حیف که پریود بود

1393/06/13

سلام خدمت دوستان عزيزم .اميدوارم حالتون خوب باشه .ارزو دارم بدون در نظر گرفتن واقعيت يا جلقي بودن داستان از ان لذت ببريد (هرچند واقعيه و شايد خودتون هم متوجه بشين) با يک مقدمه ميرم سراغ داستان .اين ماجرايي که ميخوام تعريف کنم مربوط ميشه به من و دخترعموم که يک سال از خودم بزرگتره.اولش بگم که من اصلا جذاب و خوشگل نيستم و وزنم 140 و قدم 193 .هيکلم خيلي ضايع و خرابه .یلدا هم قدش متوسطه و همچين بگي نگي يکم تپله .من و یلدا از بچگي شيطوني هاي زيادي داشتيم و تا دلتون بخواد با اون کون بزرگش بازي کردم و کوسشو ناز کردم ولي اين شيطوني ها فقط تا 9 سالگي ادامه داشت و بعدش به کل قطع شد .تا اين که هر دو بزرگ شديم .اينو بگم که من اصلا اونو از ته دل دوست نداشتم و فقط ميخواستم بکنمش و هروقت خودارضايي ميکردم ديگه هيچ حسي بهش نداشتم. بالاخره خودمو قانع کردم بهش بگم دوسش دارم و ميخوام باهاش دوس بشم .

خلاصه بهش اس دادم و يکم ناز کرد و بالاخره قبول کرد و اولش من خوشحال بودم ولي بعد خودارضايي واقعا از کارم پشيمون شدم.چند روز اس داديم و اون يه جورايي وابسته شد .اصلا باورم نميشد که يک دختر منو دوست داشته باشه .مني که خيلي بد ريخت بودم.بعد از چند روز من بهم زدم و چند بار همين کارو تکرار کردم .تا اين که حرف دلمو بهش زدم و گفتم بايد رابطه جنسي هم تو کار باشه و دوستي خشک و خالي به درد نميخوره.در عين ناباوري بهم اس داد رابطه جنسي تا چه حد .من از خدا خواسته هم گفتم تو حد بوسيدن وماليدن اونم با اکراه قبول کرد .دو ماه از اين ماجرا گذشت و مامانبزرگم که پيش ما بود شديد مريض شد و بدنش کلا لمس شد و فقط حرف ميزد .زنعموم و یلدا و داداشش بجز عموي بيچارم اومدن خونه ما تا مامان یلدا به مامانم کمک کنه به مامانبزرگم برسن .بهترين فرصت بود تا اولين سکس زندگيمو تجربه کنم ولي مشکل داداش یلدا بود که باعث ميشد نتونم به یلدا برسم اونم 14 سالش بود.بالاخره يه روز زنعموم رفت بيرون کار داشت و داداشش مدرسه بود .بابام هم بيرون بود .من موندم و مامانم و یلدا .مامانم رفت جلو تلوزيون سريال ببينه .من هم هيجانزده رفتم پيش یلدا که تو اتاق بود بوسيدمش ولي اون منو کنار زد و رفت بيرون گفت مامانت خونس.ميفهمه .رفتم پيش مامانم داد زدم یلدا اگه ميخواي فتوشاپ ياد بگيري بيا .اونم اومد اتاق و جلو کامپيوتر کنارم نشست .برنامه فتوشاپو باز کردم تا وقتي مامانم اومد ببينه .بعدش اروم دستمو بردم سمت سينه هاش و مالوندمشون و کم کم از زير پيراهن ماليدم و کون و کوسشو اون روز حسابي ماليدم و بيشتر از اين نتونستم کاري بکنم و يه هفته بعدش مامانبزرگمون فوت کرد

گذشت و گذشت تا اين که رسيديم به روز اول عيد 93 چون اولين عيد بعد از فوت مامانبزرگم بود خانواده یلدا هم اومدن خونه ما کلي هم مهمون اومد .من اونروز تا عصر چند بار از لباس مالوندمش و فهميدم پريوده و اصلا حال نداشت.تا اين که عصر شد و مامان باباي من و یلدا رفتن بيرون و من.و یلدا و داداشش مونديم تو خونه .من فورا يک کاري به ذهنم رسيد .به داداش یلدا گفتم بريم بيرون و شارژ بخريم اونم گفت اگه واسه منم ميخري بيام .منم گفتم اره بعدش ابميوه واست ميخرم .اونم فوري حاضر شد و رفتيم بيرون تو نيمه راه.من گفتم واي دمپايي پوشيدم و بايد برگردم عوض کنم .بعدش به اون پول دادم برو شارژ رو بگير .منم برم کفش بپوشم بعدش بريم ابميوه .خلاصه خر شد و رفت من برگشتم پيش یلدا .ديگه واقعا به اولين سکسم نزديک بودم .رفتم خونه و با تعجب گفت پس محمد رضا کو گفتم فرستادم پي نخود سياه .بردمش تو اتاق خابوندمش رو زمين دکمه هاي مانتوشو باز کردم و بعد بلوزشو دادم بالا و سوتينشو باز کردم .واااااي داشتم چه سينه هايي ميديدم چقدر بزرگ بودند يکم خوردمشون رفتم پايين تر (خيلي استرس داشتم خيلي)خواستم دکمه شلوارشو باز کنم که نذاشت .گفت پريودم و همه جا کثيف ميشه .گفتم نترس بابا به کوست کاري ندارم .(واقعا حيف شد تو عمرم کوس نديده بودم از نزديک)شلوارشو.کشيدم پايين و دمر خوابيد اون کون گندش جلو چشمم بود يکم باهاش بازي کردم بعد کيرمو گذاشتم لاي پاش يکم لاپايي زدم .داشتم تو اسمونا سير ميکردم .بعد چهار دست و پا خوابيد و کيرمو گذاشتم در کونش .با عصبانيت گفت نفرستي تو يه وقت .ولي من حاليم نبود فقط فشار ميدادم و خيلي تنگ بود بعد از چند دقيقه فشار زياد بالاخره سرش رفت تو و يه داد بلند زد .ميخواستم بقيش رو بکنم تو که اين داداش کسکشش ايفون رو زد و سراسيمه رفتم دستشويي و اونم جمع و جور کرد .خودشو ومن هم تو دستشويي يه خودارضايي حسابي کردم که خيلي حال داد.بعد اون ديگه فرصتي نشده کاري کنيم ولي هميشه حسرت اينو ميخورم که چرا از شانس بد من اونروز پريود بود اخه واقعا واسه اون کوس تپلش برنامه ريز کرده بودم که ارضاش کنم .اميدوارم از اين داستان نيمه سکسي من لذت ببريد.

نوشته: ؟


👍 0
👎 0
37498 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

434657
2014-09-04 14:04:55 +0430 +0430
NA

یه وقت نزنی پارش کنی پسر به جلوش کاری نداشته باش اهش اون دامن کوتاتو میگیرهاااااااا

0 ❤️

434658
2014-09-04 14:12:40 +0430 +0430

ممنون
بازم بد نبود

0 ❤️

434659
2014-09-04 14:14:33 +0430 +0430
NA

به دختره گفتی دوستش داری تا باهاش سکس کنی؟ حتما بعدش ولش کنی. عجب نامردهایی پیدا می شن. خشک خشک هم داشته می فرستاده تو ک…ن دختره. خل ملنگ…

0 ❤️

434660
2014-09-04 16:43:08 +0430 +0430
NA

خخخخخ…همين فقط:||

0 ❤️

434661
2014-09-04 16:59:57 +0430 +0430

اخه یکی نبود بهت بگه کس کشه حروم اده داداشش چجوری تو خونه شما مدرسه میرفت ؟ اگه خونشون اون شهر بوده چرا اومدن خونه شما ؟اگرم نبوده زن عموت چجوری اومده؟
بعدشم کدوم دختر عمو پسر عمویی وقتی اونم دختره قراره تو خونه تنها باشه مانتو میپوشه؟
کیرم به دهنه خودتو دختر عموی جندت گمشو

0 ❤️

434663
2014-09-04 20:25:20 +0430 +0430
NA

کاش عقلتم مثله قدت رشد میکرد

0 ❤️

434664
2014-09-04 20:25:49 +0430 +0430
NA

با قد دو متریت دستت به کیرت میرسه،؟

0 ❤️

434665
2014-09-05 00:19:02 +0430 +0430
NA

برو همون هم خدا را شکر کن اخرین کوست بوده کسی بهت پا نمیده

0 ❤️

434666
2014-09-05 01:52:42 +0430 +0430
NA

بازم كس شرياتي كه همه اول داستان مينويسن. داستان واقعيه فحش نديد ميگما از هيكل تخميت بگذريم … كيرتو چجوري بين اون چربيا پيدا ميكني كه بخواي شقش كني… بفرض كه شق شد 10سانت بيشتره؟ چجوري ميخواي بكنيش تو؟
برو برس به كارت عامو

0 ❤️

434668
2014-09-05 02:25:53 +0430 +0430
NA

به قول امام داعش کوس خوارش
توهم کوس خوارت

0 ❤️

434669
2014-09-05 03:06:11 +0430 +0430
NA

ما وارثان درد مشترک لای پا
ما زیر پای گشت واجبی با سپاه
ما صیغه های زیر سن چند ساعته
راحته شل بگیر وگرنه درد داره ها
ما نامه های بی جواب خیس عمق چاه
ما تو حرم زنای محصنه با نسا
ما و حظ انگشت و ماتحت دیگران
ما و شوق مرگ با صدای آهنگران
ما روی مین و توی جین و پشت هفت سین
خاک بر سران با سواد شرم بر جبین
ما بهت خشتک شدن و درد پارگی
ما چشم بستن خفه شدن به سادگی

ببین چگونه درگیر مغز من
مرا ببوس از عشق حرف بزن
تو هم که هر دفه که مارو می بینی پریودی
تو هم که هر دفه که مارو می بینی پریودی
تو هم که هر دفه که مارو می بینی پریودی
تو هم که هر دفه که مارو می بینی پریودی

0 ❤️

434670
2014-09-05 04:30:25 +0430 +0430
NA

گوساله کسمغز اون پریود نبود

0 ❤️

434671
2014-09-05 04:32:22 +0430 +0430
NA

گوساله کصمغز اون پریود نبوده، تو جقت دیر شده که از شهوت تو بیداری این خواب و کصخوابارو دیدی

مرتیکه گوساله
خر مغناطیسی

0 ❤️

434672
2014-09-05 19:26:51 +0430 +0430
NA

کس مغز دختره 14 ساله بیاد سمتت و بزاره از کس بکنیش تو خواب دیدی اینارو لابد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها