این داستان فوق العاده ساده ، درسی بزرگ برای همگیمون داره.
تا آخر که خوندی بگو به نظرت خودت شبیه به کدوم شخصیت داستانی؟
در یک روز سرد، والدین جوجه گنجشک راس ساعت ۷ صبح از لونه میزنن بیرون تا بتونن یه چیزایی واسه سیر کردن شکم جوجه ها پیدا کنند. جوجه گنجشک کوچولو هم که تازه پرهاش در اومده بود به سرش میزنه که به دور از چشم پدر و مادرش از لونه بزنه بیرون تا هوای تمدن و آزادی به سر و صورتش بخوره.
آخه شوق پرواز و سفر همه وجودشو گرفته بود!
آخرش دلو میزنه به دریا و از لونه و از اون درخت بلند و تنومند و ریشه دار و تو اون سرمای سخت زمونه ،می پره بیرون … همون جور که توی هوا احساس معلق بودن و بی هویتی می کرد هر چی زور زد که پرواز کنه نتونست.
اون هنوز اونقدر بزرگ نشده بود که بتونه پرواز کنه. حیوونکی میوفته پای درخت. یه جوجه تک و تنها تو سوز و سرما! داشت از درد و سرما و ترس به خودش می پیچید.
از اتفاق یک گاوِ گنده داشت از اون طرف ها رد میشد و صحنه افتادن جوجه گنجشکو دید. گاوه یه تاپاله میندازه روش... (با عرض معذرت) یه کیک خامه ای گرم- فرآوری شده از یونجه تازه! - میندازه درست رو سر جوجه گنجشک کوچولو. بعدشم سرشو مثل گاو میندازه پایین و میره!
جوجه شروع می کنه به فحش دادن به گاوه به خاطر این عمل دور از ادب اجتماعی و نزاکتش! و چند تا فحش آبدار هم به برادر و پدر گاو می ده!
خلاصه بعد از چند لحظه احساس گرمای خوشایندی بهش دست میده… خیلی خوب بود … هم گرم بود که سرمای شدید رو از یاد جوجه ببره و هم نرم بود که درداشو آرامش بده … ولی بعد از یه مدت از بوی اون بدش اومد…به خاطر همین شروع به دست و پا زدن برای بیرون آمدن از اونها کرد…
در همین حین آقا روباهه که از دور تمام صحنه ها رو به دقت زیر نظر داشت میاد جلو و سلام و تعظیمی عرض می کند و جوجه گنجشک رو از تو کیک خامه ای گاو، خیلی محترمانه و با عزت و احترام بیرون میکشه .
گنجشک خیلی خوشحال می شه که یک موجود بسیار مودب به آداب اجتماعی و جنتلمن پیدا شده که وضعیت او را درک کرده و اونا از توی پهن ها در آورده!
خلاصه روباه جوجه گنجشک ما را با وسواس تمام خوب تمیزش می کنه و عطر و ادکلان بهش می زنه و وقتی مطمئن میشه که هیچ اثر و بویی از پهن ها بر بدن جوجه نیست اونو میخورتش!!!
نتیجه:
هرکی در حقت بدی کرد ، الزاما دشمنت نیست!
هرکی در حقت خوبی کرد ، الزاما دوستت نیست!
ریدم به این داستان نوشتنت کدومگوساله ای نوشتن یاد تو داده
↩ قدبلند مغرور
من موندم کدوم احمقی سعی کرده به تو شعور یاد بده و بزرگت کرده…
مایه ی تاسفی
جالبه بدونی که برای حفظ خود از سرما و سوز میتوان از تاپاله گرم گاو استفاده کرد