باز هم تلاش ناموفق برای کون دادن

1400/08/11

سلام، داستان قبلیم با عنوان گی نافرجام در اسلامشهر رو امیدوارم خونده باشید.
این خاطره هم مربوط میشه به همون چهار سال قبل که یه پسر ۲۳ ساله بودم، دانشجوی سال آخر، شهرستانی بودم و ساکن یکی از خوابگاه های تهران. پوست سفید، قد ۱۷۶ وزن ۷۸ با یه باسن برجسته.
چند روز از ماجرای اسلامشهر گذشته بود. کنجکاوی جنسیم برطرف نشده بود. میل به کون دادن داشت دیوونه م میکرد. تو سایت شهوانی یه تاپیک دیدم که نوشته بود دانشجوی آقا از تهران داریم؟ رفتم پیویش باهاش صحبت کردم، دانشجوی پزشکی (اینترن) بود. خونه مجردی داشت. پوزش فول تاپ بود. بهم آدرس داد برم پیشش. شماره رد و بدل کردیم. دوباره کرم کونم به خارش افتاد و قلبم به تپش افتاد.با مترو رفتم ایستگاه فردوسی. پیاده شدم و چند صد متر پیاده رفتم. سر شب بود. هوا گرگ و میش شده بود. بهش زنگ زدم اومد سر کوچه، رنگ لباسمو گفتم، گفت دیدمت بیا اینور خیابون. رفتم دیدم یه پسر جوون قد بلند چهارشونه، پوست سبزه، ته ریش داشت و عینکی بود، یه سیگار روشن دستش بود. بهم دست داد و هدایتم کرد سمت خونه ش. طبقه سوم بود. رفتیم داخل خونه ش. یه آپارتمان ۵۰ متری نقلی. نشستم رو مبل، رفت چای ریخت. نشستیم خوردیم. استرس داشتم. رفتم دسشویی تا روده هامو حسابی تمیز کنم و خودمو انگشت کنم که این سری بتونم کون بدم بالاخره. در دسشویی رو باز کرد گفت مشکلی که واست ایجاد نشده؟ معذب شدم از این کارش. وقتی اومدم بیرون دیدم دوستشو هم دعوت کرده اومده خونه. دوستش یه پسر ۱۶۰ سانتی لاغر اندام با پوست سفید و پوزش بات بود. از اینکه بدون هماهنگی باهام اونو هم دعوت کرده دلخور شدم ولی به روی خودم نیاوردم. سلام کردیم و نشستیم رو مبل، اونا کنار هم و من روبروشون. شروع کردند به سیگار کشیدن. به منم تعارف کردند که گفتم نمیکشم مرسی. بعدش لب تو لب شدند. تا حالا لب گرفتن دو همجنسگرا رو ندیده بودم. حس عجیبی بود. داشتند همدیگه رو می مالیدند و لخت میشدند و منم تماشا میکردم و نمیدونستم وظیفه م چیه الان! تا اینکه گوشی دوستش زنگ خورد. مامانش کارش داشت و مجبور شد باهامون خداحافظی کنه و بره. حالا من موندم و کیر شق شده ش که داشت شورتش رو پاره میکرد. بهم گفت بیا درش بیار بخورش. رو مبل نشسته بود. رفتم جلوش و کیرشو درآوردم. تقریبا ۱۵ سانت بود ولی کلفت تر از مال من بود. کاندوم کشیدم روش و شروع کردم به ساک زدن و خوردن تخماش. گاهی هم شیطنتم گل میکرد و نوک سینه هاش رو با زبونم تحریک میکردم و می لیسیدم. آه میکشید. همزمان خم شد و چنگ زد به کونم و گفت لخت شو. پاشدم لخت شدم، لباسامو پرت کردم کنار. بهش گفتم کسی که قرار نیس بیاد دوباره؟ پاشد رفت در رو قفل کرد گفت نه خیالت راحت! یه چشمک بهم زد. گفت به شکم بخواب‌. خوابیدم. گفت با دستات باز کن کونتو. اطاعت کردم. بهش گفتم ژل لوبریکانت تو کیفم هست، بردار بزن به کیرت. ژل زد و خوابید روم. سر کیرشو فشار داد به سوراخ کونم. دوباره درد پارگی قبلی کونم شروع شد. گفتم آخخخخخ درد داره بکشششش بیرون. گفت تحمل کن اکی میشه. نامرد داشت فشارش رو بیشتر میکرد. وزن سنگینش رو انداخته بود روم. واقعا نمیتونستم دردش رو تحمل کنم. قشنگ حس میکردم دارم جر میخوردم. اشک تو چشمام جمع شد. گفتم گه خوردم دربیار ساک بزنم واست. دلش به رحم اومد، در حالی که سر کیرش رو تونسته بود فرو کنه تو کونم، ولی درآورد، کاندوم رو کشید بیرون و بقیه‌ش رو لاپایی کرد. آبش رو ریخت رو کمرم. منم بی حال خوابیده بودم. واسم دستمال کاغذی آورد. گفت تو باید یه بار زوری گاییده بشی تا کون نازت باز بشه و بتونی بدی. اینجوری نمیتونی… و من سرافکنده و شرمنده بودم از تلاش ناموفق مجددم برای کون دادن…

نوشته: پان سکچوال


👍 5
👎 5
9001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

840300
2021-11-02 00:43:50 +0330 +0330

تا سه نشه بازی نشه! دیگه دفعه بعد کارت تمومه 👿

3 ❤️

840344
2021-11-02 02:41:12 +0330 +0330

گاییدی مون اه یه کونه هااا
بیا قزوین خودم کارت رو راه بندازم

1 ❤️

840353
2021-11-02 05:12:02 +0330 +0330

پيش من بيا
تا با كمترين درد و بيشترين لذت بازت كنم

1 ❤️

840389
2021-11-02 12:01:58 +0330 +0330

لوبریکانت مزخرفه
من بالای 50 بار دادم ولی با این وجود اگر فاعل لوبریکانت بزنه نمیتونم درد و سوزشش رو تحمل کنم. بهترینش کرم بچه هست اصلا حس نمیکنی چیزی رفت داخل

3 ❤️