یه بار تو اوتوبوس بودم یه آقایی بود انگار یک ماه خونه نرفته بود بنده خدا از عسلویه داشت برمیگشت به زنش زنگ زد من صندلی کناریش بودم گفت امشب میرسم بچه ها رو بفرست خونه مامانت میخام بیام کستو جر بدم زنش هم از اونور نمیدونم چی میگفت اینم بیشتر حرصش میگرفت با حشریت بدتری حرف میزد…خلاصه اینکه دوتا صندلی عقبی و جلویی هم فهمیدن چه خبره…تلفنش که قط شد هر کی یه حرفی میزد همه میزدن زیر خنده…خیلی باحال بود یاد اون آقا افتادم
من تا دلتون بخواد از این صحنه دیدم چون بابام بعضی مواقع یک ماه نمیاد بعدش که میاد من که میرم بیرون ننمو اینطوری میگاد هر بارم از کون منم یواشکی میام خونه میبینم
بهش حق بده منم بودم بعد از چند روز میومدم به این اندام و به این زیبارو رحم نمیکردم، البته حتما قبلش دل سیر همه جاشو میخوردم بعد …
بیچاره دختره هم تا ته میره وزن مرده هم روشه نمیتونه نقس بکشه
تجربس دیگه
اينو دوس دارم نبايد بزاره تكون بخورى سفتى كيرش رو ميتونم حس كنم
من عاشق اینجور کردنم
نخ سوزن کون باشه
جوووون