساله هستم اصلاً علاقه‌ای ندارم این موضوع را مادرم در میان بگذارم و از طرفی حس خوبی به مراجعه به پزشک ندارم و با توجه روش‌های مختلف درمان نمی‌دانم به چه دکتری مراجعه کنم. چندین بار به دوست پسرم پیشنهاد دادم تا به این مسئله توجه نکنیم و سعی کنیم سکس داشه باشیم ولی او دوست ندارد که او از سکس لذت ببرد ولی من احساس ناراحتی کنم. می‌دانم که باید به دکتر مراجعه کنم ولی نمی‌خواهم مادرم دلیلش را بفهمد. حرف زدن با مادرم درمورد این موضوع خیلی عجیب خواهد بود!

اول از همه باید بگویم که به نظر می‌رسد انسان بالغی هستید و با این مسئله با روش درستی برخورد کردید. یکی از بهترین کارهایی که انجام دادید این بود که بیکار ننشستید و درمورد واژینیسموس تحقیق کردید و درمورد این موضوع با دوست پسرت حرف زده‌ای و درمورد قدم بعدی که مراجعه به پزشک است تحقیق کرده‌ای. در مسیر درستی هستید و باید به خودت افتخار کنی.

به نظر می‌رسد که در اینترنت تحقیقات لازم را انجام داده‌ای پس می‌دانی که فقط این مشکل تو نیست ولی اگر مایل هستی مقالات بیشتری بخوانی سایت Cosmopolitan.com چند مقاله در این رابطه مثل “بدنم به من اجازه‌ی سکس نمی‌دهد” و “گفتگو درمورد سکس: چطور با سکس دردناک دست و پنجه نرم کنیم” منتشر کرده است.

همانطور که قبلاً هم گفته شد؛ تصمیم درستی گرفتی و باید به پزشک مراجعه کنی. تشخیص بیماری توسط خودت محدودیت‌های خودش را دارد و بهتر است با یک متخصص مشورت کنی.

پس برای دکتر وقت بگیر. سعی کن با یک متخصص خوب مشورت کنی. زنان زیادی را دیده‌ام که برای درمان واژینیسموس به دکتر عمومی مراجعه کردند ولی فقط با یکسری نصیحت بی‌پایه و دلیل از طرف پزشک مواجه شدند که مشکلی از آنها را حل نکرد. پس به پزشکی مراجعه کن که تخصص مرتبطی دارد. شماره‌ی چند پزشک متخصص را پیدا کن و با آنها تماس بگیر و مشکلت را با آنها در میان بگذار. شاید فکر کنی این کار خجالت آور است ولی مطمئن باش حرف‌هایت برای پزشکی که با او حرف می‌زنی اصلاً جدید و سوپرایزکننده نیست. مگر این که اشتباهاً به کس دیگری زنگ زده باشی!

درمورد مادرت هم باید بگویم که احتمالاً یا تحت پوشش بیمه‌ی او هستی و یا برای هزینه پزشک به کمک او نیاز داری. اگر همینطور است پس هیچ راه فراری نیست و باید در این مورد با مادرت حرف بزنی. یادت باشد الان ۱۹ سالت است و یک زن بالغ هستی و چیزی نیست که باید از آن خجالت بکشی. مطمئن هستم مادرت هر کاری می‌کند تا به تو کمک کند و تو را خوشحال کند. اگر مشکل سلامتی دیگری داشتی قطعاً آن را با او در میان میگذاشتی، این مشکل هم مثل بقیه‌ی آنهاست و راحت درمورد این موضوع با او حرف بزن.

میدانم حرف زدن درمورد مشکلت و این که بخواهی بگویی که موقع سکس با دوست پسرت درد داری کار راحتی نیست ولی قطعاً می‌توانی از پس این کار بر بیایی. اگر به اندازه‌ی نامه‌ای که برایم نوشتی آدم فهمیده و بالغی باشی قطعاً راهی پیدا می‌کنی که در این باره با مادرت حرف بزنی. شکی ندارم که قطعاً مشکلت برطرف خواهد شد و می‌توانی دوباره از سکس لذت ببری.

[در راستای واژینیسموس میتوانید بنگرید به «واژینیسموس چیست» که از سیر تا پیاز در آنجا توضی داده شده.]


من حدود یکسالی هست که با یک مرد فوق العاده در رابطه هستم. ما عاشق هم هستیم ولی مشکل این است که من در پاییز امسال به ارتش ملحق می‌شوم. آیا رابطه‌ی بین یک زن ارتشی و یک مرد عادی می‌تواند به جایی برسد و نتیجه‌بخش باشد؟ این شغل همیشه رویایی من بوده و آموزش‌های نظامی من تقریبا دوسال طول می‌کشد و بعد از آن هم احتمالاً هر چند وقت یک بار به ماموریت در کشورهای مختلف اعزام خواهم شد. چه کارهایی می‌شود انجام داد تا چنین رابطه‌ای را حفظ کرد؟ اصلا لازم است تلاشی بکنم؟ خودم فکر می‌کنم درنهایت هر دوی ما از این رابطه آسیب خواهیم دید.

قطعاً چنین رابطه‌ای شدنی است و حتی می‌تواند خیلی هم رمانتیک باشد. تو الان وسط یک فیلم رمانتیک هستی، قهرمان داستانی که عاشق شده و باید از عشقش دور شود و حاضر است هر کاری بکند تا دوباره به خانه برگردد. فیلم‌هایی زیادی با این موضوع وجود دارد، از “کازابلانکا” گرفته تا Dear John.

قطعاً رابطه‌های عاشقانه‌ی بین یک فرد نظامی و یک فرد عادی فقط در فیلم‌ها اتفاق نمی‌افتد. تو اولین کسی نیستی که در چنین موقعیتی قرار گرفته‌ای. اگر کمی از هم رزم‌هایت پرس و جو کنی می‌توانی نصیحت‌های زیادی درمورد این که چطور رابطه شان را حفظ میکنند بشنوی. با آنها حرف بزن و در مورد اضطرابی که نسبت به این مسئله داری با آنها صادق باش و به نصیحت‌هایشان خوب گوش کن. قطعاً داستان رابطه‌هایی را هم خواهی شنید که سرانجام خوبی نداشتند ولی این موضوع نباید تو را ناامید کند چون دوری و استرس ماموریت‌های نظامی تنها فاکتورهای این مسئله نیستند و شرایط هر کس متفاوت است. خود ارتش نیز دارای مرکز مشاوره نیز هست و می‌توانی از آنها نیز کمک بگیری.

قطعاً رابطه با یک سرباز راحت نیست و ارتباط مناسب و زمینه‌سازی لازمه‌ی چنین رابطه‌ای است. قدم بعدی‌تان را برنامه ریزی قرار دهید و از قبل با پارتنرتان درمورد وضعیت تان صحبت کنید، درمورد طول دوره‌ی آموزشی‌تان ، ماموریت‌های احتمالی و درکل درمورد این که زمان‌بندی زندگی‌تان دست خودتان نخواهد بود و خیلی از مواقع امکان ارتباط با پارتنرتان وجود نخواهد داشت. افراد معمولی مثل خود من معمولاً تصورات غلطی درمورد زندگی در شرایط نظامی داریم پس پارتنرتان را درباره‌ی اینگونه مسائل آگاه کنید و کاری کنید تا او از پرسیدن سوال های احمقانه خجالت نکشد.

یادت باشد که یک لایه‌ی احساسی نیز در این قصیه وجود دارد. درمورد ترس‌هایتان با پارتنرتان حرف بزنید و درمورد ترس‌هایش از او سوال کنید. همچنین به خوبی به او توضیح دهید که چرا چنین مسیر زندگی‌ای را برای خودتان انتخاب کرده‌اید، از دلایلتان و این که دنبال چه چیزی هستید و چه مشکلاتی می‌تواند به همراه داشته باشد صحبت کنید.

همچنین مشکلات زیادی در هر رابطه‌ی از راه دور وجود دارد که باید با آنها دست و پنجه نرم کنید. برای شروع درمورد این که تصمیم دارید این یک رابطه‌ی تک همسری باشد یا نه با هم صحبت کنید. شما به اندازه ی کافی در پادگان استرس خواهید داشت پس بهتر است درمورد چنین مسائلی با پارتنرتان حرف بزنید. اگر قبل از اعزام در مورد این مسائل با هم حرف بزنید و برای رابطه تان برنامه ریزی کنید در ادامه ی رابطه و موقع دوری از او استرس کمتری خواهید داشت.


تقریبا سه سال است که با دوست پسرم زندگی می‌کنم و الان صاحب یک پسر شده‌ایم. اوایل که با هم آشنا شده بودیم آخر هفته‌ها ماریجوانا می‌کشیدیم و مشروب می‌خوردیم. وقتی فهمیدم حامله‌ام ماریجوانا را کنار گذاشتم و الکل هم به ندرت مصرف می‌کنم. ولی برخلاف من دوست پسرم هر روز الکل مصرف می‌کند و ماریجوانا هم بیشتر از قبل مصرف می‌کند. من با ماریجوانا مشکلی ندارم ولی این عادت‌هایش پر هزینه هستند. من از خیلی چیزها می‌گذرم تا پول ذخیره کنم ولی او بیشتر پولهایش را برای الکل و ماریجوانا و تفریحاتش خرج می‌کند. حتی در ماههایی که از نظر مالی مشکل داریم اصلاً سعی نمی‌کند تا از مصرف الکل و ماریجوانااش کم کند. سعی کردم درمورد این موضوع با او حرف بزنم ولی سریع عصبانی می‌شود و شروع می‌کند به داد زدن و می‌گوید من هم باید این عادت را که دوست دارم هفته‌ای یکبار با هم به رستوران برویم را کنار بگذارم. او درآمد نسبتاً خوبی دارد ولی نمی‌دانم پول‌هایش را کجا خرج می‌کند. چون من کار نمی‌کنم و از بچه مراقبت می‌کنم او می‌گوید من هیچ حقی ندارم تا به او بگویم با پولهایش چه کار می‌کند. باید چکار کنم؟ آیا از او جدا بشم؟

مطالعات زیادی نشان می‌دهد که پول اصلی‌ترین عامل استرس در روابط است. البته خیلی هم تعجب آور نیست. بررسی‌ها نشان میدهد ۷۵٪ آمریکایی‌ها پول را اولین عامل استرس‌شان می‌دانند.

امروزه کسب درآمد و صرفه جویی کردن و تامین نیازهای خانواده سخت‌تر شده است. در یک رابطه‌ی ایده‌آل افراد به هم کمک می‌کنند. ولی به جای این کار در خیلی از مواقع استرس طرف مقابل را چند برابر می‌کنیم و عصبانیت‌مان را سر پارتنرمان خالی می‌کنیم.

به نظر می‌رسد که وقتی عادت‌های دوست پسرت را نقد می‌کنی او واکنش درستی از خود نشان نمی‌دهد و موضع دفاعی به خود می‌گیرد. قطعاً رفتن به رستوران یک بار در هفته در مقایسه با هزینه‌های مشروب و ماریجوانا بسیار ناچیز است. این حق توست که به او بگویی چه حسی نسبت به این موضوع داری. به نظر می‌رسد تو ازخودگذشتگی‌های زیادی می‌کنی و همزمان از بچه مراقبت می‌کنی که خودش به تنهایی کار ارزشمندی است. این که او فکر می‌کند ماندن تو در خانه و مراقبت از پسرتان کار مهمی نیست کاملاً اشتباه است.

اگر مصرف الکل و ماریجوانای او بیش از حد باشد احتمالاً او دچار اعتیاد شده است. من در جایگاهی نیستم که قضاوت کنم ولی اگر حس می‌کنی به مصرف الکل و ماریجوانا اعتیاد دارد باید درمورد این مسئله با او حرف بزنی.

با همه‌ی این حرف‌ها خیلی سریع از مشکلتان درمورد پول به مسئله‌ی جدا شدن از او رسیدی. اگر پول عامل اصلی استرستان است برایت دو نصیحت دارم: اول این که باید بدانی که این فقط مشکل تو نیست، دوم این که اگر او را دوست داری و می‌خواهی با او خانواده تشکیل دهی باید سعی کنید تا اختلافات بین‌تان را برطرف کنید.

همچنین از آنجایی که تازه بچه‌دار شده‌اید موضوعات زیادی برای حرف زدن وجود دارد و باید تغییرات زیادی در زندگی‌تان ایجاد کنید. حرف زدن درمورد مسائل مالی آسان نیست ولی غیر ممکن هم نیست. می‌دانم سعی کردی درمورد این موضوع با او حرف بزنی ولی نباید تسلیم شوی. او باید بفهمد که مراقبت تو از پسرتان خودش کار سختی است و برای این کارت باید به تو احترام بگذارد. باید یک گفتگوی صادقانه درمورد این که چطور استرس پدر و مادر شدن و مشکلات مالی باعث استرس هر دوی شما شده و باعث می‌شود که او نسبت به این موضوع موضع دفاعی به خود بگیرد حرف بزنید. شاید دلیل مصرف الکل و ماریجوانا روشی است که او با استرس پدر شدن و مشکلات مالی تان مقابله می‌کند.

اغلب اوقات مهم‌ترین مکالمه در بدترین وضعیت‌ها انجام می‌شود، مثل وقتی که با هم دعوا می‌کنید. پس سعی کن با آرامش درمورد این موضوع با هم حرف بزنید و سعی کنید درمورد این که او چه حسی نسبت به این موضوع دارد نیز حرف بزنید تا او بفهمد که با هم در مسیر ساخت آینده‌تان تلاش میکنید. از همه مهمتر یادتان باشد که هردوی شما در یک تیم هستید که باید با مشکلات مالی و مسئولیت‌هایتان دست و پنجه نرم کنید.

شما دشمن هم نیستید ، قبض‌ها دشمن مشترک شماست!


منبع:

cosmopolitan.com/sex-love/advice/a42017/ask-logan-i-think-i-might-have-vaginismus

7130 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «