گایش زنم

1390/08/29

سلام اسم من علی حدود یکسالی هست که ازدواج کردم واسم همسرم سمیراست من همیشه دوست داشتم توی روابط سکسی با زنم همه کاری انجام بدم درست مثل فیلمها ولی ازاونجاییکه زنم به هیکل وبدنش اهمیت خاصی میداد هیچوقت نمیذاشت یه حال درست حسابی باهاش بکنم اخه هیکل واقعا درستی داشت سینه های توپکی باسن جنیفری و کس درشت وسفت وتنگ. من هم دوست داشتم یه بار هم که شده یه نیم ساعت بدنش مال من باشه تا آتیش دلم بشینه ولی اون میگفت زیاد نبایت سکس داشته باشیم چون هیکلم افتاده میشه کسم گشاد میشه و ازین جور حرفا خلاصه برامون زهرمارش میکرد کیرمون دودقیقه نشده میخوابید یه بار دلم میخواست بهم اجازه بده کسشو حسابی جر بدم یا اون سوراخ تنگ کونشو یکم انگولک کنم ولی…
حسابی ناراحت بودم وفکرم مشغول بود که چه جوری طلافیشو سرش دربیارم وبرای اینکه عقده جنسیم ارضا بشه همیشه مشغول دیدن فیلم سوپر بودم تا اینکه یکی از فیلمها نظرمو جلب کرد منم تصمیم گرفتم هرجور شده همون کارو باهاش بکنم. یه روزکه همه چیز رو اماده کرده بودم بعداز کلی التماس و خواهش (کس لیسی)قبول کرد که یه پنج دقیقه به ما وقت بده تا برامون عقده نشه منم سریع روی تخت خوابوندمش هنوز تو حال خودش بود که دوتا زانومو گذاشتم رو دستاش یهو جیقش درومد که چیکار میکنی منم محلش نذاشتم وبکارم ادامه دادم سریع طنابی رو که از قبل امادش کرده بودم دور دستاش سفت گره دادمو حلقش کردم دور پایه های تخت بلندشدم رفتم سراغ پاهاش یه پاشو به سمت راست تخت یکی دیگه رو به سمت دیگه حسابی محکم بستم زنم که ازاین کارمن ماتش برده بود تا فهمید چه خبره جیق کشید منم سریع شورتمو که دم دستم بود گذاشتم تو دهنش خوب حالا غذا آماده است بفرماییدشام .

اول شروع کردم به خوردن سینه هاش مثل پنبه نرمو مثل انار خوشمزه حوصلم نبرد رفتم سراغ کسش وای مثل یه هلوی درشت وگلبهی .سفید وتنگ شروع کردم به لیسیدنش تاحالا همچین مزه ای نچشیده بودم حسابی چوچولشو لیس زدم اینقدرکه کسش خیس خیس شد وآبش راافتاد دیگه سمیرا اروم شده بود و دستو پا نمیزد منم که کیرم حسابی بلند شده بود رو مقداری موادسرکننده زدمشو انداختم تو کسش . پشت ترهم تندتند تلمبه میزدم کسش دیگه بازشده بود کیرمو دراوردم چهار انگشتمو کردم توش گشاد گشاد شده بود حالا موقع حال گیری اصلی بود یه کیر مصنوعی کلفت به بلندی 25 سانت و کلفتی چهار انگشت. آروم داخل کسش کردم نمیرفت داخل بزور هلش دادم یه ده سانتی رفت چشمای زنم از حدقه داشت میزد بیرون وقتی میدیدمش حسابی پاره شده کیف میکردم بهش رحم نکردمو یواش یواش کردمش داخل وشروع به تلمه زدن کردم میشد ته کسشو براحتی نگاه کرد کیرم که هیچ دستمم توش گم میشد حالا حال گیری دوم تو راه بود پاره کردن کون جنیفریش کیرمو یه مقدار کرم زدم و فشاردادم تو کونش چنان تنگ بود که به زحمت رفت توش از کس حالش بیشتر بود تنگ و گرم از یه طرف کیرم تو کونش دور میخورد از یه طرف کیر مصنوعی تو کسش .عجب حال خفنی بود. کس و کونش یکی شده بود از بس که کونش تنگ بود باعث شد تو کونش ارضا بشم یه ده دقیقه ای بیهوش بودم سرحال که شدم دیدم بیچاره سمیرا ازحال رفته بود از کونش خون میومد یه نیشکون ازش گرفتم تا هوش اومد شورتو از دهنش دراوردم حال نداشت حرف بزنه در گوشش گفتم اگه دفعه دیگه تو سکس اذیتم کنی دوباره حالتو میگیرم سمیرا که اشک تو چشماش جمع شده بود گفت منو ببخش

نوشته: علی


👍 0
👎 2
134019 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

305359
2011-11-21 00:21:33 +0330 +0330
NA

آخی آرزو بر جوانان عیب نیست ولی خودمونیما خیلییییییییی توهمی هستی و الا اون زنی که از اول ازش تعریف کردی بعد اون کارت سرتو میبرید میزاشت رو سینت نه اینکه بگه منو ببخش

0 ❤️

305360
2011-11-21 00:23:31 +0330 +0330

یعنی آخر داستان‌های توهمی بود. برو همون جلقتو بزن و داستان کیری ننویس که حالمو بهم زدی کله کیری

0 ❤️

305361
2011-11-21 01:13:45 +0330 +0330
NA

واقعا مسخره بود، من اصلا باور نکردم

0 ❤️

305362
2011-11-21 03:14:59 +0330 +0330
NA

باور کردنش سخته

0 ❤️

305363
2011-11-21 04:33:05 +0330 +0330
NA

اینم داستان بود نوشتی ؟ :-?
اینا افکار مالیخولیاییه ، تخیلت مریضه تو فکر درمانش باش !
آبروی بفرمایید شام رو هم بردی کلی هم غلط املایی داشتی ، بچه جون تو خیالت زن میگیری باشه ولی درسات مهمترن برو دیگه داستان ننویس

0 ❤️

305364
2011-11-21 05:11:06 +0330 +0330
NA

kari be raSto durughesh nadaram,valiii asheghe in model sexam :X

0 ❤️

305365
2011-11-21 07:09:18 +0330 +0330
NA

كار خوبي كردي عزيزم

0 ❤️

305366
2011-11-21 09:17:31 +0330 +0330
NA

آخه مادر جنده دستا و پاهاشو بسته بودی به تخت چجوری کیرتو کردی تو کونش؟ کونش که اینجوری چسبیده بوده به تخت. نکنه رفتی زیر تخت و از لای تشک کردی توش؟ ریدم به خودت و داستانت. جقو

0 ❤️

305367
2011-11-22 04:58:28 +0330 +0330
NA

داداش علي همون جقت روبزني بهتره بيخيال براي داستان نويسي بايد بيشترازاينها بخوني تا ياد بگيري

0 ❤️

305369
2011-11-22 08:52:32 +0330 +0330
NA

داستانت رو خيلي مسخره تموم كردي بيشتر تمرين كن داستان هم زياد بخون

0 ❤️

305370
2011-11-22 15:09:14 +0330 +0330
NA

این که شعرو وربود نه داستان . درمجموع منم بانظر سایناجون 4 موافقم . :(

0 ❤️

305371
2011-11-23 09:15:07 +0330 +0330
NA

داستانت خیلی کیری بودخلی بندی رو ترکوندی
من بهت میگم که بروجغ توبزن کوس سعرننویس

0 ❤️

305372
2011-12-15 18:34:27 +0330 +0330
NA

آخه مگه مجبوری دروغ بنویسی؟
چشم بندی کردی؟
شرت خودتو کردی تو دهنش بعد شرت خودشو از دهنش در آوردی؟؟؟؟!!!
خر خودتی کوچولو

0 ❤️

305373
2012-01-13 18:36:25 +0330 +0330
NA

هر چند خالی بندی بود ولی داستان جالبی بود
فحشت نمیدم چون خوشم اومد

0 ❤️

305374
2012-02-29 12:15:28 +0330 +0330
NA

آخی!!! گفت منو ببخش!!! چه زیبا!
کونده

0 ❤️

305375
2015-11-22 10:33:08 +0330 +0330
NA

اره…اینجوره شد که تو شدی بکن اعظم…

ریدم تو افکارت

0 ❤️