فرانک دختر کارآموز

1402/11/27

سلام من یورسا هستم ۳۰ سالمه تمام جزئیات واقعی هست چون ترسی از کسی ندارم
من تو بازار تهران تو کار خرید و فروش طلا بودم
یه روز توی برنامه دیوار آگهی گذاشتم واسه جذب نیرو دختر واسه کارآموزی
چند نفری تماس گرفتند تا با یه دختری قرار گذاشتم واسه شروع کار دختره ۱۷ سالش بود به اسم فرانک شیرازی بود
بعد از چند روز رفت و آمد دختره را می بردم دفتر کار واسه کارهای آموزش و ثبت دفاتر حسابداری اون زمان ساعت کاریمون ۱۱ تا ۷ شب بود
فرانک دختر سفید قد بلند و نسبتا لاغری بود با موهای بلند ۱۰ سالی از من کوچیکتر بود
اما جوری آرایش می‌کرد که انگار ۲۲ ساله هستش چون قد بلند و سکسی بود ۳ ماهی گذشت با این اکثر روز ها تنها بودیم هیچ گونه رابطه ای جدا از کار باهم نداشتیم تا این که یه روز قرار بود باهم به یه مهمانی تولد بریم چون پول بابت آرایشگاه نداشت بردمش پیش دوستم و در آرایشگاه مردانه موهاش رنگ کرد منم اونجا مواظب بودم کسی اذیتش نکنه با این که ظهر و خلوت بود بردیمش پشت مغازه واسه درست کردن موهاش دوستم ۸۰ درصد موهاش بعد از رنگ فر کرده بود۲و۳ ساعتی طول کشید که رفیقم گفت همچراغ ها شک می کنن کرکره مغازه را پایین کرد و موهای فرانک درست می‌کرد منم از پشت سر به بدن و صورت خوشگلش نگاه می کردم پیش خودم میگفتم دختر به این خوشگلی حیف که تو این خانواده به دنیا آمده دختر مغروری بود چند باری تو محل کار خودم بهش مالیده بودم دستش تو دست گرفته بودم موقع حرف زدن ولی جوری بر خورد می کرد با این که تنها بودیم جرات نمیکردم حرف سکس بهش بزنم به دوستم اشاره کردم که به بهانه خرید نهار ما را تنها بگزار و با دوستم نقشه کشیدیم که لباسش موقع شست و شو خیس کن یه مانتو جلو باز قرمز داشت با یه تاپ کراپ سفید وقتی تاپ فرانک خیس شد سوتین زیرش که به رنگ صورتی فسفری بود کاملا مشخص بود دوستم که رفت منم بهش گفتم سرما می خوری لباست زود در بیار و همونجا بود از اینه کاملا سوتین و چاک سینه هاش می دیدم که با استرس لباسش در می آورد و باز مانتو را روی سوتین پوشید من از فرصت استفاده کردم و به بهانه سرور کردن موهاش کم از پشت سر وقتی روی صندلی رو به اینه بود موهاش لمس می کردم تا جایی موهاش از جلو مانتو کنار زده و شانه هاش ماساژ می دادم در همون حالت که پشت صندلی ایستاده موهاش به جلو سینه هاش کشاندم و همزمان با لمس موهاش زیرگردن و سینه هاش ناز می کردم هیچ واکنشی نشون نمی‌داد خودشم دوست داشت چون وضع مالی خوبی داشتم نمی خواست منا از دست بدهد بعد از چند دقیق کاملا دست از بالا روی سینه هاش بود که خندید و دستم کشید باز از پشت سرش به جلو صندلی رفتم و کارم تکرار کردم گفتم ماساژ هم جزئی از برنامه آرایشگاه هست تا اون لحظه حتی تو فکرم یه لحظه نمیخواستم باهاش سکس کنم چون بیشتر فکرم روی چهره زیبا و اندام باربی تور فرانک بود واسه یه دختر ۱۷ ساله قد ۱۷۳ بلند بود با کفش تقریبا ۱۷۶ هم بود اونجا باز دستم کشید و روی پاهاش بلند شد و جلوی صندلی آرایشگاه ایستاد تا حدی که صندلی یکم به طرف به پایین کشیده شد اونجا فرانک بغل کردم چون روی قسمت جلو صندلی بود ۲۰ سانتی از من بالا تر بود و تقریبا لب هام روی گردنش بود یکم سرم خم کرده و شروع کردم به خوردن گردن و زبان کشیدن به گوش هاش می خواستم هر جوری شده حالش خراب کنم بدون این که مانتو در بیارم دستم به پشت سوتین اش برده و به راحتی سوتین از پش آزاد کردم بعدش از جلو سوتین به بالا آوردم به سختی شروع به مکیدن سینه هاش کردم سینه هاش ۶۵ بود ولی بسیار خوش فرم بود عطر موهاش منا مست کرده بود اونجا دستش گرفتم اومد روی زمین مانتو در آوردم و تا ۱۰ دقیق فقط عشق بازی می کردم اصلا به فکر سکس نبود بوسیدن لب های فرانک واسه من از سکس هم با ارزش تر بود هم زمان وقتی سینه هاش می خوردم دیدم دستش روی شلوار من هست حالش خیلی خراب بود حتی طاقت نداشت شلوارم در بیارم اونجا بود که سفیدی چشماش منم را مست کرده بود شلوارم با کمک هم درآوردیم هنوز شلوارم از پاهام بیرون نیاورده بودم که دیدم شرتم درآورده اصلا باورم نمی شد این جور دختری الان دستش روی کیر من هستش شلوارم درآوردم به دقیقه نرسیده بود دیدم فرانک نشسته و شروع به ساک زدن شده تا به خودم اومدم دیدم ارضا شدم و بدون هیچ واکنشی آبم کامل خورده بود یهو حس از بدنم بیرون رفت و بعد ارضا شدن فاصله گرفتم و شروع کردم به پا کردن شلوارم بهم گفت همین منم گفتم عروسک اینجا جاش نیست و جفتمون لباسشون پوشیدیم و به تولد دوستش رفتیم بعد تولد با خیال راحت فرانک آوردم خانه اونجا بود که متوجه شدم قبلا رابطه داشته و جلو باز هستش تا ۶ ماهی باهم سکس داشتیم که بهم گفت قراره با پسر خالش ازدواج کنه بعد از عقد کاملا قطع رابطه کردیم با این که دوسش داشتم زن شوهر دار خط قرمزم بود ۳ سال بعد متوجه شدم جدا شدا الان سال ۱۴۰۲ هست عروسک من ۲۰ سالشه و من تقریبا ۳۱ سال دو ماهی هست که باز رابطه عاشقانه را شروع کردیم و خانواده ها در جریان هستند چون درآمد مون خوبه هواش دارم اونم کم نمیگذاره قصد ازدواج نداریم ولی نمیخوام از دستش بدم خانواده من اون زمان که دختر بود هم با ازدواج موافقت نمی کردن حالا که گفتنش هم سخته واسم
از اون روز وقتی دوستام دنبال مخ زدن دختر هستند بهشون پیشنهاد میدم درخواست کار آموز بدین دخترا دوست دارند خودشون تو اون شرایط مخشون زده بشه
من حاضرم تا ۴۰ سالگی بیشتر زنده نباشم اما ۱۰ سال را این جوری که این۲ ماه گذشت بگذرونم
واسه من کیفیت مهمه نه کمیت

نوشته: یورسا پاریزی


👍 3
👎 26
25301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

971372
2024-02-16 23:41:46 +0330 +0330

واقعی هم بوده باشه نگارش برای من چنگی به دل نزد…مثلاشروع به ساک زدن شده!!
!جمله بندی دلچسب نبود

1 ❤️

971375
2024-02-16 23:53:00 +0330 +0330

کاملا کسشعر و به درد نخور

0 ❤️

971376
2024-02-16 23:53:27 +0330 +0330

کونی مجلوق کوس ندیده

0 ❤️

971384
2024-02-17 00:09:32 +0330 +0330

ریدی با اراجیفت

0 ❤️

971415
2024-02-17 01:25:37 +0330 +0330

برعکس من کمیت برام مهمه نه کیفیت 🤣🤣

1 ❤️

971418
2024-02-17 01:33:08 +0330 +0330

بچه مایه دار

وضع مالیت خوبه . بعد دختره رو بردی آرایشگاه دوستت براش موهاشو درست کنه !!

نمیتونستی پول یه آرایشگاه زنانه رو بدی !!

5 ❤️

971456
2024-02-17 05:41:13 +0330 +0330

جان مادرتون با لهجه ننویسین : نمی خواست منا از دست بدهد…منو از دست بدهد

0 ❤️

971461
2024-02-17 06:42:47 +0330 +0330

چطوری خپل

0 ❤️

971475
2024-02-17 08:45:31 +0330 +0330

تو محاسبات سنتون خیلی دقیق بودی اون ۱۷ تو ۳۰ الان اون ۲۰ تو ۳۱ اخه کس مشنگ حداقل خودت یه بار بخورن دستت رو کیرت بوده با این داستان کیریت

1 ❤️

971503
2024-02-17 13:52:08 +0330 +0330

مرتیکه لاشی
حیف کلمه مادر قهبه که برای تو استفاده بشه
البته کس شعر کنتور نمیندازه
فکر کنم از این چرخی های بازاری
تو مغازه هارو نگاه میکنی میبینی صاحب مغازه پولداره درو داف پیششه عقده شده برات دیوث

0 ❤️

971517
2024-02-17 16:30:36 +0330 +0330

همه جای دنیا دستمالی و یا سکس با دختری که زیر سن قانونی یعنی همون ۱۸ سال باشه جرم محسوب میشه حتی اگر به خواست خود دختر باشه و قانون کونت میذاره مگه اینکه تو طویله ی بی‌در و پیکری مثل ايران بتونی همچین گوهی بخوری و ککتم نگزه

0 ❤️

971532
2024-02-17 21:11:09 +0330 +0330

عجب فامیلت شبیه اطراف سیرجان و رفسنجان است
لهجه ت شبیه اصفهانی ها

0 ❤️

971541
2024-02-17 22:44:03 +0330 +0330

همه دوستان و سروران موقع نوشتن داستان ، یک دستشون به کیرشونه و مشغول اعمال مقدس جق زدن هستند ولی جنابعالی با یک دست می‌نویسی و دست دیگه تا آرنج تو کون مبارکتونه و مشغول هستی ، علی برکت الله

0 ❤️

971619
2024-02-18 10:18:22 +0330 +0330

واگعي يا كيكه ؟!

0 ❤️

974537
2024-03-10 15:53:59 +0330 +0330

عاشق کس باربی هستم سینه ۶۵ نوش جونت بکن .انشالله یک کس اینجوری هم گیر من بیاد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها