ما درز سحر در ره میخانه نهادیم
تاخیری بزدیم و بس جانانه نهادیم
در کیون دو صد کسخل عاقل زند آتش
این کیر که ما بر در جانانه نهادیم
چون میرود این کیر سر گشته که آخر
آب بر در آن سولاخ یک دانه نهادیم
در کیر ندهم ره پس از این کون بتان را
مهر لب او بر سر این خانه نهادیم
یک خانم همه چیز تمام
هم خوردنی هم مالیدمی و هم کردنی
بقیه درس تو بذا واسه من…
شما خسته میشی…
بذا خودم بقیه درس تو برات انجام بدمُ بهترین نمره رو بگیری…
فقط بذار بخورمش…
اجازه بده برات بلیسمُ بخورمش و تو فقط چشمهاتُ ببندُ لذتش ببر