از صبح کلافه بودم، پیاماسم شروع شده بود. درد جزئی تو رونای پام، کلافگی شدید ذهنی و ناآرومی علائم اصلیِ پیاماسمه.
البته هورنی هم میشم و این خیلی بدترش میکنه.
لیوان چای رو آوردم و نشستم، صدای تایپ کردن همه کلافهام میکرد، از روز اولی که اومدم صدای لپتاپ همهی کارمندای اینجا آزاردهنده بود.
بچه که بودم میرفتم شهربازی، بچهها جیغ میکشیدن، من تو شهربازی اصلا نمیترسیدم اما صدای جیغم از همه بلندتر بود، اینقدر بلند که صدای جیغ بقیه رو نشونم، چون از صدای بقیه متنفر بودم.
اینجا هم سریعتر تایپ میکردم، سریعتر از همه کد میزدم و حتی با خودکار تندتر مینوشتم، انگار صدای اطراف رو کمتر حس میکنم.
یک ماه پیش اومده بود، روز مصاحبه اونقدر خوب بود که فهمیدیم باید اینجا بمونه، وقتی نظرش رو درمورد شرکت پرسیدیم گفت همه چی معقوله فقط فضای کار اشتراکی اذیتش میکنه.
خوشحال کننده بود، دیگه تنها کسی نیستم که از فضای کار اذیت بشم، چرا یه سری اتاقک کوچیک عایق درست نمیکنن که توش کار کنیم؟ نمیدونم.
دورهی یکماههی کارآموزیش رو میگذروند، در واقع دو هفته که بهش آموزش دادم دیدم آموزشِ بیشتر هدر دادن تایم هر دومونه، پس قرادادش رو بستیم و همکارم شد.
میزکارش نزدیک بهم بود، تندتر از من کد میزد، و صادقانه بگم، بهتر از من بود. روزای عادی کلافهام نمیکرد اما امروز، پیاماسم هم اضافه شده بود، غیرقابل تحمل بود، سعی کردم طبق عادت سریعتر کارامو انجام بدم، اما اینقدر اشتباه میکردم که اصلاحش چند برابر وقت میگرفت.
سرم رو گذاشتم رو میز و سعی کردم آروم بشم، چایم رو که سرد شده بود، جرعه جرعه میخوردم و به انگشتاش نگاه کردم.
دستهای مردها جذابترین بخششونه. خودشون میدونن؟
این پسر قطعا میدونست که اینقدر قشنگ روی کیبورد لپتاپش حرکت میداد، زل زده بودم به انگشتاش و بعد از چند لحظه نگاهم کرد، نگاهش کردم و بازم چشمام رو روی انگشتاش ثابت نگه داشتم، فکر میکردم شاید زیر نگاهم نتونه اونقدر خوب ادامه بده اما حتی سریعتر حرکت میکردن، تصور حرکتشون روی کصم به طرز دیوانهواری هورنیم کرده بود.
هیچ احساسی بهش نداشتم اما تصور اینکه با انگشتاش ارضام کنه، فوقالعاده بود.
به انگشتاش نگاه میکردم و موبایلم رو برداشتم و مسیج زدم «میتونی همینقدر که قشنگ با انگشتات تایپ میکنی، روی کصم حرکتشون بدی و ارضام کنی؟»
صدای موبایلش رو شنید و مسیج رو باز کرد، نگاه متعجبش رو دوست داشتم. هر چند منم شوک شدم وقتی واسم نوشت «آره ولی در ازاش چیکار میکنی؟ سه روز نمیام شرکت و تو باید همهی کارام رو کاور کنی!»
لعنت بهش، سه روز مجبور باشم دو برابر کار کنم، احتمالا دو روزش رو هم باید با درد پریود بگذرونم اما خب انگشتاش چیزی نیست که بشه ازش گذشت.
«قبول»
موبایل رو خاموش کرد، لپتاپش رو برداشت و با صدای بلند بهم گفت «میشه بیاید کمک کنید این باگش رو پیدا کنم، هر کاری میکنم درست نمیشه»
رفتیم پشت میزی که دورتر بود و دید کمتری داشت، با تعجب پرسیدم قراره اینجا ارضام کنی؟
مجبورم کرد از همون لحظه شروع کنم به انجام دادن کارهاش، من باید واسهش کد میزدم و اون با انگشتای قشنگش روی کصم مانور میداد، مجبور بودم وانمود کنم واقعا دارم کار میکنم، زیر دستش لرزیدم و اورگاسمم ارزش یه هفته کار کردن به جاش رو هم داشت، آروم اومد رونهای پام رو نوازش کنه که با اخم بلند شدم، نبضهای دست و گردنم رو با آب سرد شستم که گرمای بدنم کم بشه و خیلی جدی دوباره کارم رو شروع کردم…
توضیح:
Premenstrual syndrome (PMS) سندروم پیش از قائدگی
علائم و نشانههای گوناگونی دارد. این علائم شامل تغییر ناگهانی خلق و خو، درد یا تحریک پذیری سینهها، بالا رفتن اشتها و میل به غذا، خستگی، تحریک پذیری و افسردگی هستند.
🫠Never fuck your co-worker
🫠Never fuck your co-worker
🫠Never fuck your co-worker
🫠Never fuck your co-worker
↩ matterOfTime
You are absolutely right, but sometimes hands can be too tempting to resist.
درسته سکس توی محیط کار یک فانتزی هست ولی نه با همکار منم مخالفم و دقیقا چند باری که باهاش روبرو شدم اصلا اجازه جلو رفتن ندادم ولی در کل متن با احساس و کاملا قابل تصور نگارش شده.
↩ hottestpersianman
آره ولی خب کاش دستها وسوسه انگیز نبودن…
از اصطلاح کد زدن متنفرم … حس میکنم لات و لوتهای محلات لومپن نشین به جای واژه زیبای کدنویسی به کار میبرند …
قلمت بد نیست اما از علائم سجاوندی تو نگارش بیشتر استفاده کن و از همه مهم تر مقدمه حوصله سر بر نزار کسی برا وقت کشی تو سایت نمیاد میدونی ک چی میگم همه دنبال ی چیزی اونم ارضا جنسی حالا فکری و جسمی فرق داره
↩ Masterfear2
درسته، ولی خب بدون مقدمه احتمالا نتونم بنویسم.
↩ NatashaRostova
ی راست سراغ اصل مطلب نرو مقدمه رو تو داستانت قاطی کن بزار خواننده قشنگ بتونه تصورش کنه
↩ Giordano Bruno
واقعا در حق دستها، کمتوجهی میشه
↩ خوش سایز
زبون به اندازهی دست، در دسترس نیست آخه
↩ hojabr
میخوام مخشو بزنم ببرم رو مزه مزه های دخترونه کار کنه😀حیفه این قلمه رو چیزای دیگه بره مخصوصا لب😄
↩ hojabr
😁😉 هژبر این لبارو توی شهوانی داری خرابشون میکنی باید با این لبا یه دختر ۱۷ساله تور کنی بری سراغ تولید بچه های خوش لب… کی میخوای پس آستینتو بدی بالا کشتیمون
تبریک میگم.تو یه دلیل برا اپدیت شدن ویکی پدیا درست کردی چون توی لیست فتیش هاش اثری از فتیش انگشت نیست.
خوب مینویسی،ادامه بده.
↩ HOSEINGHOSTHH
ویکیپدیا رو چک کردم، Hand fetishism بودا، صفحهی فارسی نداشت.
احتمالا اگه حوصله داشته باشم و روندش رو بفهمم ادد کنم:دی
↩ NatashaRostova
نه دیگه نشد از اول کار شما داری با پیمون کار بحث می کنی😄مزه مزه های دخترونه رو توی آرشیو کم داریم… ناتاشا وار، میطلبه …