چند وقت پيش داشتم توي يكي از بزرگراههاي پر هرجو مرج امريكا رانندگی میکردم، يك دفعه دو تا موتوري ازين رد نك(گردن قرمزاي نژاد پرست) افتادن دنبالم اولش فكر كردم خيال ميكنم بعد ديدم اومدن كنار ماشين اشاره كردن بزن كنار، ديدم تفنگ به كمرشه راحت ميتونن خفتم كنن و بكشنم من پامو گذاشتم رو گاز كه صدا انفجار اومد بله درست حدس زديد تير زد به لاستيك عقب ماشينم، ماشين پيچ خورد چرخيدو چرخيد تا ايستاد و اين موتوريا رسيدن، تفنگو دراورد گفت: خارجيه لعنتي، بعد ديدم يكي با موتور هارلي ديوسيون داره خلاف جهت ماشينا به سمت ما مياد گفتم خدايا رحم كن سه تا شدن، كه ديدم رو ترك موتورش يه خانم چادري هست(رقص چادر تو باد خيلي زيبا بود)ولي راننده خالكوبي داشت با اندامي ورزيده موهاي بلند. شاتگانو از پشت موتور دراورد يه تير زد به سمت نژادپرستا و گفت بريد گمشيد خوك خوراي نجس.آن دو احمق سوار موتورشون شدن و پا به فرار گذاشتن، پيرمرد نوراني كنارم ايستاد اره درست حدس زديد امام راحل بود بتول خانم هم تو تركش، گفتم امام چطو به تو گير ندادن، امام لبخندي زد و گفت اين تيكه خز شده تو اين غربت مواظب خودت باش بعد با موتور به سمت ماه پرواز كرد(چادر در باد مانند یال اسب زیبا بود)
ازون جا بود كه من به امام و خانوادش ارادت خاصي دارم ❤️❤️