خاطرات ویلا: مشکل کون داخل مانتو

1392/02/29

با ماشین داشتم می رفتم خونه که دو تا کون داخل مانتو توجه ام را جلب کردن ؛ خیلی عجله داشتم ، منتظرم بودن ولی برق تکون کون ها تو مانتو کیرم را بیدار کرد…خیلی راحت سوار شدن ؛ ولی دهنم جر خورد تا یکی شون راضی شد بیاد جلو بشینه که از قضا همونی بود که کون بزرگتری داشت …موبایلم را خاموش کردم …بعد از کلی خرید و پول نهار راضی شون کردم بریم ویلا …الهه که جلو نشسته بود رو کرد به طرف نیلوفر که عقب نشسته بود و گفت : پسر خوبی نترس ! گفتم : اصراری ندارم …نیلوفر تازه کار بود و می ترسید پیاده شد ، وقتی الهه خواست پیاده بشه التماسش کردم که نره و کلی کس وشعرگفتم تا راضی شد و به نیلوفر گفت : بابا این پسره داره خودش را می کشی ، یه کمی باش تو شهر دور می خورم و می آم ! …فهمیدم هوس کیر کرده…تو ویلا سریع بردمش تو اطاق خواب لخت شد و کیرم را با دست گرفت ، داغ شده بود قدش تا سر سینه ها می رسید مجبور شدم برای بوسیدنش کمی بلندش کنم …گفتم : تا حالا کار جدی کردی؟ فهمید چی میگم . گفت : راحت باش !.. فکر کردم پس پرده مرده یوخ!!!
سر پایی کیرم را کردم لا پاش و دستام را بردم پشت کونش و بلندش کردم ، لب هاش حالا مال من بودن آنقدر بوسیدمش که از حال رفت ؛ گفت : بیا و رفت روی رختخواب و پاهاش را باز کرد ، کس آشنای سبزه ای داشت ؛آشنا چون کس اینجوری زیاد دیده بودم ، سبزه و کوچک ،آماده برای خوردن ، دستم را کردم توکسش ، خیلی ملوس آهی کشید و چشم هاش را بست ، …کیرم را با فشار خواستم بکنم تو کسش تنگ بود … خیلی زود گشادشد و آب کسش تمام کیرم را خیس کرد معلوم بود به اوج لذت رفته آبش که به کیرم خورد شهوتم زیاد شد خیلی زود آبم امد کیرم را کشیدم بیرون و آبم را توکسش نریختم ، الهه از این کار خوشش آمد گفت : از چسبناکی بعدش خوشم نمی آد …ولی من هنوز پر از هوس بودم…
مقداری غذا و مشروب آوردم تا موقع ای که الهه از حمام آمد با هم بخوریم …مشروب نمی خورد به زور یک ته استکان خورد…شروع کردیم از خودمان گفتن البته بیشتر او می گفت ، دخترا خیلی زود صمیمی می شوند البته بین من و الهه تمام نقاط تاریک بدنی روشن شده بود ! …مقداری با کانال های ماهوره بازی کردم و مقداری شو دیدم ،…شو ها هم شهوت من را دوباره زنده کردن…الهه گفت : من دیگر باید برم…گفتم زوده…اصرار داشت که باید بره…گفتم : بریم تو رختخواب بعد برو. قبول کرد.
روی تخت خوابید ولای پاش را باز کرد ؛سرم را کردم لا پاش و کسش را گاز گرفتم جیغش در امد : هوی ی وحشی ! …خوشش اومد ، کسش را با زبان و لب خیس خیس کردم شاید ده دقیقه شد ، حسابی رفته بود تو حال ، …گفت : زود باش دیرم شد …کیرم را کردم تو کسش و فشار دادم ، اخ و اوخ می کرد منم تا زور داشتم فشارش می دادم و لباش را می بوسیدم ، بوسیدن لباش شهوتم را زیاد می کرد و من عجله ای برای ریختن آبم نداشتم ، الهه به اوج رسید و ارضاء شد …کیرم را بیرون کشیدم ودستش را گرفتم و پشت و روش کردم ، الهه دیگه حال نداشت ، بدون اینکه متوجه بشود از زیر تخت کرم را در آوردم و اول کیرم را چرب کردم ، متوجه شد ، گفت : می خوای چکار کنی ؟ جوابی ندادم ، انگشت کرم مالی شدم را کردم توسوراخ کونش ، گفت : باشه ولی آهسته ! سر کیف آمدم ، نیازی به خشونت نبود ، چند بار انگشتم را داخل کونش چرخوندم تا سوراخش باز شد حالا وقت کیر بود ، کیرم را اولش آهسته و بعد تند تر وارد کونش کردم ؛ الهه اخ اخ می کرد ؛ من پشتش بودم و آنطور که دلم می خواست کیرم داخل نمی رفت ، بلند شدم و الهه را به روی شکم خوابوندم و رفتم رو کمرش ، کونش قلمبه آمد بالا یاد ظهر افتادم که کونش تو مانتو سبز رنگ توجه کیرم را جلب کرد ، دوباره کیرم را کردم تو کونش ، جیغش در آمد ، گفت : چربش کن .!!!..بله الهه خانم سابقه کون دادن راداشت ، همونطوری که تو اوج لذت بودم گفتم : حرفه ای هستی آ ! گفت : تو فیلم دیدم . شاید هم راست می گفت.
کیرم را کشیدم بیرون و سوراخ کونش را نگاه کردم ، گشاد شده بود ، یک بالش کشیدم گذاشتم زیر شکمش کونش بازم بالا تر آمد مثل یک تپه هوس آلود وسبزه یک کم رو زانو رفتم و کیرم را کردم تو کونش بازم جیغ زد ، دیوانه شده بودم هر چقدر که فشار می دادم دلم باز می خواست فشار بدم ،تمام کیرم رفته بود داخل و فشار هیکلم را پشتش گذاشته بودم ؛ الهه همینطور جیغ می زد و بلاخره آبم آمد ، تمامش را ریختم تو کون الهه ،از این همه منی تعجب کردم ، تمام سوراخ کون سبزه اش پر شده بود از منی و داشت می ریخت رو ملافه ها …الهه بلند شد و یواش یواش با ملافه ها خودش را پاک کرد.و رفت دوباره دوش بگیرد…سر راه برگشتن روزکی مقدار لباس زیر براش گرفتم ، گفت : یادگاری نگه می دارم …

نوشته: gasemstu


👍 1
👎 0
96810 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

381797
2013-05-19 08:30:29 +0430 +0430
NA

چرا انقدر گیج نوشتی

0 ❤️

381798
2013-05-19 08:32:02 +0430 +0430
NA

کجاش قشنگ بود من نمیدونم

0 ❤️

381800
2013-05-19 08:39:24 +0430 +0430
NA

مراقب باش زیاد ولخرجی نکن.در کل بد نبود.معلومه حسابی حال کردی.
دنبال یه همزبون مهربون برا دوستی پایدار از شیراز.بابا مردیم از تنهایی

0 ❤️

381802
2013-05-19 08:59:05 +0430 +0430
NA

انشالله همیشه خوش باشی5

0 ❤️

381803
2013-05-19 12:09:45 +0430 +0430
NA

خیلی قشنگ سکسی بود .

0 ❤️

381805
2013-05-19 14:17:01 +0430 +0430
NA

من نمیدونم چرا هرپسری مینویسه که سکس میکنه، ولی جای تعجب داره که طرفش قبلا سکس داشته! میگه اوه تجربه داریا!!! اوه اوپنه!!! اوه… خود بیشعورت قبلا کجا تجربه داشتی؟ اون دختره هم همون دوروبرا بود. بیزحمت برو بادیوار سکس کن ازین به بعد تا خانوما دیگه باتجربه نشن!!

0 ❤️

381807
2013-05-19 22:35:16 +0430 +0430
NA

به نظرت تو سکس اینجوری لذتی هست؟
چرا همتون سکس رو برا رفع شهوت و ارضا میخاین؟ چرا همه فقط دنبال رفع جنبه غریزی نیازشون هستن؟
بنظرت یه همچین سکسی لذت داره؟

یکم انسانیت، عشق، حس تعلق و پایبندی به اصول بد نیست

0 ❤️

381808
2013-05-19 22:49:53 +0430 +0430
NA

بزنگ زنگو صابر خان وارد میشود

0 ❤️

381811
2013-05-20 01:45:34 +0430 +0430
NA

مرسی
همونطوری توصیف کرده بودی که من دوس دارم
فانتزیامون مث همه

0 ❤️

381812
2013-05-20 03:17:42 +0430 +0430
NA

سلام
اولین باره که مزمون داستانش بد نبود . نوش جونت
خوش باشی پسر گلم
(بکن تا دنیا برات بسازه)

0 ❤️

381813
2013-05-26 02:12:07 +0430 +0430

جنده‌گانی بود، ننویس . . . . . . . . . . .
آخه کله کیری یه جنده بلند کردی و کردی، اومدی اینجا تعریف میکنی که چی بشه؟ ننویس آقا ننویس.

0 ❤️