قسمت قبل
این سلسله تاپیکها، با فروتنی بسیار به رفیق عزیزم جناب احسانخان تقدیم میشه.
معیارهای شناخت رباعیّات اصیل خیّام:
۱- ارزیابی منابع و بررسی اصل تکرار و تواتر
منابع به سه دسته تقسیم شدهاند:
الف- منابع کهن اصلی با ذکر نام خیّام که بالغ بر ۳۲ متن و ۱۵۶ رباعیست. اغلب رباعیّات در متون کهن، تکمنبعی هستند و فقط ۲۹ رباعی در دو یا چند منبع، تکرار شدهاند.
ب- منابع کهن فرعی یا کمکی، بدون ذکر نام گوینده که در آنها یک یا چند رباعی منسوب به خیّآم، بدون نام شاعر نقل شدهاست. این متون ۴۴ رباعی مشترک با متون کهن دارند. قدمت برخی از این متون، از منابع اصلی بیشتر است و تعدادی، در زمان حیات خیّام نگاشته شدهاست.
ج- مجموعههای دورهی تیموری
۲- پالایش رباعیّات خیّام از سرودههای دیگران و نداشتن مدّعی و معارض جدّی
از ۱۵۶ رباعی منابع کهن، ۷۲ مورد بین خیّام و شاعران دیگر مشترک است. شاعرانی چون بابا افضل کاشانی، اوحد کرمانی، سنائی غزنوی، خواجه نصیرالدّین توسی، ابوسعید ابوالخیر، حافظ، مولوی، سراجالدّین قمری آملی، شاه نعمتالله ولی، فخر رازی، عطّار نیشابوری، کمال اسماعیل اصفهانی، انوری، خاقانی، مهستی گنجوی، سیّد حسن غزنوی، ابنسینا، شرفالدّین شفروه، سلطان ولد، ابوالحسن طلحه، رضیالدّین نیشابوری، صفی یزدی، سیفالدّین باخرزی، ابوحنیفه اسکاف، نظامالدّین کاتب، نجیبالدّین گلپایگانی، عراقی همدانی، سلجوقشاه، مجد همگر، عزّالدّین کاشانی، آصفی قهستانی، ناصرِ خسرو، ابوالحسن خرقانی، نزاری قهستانی، زینالدّین نسوی، شمس الیاس میدانی، عسجدی، خواجه عبدالله انصاری، ناصر بخارائی، شاه سنجان، نجمالدّین کبری، معزّی نیشابوری و بهاءالدّین نقشبند.
معیار اصلی در رباعیّات سرگردان، اعتبار و قدمت منابع است. بسیاری از این انتسابات، وابسته به منابع متأخّر است و هیچ ارزش استنادی ندارند. از ۷۲ رباعی مشترک میان خیّام و دیگران، ۲۶ رباعی به احتمال بسیار، سرودهی او نیست و به شاعران دیگر تعلّق دارد.
۳- توجّه به سبک قافیهبندی. اگر ۲۶ رباعی سرگردان را از آمار ۱۵۶ رباعی موجود در منابع کهن، کم کنیم، از ۱۳٠ رباعی باقیمانده، فقط ۴۷ رباعی، چهارقافیهای است؛ یعنی ۳۶ درصد. به این معنی که بسیاری از رباعیّات منابع کهن نیز با سبک رباعیسرائی زمانهی خیّام فاصله دارند.
با این تفاصیل به عدد ۲۰ میرسیم که بر مبنای سه معیار شناخت رباعیّات اصیل خیّام، ارزیابی شدهاند. اینها از لحاظ فرم و ساخت، زبان و نحوهی اجرای شعر، درونمایه و هستی شناسی حاکم بر آنها از یکدستی و همگونی بالائی برخوردارند.
با اینحال ادّعائی ندارم که رباعیّات اصیل خیّام منحصر به همین ۲۰ رباعی است یا در میان این ۲۰ رباعی، رباعی غیر اصیل وجود ندارد.
دارنده، چو ترکیب طبایع آراست
باز از چه سبب فکندش اندر کم و کاست؟
گر خوب نیامد این بنا، عیب، کراست؟
ور خوب آمد، خرابی از بهر چراست؟
*
در دایرهای کآمدن و رفتن ماست
او را نه بدایت، نه نهایت پیداست
کس مینزند دمی در این معنی، راست
کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست؟
*
ترکیب پیالهای که درهم پیوست
بشکستن آن، روا نمیدارد مست
چندین سر و پای نازنین، از سرِ دست
از مهر که پیوست و به کین که شکست؟
*
این کوزه که آبخوارهی مزدوری است
از دیدهی شاهی و دل دستوری است
هر کاسهی می که بر کف مخموری است
از عارض مستیّ و لب مستوری است
*
آن را که به صحرای علل تاختهاند
بی او همه کارها، بپرداختهاند
امروز بهانهای در انداختهاند
فردا همه آن بوَد که دی ساختهاند
*
در شش جهت آنچه گِرد ما گستردند
در پنج حواس و چار طبع آوردند
بس گرْسِنهاند و عالَمی را خوردند
این هفت که در دوازده میگردند
*
آنها که کهن بوَند و آنها که نُوَند
هر یک به مراد خویش، لختی بدوند
این سفله جهان، به کس نماند باقی
رفتند و رویم و دیگر آیند و روند
*
آرند یکی و دیگری برْبایند
بر هیچکس این راز همی نگشایند
ما را ز قضا جز این قَدَر ننمایند:
پیمانه توئی، باد به تو پیمایند
*
زآوردن من، نبود گردون را سود
وز بردن من، جاه و جمالش نفزود
وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود
کآوردن و بردنِ من از بهر چه بود؟
*
از جملهی رفتگان این راه دراز
بازآمدهای کو که به ما گوید راز؟
پس بر سر این دوراههی آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمیآیی باز
*
وقت سحر است، خیز ای مایهی ناز!
نرمکنرمک، باده ده و رود نواز
کآنها که به جایند، نپایند دراز
وآنها که شدند، کس نمیآید باز
*
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه، گویا و خموش
از دستهی هر کوزه، برآورده خروش
صد کوزهگرو کوزهخر و کوزهفروش
*
در جستن جامجم، جهان پیمودم
روزی ننشستم و شبی نغْنودم
ز استاد، چو راز جامجم بشنودم
آن جام جهاننمای جم، من بودم
*
چون نیست مقام ما در این دهر، مقیم
پس بی می و معشوق، خطائیاست عظیم
تا کی ز قدیم و محدث، اومّیدم و بیم؟
چون من رفتم، جهان چه محدث، چه قدیم
*
مشنو سخن از زمانه سازآمدگان
می خواه مروّق، ز طراز آمدگان
رفتند یکانیکان، فراز آمدگان
کس میندهد نشان بازآمدگان
*
رفتم که در این منزل بیداد بُدن
در دست نخواهد به جز از باد بُدن
آن را باید به مرگ من شاد بُدن
کز دست اجل، تواند آزاد بُدن
*
از دی که گذشت، هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامدهست، فریاد مکن
بر نامده و گذشته، بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
*
ای آنکه تو در زیر چهار و هفتی
وز هفت و چهار، دائم اندر تفتی
می خور دائم، که در رهِ آگفتی
این مایه ندانی که چو رفتی، رفتی
*
خوش باش که پختهاند سودای تو، دی
فارغ شدهاند از تمنّای تو، دی
قصّه چهکنم که بیتقاضای تو، دی
دادند قرار کار فردای تو، دی
*
بردار پیاله و سبوی، ای دلجوی!
فارغ بنشین تو بر لب سبزه و جوی
بس شخص عزیز را که چرخ بدخوی
صدبار پیاله کرد و صدبار سبوی
سیّدعلی میرافضلی
با سپاس از همهی دوستانی که مشوّقم بودند برای این سلسله از مطالب مربوط به خیّام، بهویژه آقاوحید گل!
این قسمت پایانی این سلسلهس و امیدوارم به اندازهی کافی مفید بوده و سؤال و ابهامی رو بیپاسخ نگذاشته باشه.
برای آشنائی بیشتر، کتاب رباعیّات خیّام و خیّامانههای پارسی از استاد میرافضلی رو پیشنهاد میکنم.
فقط به تقدیم این رباعی بسنده میکنم چون بهترین راه تشکر از زحمات شما رو اینچنین فقط میشه پاسخ گفت دوست خوبم…
آن را که به صحرای علل تاختهاند
بی او همه کارها، بپرداختهاند
امروز بهانهای در انداختهاند
فردا همه آن بوَد که دی ساختهاند
به نام خداوندگار محقق و مفسر
از وقتی که توی زندگی علاقه مند به خوندن شدم و این موهبت را مدیون پدروردگارم هستم، یاد گرفتم که اول گوش بدم، بخونم، فکر کنم و بعد بر اساس سواد و تجربیاتم، حرف بزنم و بنویسم…
ولی این کار مستلزم این بود که با دانشی آشنا بشم که در این مملکت، غریب و ناآشنا بود!
تحقیق و روش تحقیق…
چه در دوران جوانی، چه دانشگاه، چه تدریس، چه کار، چه میانسالی و چه اکنون، بزرگترین دغدغه فکری من، برای پذیرش و یا رد یک موضوع یا فرضیه، تحقق و تفحص صحیح و درست و روش و اسلوبی مناسب برای انجام این کار بود، که متاسفانه خیلی سخت و در عین حال بسیار باور ناپذیر بود در این کشور، چون ما ایرانی ها به جای تفکر و استفاده از مغز، تکلم و استفاده از زبان را عالی یاد گرفتیم…
برای همین این علم بسیار مهم تحقیق، مهجور و نا مانوس شد، هست و خواهد بود…
نمیدونم و مطمئن نیستم چند درصدی از دوستان و کاربرانی که این سلسله تاپیک های مربوط به خیام را خوندن، دانشگاه رفتن و یا دانشگاهی هستن و یا دانشگاهی خواهند شد! زمان ما، در تمام رشته ها، درسی بود به نام روش تحقیق که باید در همان ترم یا سال اول، پاس می شد و سرآغازی بود برای قدم در راهی که خروجی نهایی که همان مدرک تحصیلی بود، با تحقیق و تفحص و تفکر شکل بگیره و لاغیر! که متاسفانه شکل نمی گرفت و در حد پاس کردن، اونم با کپی برداری و … انجام می شد.
و اما! اینجا و اکنون! در یک سایت مجازی و پر از مطالب پورن، شما رایگان و مجانی و به صورت عملی، آزمایشگاهی و کارگاهی، با تحقیق و روش تحقیق آشنا شدید، تاکید میکنم: مجانی و رایگان و بدون هیچ چشمداشتی!
نمیدونید که بابت این ۴ تاپیک در دانشگاه، کلی از شما پول میگیرن و در آخر، هیچ چیز هم، نمی فهمید.
و دوستان هم اکنون دانشجو هم میتونن، بدون مراجعه به دلالان و فروشندگان علم، مجانی و رایگان این تحقیق را ارائه بدن و با نمره ۲۰، پاس بشن.
نویدجان! رفیق با معرفت و درجه یک خودم!
با اینکه میدونم چقدر درگیر بودی و چقدر مشکل و گرفتاری داشتی، منت سر من و کل این سایت گذاشتی!
دست مریزاد!
به ادمین این سایت:
اگه جای تو بودم، مجسمه، تندیس، یادبود و یا هر چیز دیگه که نشون دهنده ابهت و بزرگی نوید بود را درست میکردم و محکم میکوبیدم در سردر این سایت و بعد با غرور از انجام این کار، سرم را بالا میگرفتم و به خودم بابت وجود چنین انسانی می بالیدم.
به تمام کاربران و بالاخص دنبال کنندگان نوید:
کلاه غرور، تکبر، خود بزرگ بینی و یا کلاه معمولی که روی سر دارید را بردارید، خم شوید، تعظیم کنید و به پای این مرد بزرگ، سجده کنید…!
نمیدونید چه بتی داره اینجا به شما درس زندگی میده.
لطفا کامل بخونید این ۴ تاپیک را …
در پایان ضمن ذکر این جمله که با تاپیک ۱ و ۳ بسیار حال کردم و تاپیک ۲ و ۴ مستلزم رجوع و بازگشت به یک سری تحقیقات دیگه است که حتما انجام میدم،
شما دوستان و رفقای عزیز را، به کلاس های آموزشی تحقیق و تفکر، در موسسه بین المللی تحقیقات و فن آوری لاکغلطگیر به مدیریت استاد نوید، دعوت میکنم.
اگه جای تو بودم، مجسمه، تندیس، یادبود و یا هر چیز دیگه که نشون دهنده ابهت و بزرگی نوید بود را درست میکردم و محکم میکوبیدم در سردر این سایتالبته کنارش تندیسی از خودت هم باید بذارند احسان جان
واقعا اطلاعاتی که شما دو عزیز بدون هیچ چشم داشتی به این سایت اضافه میکنید شایسته تقدیر و تشکر میباشد 😌😌
کلاه غرور، تکبر، خود بزرگ بینی و یا کلاه معمولی که روی سر دارید را بردارید، خم شوید، تعظیم کنید و به پای این مرد بزرگ، سجده کنیدبه جون خدا ما همچین کلاهی نداریم ولی چشم تعطیم میکنیم 🙇♀️
مرسی نوید جان از اینکه با داشتن مشغله زیاد این مجموعه تاپیک پر از اطلاعات خوب و عالی رو بدون هیچ توقع و چشم داشتی در اختیار ما قرار دادی 🌸💖
امیدوارم باز هم از این سری تاپیکا ببینیم از شما دوست عزیز و محترم و دوست داشتنی 😍😍😍❤️
↩ Saraaajooon
لطف تو بانوی عزیز، همیشه شامل حال ما بوده و هست…
وجود من در مقابل نوید، مثل جوی آب در برابر اقیانوس است…
جسارتی نکردم من، فقط خواستم بگم، که چه نعمتی است نوید و تاپیک هاش، در برابر این طیف تاپیک های سخیف و بی ارزش انجمن هنر و ادبیات و مشابه…
امیدوارم همه دوستان قدرش را بدونن و به جای ادعاهای پوچ، کمی از این بزرگمرد متواضع و فروتن یاد بگیرند…
درخت هر چه پر بارتر بشه، افتاده تر میشه و سایه اش بیشتر…
دلت دریایی و شاد
↩ Saraaajooon
زنده باشی سارا جان.
خوشا به سعادت من که رفقایی مثل نوید و شما را دارم.
شاد باشی بانوی یکدل و بی ریا.
فقط به تقدیم این رباعی بسنده میکنم چون بهترین راه تشکر از زحمات شما رو اینچنین فقط میشه پاسخ گفتم دوست خوبم…
آن را که به صحرای علل تاختهاند
بی او همه کارها، بپرداختهاندامروز بهانهای در انداختهاند
فردا همه آن بوَد که دی ساختهاند
به نام خداوندگار محقق و مفسراز وقتی که توی زندگی علاقه مند به خوندن شدم و این موهبت را مدیون پدروردگارم هستم، یاد گرفتم که اول گوش بدم، بخونم، فکر کنم و بعد بر اساس سواد و تجربیاتم، حرف بزنم و بنویسم…
ولی این کار مستلزم این بود که با دانشی آشنا بشم که در این مملکت، غریب و ناآشنا بود!
تحقیق و روش تحقیق…
چه در دوران جوانی، چه دانشگاه، چه تدریس، چه کار، چه میانسالی و چه اکنون، بزرگترین دغدغه فکری من، برای پذیرش و یا رد یک موضوع یا فرضیه، تحقق و تفحص صحیح و درست و روش و اسلوبی مناسب برای انجام این کار بود، که متاسفانه خیلی سخت و در عین حال بسیار باور ناپذیر بود در این کشور، چون ما ایرانی ها به جای تفکر و استفاده از مغز، تکلم و استفاده از زبان را عالی یاد گرفتیم…
برای همین این علم بسیار مهم تحقیق، مهجور و نا مانوس شد، هست و خواهد بود…
نمیدونم و مطمئن نیستم چند درصدی از دوستان و کاربرانی که این سلسله تاپیک های مربوط به خیام را خوندن، دانشگاه رفتن و یا دانشگاهی هستن و یا دانشگاهی خواهند شد! زمان ما، در تمام رشته ها، درسی بود به نام روش تحقیق که باید در همان ترم یا سال اول، پاس می شد و سرآغازی بود برای قدم در راهی که خروجی نهایی که همان مدرک تحصیلی بود، با تحقیق و تفحص و تفکر شکل بگیره و لاغیر! که متاسفانه شکل نمی گرفت و در حد پاس کردن، اونم با کپی برداری و … انجام می شد.و اما! اینجا و اکنون! در یک سایت مجازی و پر از مطالب پورن، شما رایگان و مجانی و به صورت عملی، آزمایشگاهی و کارگاهی، با تحقیق و روش تحقیق آشنا شدید، تاکید میکنم: مجانی و رایگان و بدون هیچ چشمداشتی!
نمیدونید که بابت این ۴ تاپیک در دانشگاه، کلی از شما پول میگیرن و در آخر، هیچ چیز هم، نمی فهمید.
و دوستان هم اکنون دانشجو هم میتونن، بدون مراجعه به دلالان و فروشندگان علم، مجانی و رایگان این تحقیق را ارائه بدن و با نمره ۲۰، پاس بشن.نویدجان! رفیق با معرفت و درجه یک خودم!
با اینکه میدونم چقدر درگیر بودی و چقدر مشکل و گرفتاری داشتی، منت سر من و کل این سایت گذاشتی!
دست مریزاد!به ادمین این سایت:
اگه جای تو بودم، مجسمه، تندیس، یادبود و یا هر چیز دیگه که نشون دهنده ابهت و بزرگی نوید بود را درست میکردم و محکم میکوبیدم در سردر این سایت و بعد با غرور از انجام این کار، سرم را بالا میگرفتم و به خودم بابت وجود چنین انسانی می بالیدم.به تمام کاربران و بالاخص دنبال کنندگان نوید:
کلاه غرور، تکبر، خود بزرگ بینی و یا کلاه معمولی که روی سر دارید را بردارید، خم شوید، تعظیم کنید و به پای این مرد بزرگ، سجده کنید…!
نمیدونید چه بتی داره اینجا به شما درس زندگی میده.
لطفا کامل بخونید این ۴ تاپیک را …در پایان ضمن ذکر این جمله که با تاپیک ۱ و ۳ بسیار حال کردم و تاپیک ۲ و ۴ مستلزم رجوع و بازگشت به یک سری تحقیقات دیگه است که حتما انجام میدم،
شما دوستان و رفقای عزیز را، به کلاس های آموزشی تحقیق و تفکر، در موسسه بین المللی تحقیقات و فن آوری لاکغلطگیر به مدیریت استاد نوید، دعوت میکنم.
میگوم ای خیام هم خوب دکونی شده بود حتی تو دوران خودش!مثلاً او شاعرایی که خایه نداشتن شعرای خودشونو با اسم خودشون منتشر کنن، چون ممکنه مثل یغما جندقی حکم ارتدادشون رو بهشون حقنه کنند، واس همین با نام خیام مینوشتند.
ای آنکه تو در زیر چهار و هفتی وز هفت و چهار، دائم اندر تفتی می خور دائم، که در رهِ آگفتی این مایه ندانی که چو رفتی، رفتی
مصرع اولش، وقتی داشتم تو طربخانه همایی دنبال رباعی خوبی واسه نقیضهگایی میگشتم، اومده بود:
ای آنکه نتیجهٔ چهار و هفتی.
اگه جای تو بودم، مجسمه، تندیس، یادبود و یا هر چیز دیگه که نشون دهنده ابهت و بزرگی نوید بود را درست میکردم و محکم میکوبیدم در سردر این سایت
البته کنارش تندیسی از خودت هم باید بذارند احسان جان
واقعا اطلاعاتی که شما دو عزیز بدون هیچ چشم داشتی به این سایت اضافه میکنید شایسته تقدیر و تشکر میباشد 😌😌کلاه غرور، تکبر، خود بزرگ بینی و یا کلاه معمولی که روی سر دارید را بردارید، خم شوید، تعظیم کنید و به پای این مرد بزرگ، سجده کنید
به جون خدا ما همچین کلاهی نداریم ولی چشم تعطیم میکنیم 🙇♀️
مرسی نوید جان از اینکه با داشتن مشغله زیاد این مجموعه تاپیک پر از اطلاعات خوب و عالی رو بدون هیچ توقع و چشم داشتی در اختیار ما قرار دادی 🌸💖
امیدوارم باز هم از این سری تاپیکا ببینیم از شما دوست عزیز و محترم و دوست داشتنی 😍😍😍❤️
↩ لاکغلطگیر
درود دوباره نویدجان.
خیلی بزرگی، بزرگمرد.
همونطور که به سارای عزیز هم گفتم،
درخت هر چه پر بارتر بشه، افتاده تر میشه، مثل تو.
و در کنارش، سایه ای بسیار گسترده بوجود میاره، که همه میتونن ازش بهره ببرن، مثل سایه شما بر سر این سایت.
نوید جان، رفیق همیشگی و بامرام
لطفت همیشگی و سایه ات مستدام.
شاد باشی و برقرار.
لطف تو بانوی عزیز، همیشه شامل حال ما بوده و هست…
وجود من در مقابل نوید، مثل جوی آب در برابر اقیانوس است…
جسارتی نکردم من، فقط خواستم بگم، که چه نعمتی است نوید و تاپیک هاش، در برابر این طیف تاپیک های سخیف و بی ارزش انجمن هنر و ادبیات و مشابه…
امیدوارم همه دوستان قدرش را بدونن و به جای ادعاهای پوچ، کمی از این بزرگمرد متواضع و فروتن یاد بگیرند…
درخت هر چه پر بارتر بشه، افتاده تر میشه و سایه اش بیشتر…
دلت دریایی و شاد
خوشبحال نوید با داشتن دوستی مثل تو 😍
↩ لاکغلطگیر
❤️ ❤️ ❤️ 🌹
زبانم قاصره از این همه لطف.
اجازه بده فقط سکوت کنم به احترام خودت، کلامت، گفتارت، مرامت و … که حقه… 🌹 🌹 ❤️
↩ لاکغلطگیر
اصلا بیاین خودم مجسمه دوتاتونو میسازم میزنم سردر سایت 😈
درود دوباره نویدجان.
خیلی بزرگی، بزرگمرد.
همونطور که به سارای عزیز هم گفتم،
درخت هر چه پر بارتر بشه، افتاده تر میشه، مثل تو.
و در کنارش، سایه ای بسیار گسترده بوجود میاره، که همه میتونن ازش بهره ببرن، مثل سایه شما بر سر این سایت.
نوید جان، رفیق همیشگی و بامرام
لطفت همیشگی و سایه ات مستدام.
شاد باشی و برقرار.
زبانم قاصره از این همه لطف.
اجازه بده فقط سکوت کنم به احترام خودت، کلامت، گفتارت، مرامت و … که حقه… 🌹 🌹 ❤️
اصلا بیاین خودم مجسمه دوتاتونو میسازم میزنم سردر سایت 😈