با سلام من اولین بار هست داستان سکسی می نویسم این داستان متعلق به من و یه زن هست خلاصه داستان رفاقت من و این زن از اونجایی شروع شد که من یک مغازه داشتم تو یکی از شهرهای استان یزد تو یک پاساژ مغازه لباس فروشی زیر زنانه داشتم اونم یکی از مغازه های داخل پاساژ اجاره کرده بود تازه از شیراز اومده بود اومد مغازه ما و در خواست کمک کرد منم رفتم مغازه اش تا تو کد گذاری و قیمت گذاری روی جنس هاش کمک کنم همین جور که پشت میز یا همان دخل مغازه بودم چند بار برای اینکه به این طرفو ان طرف مغازه برم باید از پشتش رد میشدم که چند بار کیرم از روی شلوار به باسن تپل و طاقچه ای او خورد ولی هبچی نگفت من هم چند بار رد شدم
خلاصه چند ساعت طول کشید این موضوع بود وما باهم رفیق شدیم تماس میگرفتم و پیامش میدادم تا اینکه من مریض شدم برای اینکه برم دکتر اونم فهمید و گفت باید بریم شیراز اشنا دارم من هم با او تو اتوبوس همراهش شدم رفتیم یه دوست داشت تو شیراز که رفتیم پیش او فردای بعد از اینکه من رفتم دکتر و از من ازمایش گرفتن مشکلی نبود رفتیم خونه دوستش برای جشن گرفتن دوستشم شوهرش را با دخترش فرستاد بیرون بعد زنگ من زدم رفتم پیشش تنها وقتی وارد شدم دوستم که یادم رفت معرفیش کنم اسمش برای شما فاطی باشه که یه زنه ۳۷ساله هست از شوهرش جدا شده یعنی قهر کرده بود چاق با کس تپل اندامش عالی بود سفید و بدون مو بود اون درب خونه را باز کرد من به اون سلام کردم بوسیدمش رفتم تو خونه یه اندامی داشت که وقتی سکسی میشه ابم میامد
خلاصه رفتم تو خونه ودوستش با یک شربت ازمن پذیرایی کرد و بعد گرم صحبت شدم شراب اورد باهم خوردیم مست شدیم فاطی دستم گرفت برد تو اتاق که مخفی حرف بزنیم رفتیم و شروع به حرف زدن کردیم منم دستم رفت تو زیر دامن نازش پاهاشو لمس کردم بعد لباسشو در اوردم اون سینه ناز وتپلش راشروع کردم به خوردن که ناله اش بالا گرفت سریع لباس منو دراورد شروع کرد باکیرم ور رفتن و خوردن منم سینه اش را میخوردم بعد دست منو گرفت مثل کیر ندیده ها انداخت روی تخت افتاد به خوردن که داشت ابم میامد که بهش گفتم بسه بخاب میام روت اونم خابید پاهاشو بالا گرفت با دستش کسش گرفت و مالید منم یک تف زدم روکیرم بعد گذاشتم رو کسش چند مرتبه که روکسش رد شد داد میزد بکنم و جرم بده منم تو همین حین ناگهان کیرم با فشار کردم توش که داد زد یواش با دودستم پاهاش گرفتم شروع کرپم به تلنبه زدن سریع بعد چند دقیقه داد زد جر خوردم منم کیرم در اوردم و کردم تو دهنش ساک زدن کرد به صورت سگی به پشت خوابوندمش دادمیزد از کون نکن میترسم منم بهش قول دادم چشم کیرمو در اوردمو گذاشتم لای کونش مالیدم و دوباره ناگهان سریع کردم تو کسش شروع کردم سریغ تلنبه زدن که گریه کرد و جیغ کشید منم کیرم در اوردم گذاشتم روی صورتش تخمام شروع کرد به خوردن دوباره خوابوندمش پاهاشو دادم بالا کردم تو کسش همین جور که میکردمش گفتم بهت حال داد ابت اومد گفت اره ولی جر خورد کسم تا حالا شوهرمم ایجوری نکردتم منم تلنبه میزدم که داشت ابم میامد که گفتم فاطی چیکار کنم گفت خال کن تو کسم منم همه ابم خالی کرد تو کسش که یک دفعه بی هوش شدمو افتادم روش این اولین باری بود که یکی را میکردم خیلی بهم حال داد خواستم شما هم با خواندنش حال کنید دوستون دارم.
نوشته: علی
ببخشید،فقط1سوال.اینچیزی که توتعریف کردی درآوردی سگی کردی درآوردی اونوری کردی و…حداقل حداقل 20دقیقه تلنبه هستش،اونوقت شما تو دفعه اول سکست به گفته خودت انقد طول دادی تودفعات بعدشب تاصبح حتمامیکنی،بعدحالا چراانقد دوستت داد میزده؟ همش داد که بکن،باز فریاد جر خوردم…عجبا خوب یواش جق میزدی
چی بگم؟
تو پاساژ ستاره شاید چیزی گیر بیاد.
حالا که دستد تو کاره یک پیام خصوص به من بده کارید دارم علیووووووو
بچه هوای ما رو هم داشته باش ما که همچراغامون یا همشون پیر مردای کیر کلفتو گوله بازن خدا شانس بده
سلام و عرض ادب داستانت خیلی خوب بود فقط تو کف این جمله موندم
باید از پشتش رد میشدم که چند بار کیرم از روی شلوار به باسن تپل و طاقچه ای او خورد ولی هبچی نگفت من هم چند بار رد شدم
جنگنده های روسی و آمریکایی با سرعت مافوق صوت تو کونت … اگه دروغ بگی… pleasantry
نمیدونم دوستان موافق یا نه. تو شهرهای فارس نشین مونث های شیراز زود پا میدن و تو شهرهای ترک نشین مونث های ارومیه ای. نمیدونم شایدم اشتباه میکنم در کل شیرازیها و ارومیه ایها خیلی راحت پا میدن و خیلی راحت با پسر دوست میشن و خیلی راحت میشه باهاشون سکس کرد…
برادر کمتر کوس بگو تو همون شاگرد مغازه هستی که تو توهمات خودت موندی اخه جقی دکتر تو یزد کمه تو رفتی شیراز کیر ال کاپون با تمام ضمائم و متعلقات (منظورم خودش و لباساش و کفشاش)تو کونت
واقعا از وقتی که این گوشیها زیاد شدن و سیم کارتها شدن 5هزار تومن کس نویس هم زیاد شده تو سایت اخه هر افغانی جقی بچه کون اومده شده بالا نشین و کوس کن و داستان نویس.اوایل سایت داستانهای نوشته میشد که میخوندی حشر وجودت رو بر میداشت ولی واقعا که داستانها هم چینی شدن
سلام ودرود به همگی سرورانم
دراینکه نویسنده داشته یکدستی مینوشته حرفی نیست زودی هم کارش شده چون از نصفه به بعداگردقت کنی دیگه حوصله نوشتن نداشته بعدم خدمت اون دوست عزیز
من شیرازیم واکثردخترفراری هاوخانم هایی که خیلی دریده وبی پرواتوخیابون برای خودشون مشتری جور میکنن مال تبریز و همون حدود و حوالی هستند ولی ارومیه رو خبر ندارم اینجا هم تا به حال ندیدم.
فاقد علایم نگارشی!
اصن نخوندم!