دنیس ریدر خونه رو از اثر انگشتش و هر گونه سر نخی پاک کرد و بعد خونه رو ترک کرد.
جسد خانوادهی اوترو توسط پسر نوجوونشون پیدا شد. « منظورم جوزف جونیور نیست. این یه پسر دیگهاشونه».
پسرشون از مدرسه برگشت و وقتی وارد خونه شد با همچین صحنهای مواجه شد. «عکس بالا».
چیزی نگذشت که دنیس دنبال قربانی دیگهای میگشت و اینبار نظرش روی یه زن دیگه جلب شد.
« کاترین برایت»
دنیس کاترین برایت ۲۱ ساله رو که توی کالج درس میخوند، به عنوان قربانی بعدی انتخاب کرد.
البته بهتون گفتم که دنیس به مقتولهاش قربانی نمیگفت بلکه به عنوام “پروژه” ازشون یاد میکرد!
اسم پروژهی کاترین برایت، “پروژهی در تاریکی” بود.
این پروژه در چهارم آپریل سال ۱۹۷۴ آغاز شد. دنیس در حالی که یه کلاه پشمی منگولهدار سرش کرده بود و یه تفنگ کالیبر ۲۲ دستش بود، درِ جلوی خونهی کاترین برایت رو شکست. چون قبلاً برای مدتی کاترین رو دنبال میکرد، میدونست که کاترین یه برادر داره که در حال حاظر توی خونهی کاترینه.
خلاصه که با اسلحه میره خونه، تهدیدشون میکنه و در نتیجه اونا هم تسلیم میشن. دنیس، اول کوین (برادر کاترین) رو میبنده و حتی برای اینکه فرار نکنه، پاهاش رو هم به پایهی تخت میبنده!
بعدش میره سراغ کاترین تا حلقهی طناب رو به گردنش بندازه. دنیس بعداً تو مصاحبههاش گفت که کاترین مثل یه حیوون وحشی باهاش میجنگید!
موقعی که طناب رو دور گردن کاترین انداخت، کوین موفق میشه طناب دستهاش و پاهاش رو باز کنه. از سر جاش بلند میشه و شروع به دویدن میکنه.
دنیس با خونسردی تمام با تفنگ کالیبر ۲۲ایی که همراهش داشت به پشت سر کوین شلیک میکنه بعد دوباره برمیگرده و با کاترین مشغول میشه!
دوباره کاترین باهاش مقابله میکنه. خلاصه کاترین به قدری دستوپا میزنه که دنیس مجبور میشه بهش چافو بزنه تا شاید کمی ناتوان بشه.
موقعی که کاترین از نفس میافته به سمت کوین میره تا ببینه چه بلایی به سرش آورده و از تعجب خشکش میزنه! حالا چرا تعجب؟ چون کوین نه تنها بعد از شلیک دو تا گلوله به پس کلهاش زنده مونده بود، بلکه فرار کرد و رفت تا کمک بیاره!!!
باید بگم که گلولهها به کلهی کوین نخوردند. اما دنیس فکر میکرد که دقیقاً به هدف زده.
خلاصه وقتی که دنیس متوجه میشه کوین از دستش در رفته، فوری مشغول تمیز کاری میشه و خونه رو از اثر انگشتش پاک میکنه و به سمت پنج کوچه پایینتر یعنی دقیقاً جایی که ماشینش پارک شده میدوه.
بعد از این اتفاق دنیس ریدر یه کار پیدا میکنه. توی یه شرکت نصب تجهیزات ایمنی و این چیزا استخدام میشه. اون حدود یک دهه توی همین شرکت کار میکنه.
دنیس توی اون محلهای که قتلهاش رو انجام میداد به خونهها دزدگیر وصل میکرد! خلاصه که دنیس بعد از قضیهی کاترین و کوین براین به مدت سه سال آدمکشی رو کنار گذاشت!
ادامه دارد…
https://shahvani.com/forum/topic/داستان-های-جنایی-واقعی-قاتلbtk-قسمت-اول
وای چقدر حس های متضادی دارم از خوندن این تاپیکات. بازم بنویس ♥️