سلام به همه ی دوستان عزیزم.من اسمم مجید است و 20 سالم هستو وزنم هم 110 کیلو است.من قیافه جالبی ندارم.اکثر دخترا با من رفیق نمیشن به خاطر هیکل و قیافم.من امسال با یه دختری دوست شدم به نام نیوشا.من او را خیلی دوست داشتم و او را برای ازدواج میخواستم.من در اپارتمانی در تهران زندگی میکنم از قضا نیوشا هم طبقه بالای ما هست.او دختری است با چهره ی نه چندان خوشگل ولی کون گنده و لب های خوردنی.من همیشه از او لب میگرفتم ولی زیاد درباره سکس باهاش حرف نزده بودم…تا اینکه یک روز مادرم برای سر زدن به خاله ام به همراه پدرم رفتند گرمسار.انها صبح رفتند و قرار شد شب برگردند.من در همین حین یه فکر اتشینی به سرم زد.و تصمیم گرفتم نیوشا را بکنم.ولی گفتن این حرف برایم سخت بود.تا اینکه یک اس ام اس سکسی براش فرستادم.او اول جواب نداد بعد از یک ساعت نوشت جوووووووووووووووووووووووووووون.من کلی جا خوردم چون از نیوشا توقع چنین حرفی را نداشتم.بعد فهمیدم او متوجه شده او فهمیده که مادرم و پدرم خونه نیستند.بعد بهش گفتم من خیلی تنهام کاش یه نفر بود برام غذا درست میکرد اخه من ادم شکمویی هستم.بعد دیدم جواب داد خودم میام عشقم…یک باره کیرم دو متر شد و قند تو دلم اب شد.بعد بهش گفتم کی میای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اونم گفت هر وقت بگی…منم گفتم ساعت 11 بیا. اونم گفت چشم.اول فکر کردم داره سر کارم میذاره ولی ساعت که 11 شد دیدم زنگ خونه به صدا در اومد.در را باز کردم دیدم نیوشا عجب کسی شده بود.اولش میخواستم بغلش کنم ولی روم نشد.اومد تو و برام غذا پخت من هم باهاش خوردم بعد از خوردن غذا گفت من میخوام برم کار نداری؟؟؟؟؟؟منم گفتم کجا به این زودی.گفتم بذار بریم ماهواره ببینیم بعد برو. منم زدم شبکه اسپایس و یه سوپر حرفه ای گذاشتم.دیدم پاهاش شل شد و نشست رو مبل.گفتم چی شد نمیری؟؟؟؟گفت نه اینو ببینم بعد میرم.منم نشستم کنارش و فیلم رو دیدیم دیگه کیرم داشت میشکست.بهش گفتم من برم اتاق خواب دیگه طاقت ندارم.یک باره گفت بیا با هم بریم.من دیگه کیرم داشت منفجر میشد که با هم رفتیم .شروع کردم به خوردن لب و سینه هایش.وقتی به شورتش رسیدم خیس بود انگاری ارضا شده بود.ولی انگار دوباره کیر میخواست تا در اوردم شروع کرد به ساک زدن دیگه داشت ابم میومد گفتم نیوشا داره ابم میاد اونم گفت قدمش روی چشم.گفتم نه من میخوام بکنمت.خوابوندمش رو تخت و پاهاش رو باز کردم کیرم رو گذاشتم دم کسش اولش نمیخواستم بکنم تو ولی نمیدونم چی شد که یه هو رفت تا اخر تو چند تا تلمبه که زدم دیدم ابم اومد و ریختم رو شکمش ولی به همراه خون بود من پرده نیوشا را زده بودم.اول مست بودم نفهمیدم ولی بعد نیوشا گفت باید من را بگیری وگرنه همه چیز را به همه میگویم.من هم پس از چند ماه با او ازدواج کردم. این بود اولین خاطره ی سکسی کیری من…
این بود خاطره ی سکسی کیری من…
نوشته: مجید
واقعیت داستان:
سلام به همه ی دوستان. اسم من مجیده 20 سالمه و وزنم 110 کیلو. من قیافم خیلی کیریه انقدر که از خودم کیری تر هم بهم پا نمیده به خاطر همین مجبورم جلق بزنم. ما یه همسایه داریم اسمش عصمته. روزی هفت بار به خاطرش جلق میزدم. یه روز مامان و بابام رفتن گرمسار دیدن خواهرم. از صبح رفتن و گفتن تا شب بر نمیگردیم. منم تو کونم عروسی شد با خودم گفتم تا خود شب جلق میزنم به یاد عصمت خانوم. یادم رفت بگم عصمت یه دختر 60 یا 70 سالست که هنوز عروسی نکرده و در نوع خودش خوب کسیه. یه کون چروک با سینه های آویزون. خلاصه رفتم تو فازش کیرمو گرفتم دستم و چشامو بستم. عصمت رو لخت کردم سینه هاش خیلی آویزون یه کم خوردمشون بعد مثل شال گردن پیچیدم دور گردنش تا تو دست و پا نباشه. بعد رفتم سراغ لباش با اون خال اندازه ی گردو بغلشون. انقدر خوردم که دیدم طاقت نمیارم و آبم اومد. تا شب که مامان و بابام بیان انقدر جلق زدم که مادر خودم و مخم گاییده شد. به همین خاطر تصمیم گرفتم بیام قضیه رو بذارم تو سایت شهوانی تا بازم مادرم گاییده. از اینکه با فحشاتون منو خوشحال میکنین ممنونم.
مجید
مجیدجان عزیزم ؛دلبندم ؛کیر همه بچه های سایت تو کونت با این داستانت.
داستان کون دادنت رو مینوشتی خیلی بهتر بود.
کیرم دھنت خایم رو ابروت/اگه من نبودم کی میپرید روت،با این داستانت
گاییدی با اون داستان نوشتنت ، آخه مگه تو کیر هم داری که بتونی باهاش پرده بزنی ؟
کونی کیرم دهنت ، کمتر کس شعر بنویس .
خیلی داستانت تخمی بود نمیدونستی کتابی بنویسی یا محاوره ریدی تو داستان
آميز-عبدالکسخل:
زحمت نکش دادا.از فردا من خودم صف می گیرم برات . :D