یه بزرگواری هم بود که داشت از مزایای صیغه موقت میگفت و اینکه چقد از این که صیغه بشه رضایت داشته و یکی از مشتری هاش شده بوده مشتری ثابت و بعد اومده خواستگاری و الان هم با همون ازدواج کرده! طرف هم تو حوزه درس میخونده و این عزیز زن اصلی و رسمی این آخوند شده! اولا اینکه جنده خونه رفتن فقط برای مردم عادی حرامه و برای بر و بچ حوزه تبصره و ماده میذارن جای خود، اینم که طرف مشتری ثابت بوده هه یه بحث، و اینکه آخوند عزیز با یه جنده ی اسلامی که میدونه از کس دادن و زیر ملت خوابیدن پول درمیاورده ازدواج کنه هم جالبه!
من خودم نوکرتم هستم هم خواهر زادت میشم هم برادر زادت. اصلا هرچی تو بخوای میشم
داری ولی خودت نمیخوای تو قبول کن من نامردم اگر کصتو نلیسم
لامصب شب و روز در ب در کصم که بلیسم
آقا کار و زندگی واس ما نذاشتی ها! کارمون شده چک کردن آپدیت هات، دمت گرم خدایی
این داستان های جدید که میذاری نسبت به اولی ها طراحی بهتری دارن، مخصوصا نسبت به اون اولی که هرچند موضوعش رو دوست دارم و منتظرم قسمت جدیدش بیاد، ولی انقد تو کشیدن بدن زن ها اغراق کرده بودن که از حالت طبیعی خارج شده، ولی این داستان خیلی بهتر کشیده شده، در هر حال دمت گرم که انقد وقت میذاری
هر وقت قسمت جدیدش اومد ادامە میدم… فعل" پیش پردە قسمت ٩ را براتون میزارم هروقت کامل اومد براتون میزارم
داداش سلام خسته نباشی واقعا این تا جدیدش بیاد برامون چی میزاری ؟