در ۲۹ آگوئست سال ۱۹۸۹، تصمیم گرفتن که نیکولای رو به یک بیمارستان روانی دیگه منتقل کنن. در حین انتقال، نیکولای تونست از ماشین فرار کنه!
این قاتل سریالی ترسناک، برای مدتی طولانی در شهرهای مختلف اتحاد جماهیر شوروی بود. در این بین، قتل های بسیاری در مسکو و قزاقستان به سبک اون انجام شد. ولی هیچ موقع نتونستن این قتل ها رو اثبات کنن.
نیکولای به صورت رسمی فراری خونده شد و در سراسر کشور دنبالش میگشتن. پلیس‌ها آگهی‌های مختلفی رو در مسکو، قرقیزستان و ازبکستان پخش کرده بودن تا نیکولای زودتر دستگیر بشه.
ابن جست‌وجو‌ها به قدری شدید بود که اون مجبور شد به مدت دو سال در کوهستان و به دور از مردم مخفی بشه.
در عرض این دو سال عمدتاً در کوهستان‌های قرقیزستان زندگی می‌کرد و با مبادله‌ی گیاهان کوهی دارویی به ازای غذا با مردم بومی، زندگی‌اش رو می‌گذروند.
به مرور زمان مخفی شدن و زندگی کردن به عنوان یک فراری، سخت‌تر هم می‌شد چون تعداد وسایل موتوری بیشتر شده بود و جست‌وجو‌ها سریع تر پیش می‌رفت.
نیکولای هنوز تو قرقیزستان زندگی می‌کرد و می‌خواست هر طوری که شده، توجه پلیس رو از اون منطقه دور کنه. تصمیم گرفت یک نامه برای یک از دوست‌هاش توی زادگاهش ‌‌پست کنه.
در این نامه نیکولای آدرس نامه رو مسکو نوشت! اون در نامه نوشته بود:
«به زودی به زادگاهم برمی‌گردم اما فعلاً اینجا می‌مونم. زن
های زیبای زیادی اینجا هستن که کسی متوجه ناپدید شدنشون نمیشه…».
حقیقت ماجرا اینجاست که نیکولای اصلاً توی مسکو نبود. با فرستادن این نامه قصد فریب پلیس رو داشت و موفق هم بود. وقتی اون دوست نامه رو به پلیس نشون داد، همه‌ی فکر پلیس و رسانه‌ها به پایتخت بود ونیکولای توی کوه‌های قرقیزستان زندگی میکرد.
سوال پیش میاد که آیا نیکولای توی اون سال‌ها آدم‌های دیگری رو به قتل رسونده یا نه.
جواب سوال یه بله‌ی بزرگه! توی همون کوهستانی که زندگی میکرده مثل قتل اولش، یک زن چوپان رو شکار کرد و بعد از اینکه با دندون‌هاش از رگ گردنش خونش رو نوشیده بود، با یه جسم تیز بدنش رو برید و چند روز به عنوان غذا ازش استفاده کرد و تیکه‌های گوشت رو روی آتش کباب کرد.
نیکولای به ده فقره قتل محکوم شده ولی همه‌جا تعداد قتل‌ها رو +۱۰ در نظر می‌گیرن چون خیلی از قتل‌ها رو نتونستن ثابت کنن.
نیکولای دو سال بعد از فرار، با یه جرم بچگونه دستگیر شد. اون به‌خاطر دزدیدن یک گوسفند به دام پلیس افتاد!
اولش اظهار کرد که اهل چینه و اصلا اهل کشور شوروی نیست؛ اما نتونست مدرک محکمی بیاره که چطور پاش به شوروی باز شده. طفلک!
خلاصه پیگیر ماجرا شدن و پرونده رو به مسکو فرستادن که فهمیدن- عه این مجرم رو که به خاطر دزدیدن گوسفند گرفتن، همون قاتل سریالی آدم‌خواریه که دو سال پلیس هارو بازی داده.
سرانجام دوباره توی بیمارستان روانی بستریش کردن.
عاقبت نیکولای ژوماگالیف یا همون نیش فلزی معروف، پس از بستری شدنش سعی کرد مدارکی برای بهبودی‌اش به پزشک ها ارائه کنه که حالش خوب شده و می‌تونه مرخص بشه!
جالب اینجاست که خیلی از پزشک‌ها حرف نیکولای رو تایید کردن و گفتن در صورتی که اون تحت نظارت روان‌پزشک‌ها باشه، میتونه آزاد بشه و به جامعه برگرده…
در دسامبر سال ۲۰۱۴ نیکولای به دهمین قتلش که در سال ۱۹۹۰ رخ داده بود اعتراف کرد و مجرم شناخته شد. همچنین در سال ۲۰۱۶ در فیس‌بوک یه سری شایعات پخش شد که نیکولای دوباره از بیمارستان فرار کرده که هرگز پلیس اون‌هارو تایید نکرده.
در حال حاظر نیکولای ژوماگالیف ۶۹ سال سن داره و در یک کلینیک تخصصی روان‌پزشکی در روستای آکتاس بستریه. اونجا کار تعمیراتی انجام می‌ده و از زندگی در بیمارستان خسته شده. یعنی به حدی خسته شده که چند بار درخواست صدور حکم اعدام کرد و هر بار درخواستش رد شده. از نظر پزشک‌ها روند درمانش خوب پیش میره و دلیلی برای اعدامش وجود نداره و به زودی میتونه آزاد بشه و به زندگی عادی برگرده.
البته متخصصانی که بر روی قاتلین سریالی مطالعه می‌کنن، به شدت با حرف‌های پزشک‌ها مخالف هستن و به نظرشون نیکولای ژوماگالیف هرگز نباید آزاد بشه.
نیکولای پس از یک دعوا در دوران کودکی، دندون‌های جلویی‌اش رو از دست داد و مجبور به کاشت دندون مصنوعی شد. اما به جای استفاده از پروتز‌های رزین پلاستیکی و یا سرامیک و چینی، از آلیاژ فلز سفید استفاده کردن.
چه چیزی بهتر از فلز سخت برای دریدن گردن یک انسان… این مرد به ده فقره قتل متهم شد. بیشتر از ده نفر رو خورد و مردم شوروی رو به وحشت انداخت و لقب نیش فلزی رو از آن خود کرد.
نظرتون رو در مورد این قاتل سریالی کامنت کنید

https://shahvani.com/forum/topic/داستان-های-جنایت-واقعی-دندان-فلزی-قسمت-اول

https://shahvani.com/forum/topic/داستان-های-جنایی-واقعی-دندان-فلزی-قسمت-دوم