سکس با راننده سرویس

1395/07/21

درود به همه دوستان عزیز بعضی خاطرات هستند که باورشون سخته ولی به هر حال اتفاق افتادن… حکایت من و سکسم با مرجان هم همین است!! یعنی یه خورده باورش سخته ولی شما به بزرگی خودتون باور کنید!!!
پسرم کلاس پنجم ابتدایی درس میخونه، روز اول مدارس، سرویس که اومد، دیدم خانمم داره حسابی غر میزنه و سر و صدا میکنه! رفتم دم در، گفت که شرکت سرویس دهنده مدارس، راننده قبلی رو که معرفی کرده و یه مرد جا افتاده بوده رو بدون اطلاع عوض کرده و یه راننده جدید خانم فرستاده و خلاصه شاکی بود! راننده از همون پنجره ماشین داشت میگفت که خانم بذار من یه هفته بیام، اگر راضی نبودید، قسم میخورم که خودم دیگه نیام و سرویس رو زمین بذارم!! من هم گفتم که خانم کوتاه بیا و گناه داره و… خلاصه راضیش کردم که فعلاً قبول کنه… خانمم با کلی نارضایتی سوار ماشین خودمون شد و رفت سر کار… بهم گفت که محمد وای بحالت اگه برا پسرمون اتفاقی بیفته!! وقتی رفت، به خانم راننده گفتم که جان مادرت کار دستمون ندی وگرنه خانمم دوتاییمون رو به سیخ میکشه!! زد زیر خنده و گفت که نگران نباش!! مثل همه راننده‌های قبلی، شماره موبایل خانم رو گرفتم و بهش تک زدم تا اگر زودتر تعطیل شدن یا خبری بود، بهم خبر بده، از الآن هم بگم که مطلقاً به فکر سکس و رابطه و این چیزها نبودم!! راننده سرویس یه خانم حدوداً سی ساله بود که قیافه خیلی خیلی نازی داشت ولی تو صندلی ماشین، هیکلش معلوم نبود، در ضمن لباس فرم مخصوص شرکت تنش بود و فقط مقنعه رو تا جایی که میتونست، عقب داده بود و موهاشو هم فکل زده بود!!
یه مدتی گذشت و چند بار با هم تماس داشتیم ولی کاملاً مرتبط با سرویس و نه چیزی دیگر!!! طرف تو واتساپ و تلگرام هم بود و یه بار که داشتم مخاطبین رو چک میکردم، بهش رسیدم، خلاصه کنم که بهش تو تلگرام پیام دادم ولی یه پیام درباره وضعیت سرویس مدارس و این چرت و پرتها!! بهم جواب داد و خلاصه پیام دادن شروع شد همانطور که خودتون استاد هستید و دیگه نیازی به توضیح نیست!! ازش اسمش رو پرسیدم که گفت مرجان هستم… من هم که گفتم محمد هستم و مغازه دار… خانمم هم شاغل و یه پسر که هر روز میبینی!! خلاصه کنم، خانم طلاق گرفته بود و از هفت دولت آزاد!!! دیگه کمر به کردنش گرفتم!! راستش فکر میکردم که روند جور کردنش خیلی طول بکشه و حالا که آذر ماه هستیم، احتمالاً تا عید باید صبر کنم!! ولی خداییش رو میگم که خیلی خیلی زودتر قسمت شد و توی دی ماه رو کار رفتیم!! چطوری هم اینکه، یه مدت بعد از روابط پیامی!! یه روز تو مغازه بودم که زنگ زد، اوایل دی بود و گفت همین الآن به شصت هزار تومان پول احتیاج داره و میتونم براش بفرستم!! خیلی رک و پوست کنده بهش گفتم که برات میفرستم ولی خرج داره!! خندید و گفت که باشه بابا، سودش رو میدم که من پر رو کرده بهش گفتم، مرجان جان!! عزیز دلم، سودش رو باید حضوری حساب کنی!! در ضمن اگه حضوری بهم سود بدی، از اصلش میگذرم!! با یه لحن عشوه گری و طنازی گفت که در خدمتم!! پول رو فرستادم و فهمیدم طرف توی کار هست!! شرمنده که اینقدر طولانی شد! بالاخره توی پیامها شروع به صحبت از سکس و این چیزها کردیم و اون هم گفت که من آماده هستم، بهش گفتم که خودت که میبینی، هر روز صبح، پسر و خانمم میرن بیرون، من هم یه دو ساعت بعد میرم مغازه، همین فردا صبح بعد از سرویس بیا!! گفت که شرمنده، این هفته نمیشه!! هفته بعد در خدمتم! بله دوستان، مثل همیشه، این یک هفته اونقدر یواش گذشت که خودم گاییده شدم!!! هفته بعد روز دوشنبه رو قرار گذاشتیم که صبح بلند شدم و کلی تاخیری زدم و لحظه شماری تا بالاخره نزدیک ساعت هشت، زنگ زد و گفت پشت در هستم. آیفون رو زدم و وارد شد!! اومد داخل و خیلی راحت و عادی، مانتو و مقنعه رو در آورد و برای اولین بار خارج از ماشین دیدمش!! یه هیکل عالی ولی متأسفانه قد کوتاه!! البته برای من که خودم هم قدی معمولی داشتم و مثل باقی مردان متاهل یه شکم فربه و کم شدن موهام!!! همین هم غنیمت بود!! خیلی خیلی بی تعارف گفت که به جز اون شصت تومن، باید پنجاه تومن دیگه هم بهش بدم که گفتم بلند شو برو!! خودم رو ناراحت نشون دادم و گفتم بفرما بفرما بیرون!! گفت اوووووووووی چته؟!؟!؟! چقدر خسیسی!!! باشه، اصلاً هر چقدر دلت خواست بده!!! تو که قبلاً بیعانه خوبی دادی!! گفتم مرجان من بیست تومن دیگه بهت میدم!! اگه قبوله، زود باش که وقت کمه و من تا حالا همیشه سر وقت، مغازه رو باز کردم، نمیخام تابلو بازی در بیارم!! گفت کجا بریم؟؟ گفتم بریم تو اتاق سر تخت… رفتیم رو تخت و شروع کردیم به لب گرفتن. نمیدونم چه حکمتی است که لب جدید یه مزه جدید و خیلی عالی داره!!! حتماً اساتید قبول دارن که تنوع یه چیز دیگست! یه طوری لب و لوچه همو میخوردیم که احساس کردم الآن زبونم کنده میشه!! لباش گرم و خوشمزه بود و برعکس چند تا سکسی که قبلاً با زنهایی دیگه داشتم و خیلی تمایل به لب و لب بازی نداشتن، مرجان طوری لب بازی میکرد که انگار فقط لب داره و از لب ارضاء میشه!!! همینطور که تو لب بودیم، لباسهای همدیگر رو بیرون کشیدیم و حالا فقط شورت پامون بود! برعکس صورت و بدن و رونهای تپلش، اصلاً شکم نداشت!! میگفت که ورزش میکنه! راست و دروغش با خودش!!! جالب اینجاست که توی این مدت که دیده بودمش، همیشه موهاشو یه رنگ میکرد! این دفعه موهاشو، شرابی کرده بود ولی راستش خیلی بهش نمیومد! خوابیدم روش و شروع به خوردن سینه‌هاش کردم، سایز هفتاد و پنجی بودن، شل نبودن ولی خیلی سیخ و سفت هم نبودند!! نمیدونم از راست یا دروغ، شروع به آه و ناله بلند کرده بود!! گفتمش چه خبرته؟؟!!! درسته خونه ویلایی هست ولی همسایه داریم و تو فصل سرما هم بخاطر سکوت بیشتر، صدات میره بیرون!! جالبه که گفت، گور بابای همسایه!! محمد تو رو خدا شروع کن که مدتیه سکس نداشتم!! البته بعدها که بیشتر باهاش آشنا شدم، فهمیدم فیلمش بوده!!! رفتم سراغ شکمش و لیس زدنش که خط بخیه سزارینی که داشت تو ذوقم زد!! دکتر کوس کش!! با بخیه درشت براش بسته بود!! رسیدم به شورتش و کشیدم پایین، دوستانی که زن تپل و تو پر کردن میدونند که کوس این زنها چطوره!! چاق و گوشتی… گفت برام بلیس که گفتم برو کونده!! من برا زنم لیس نزدم حالا برا تو بزنم!! یه کم اصرار کرد که راضی شدم قسمت بالای کوسش رو لیس بزنم ولی اصلاً سمت خود کوسش نرفتم! گفت تو هم در بیار! شورتم رو درآوردم و وقتی کیر نیم خوابیده رو دید، حسابی شاکی شد که وای چقدر تاخیری زدی که هنوز بلند نشده!! گفتم که خودت باید زحمتش رو بکشی!! سریع رفتم بالا و کیرم رو دم دهنش گذاشتم، گفت تو که برام لیس نزدی!! حالا منم برات ساک نمیزنم!! گذاشتمش رو لباش و گفتم باشه، مثل اینکه بقیه پولت رو نمیخای؟!؟! در ضمن اگه همکاری نکنی به خانمم میگم که راننده باید عوض بشه و کارت درمیاد!! گفت شوخی کردم بچه ننه!!! و گذاشت تو دهنش و شروع به ساک زدن کرد!! یه کم که کیرم بلند شد، گفتم بسه!! دیرم میشه!!! گفت که عجب رویی داری!! من باید غر بزنم و عجله کنم، برعکس شده!! کشیدم پایین و با کوسش میزون کردم و با یه حرکت رفتم تا تهش!! یه آخ بلند بلند کشید و گفت وحشی یواش!! درد داره!! گفتم الآن خوب میشه! چون قدش کوتاه بود، سینه ام میفتاد جلوی صورتش که مجبور شدم خودم رو کج کنم و همزمان با تلمبه زدن، ازش لب بگیرم، همین باعث میشد که حالت کیرم تو کوسش فشار بیشتری وارد کنه و طاهره هم چشاش رو با یه حالت خماری، نیمه باز گذاشته بود و آه و ناله میکرد!! با اینکه دیماه بود ولی دوتایی به عرق افتاده بودیم و بدنمون لیز شده بود که حال بیشتری میداد… انصافاً کوسش گرم و نرم و چرب بود!! راستی یادم رفت بگم که چون ما توی یه شهر حاشیه هستیم و شهر بزرگی نیست، یه جورایی ترسی از مریضی ندارم و برای همین کاندوم استفاده نمیکنم!! چون الآن بعضی دوستان میگن که چطوری بی کاندوم کردی و… این رو گفتم! راستش اصلاً از سکس با کاندوم متنفرم و فقط یکبار استفاده کردم که فهمیدم خوشم نمیاد!! از مرجان دور نشیم!! داشتم تلمبه میزدم و لب بازی میکردیم و همزمان هم از آب کوسش استفاده کردم و انگشتم رو خیس کردم و آروم دادم سمت کونش… تا انگشتم به سوراخ کونش رسید، یکدفعه خودش رو تا حد ممکن جمع کرد و گفت محمد، اصلاً دست به کونم نزنی!! گفتم نترس فقط میمالم!! چشاش باز باز شده بود و معلوم بود خیلی ترسیده!! با انگشتم شروع به مالوندن سوراخ کونش کردم ولی وارد نشدم!! گفتم چرا اینقدر ترسیدی؟؟؟!! همینطور که داشت زیرم کوس میداد و میخواست جواب نده!! تهدیدش کردم که اگه جواب ندی، انگشتم رو وارد میکنم! و انگشتم دقیق دم سوراخش بود و از ترس تهدیدم، زبون باز کرد که بله، شوهرش مرتب از کون کرده بودش و به همین دلیل شقاق مقعدی گرفته و مجبور به عمل جراحی شده!! میگفت دکتر بهش گفته که اصلاً نباید از پشت نزدیکی کنه وگرنه عمل بزرگتری باید انجام بده!! راستش نمیدونم راست میگفت یا نه ولی از خیر کونش گذشتم!!! گفتم برگرد و رو شکم خوابوندمش و یه بالشت زیر شکمش گذاشتم، بی نهایت از این حالت سکس خوشم میاد و بهترین حالت سکس رو همین حالت میدونم… نمای کوس قلمبه شدش از پشت عالی بود!! کیرم رو میزون کوسش کردم و فشار دادم داخل، برای زنهای تپل، این حالت سکس سخته ولی زنهای لاغر، مثل آب خوردن هم تو این حالت، کیر رو میخورن!! مرجان هم بخاطر تپلی رونها و کونش، با زحمت، کیرم رو داخل کشید!! حالا دیگه سر و صدای واقعیش دراومده بود!! هر چقدر اون تو این حالت اذیت بود، من لذت بیشتری میبردم!! صدای شلپ و شلوپ کوس و کونش دراومده بود و منو مست میکرد!!! مرجان هر جا هستی، حلالت باشه عزیزم!!! التماس میکرد که تمومش کنم یا حالت عوض کنیم، ولی کو گوش شنوا!!! آخ که چه حالی میده از پشت توی کوس زدن!! بخاطر تاخیری، اصلاً خبری از آبم نبود!! دیگه به گوه خوردن افتاده بود که دلم سوخت و گفتم بلند شه!! خواست بچرخه که نذاشتم و گفتم به قول بچه‌های شهوانی، داگی استایل شو! بحالت چهار دست و پا، شروع به زدن تو کوسش کردم!! حالا دیگه سوراخ کونش کاملاً معلوم بود و یه جورایی معلوم بود که قبلاً کونش پوکیده!! با دیدن کونش، حس سکس از کون، از سرم افتاد!! ولی خداییش، کوسش همه رقمه، جور بقیه بدنش رو میکشید!! واقعاً کوسش عالی عالی بود… گفت دیگه خسته شدم!! دوباره روی کمر خوابید و پاهاش رو تا حد ممکن بالا داد. گفت چقدر دیگه طول میکشه؟؟ گفتم مگه تو ارضاء شدی؟؟ راست یا دروغ گفت دوبار!!! گفتم خوش بحالت!! پس برو برای سومی!! دوباره شروع به تلمبه زدن کردم و همزمان هم لب میگرفتم!! بی حس شده بود و همکاری نمیکرد، گفتم مرجان اگر میخای تموم بشه، باید همکاری کنی!! گفت باشه، چیکار کنم؟؟ گفتم من رو از لب و دهن باید تحریک کنی تا آبم بیاد وگرنه خبری نیست!! بدون هیچ حرفی، مثل اینکه جون دوباره گرفته باشه، بهتر از اول شروع به خوردن لب و زبون و دهنم کرد!! باور کنید طوری داشت میخورد، احساس کردم الآن جونم از دهنم بیرون میزنه!!! گرمی و حالت چرب کوسش و لب و لوچه خوری عالی طاهره، دیگه نذاشت بیشتر طاقت بیارم و آبم شروع به خارج شدن بکنه! ریتم سریع کمرم و وحشیانه خوردن لب و زبونش باعث شد که آبم بیاد، اصلاً حتی یک لحظه هم فرصت نشد تا ازش بپرسم که آبم رو کجا خالی کنم!!! یکدفعه با یه فریاد از ته دل تا بیخ بهش چسبیدم و آبم با فشار شروع به ریختن کرد!! برای اولین بار متوجه ارضاء شدن مرجان از روی نبض کوسش و حالت چهرش شدم!! بی حال افتادم روش و اون هم همینطور بی حال، هیچ حرفی نمیزدیم!! لحظاتی بعد با تکون خوردن مرجان که دستش رو کشیده بود تا شورتش رو بیاره، از روش بلند شدم! شروع به پوشیدن لباس کرد که من موقع پوشیدن لباس هم باهاش ور میرفتم و بازی میکردم و لب میگرفتم و… از حرکاتش که کاملاً بی میل شده بود، متوجه شدم که مرجان هم به اوج لذت جنسی رسیده است و خودم هم لباس پوشیده و بهش سی تومن دادم که بدون شمردن گذاشت تو کیفش!! ازش عذرخواهی کردم که اگه موقع سکس تند رفتار کردم که با لبخندی گفت، نه مشکلی نیست و خوب بوده!! با نگاهی به ساعت متوجه شدم که بالاخره امروز دیرتر به مغازه میرسم!! همیشه ساعت نه صبح، مغازه رو باز میکردم ولی حالا ساعت نه و ربع بود، یعنی یک ساعت و ربع تو تخت با مرجان بودم!! البته همش کردن نبود و مقداری هم مقدمات کار بودند!! اون سال، شاید پنج باری با مرجان سکس کردم که واقعاً عالی بودند… امیدوارم از ماجرای من خوشتون اومده باشه…
موفق باشید.

نوشته: محمد


👍 7
👎 7
90361 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

560235
2016-10-12 22:06:07 +0330 +0330

بالاخره مرجان یا طاهره؟؟تکلیفتو با خودت روشن کن مرتیکه کچل شیکم گنده…خخخخ

1 ❤️

560238
2016-10-12 22:11:15 +0330 +0330

کس گفتی ای کس گفتی درررری
مثل ی کسکش گفتی درررری
خوب کچل .چهار بار سوتی دادی
اینقد الزایمری که ی سطر نوشتی کس طاهره.
باز پایینش نوشتی کس چرب مرجان
ما دوجنسه شنیده بودیم والا دو اسمه نه.
پس کس گفتی.
احتمالا طاهره زنت هست.که چاق و بوگندو و دارای ی خط سزارین هست.
و مرجان زن همسایه .که هر وقت بیرون میری.محل سگت هم نمیذاره.و به کله کچلت میخنده.
تو هم تو نوشتن داستانت دچار اسهال خونی شدی.و عن و گوزت قاطی شد .اسم دو تاشونو اوردی.
پس کیرم تو کله کچلت

2 ❤️

560251
2016-10-12 23:23:03 +0330 +0330

باز یه مرد خائن حماسه آفرید…

0 ❤️

560254
2016-10-12 23:45:55 +0330 +0330
NA

كچل شكم گنده كيري دروغگو جقي

1 ❤️

560259
2016-10-13 02:47:24 +0330 +0330

مرجان
نه

طاهره یا نازی، هستی، سوسن، آیدا، ستایش
اینان اسم چندتا خانومه گفتم بعد رو اینها تمرکز کن ملجوق

1 ❤️

560263
2016-10-13 04:54:30 +0330 +0330
NA

4 چرخ ماشین سرویس تو کس زن دروغگو

0 ❤️

560276
2016-10-13 06:24:09 +0330 +0330

بکن عیزم.نوش جونت.علت ناراحتی زنتم این بوده ک اونم ب راننده سرویس قبلیه میداده.احتمالا کیر خوبی داشته.اونام قرارشون بعد ساعت نه بوده که تو تو مغازت بودی.

3 ❤️

560281
2016-10-13 08:03:05 +0330 +0330

همش دروغ یجا اسمش مرجان یجا طاهره

0 ❤️

560288
2016-10-13 09:52:32 +0330 +0330

ارزش خوندن نداشت.چقدر هم اعتماد به نفس داره کچل!!!یعنی اگه سرویس بچه تو نبود این مرجان خانوم میمرد ازگشنگی؟؟؟عجب!!!

0 ❤️

560294
2016-10-13 10:38:23 +0330 +0330

راست یا دروغ کیرم تو کله کچلت

0 ❤️

560296
2016-10-13 10:49:07 +0330 +0330

خیلی طولانی یه حوصلم سر رفت

0 ❤️

560297
2016-10-13 10:53:09 +0330 +0330

Ye mame 85 biyad kholasash bem bege

0 ❤️

560322
2016-10-13 14:41:53 +0330 +0330

احسنت فوش خوری خوبی داری کیرم فرق سرت و خایه هام هم تو دماغت و در نهایت میرینم دهنت

0 ❤️

560328
2016-10-13 16:08:12 +0330 +0330

خدا شفاتون بده داستان نویسای جقی عزیز.
اگه تو کفشی خو بهش بگو باو تا اونم بتونه دسته کیفشو تو کونت کنه و از این توهم بیای بیرون.
سیکتیر!

0 ❤️

560333
2016-10-13 16:50:11 +0330 +0330

خیلی هم تخمی نبود.قابل باور هم بود.ولی متاسفانه توی این سایت باید داستان گی بنویسی تا ازت تعریف کنن.کچل و شکم گنده خخخخخخخ.بدبخت زنت

0 ❤️

560338
2016-10-13 17:12:59 +0330 +0330

بنظرم واقعی میومد بدک نبود ولی من نفهمیدم طاهره بود یا مرجان

0 ❤️

560342
2016-10-13 17:21:38 +0330 +0330

کیر بیک ایمانوردی توکونت بامرجان وطاهره نوشتنت

0 ❤️

560356
2016-10-13 19:29:09 +0330 +0330

چه داستان مسخره‌اي / انگار راننده سرويسه جنده خيابوني بوده! يا شايدم اونجا ايران نبوده! يا شايدم اين 6 - 7 ماهي که ايران نبودم اينجا انقدر عوض شده ? (hypnotized)

0 ❤️

560362
2016-10-13 20:17:38 +0330 +0330
NA

کس سفتی کون مغز جغی خیلی دلت میخواد کس بکنی برات عقده شده

0 ❤️

560397
2016-10-13 22:45:49 +0330 +0330

““ﻭ ﻃﺎﻫﺮﻩ ﻫﻢ ﭼﺸﺎﺵ ﺭﻭ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻤﺎﺭﯼ، ﻧﯿﻤﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ””
الان نفهمیدم طاهره کی بود؟؟؟
پس مرجان کی بود؟؟؟یکی بهم بگه اینجا چه خبره!
مرجان طاهره رو گایید یا طاهره مرجانو؟؟؟اصلا کی این نوسنده داستانو گایید؟؟؟
دوستان توروخدا ازاین شوخیا بامن نکنید…

0 ❤️

560408
2016-10-13 23:28:17 +0330 +0330
NA

parmis nane jendato gaeedam khar kose harom zade sharj dozd enghad nane kharabi k az melat sharj midozdi kire har chi khare rafte to kose nanat madar jende ye haromzade pedar konie madar kosde hala boro to camenta sheklak bezar in sheklaka bere to kose nane kir dozdet kos nane hamejam nazar mide bia ab kireto bedozd boro madar koni

0 ❤️

560413
2016-10-13 23:34:03 +0330 +0330

توی شکم گنده کچل که خوب کس میکنی ببین زنت چطور داره به مردم کس میده کاری به راست و دروغش ندارم میخوام هرکس که این داستان رو میخونه بدونه اقا جان هرچقدر با دخترا مردم بخوابین چه بعد ازدواج چه قبل ازدواج به همون مقدار زناتون هم میرن میدن مراقب باشین

0 ❤️

560428
2016-10-14 01:00:24 +0330 +0330

کیر دهن مردی رو تختی ک زنش میخوابه زن بیاره

0 ❤️

560431
2016-10-14 01:57:13 +0330 +0330

طاهره؟
کونی مجبوری دروغ بگی اسم طرف مرجان بود

0 ❤️

560466
2016-10-14 08:28:23 +0330 +0330
NA

طاهره چه حالي ميكرد (clap)
مرجانم ك مي گفت زود باش (dash)

0 ❤️

560468
2016-10-14 08:50:40 +0330 +0330

بااجازه اساتيد
دوست عزيز جقي:
داستانت جندتا اشكال داشت…اولا جه ربطي داره خانمت به زن بودن راننده اشكال بكيره…مكه اينكه زنت باراننده قبلي سروسري داشته باشه…دوما طاهره يا مرجان تكليف خودتو روشن كن
سوما…كفتمش جه خبرته؟؟!!!كيرم تو ادبياتت عارف كوني ملجوق اليه.
جهارما…كدوم كسخلي بخاطر20تومن سر كس جونه ميزنه…ودر آخر جاداره بخاطر نوشتن تخيلات كيريت ازت تشكر كنم. ? (erection)

0 ❤️

560498
2016-10-14 11:52:09 +0330 +0330

خیلی چرت بود تخیلات توهمات

0 ❤️

560512
2016-10-14 14:13:40 +0330 +0330

آیس میزنی تو ،صد در صد مطمئنم اینو …
مرتیکه جاسیگاری (erection)

0 ❤️

560555
2016-10-14 21:20:39 +0330 +0330
NA

گفتم باشه، مثل اینکه بقیه پولت رو نمیخای؟!؟! در ضمن اگه همکاری نکنی به خانمم میگم که راننده باید عوض بشه و کارت درمیاد!! گفت شوخی کردم بچه ننه!!!

اوه اوه !
عجب تهدید بزرگی !
کــیر گوز خان ، مرجان ( طاهره ) که با فرو کردنِ کیرت تو کسش یه آتو و تهدیدِ خیلی بزرگتری نسبت به تعویض راننده داشته !
دو قلوهایی به اسم مرجان و طاهره میتونستن براحتی بگن " تو هم اگه حرف مارو گوش نکنی ما به زنت میگیم که بهت کس دادیم ! "
اون وقت بجای 20 تومن اضافه ، 200 تومن اضافه هم میدادی از ترسِ کونت !
در ضمن معمولن مردای تخمی و کسخل و کچل و شکم گننده و بد بــو سراغ خیانت میرن !
چون انقدر کـــــــــیری هستن که که زنشون تمایلی با خوابیدن باهاشون نداره ، بجاش میرن دنبالِ جــــــــــنده پولی هایی مثل مرجاطره ! ( ترکیبی از مرجان و طــاهره )
و در پایان فهمیدیدم خونه ویلایی داری !
البته شاید تو دهاتِ شما خونه ویلایی یه چیز عادی باشه .
ولی اینجا پولدارها معمولن خونه ویلایی دارن !!
یه تعریف هم بکنم که کونت نسوزه :
قلم و نگارش ات خوب بود و غلط املاییِ خاصی مشاهده نشد ( بجز گافِ بزرگ مرجان و طــاهره که با این گاف دیگه کـَسی محل سگ هم به توضیحاتِ ابتدای داستانت در مورد رئالیتی بودن نمیذاره ! )

0 ❤️

560592
2016-10-15 00:20:58 +0330 +0330

مخت پوسيده انقد جلق زدي كچل گامبوي كس كشه خيانت كار پوتك تو كله كيريت اقا واسه اينكه پشت ماك بگوزه شما تا سرا افسريه رو كون ميدويي كيري مقام

0 ❤️

560636
2016-10-15 08:10:07 +0330 +0330

دروغ بود…
راننده سرویس ها باید متاهل باشن…چه زن چه مرد…این قانون و
شما گفتی مرجان! یا طاهره! طلاق گرفته بوده…

0 ❤️

560638
2016-10-15 08:39:47 +0330 +0330
NA

كوتاه ولي با مسما

ريدي كچل

0 ❤️

560661
2016-10-15 10:28:18 +0330 +0330
NA

تاجایی که مرجان شد طاهره بازم شد مرجان خوندم معلومه تو کفش هستیا

0 ❤️

652844
2017-09-18 07:33:52 +0430 +0430

تا طاهره خوندم.ای کسخل شل مغز.تاخیری با باکسش تو کیونت

0 ❤️