سلام من ساسان هستم از شهر اهواز این داستانی که میخوام براتون بگم مال سال90هستش و کاملا واقعی البته باورش برای خودمم سخته
سال سوم دبیرستان بود که یه روز به خاطر خرابی لوله فاضلاب مدرسه زودتر تعطیلمون کردن من به خاطر اینکه خوابم میومد سریع اومدم خونه وقتی رسیدم خونه دیدم صدای اه وناله میاد سریع رفتم داخ پذیرایی چیزی میدیدم واسه یه دقیقه سر جام خشکم زد مامان و زن عموم داشتن باهم عمل مساحقه یا همون مالش کسشون به هم رو انجام میدادن من که خواب از سر پریده بود پشت گلدون پذیرایی قایم شده بودم که منو نبینن مامانم و زن عموم انگار از غالب هیکل کیم کارداشیان در اومده بودن کونگنده و ممه های بزرگ و گرد .دیدن لز دوتازن که هیکل به این خفنی داشتن برق از سر ادم میپروند زن عموم یه سال از مامانم بزرگتره ولی مامانم قدش یه سر و گردن بلندتر مامانم به زن عموم گفت بیا کپل های گنده ای که داری رو بکوب به کپلام بعد به حالت سگی و جهت مخالف هم وایستادن و کونشون رو میکوبیدن به هم صدای شالاب شلوب کون مالششون به هم کل خونمونو برداشته بود زن عموم میگفت نسرین عجب کونی داری تو دختر کونت مثل پنبه میمونه مامانم میگفت ممنون عاطفه جون بعد هی قربون صدقه کس و کون هم میرفتن هی کونشون رو روی هم حرکت میدادن بعد مامانم رقت از داخل اتاق یه کیر مصنوعی بنفش خیلی دراز که دوتاسر داشت اورد یکی سرشو کرد تو کونشو یکی دیگشو تو کس زن عموم و هی همون جوری اه و ناله میکردنو محکم همو بغل میکردن که دیدم اب مامانم اومد ریخت به زن عموم زن عموم هم با انگشت شستش دستشو میمالید به کس مامنم و هی میکرد تو دهنش و میگفت مثل عسل شیرن که اب خودش اومد البته اب خودش کمی پررنگ تر از مال مامانم بود به مامانم گفت توهم مال منو بخور مامانم ایکارو انجام داد راستش بخواین دلم میخواست برم همونجا هر دوتاشونو اینقد کتک بزنم که خون بالا بیارن ولی ادم وقتی هرکاری که بکنه یه ترسی تودلش میفته حتما میگین باید میرفتی همونجا دوتاشونو میکردی ولی وقتی اونجایی و داری میبینی که مامانت داره با کسی که همیشه چشم و هم توچشی داره حال میکه حالت ازش به هم میخوره بگذریم بریم سراغ لزشون شروع کرده بود با سکس 69مامانم جوری کس پشمالو زن عموم میخورد و پشمای کسشو میمکید انگار داره پشمک میخوره دوتاشون دوتا زن سکسی ولی پشمالو بودن به هم نظر داشتن .مامانم زبونشو میکرد تا چاک کس زن عموم و درش میاورد فکر کنم زن عموم هم هرکاری که مامانم میکرد رو انجام میداد چو کلش اونطرف بود من نمیدیدمش بعدش که کلی عشق و حال و…مامانم گفت دیگه واسه امروز بسه هفته ی دیگه من میام خونتون تا باهم یه حال اساسی تر دیگه بکنیم ولی زن عموم حشری تر از اونی بود که دست ورداره شروع کرد به خوردن سینه های مامانم گاز میگرفت و بهشون سیلی میزد مامانم که داشت جیغ میکشد گفت بیا منم بخورم صبحانه نخوردم و یه همچن کسشعرهایی. دوباره با سبک69 شرو کردن به مکیدن سینه های هم من که حالم بد شده بود از خونه زدم بیرون و توفکر بودم که مامانم که زن با احترامی بود چطور دست به چینین کاری زده رفتم پیش بابام تا همه چیوبهش بگ ولی گفتم اگه بگم یه ابروریزی اساسی تو کل فامیل میشه چون پدرم مردی عصبی و بیخیالی بود و ابرو و… واسش خیلی مهم نبود تا طرف ها ظهر باهم اومدیم خونه وقتی رسیدیم دید مامانم و زن عمو یه ناهار درست کرده بودن به ما گفتن بشینید عموم دختراش بیان خونه من که داشتم از تو هال اونارو تو اشپزخونه دیدمیزدم دیدم دارن همو انگولی میکن هی میخندن دیدم مامانم دامن زن عموم زده بالا هی کسش سیلی میزنه زن عمومم که کلی حال میکرد از اون به بعد یا مامانم خونه اونا بود یا زن عموم خونه ما البته دیگه ندیدم که دوباره لز کنن که این دم اخریا باهم دعواشون شد باهم غهر کرد الان یه سالی میشه که باهم حرف نمیزنن فکر کنم مامانم دیگه نمیخواست باهاش لز کنه واسه همین باهم لز کردن چون مامانم چها ر پنج با هی اش و گوشت میده به ادم های فقیر و فامیل وهی پچ پچ میکنه میگه خدایا توبه و… این داستان لز بازی های مامان من و زن عمو
نوشته: ساس
ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻳﻨﻢ ﻧﻮﻉ ﺟﺪﻳﺪﻱ ﺍﺯ ﺗﺼﻮﺭﺍﺕ ﺣﻴﻦ ﺟﻖ ﺯﺩﻥ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺎﻣﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻮ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﺻﻂ ﻗﺼﺎﺏ ﺳﺮﻩ ﻣﺤﻞ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﺍﻳﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻮ ﺑﺮﺵ ﺑﻮﺩ /:
ﺷﺮﺕ ﭼﺮﻛﺎﻳﻪ ﺍﺣﻤﻘﻲ ﻧﮋﺍﺩ ﺗﻮ ﻛﻴﻮﻧﺖ ﺧﺮ ﻣﻐﺰ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻛﺴﺸﺮﺍﺕ
مسئول این قسمت از پیج شهوانی کیه!؟ یعنی این داستان چرند و مزخرف رو حتی دو دقیقه براش وقت نذاشتی؟ آخه چرا یک چنین مزخرافاتی از اینگوساله جقی میذاری اینجا!
یعنی کیرم تو اجدادت با این داستانت کوس کش بی همه چیز! دیوث جق پرست
من همونم که چند دقیقه پیش بهت فحش دادم! اینقدر اوضاع نوشتاریت و موضوع داستانکیری بود که حیفم اومد بهت نگم کیر سگ توو کونت کوس کش با این داستان کیریت! بی شرف بی همه چیز! حالا برو به مامان و زن عموت بگو کوناشون رو بزنن به هم و صدا بده
مساحقه؟!!! 🙄 🙄
ننویس کثثثااافططط حالم بد شدد (dash) (dash)
دوستان عزیز کل مطالب را گفتن فقط من میخوام بگم ادمین جان واقعا فقر املا و نگارش فارسی تو این داستانها بیداد میکنه لطفا حداقل داستانی که برای خوندن مخاطبینتون توی سایت میذارید را از بین اونایی انتخاب کنید که غلط ندارن با این کار هم به مخاطب احترام میذارید و هم با درج یه توضیح در مورد اینکه نوشته های ارسالی با غلطهای نگارشی املایی چاپ نمیشه میتونید کاری کنید دوستان عزیز کمی وقت صرف کنن و داستانهاشون را بادقت بیشتری بنویسند مرسی.
تبریک میگم تو تونستی یه سبک جدیدی از کسشر نویسی رو به نمایش بذاری
ادم حسابی وقتی گازشو گرفتی و داری ک س شعر میگی لااقل دستتو از رو ک.ی.رت بردار 2 دیقه نمی میمری که اهههه
عزیز ملجوق . اون چیزی که از کس مامانت اومد و از کس زن عموت توهمی بود که تو زدی . ابله من اینهمه زن و دختر کردم هیچکدوم بلد نبودن ارگاسم چیه بعد تو مامانت و زن عموی جنده ت ارگاسم شدن اونهم به حدی که پاشیدن بهم ؟
بعد رفت دیلدو آورد از اون بنفشها و دوسره ها ؟
الان نویسنده داستان . نویسنده فیلم لز الکسیس با مامانته؟
کمتر بزن پسرم . دوستان فحش خورت میکنن .
داستان که خودت هم نفهمیدی چی نوشتی بعدشم احمق من یه بار خواب دیدم که مامانم با زن عموم دارند لز میکنند بیدار که شدم چند روز چشم هام رو با رودخانه هایه همیشه پر آب اشتباه میگرفتم خودم اون وقت تو اومدی فانتزی نوشتی!
من ترجیح میدم ساکت بمونم و به افق خیره بشم. تازه تا دو ماه با تکنولوژی خدافظی میکنم و میرم تو دشت کویر مشغول زراعت میشم. (dash) (dash) (dash) ;) ;)
کسخل خنگ،نکه دیگه لز نمیکنه بلکه کس میده قصاب محلتون و میگه توبه واسه دادناش به غیر قصابه بوده
تا مساحقه خوندم و به شدت کس و شعر پی بردم.
واگذارت میکنم به دوستان.
واگذار میکنم به بقیه