سال 65 بود که مدیر شرکت به من که مسئول نقشه کشها بودم گفت که بعد از عید یک کارمند جدید به ما اضافه میشه مواظبش باش اگر اشکالی چیزی داشت کمکش کن .
چون هنوز یکی دو ماه مانده بود به عید این امر به دست فراموشی سپرده شد .
بگذریم بالاخره شد بعد از تعطیلات روز 15 فروردین 1366 در شرکت مشغول کار بودم که در زدند چون خدمتکار برای خرید بیرون رفته بود من رفتم و در را باز کردم . دیدم دختر خانمی پشت در است گفتم با که کار دارید گفت برای استخدام آمده ام تعارف کردم بردمش پیش مدیر شرکت و برگشتم سر کارم بعد از چند دقیقه مدیر مرا صدا زد که بیا کارمندت را تحویل بگیر .
من تا اون موقع فکر میکردم کارمند جدید پسره کمی شوکه شدم چون اصلا انتظار دختر را نداشتم و کسی هم چیزی نگفته بود .(راستی اسم ایشون مهری بود)
خلاصه کارمون را شروع کردیم اوایل خیلی عادی بود ولی کم کم اوضاع طور دیگری شد من و مهری باهم خیلی راحت شده بودیم و صمیمیتی بین ما واقع شد . حرفامون رفت طرف عشق و عاشقی و ازین حرفا که تو کت من نمی رفت . کار به جایی رسید که تو اتاق چاپ
که همیشه خلوت بود یواشکی از هم لب میگرفتیم و خیلی زود می آمدیم بیرون و منتظر موقعیت بودیم که با هم تنها باشیم . (این که میگویند زنها شیطانند اینجا بهمن اثبات شد)
یک روز که هر دوتا تو کف هم بودیم یک پیشنهاد داد که من با مادرم بریم خواستگاریش
و رابطه خودمونو علنی کنیم که گرفته گیری نداشته باشد .
البته با هم توافق کرده بودیم که ازدواج و این چیزا نداریم و فقط از هم لذت ببریم تا هر وقت و اگر جدا شدیم ناراحتی پیش نیاید.
اولین سکس ما دقیقا روز چهارشنبه بیست و چهارم تیر 1366 بود. که من از اول هفته برای چهارشنبه مرخصی گرفتم . و مهری هم روز سه شنبه مرخصی گرفت .
من صبح رفتم دم خانه مهری منتظر شدم تا بیاد . این دختر دیوانه سکس بود و سیرمونی نداشت . بالاخره آمد و رفتیم خانه خودمان , حدود یک ساعتی با مادرم صحبت و احوالپرسی کردیم بعد رفتیم توی اتاق خودم که آن طرف حیاط بود .
آنجا نمی خواستم حول بازی در بیارم و با احتیاط پیش میرفتم ٍ که یک مرتبه گفت جمعش ببینم آمدیم اینجا حال کنیم یا حرفای بیخودی بزنیم .
منم از خدا خواسته شروع کردم به لب گرفتن و مالیدن سینه هاش خیلی سریع لخت شدیم و شروع به مالیدن همدیگر کردیم سینه های توپی داشت ولی نوکش کوچیک بود ولی خوب بود. لیسیدن سینه ها کمی پایین تر شکم و ناف هنوز به کسش نرسیدم ارضا شد .
ولی شده بود مثل یک شیر ماده وحشی منو خوابوند نشست رو کیرم و شروع کرد مالیدن کیرم به کسش بعد از چند دقیقه آبم با شدت آمد و به کس و کیرم مالیده شد .
چون دختر بود توش نمیکردم مدتی بی حال تو بغل هم خوابیدیم بعد داگی شد با وازلین سوراخ کونشو چرب کردم سر کیرمو گذاشتم تو کونش و آروم تا ته کردم تو و شروع کردم به تلمبه زدن خیلی خوشش آمده بود حرفای سکسی میزد در هینی که کونش میزاشتم با یک دست کسش و و با یک دست دیگه ممه هاشو میمالیدم که همزمان باهم ارضا شدیم و تمام آبمو ریختم تو کونش . بعد از چند دقیقه استراحت راند سوم شروع شد طبق دفعه قبل آمد روی من و کسش رو رو کیرم انقدر مالید تا ارضا شد . دیگه نا نداشت . و لباس پوشیدیم و خودمان را مرتب کردیم و رفتیم ناهار خوردیم و من رسوندمش به خانه .
این ارتباط سه سال ادامه داشت . و به دلایلی بعد از یک دعوای لفظی مهری از شرکت مان رفت و رابطه قطع شد.
نوشته: اصغر
رسوندیش به خانه… خب خانتان کجاس، خاندان چطورن، خانه به خانه شدی
اصغر داداش اولین سکست, سه سال از من بزرگتره 😁
کیرم تو مغز جقیت کونی
اولش فک کردم دارم شاهنامه میخونم
خووووب بود عاقا جان… اینایی که بهتون فحش دادن تجربه این جور رابطه ها روندارن واسه همین نمیتونن ازش لذت ببرن یا درکش کنن… حالا اینکه لحن نوشتارتون محاوره بوده یا شاهنامه بوده یا افغانی که مهم نیست!!! مهم اصل داستانه که به نظر من واقعی وجالب بود☺️✌️✌️
کش کس
نی کو
سال ۶۶ یارو اومد خاسگاری خواهرم تا خاله هام عمههام پشت در اتاق بودن مبادا پسره چشش چپ بشه بعد تو بردی کردی در رفتی
کونی جان تقویم گوشیتو درست کن چون ممکنه سال ۹۶ داره ۶۶ نشون میده
اون موقع تازه اگه این کارم کردی ممکنه تو جنگ بوده عراقیها دیدن چیز تمیزی هستی تا ۳ سال میکردنت
تنها نکته مثبت تراوشات این ملجوق فقط انتخاب نام مهری است،اسم مهری یکی از نامهای قشنگ و لاکچری دهه پنجاه و شصت بوده انصافا هم هر چی مهری دیدم جذاب و بشاش و خوشگل بودن که اکثرا چال گونه طبیعی داشتند البته الان مهری ها به میلف های خوشتیپ تبدیل شدن
کونی خاطره سال ۶۵ و۶۶ تعریف میکنی
دیوث فسیل از اون دنیا خاطره تعریف کردی
اخه پیرمرد تو رو چه به شهوانی
این کسشعرا چی بود نوشتی
چطور وقایع ۳۸ سال قبل رو اینقدر به وضوح یادته
من سه روز پیش سکس داشتم الان یادم نیس دقیقا چه کارایی کردیم
اصغر حون ریدی داداش
واقعا تو مغزت چی هست
نصفه اولش ادبیاتی نقطه سر خط
نصف دومش خودمونی
و نهایت اینکه گرفته گیری نداشته باشد یعنی چی؟؟
فکر کم افغانی باشی که تو دانشگاه ازاد قزوین ادبیات فارسی می خونی