ز شرم عشق اگر به ره ببینمت ندانم چگونه از برابر تو بگذرم من نه می دهد دلم رضا که بگذرم ز عشقت نه طاقتی که بر رخ تو بنگرم من
آخيي گناه داره طفلك دلم سوخت
ملت از جق زیاد این جور شعر میگن نه از سکس خخخ
ز شرم عشق اگر به ره ببینمت ندانم چگونه از برابر تو بگذرم من نه می دهد دلم رضا که بگذرم ز عشقت نه طاقتی که بر رخ تو بنگرم من