اینو که دیدم یاد دوس دختر سابقم افتادم.یادش بخیر…
داشتم میرفتم سفر خارج ازش خدافظی کردم و بهم گفت یه زحمت دارم …اما خجالت میکشم بگم…گفتم راحت باش بگو…گف اگه از این چیز مصنوعی ها اونجا دیدی واسم بیار. خلاصه تو سفر کلی گشتم تا یه سکس شاپ پیدا کردم…رفتم تو هی این پا اون پا کردم تا خلوت شد و به دختر فروشنده گفتم دوتا از اینا بهم بدین واسه سوغات میخام…اونم خندید و واسم آورد.
تو کمرگ نگرانیم این بود اگه یارو دید چی بگم…خلاصه شانس آوردم طرف حواسش یه لحظه پرت شد من سریع رد شدم.
بعدش هم ما این دخترو نشد ببینم .ازدواج کرد و اینا…حالا هم رفته آلمان
هیچی این دوتا شومبول تو کارتن خرت و پرتام قایم کردم کسی نبینه آبرومون بره.
اسمش اله بود.یه دختره سر تا پا هوس.همیشه تو حسرتشم کاش باش ازدواج کرده بود.روزی 7-8 بار میکردمش بازم میگفت میخوام…حیف شد پرید.
offfff manam mikham dildo :(