سلام اسم من ارمان پسري بلند قد هستم وزن من 87 است. چشم و ابروي قشنكي دارم داستاني كه براتون تعريف ميكنم كاملا واقعيه.من دو تا خاله به نام هاي راحله و مائده دارم . راحله 47 سال سنش كه هنوز ازدواج نكرده . يه هيكل سكسي داره سينه هاي بزرك و سفيدكه واقعا جون ميده واسه خوردن يه شب كه با پسرداييم كه 4 سال از من بزركتر بود و با موتوراون رفتيم خونه پدربزرك كه در روستا بود ظهر رسيديم خو نه شون كه شب بعد از شام پسر داييم كه از قبل خواهرش خونه پدربزرك بو د با همديكه رفتند شهرمون كه يه 25 دقيقه تا روستامون فاصله داشت البته با موتور من. تو خونه دراز كشيده بودم كه يهو خاله رو ديدم دكمه بلوزش باز شده بود ويكي از بستوناي اون كه از داخل سوتينش از بزرگي قلمبه كرده بود رو ديدم. چقدر سفيد بود داشتم تو كف ميمردم و هي اونو ديد ميزدم خودش متوجه نبود و الا كه خودش خيلي مذهبي ميگرفت دكمه رو ميبست ولي اين بيشتر باعث ميشد در اون زمان كه من 19ساله بودم حشري تر بشم. پدربزركم خواب بود ,بالاخره وقت خواب رسيد من هم رديف پدر بزركم خوابيدم واون بافاصله از باهاي من طوري خوابيد كه يه حالت عمود داشت و من كه بيش اون به عنوان ادم بد خوابي معروف بودم ازاين مو ضوع سوء استفاده كردم و1ساعت كه كذشت درحالي كه بيدار بودم خودم يه كم مايل كردم و بايين رفتم و باهامو كذاشتم رو بستوناي خالم اون يه بستون خاله كه قلمبه كرده بود بيرون در اثر تماس با اون لذت بيشتري ميبردم واز ترس بيدار شدن اون از ترس زياد به خود ميلرزيدم كه يه دفعه تكون خورد و جرخيد من از شدت ترس خيس عرق شده بودم تاصبح بيدار بودم و تانزديكاي صبح خواب نرفتم حدود ساعت 10بود كه بعداز خداحافظي رفتم شهرمون و نبود كسي در خونه مون باعث اين شد كه تااومدن خانواده من چند باري جلق بزنم كه جلق اول از شدت ديد زدن خاله و لمس كردن بدن اون خيلي حال داد و در حمام بود و جلق هاي بعدي رو جلوي TVانجام دادم از شدت كمر درد جيغ ميزدم و تاالان كه اين داستانو مينويسم مواردي شبيه مورد بالا با تغييراتي كم و زياد بيش اومده و چند باري هم در اثر خوابيدن و بالارفتن بلوزش شكمش رو ديد زدم و فعلأ تو كفشم و ديدش ميزنم. آشغال رو يك بار هم باشلوار نديدم و هميشه دامن ميبوشه اين موضوع بيشتر من رو عقده اي ميكنه كه اكر يك زمان بكنمش اكر جه در سن 80سالكي پارش ميكنم از ديد زدن من هم خبر داره و چند باري منو در حال ديد زدن ديده درضمن بلم هم هست و اين خيلي عاليه(بالاخره ميكنمش قول ميدم)بريم سروقت اون يكي خاله(خاله مائده)كه ازدواج كرده بجه هم داره هيكل100%سكسي ببينيش ابت مياد دمش كرم برخلاف اون اشغال كس ورم كرده اكثر اوقات با تاب وشلوار ميبينمش هرچند خيلي خيلي كم خونشون ميرم برخلاف ميل خودم كه دوست دارم روز وشب اونجا باشم دليل هاي خيلي كيري واحمقانه باعث اين عدم رفت و امد شده .خاله مائده فكر ميكنم به خاطر كمبودهايي كه شوهرش براش ميذاره خيلي دوست داره باكسي حال كنه ونميخواد با غريبه اين كارو كنه اينو به خاطر رفتاري كه ازش ديدم ميكم مثلأ دوست داره شب كنار من و ديكر بجه هاي آشنا بخوابه واكثر اوقات مياد كنار من ميشينه و خودشو به من ميجسبونه .اون مواقع كمي كه خاله مائده رو ميبينم خونه پدر بزركم,ولي من خيلي جرأت نميكنم بهش نزديك بشم به خاطر اون يكي خاله اشغالم,شب وقتي ميخواهيم بخوابيم تو اتاق كلي جاهست ميكه ارمان تو برو تو اون يكي اتاق بخواب بالاخره اين خاله اشغال ما خودش كه نميده مانع دادن اون يكي خاله هم شده كه اكر به اين شدت نسبت به او عقده اي نشده بودم كه بارش كنم و اه وناله كردن هاشو ببينم ازو ميكردم هر جه زودتر بميره كه بو دنش هيج ارزشي نداره.(از يه جيز خيلي ناراحتم و اون اينه كه كير خيلي كلفتي ندارم كه موقع كردنش در هر زماني آتيشش بدم).بالاخره هر دوشونو ميكنم ولي اون اشغال رو طوري ميكنم ,جنان بلايي سرش ميارم كه تااخر عمرش تو بيمارستان باشه و ارزوي مرك خودشو بكنه.(يه لوله به بزر كي لوله 5 ميكنم تو كونش. بالاخره ميكنمش وعكس كس و كونشو در حالت جر خورده براتون ميفرستم و منتظر نوشتن داستان كردنش باشيد.
نوشته: آرمان
اعصاب نداريا
معلومه بدتوكفييييي خودتم اشاره كردي ولي اگه بت پاميدادن انقدرحرص نميخوردي،بروجلقتوبزن ثوابشم بيشتره
برو جلق بزن یه خاله ی مذهبی داری اونم می خوای بکنی.
این داستانت چقدر غلط املایی داشت حداقل یه بار خودت می خوندیش
بلد نیستی بسپارشون دست من چنان میکنم که تو یاد بگیری؟
اين داستان منو به ياد يه مطلبي انداخت فكر كنم اين بابا با خاله اش مشكل خانوادگي داره فقط ميخواد از عقده هاي درونيش بگه از اينها كه بگذريم يه پيشنهاد به نويسنده داستان دارم اونم اينه كه يه فارسي ساز روي كامپيوترش نصب كنه ملت چه گناهي كردن كه بايد اين داستانها را بخونند اين داستان بايد ترجمه بشه دهن آدم سرويس ميشه نميشه اين داستان خوند … چي داستان ميخوني بدم پدر پدر پدر پدرسوخته ات را دربيارن پدرسوخته پدر سوخته به خاله همايوني توهين ميكني پدرسوخته ميگم ببرنت 100 سال حبس تا پدر پدر پدرسوخته ات را در بياورند پدر سوخته… <):) ~X( ~X( ~X( ~X(
واقعا برات متاسفم که تو کف خاله هات هستی و داستانتو نمیخونم
کس میخ اینجا سایت سکسیه یعنی باید داستان سکستو بنویسی نه اینکه بیای از ارزوهات واسه مابگی جقی.
در ضمن این موضوع سکس با 2تا خاله رو یه کسمخ دیگه قبل از تو نوشته بود.
ایندفه خواستی داستان بنویسی قبلش ببر دارالترجمه بعد بیار بذار توسایت…
ودر اخر اشغال خودتی کله کیری… =))
ميدونم يه شبى از همين شبا وقتى خوابى به آرزوت ميرسى I)
akhe bi namoos dastan nakhoonde foshet midam …to kafe khale hati …kos kesh khob aldang farda age yeki bere to kare zanet chikaresh mikoni …hamoon 777 ravesh haghete
باز هم با نظر ساینا جون موافقم و تو 15 سالته و وزنت 70 است خپل جلقی
شماره خاله هات رو به من بده
من واست جورشون میکنم بعد بکنشون داستانشو بگو…
خیلی با حال بود کلی خندیدم :)) ,ولی اگه نکنیش چی؟
انقدر تابلو کردی که خاله قصدتو فهمیده.
ای کیر خر تو این نوشته داستان نگو کسشعر هر کی هرچی عقده داره بیاد بنویسه خیلی کیری شده اوضاع داستان هر کسشعری رو به جای داستان قالب میزنن این دیگه شاهکارشون بود حداقل تو بقیه حرف از کردن و اینا میزنن تو این کسشعر مطلق نوشتن کون نشسته برا زن 50 ساله تیز کردی برو فعلا کون بده تا بعد
از 24 تا از دوستان تا جائی که جا داشتی خوردی
بمـــــــیر …
برو بمیر بد بخت کس ندیده حتما خاله بزرگت جنده هست بد بخت. ازدواج نمیکنه چون نمیخواد کسی تو فامیلتون بفهمه جنده هست کیرم تو مغزت اوسگول چاقال عمه ننه میگه خالم پلمه کیر تو مغزت خیلی خری
salam man daram va to kafam lotfi bekon yeki roo moarefikon.
:B
آرزو بر کوچولوها عیب نیست
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =))
خدمت شراره شرور هم که فرمودند
من همين الان عضو شدم شاشيدم به همتون بدبختها
باید بگم تا کوس و کونت یکی نشده بهتره خفه شی وگرنه قشنگ میکوننت
جنده خانوم
بچها 1 جنده دیگه به جندهای سایت اضافه شد
هووووووووووووووووووووورررررررررررراااااااااااااااااااااااااا =))
کیر شوهر خالت تو کونت جمش کن این چرت یرتا رو .جلقو .هیچ کدوم از چاغالوها کیر ندارن
این داستان ادمه دارد…
در آینده ای نزدیک میبینیم…
که اون شوهر خالت تا دسته بریده کونت
اون خاله مذهبی هم دو تا آخوند میاره
کونتو پاره میکنن
=)) =)) =))
خيلي خيلي خيلي عالي/مثل يه كون باقالي
قنبلتو هوا كن/از ته دل آه بكش بگو چه كيري داري
آ!!اين به كنار خودت فهميدي چه كسي گفتي
همه داستان نويسا قدشون 190 و وزنشون 85 اخه كوني اچرا اينقدر اصرار داري هيكل جقي تو به رخ بكشي
نكنه كونت ميخاره؟ كلش ايراد بود در كل!!!
داستان منو بخونید
من تو کف جنیفر لوپزم
اگه انقلاب شد و اومد ایران و منو دید و پسندید و مکان داشتم و به من راه داد و من کردمش حتما داستانشو براتون مینویسم
تازه عکسم میگیرم ازش
فعلا جق میزنم
تابعد
همین
نوشته الف
کیف کردین؟
کیر تو کون خیالبافت
ریدم تو اون هیکل چاقاله نحست .
بعدا عکس کون پارتو واسمون بفرست که از زور حرصت لوله 5 رو کردی تو کون خودت. داستان کردنت رو بذار واسه جلق زدنهای بعدیت
ضمنا جای تیز کردن واسه خاله بیچاره ات برو املا یاد بگیر هر سال تک ماده نزنی جقله
manm to kafe zan amomam ye roz toham mikoni manam mikonam motmaen bash ;) ;) ;)
manm to kafe zan amomam ye roz toham mikoni manam mikonam motmaen bash;)
تو كه نكردى داستان ننويس بزار باسه موقعى كه كرديش