کون داغ سودا

1393/06/08

سلام عزض میکنم خدمت برادران و خواهران عزیز من اشکانم و 18 سالمه که اولین سکشمو با سودا تجربه کردم و مربوط میشه به چند ماه پیش من و سودا تو یه سایت دوست یابی دوست شدیم من خودم قدم 180 و وزنم 65 با اندام ورزشی و سودا هم ازم 6ماه کوچیک بود و قدش 168 بود و وزنش 55 و سینه های 70 داشت . اولین هفته باهم فقط اس میدادیم و حرف میزدیم خیلی بهم وابسته شده بود و همش ازم حالمو میپرسید منم که هیچ وقت به خاطر سکس نمیخواستمش تا اینکه بعد 1 هفته بهم اس داد از حموم در اومده و خیلی دلش گرفته و گریه میکنه زنگ زدم دیدم اره چه گریه کردنی حق حق گریه هاش هنوزم تو مخمه . خلاصه بهش گفتم چرا گریه میکنی؟ از دستم دلخوری چیز اشتباهی کردم گفت نه و گریه میکرد منم گفتم کجایی چی شده ؟ گفت که حموم در اومده و مامان باباشم رفته بودن دهات عموش و خونه تنهاست و میترسه و تا 2 روز نمیان بابا مامانش . گفتم نترس برو چراغارو روشن کن و درارو قفل کن گفت نه خیلی میترسم و جمعه شب بود که ازم خواست برم پیشش تا نترسه . خلاصه منم اولین دوست دخترم بود و نگرانش بودم رفتم خونشون البته بگم خونشون با ما حدود 20 دقیقه پیاده راه داره . اون روزم جمعه بود رفتم خونشون ساعت 4 بود درو باز کرد دیدم به به . یه تاپ پوشیده و یه شلوارک رفتم تو اولش خجالت میکشیدم نمیدونم چی شد یهو بغلش کردم و گردنشو لیس میزدم مستش شده بودم و روانی محکم بغلش کرده بودم که به زور داشت نفس میکشید و با مشتاش میزد کمرم که منم دیدم کار اشتباهی کردم ولش کردم ترسیده بودم که الانه جیغ بزنه که دیدم لباشو گذاشت رو لبامو و بغلم کرد بدنش خیلی داغ بود منم ادم هاتی نیستم تا اینکه تیشرتمو در اورد و بهم گفت اشکان میشه بغلم کنی اروم شم گفتم گشنمه و رفت واسم یه چیزایی درست کرد که بخورم بعد خوردن ناهار گفتم بهتر از این لباسا نداری گفت برا چی گفتم شبیه عمم میمونی و خیلی ترسید و دستمو گرفت برد اتاقش و گفت چی بپوشم منم گفتم بشین و نگا کن لباساشو در اوردم بدن سفید و پستونای برجسته ای داشت که از سویتینش میزدن بیرون بعد شلوارکشو در اوردم فقط بدنش یه سوتین و شورت بود بعد از کمدش یه دامن سیاه که سکسی بود و پاره پاره هایی داشت و یه تیشرت تنگ و سکسی پوشوندم بهش . بعد که پوشوندم دیدم که چشاش پایینه اخه کیرم سیخ شده بود متوجه شدم و خیلی هیجان زده شدم که گفت ای بی جنبه سیخش کردی بعد منم اومد بغلم که داشتم دیونه میشدم کیر منم درازه و کلفت 16 سانته که داشت شلوارمو جر میداد زیپمو باز کردم و شورتمو دادم بالا از سوراخش کشیدم بیرون اخه داشتم خفه میشد کیرم بعد دستشو برد شلوارم و مالشش داد و فشار میداد و با تمام احساس عقب جلو میکرد منم دراز کشیدم بعد دستمو بردم کونشو فشار میدادم نازش میکردم تا اینکه شلوارمو در اورد و تی شرتمو در اورد فقط یه شورت داشتم و منم لختش کردم و پستوناشو میک میزدم و تند تند میخوردم بعد لب که لباش خیلی هات و بزرگ بودن که سیر نمیشدم بعد گردنشو لیس میزدم که همین جوری پشت گوش و شکم که دیدم خودشو خیس کرده بعد دیدم که هولم داد و اومد روم و تتند تند ساک میزد که دیونه تر میشدم اصلا نمیترسیدم فقط میخواستم حالشو ببرم خلاصه از جلو نمیتونستم بکنمش که خوابوندم رو تخت و یکم لاپایی زدم بهش که دیدم مست مست شده بعد سوراخ کونش خیلی تنگ بود تف مالیش کردم و نوک کیرمو که گذاشتم دیدم دردش میاد و حالش بد میشه رفتم یکم ریکا از اشپزخونه اوردم و کیرمو ریکایی کردم بعد گذاشتم اولا میسوخت کونش بعد که باز شده بود کیرمو پاک کردم و تند تند تلمبه میزدم بهش که پریودم شده بود و تختش خونی بود تا اینکه گفتم برو خودتو بشور رفت حموم منم فهمیده بودم که بره و بشوره دیگه نمیده رفتم حموم و گذاشتم کونش و تند تند کردمش بغلم بود و لخت بودیم تند تند تند تند که ابم داشت میومد درش اوردم و دادم دهنش بخوره و هر دومون ارضا شده بودیم . که یکم موندم و که ساعت 11 شد خوابید لباسامو پوششیدم و رفتم خونمون . بعد اون دعوامون شد و الان 9 ماهی هست که تموم کردیم . اینجا شهوانی من مهمون زیاد میومدم بعضی ها داستان های تخیلی میزارن که یه عده مریضن . اومید وارم نظرتونو جلب کرده باشم . راستی خانومایی که اهل تبریزن و هات هستن بهم پیام بزارن 30 سال کوچیک ترا یاهوهاشونو بهم پیام بدن مچکرم بای

نوشته: اشکان


👍 0
👎 1
50870 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

433640
2014-08-30 10:54:44 +0430 +0430
NA

همچین اتفاقی تو یه سایت دوست یابی همو پیدا کردید و اتفاقا خونشون با شما بیست دقیقه بیشتر راه نیست و اتفاقی پدر مادرش دخترشونو تو خونه تنها گذاشتن و دو روز رفتن دهات عموش…
این همه اتفاق واقعا ممکنه یه جا بیفته؟
داستان باید به واقع نزدیک باشه تا بشه پا به پای داستان پیش رفت و باهاش حس گرفت
این داستانا واقعا دیگه خوندنشون لذتی نداره

0 ❤️

433641
2014-08-30 11:09:03 +0430 +0430
NA

آي دلم ميخواد فحشت بدم… خب تو خونه يه چيزي ميخوردي "بهم گفت بغلم كن گفتم گشنمه " خجالت نكشيدي ؟ مگه رستورانه؟
خيلي خوش چسي بر بادم ميشيني؟ خانوما بهم پيام بدن؟ زير 30 تو ياهو پي ام بذارن؟
خدايا صبر بده

0 ❤️

433642
2014-08-30 12:15:09 +0430 +0430

کسشری که نوشته بودی بسیار بسیار جقولانه بود
لاشی از عقب دراوردی گزاشتی دهنش
در حال تماشای فییلم پورنو بودی و به قول خودت تند تند تند تند داشتی کف دستی کار میکردی و این کسشرا رو نوشتی
کثافت یابو خیال پردازی هم حدی داره
انقده هم با ریکا کف دستی نزن به فاک میری
گمشو مفلوک خاک بر سر

0 ❤️

433643
2014-08-30 12:45:22 +0430 +0430
NA

به آخر داستانی که نشخوار کردی خندم گرفت
گوسفند فک کردی ملت خرن
خاک توسرت که خالی بندی هم بلد نیستی

1 ❤️

433644
2014-08-30 14:59:05 +0430 +0430
NA

کس مغز با ریکا کردی؟؟؟ اون جقه که با ریکا میزنن الانم برو بزن تا دیر نشده

0 ❤️

433645
2014-08-30 16:42:55 +0430 +0430
NA

rideh ba in dastenesh che koso sheri neveshteh

0 ❤️

433646
2014-08-30 16:51:46 +0430 +0430
NA

افتضاح بود افتضاح …

0 ❤️

433647
2014-08-30 17:20:32 +0430 +0430

پسرجان جقولانه بودن داستانت که بیشتر کوسوشعرمیبوده که محرز بود؛اما برادرجق زن،یه چیزی رو جدی میگم که:با ریکا و صابون و این جور چیزا جق نزن و برای جقیدن یا از تف و یا کرم و روغن استفاده کن که دچار بیماری لیکمپلان نشی یه وقت،چون اون موقع کیرت و خیلی چیزای دیگه ات کیری میشه و دهنت سرویس خواهد شد،آری عزیز دل برادر،جقتو باریکا نزن گل پسر

0 ❤️

433648
2014-08-30 17:28:32 +0430 +0430
NA

کیرم تو یخچال خونتون …

0 ❤️

433649
2014-08-30 18:30:11 +0430 +0430

اولاشو که خوندم دیدم دختره جندست و تو رو اسکولت کرده دیگه نخوندم

0 ❤️

433650
2014-08-31 05:26:37 +0430 +0430
NA

گه خوردی
شش ماه پیش
آشنا شده بعد نه ماه باهم حرف نمیزنن
با ریکا کردی تو کونش آبش اومد
باااااااااااشد توراست میگی

0 ❤️

433652
2014-08-31 08:25:29 +0430 +0430
NA

خوبه بعضی وقتا وسط این همه بدبختی باز یه اسگولایی مثه این میان یه مشت چرتوپرت مینویسن یکم میخندیم.معنی کیر درازو کلفتم فهمیدیم ۱۶ سانت.عزیزم با ریکا جق نزن واسه پوستت خوب نیست اگرم مجبور شدی حتما دستکش دستت کن.

0 ❤️

433653
2014-08-31 09:06:53 +0430 +0430
NA

کیر تو کلت جقی

0 ❤️

433654
2014-08-31 10:28:44 +0430 +0430
NA

مرتیکه مجلوق

0 ❤️

433655
2014-08-31 13:11:34 +0430 +0430
NA

خخخخخخخ کیری بچه کونی داستان شر وور میگی دیگه نبینیم بیای اینجا خاطره تعریف کنی ک میترسید و ازاین حرفا. تکراری شده واسه هفت هشت سال پیش یود

0 ❤️

433656
2014-09-22 02:20:01 +0330 +0330

بهم گفت بغلم کن منم گفتم گشنمه یه چیز بیار کیرم تو نافت

0 ❤️