ممد و زن همسایه تو حموم

1397/07/06

نمیدونم فازشون چیه و چرا اول داستان سكسی سلام میكنن
ممد هستم و بیس سالمه
سه سال بود بابام سوپرماركت داشت بعضی وقتا ك بابا كار داشت میرفتم مغازه ب جای بابا
توی همسایگی مغازمون یه خونواده زندگی میكردن ك یه زنو شوهر جوون بودن با پسربچشون ك سه سالش بود
آقای همسایه توی بهداشته یه روستا كار میكرد
صبحا ساعت حدود هفت میرفت و تا حدود ساعت 3 ظهر برنمیگشت
اكثر وقتا خانومش خونه تنها بود و چون شوهرش خونه نبود،خیلی با لباسای راحتی بیرون میومد و واس خودش حال میكرد و با سرو وضعش به همسایه ها حال میداد
ی روز رفته بودم سنگك بخرم ك صاحب سنگكی بهم گفت ی گوشی پیداكردم بده به بابات ك بزاره مغازه اگ كسی دنبال گوشیش میگشت شما بهش بدین
شب گوشیو دادم ب بابا گفت بازش كن ببین شماره ی كسوكاره صاحبش اگ توش هست زنگش بزن ب صاحبش خبر بدن
گوشی قفل داشت و ب ناچار مموریش رو دراووردم گذاشتم رو گوشی خودم ك شاید از مخاطباش كپی داشته باشه
وارد ك شدم اولین فایل عكس ی بچه بود بنظرم اشنا بود بازش كردم دیدم پسر همسایمونه
ب بابا نشونش دادم گفت فردا ك اومدی مغازه خودت براشون بیار
فرداش حدودای یازده صبح بود رفتم درخونشون آیفونو زدم گفتم لطفا تا پایین بیاین كارتون دارم
چند دقیقه بعدش در بازشد و خانوم سلام كرد گفت اتفاقی افتاده؟ گفتم نه شنیدم گوشیتون گم شده پیداش كردم آووردم براتون
(وقتی درو باز كرد سر لخت اومده بود فقط سرش معلوم بود و خودشو كشیده بود پشت در)گوشیو از جیبم دراووردم بردم سمتش خوشحال شد درو باز كرد كامل جلوم وایساد و گوشیو ازدستم گرفت و شرو كرد ب تشكر كردن
اون حواسش ب گوشیش بود و من حواسم ب بدنه محشرش ك داشت دیوونم میكرد شلوار راحتی گشاد پاش بود با بلوز یقه باز كه سینه هاش تو بلوزش داشتن خودنمایی میكردن
مخم داشت سوت میكشید ك گفت آقامحمد ببخشین خونه مرتب نیس وگرنه تعارفتون میكردم تشریف بیارین بالا…
خلاصه بدجور شق درد گرفته بودمو زبونم بند اومده بود نمیدونم چجوری ولی ازش خدافظی كردمو رفتم مغازه
بعد ازین قضیه بیشتر حواسم بهش بود اصلا از فكرم بیرون نمیرفت
ی سال گذشت با كلی اتفاقای دیگه ك باعث شد با این خونواده خیلی صمیمی بشم
ی روز صب مغازه بودم ك ی خانوم اومد مغازه و ازم پرسید:آقامحمد شمایی؟
-بله چطور؟
خواهرزن آقای خسروی هستم
-خوشبختم خانوم عرضی باشه درخدمتم
اینجا پیچگوشتی دارین؟
-بله چرا؟
خواهرم تو حموم گیر كرده دستگیره ی درشون خراب شده باز نمیشه گفت بیام ب شما بگم بیاین درو یجوری بازكنین
دوتا پیچگوشتی برداشتمو پشت سرش راه افتادم وقتی از پله ها بالا میرفت داشتم روانی میشدم انقد كونش باحال بود انگار دستگاه ویبره ب كمرش وصل كرده بود همش داشت میلرزید منم ك تو كفه كون بودمو حشری شق كرده بودم
رسیدیم جلوی حموم ك توی راهرو بود و بغلش دره ورودی هال
خواهره رفت كنار دره هال وایساد و داشت ب خواهرش میگفت صب كن الان درو بازمیكنیم
دستگیره ی درو یذره تكون دادم دیدم مشكلی نداره
الكی ترسیدم گفتم نكنه بخوان تو عمل انجام شده قرارم بدن و…
الكی پیچای دستگیره رو باز كردمو درو هول دادم باز شد یكی از پیچا افتاد تو حموم. خانوم وسط حموم دوزانو چمباتمه زده بود(ساپورت سفید پوشیده بود با تاب كوتاه ك از بالا سینه هاش معلوم بودن و از پایین نافش پیدابود.روی كوسش كامل خیس بود قشنگ خط كوسش و گردی كوسش معلوم بود انگار یه هلوی رسیده ی آبدار تو ساپورتش بود ) قلبم داشت خیلی تند میتپید زمان خیلی كند میگذشت…باید تصمیم میگرفتم ك چیكاركنم!!!انتخاب واسم توی ون شرایط سخت بود
ترس از آبروم به شهوتم غلبه كرد قبل ازینكه حتی هیچكدومشون چیزی بگن,خدافظی كردم نمیدونم چجوری پله هارو تموم كردم درو باز كردمو اومدم بیرون فقط میتونم بگم ضربان قلبم خیلی تند بود
شما بودین تو شرایط من چیكارمیكردین؟

نوشته: mamad ebliiis


👍 4
👎 27
95357 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

720423
2018-09-28 21:24:34 +0330 +0330

من کیر دهنت میکردم کسکش با این داستان تخمیت جقی

4 ❤️

720432
2018-09-28 21:40:25 +0330 +0330

زنده باد بچهای کرمان خخخ

0 ❤️

720444
2018-09-28 22:29:16 +0330 +0330

گوساله نکبت اول باید سلام بکنی به بکن هات ، دوما یابو یعنی مغازه بابای کس کشت از نونوایی بیشتر مشتری داشته؟؟ که اگر داشته مشتری های مامانت بودن ، سوما بچه الاغ گوشی دستت بوده روشن نکردی بردی پیش بابات تا بهت اجازه بده ؟ کیرم دهنت بچه پلشت مثبت گوزو، چهارما من اگه بودم کونت میزاشتم که از قرار معلوم شوهر زنه تو حموم بوده و توی گاومراد از ترس کونت گرخیدی . انتر

5 ❤️

720451
2018-09-28 22:51:13 +0330 +0330

ای کیرم تو مخت ملجوغ???

0 ❤️

720473
2018-09-29 00:07:54 +0330 +0330

نویسنده این داستان هیچ گوهی نبود و به چیزی نمیشودآن را نسبت داد.

0 ❤️

720504
2018-09-29 04:42:23 +0330 +0330

آخه چاقال تا حالا کسی بهت نگفته گوه خوری زیادی و اسه معده ات بده…البته رژیم غذایی خودته …!!

1 ❤️

720511
2018-09-29 06:06:30 +0330 +0330

هیچی!
فقط میگم خاک تو سرت با اون داستانت،
نفس تو گائیدم با این نگارشت.

1 ❤️

720527
2018-09-29 07:52:09 +0330 +0330

تو حالا حالاها باید بدی ، هنوز برات زوده این صحبت ها

1 ❤️

720529
2018-09-29 08:18:51 +0330 +0330

بنظرت چرا باید دوتا هلو بیام به تو کون نشور جفی حال بدن؟

4 ❤️

720565
2018-09-29 12:29:06 +0330 +0330

اخه کس کش میخواستی مثلا ادبی بنویسی اصول میگن امری باشه در خدمتم
نه عرضی باشه
ب قول دوستان زبان ادبی فارسی رو بردی زیر گوه با این داستانت کس تمام فک فامیلت کونی ابله
ننویس کیر تو سلامتی وجودت

3 ❤️

720567
2018-09-29 12:36:28 +0330 +0330

یادم رف اینو بگم گفتم بی نصیب نمونی
ک.نی اونایی ک اول داستان سلام میدن ادبشونو نشون میدن
کیر تمام ممد ها البته کل کشور تو کون لقت
وجدانن راستشو بگو اون دوتا خواهر با دیلدو چن بار کونت گذاشتن جقول

2 ❤️

720576
2018-09-29 14:13:59 +0330 +0330

فک کنم انقدر جق زدی چشات ضعیف شده اون شوهره هم فهمیده کوری با زنش تو رو به حموم کشیدن و کونت رو به هفت روش کلکته ای گاییدن حالا تو خجالت کشیدی بگی مشکلی نیس ما که فهمیدیم چی به چیه
نوش کونت باد

3 ❤️

720586
2018-09-29 15:26:33 +0330 +0330

میامدم تو و اون دو تا رو از کون میکردم که دیگه کسشعر ننویسی

1 ❤️

720589
2018-09-29 15:48:15 +0330 +0330

اگ راس گفتی ک درود بر شرفت
اگرم داستانت کلا دروغ بوده دیگ کص نگو

0 ❤️

720591
2018-09-29 16:10:31 +0330 +0330

گووووووووز آخه تو عن آقا چی هستی که زنها بیفتن دنبالت. کیر نداشتن؟

1 ❤️

720597
2018-09-29 17:44:10 +0330 +0330
NA

این همه خوندم تا آخرش بگی در رفتی؟کونیه دروغگو ی بی بخار

0 ❤️

720599
2018-09-29 17:47:51 +0330 +0330

پلشت کونی کس ندیده یارو شلوار گشاد پوشیده بوده اونوقت تو کف بدن محشرش بودی لاشی گیر دادی به زن مردم با یه ترفند کشوندت تو خونه شوهرش پشت در حموم بود قشنگ کونت گذاشت دردت اومد عزیزم ؟
یه دفعه دیگه اسمتو ببینم بچه ها رو جمع میکنم میایم تو سوپری بابات قشنگ باهات فیلم سوپر درست میکنیم شاگرد بقالی جاکش

2 ❤️

720669
2018-09-29 21:11:19 +0330 +0330

من بودم کص ننت میذاشتم

1 ❤️

720764
2018-09-30 07:02:22 +0330 +0330

من اگه جات بودم اول تورو تو حموم از کون میکردم بعدم اون دوتا جنده رو…
ب همین راحتی

1 ❤️

720856
2018-09-30 20:03:11 +0330 +0330

ممد پس پیچ گوشتی ها چی شد؟؟؟
تو خونه ی یارو جا گذاشتی؟؟

0 ❤️

721108
2018-10-01 19:41:16 +0330 +0330

ادمین چی میزنی این دری وری ها رو آپ میکنی؟!

0 ❤️

805519
2021-04-22 23:48:37 +0430 +0430

مرتیکه خانومه اومده میگه سلام .میگی بفرماید عرضیی داشتی .خب الان اینو چرا نوشتی چه دلیلی داشت بنویسی؟ حداقل از دادن مامان جندت میگفتی که واسش شق کنیم عنترررر

0 ❤️