روایت‌های تکان‌دهندۀ مردان از خیانت به پارتنرشان

1402/06/03

روایت‌های تکان‌دهندۀ آقایانی که با کمال وقاهت دربارۀ دلیل و ماجرای خیانت به پارتنرشان صحبت می‌کنند



«بهش خیانت کردم چون به سکس اعتیاد دارم. از نامزدم بیش از حد معمول درخواست سکس می‌کردم. به‌تدریج یادگرفتم وقتایی که ردم می‌کنه، تو اینترنت دنبال پارتنری برای سکس باشم. برای همین کسیو که بهم نزدیک بود و مثل من اهل سکس بود پیدا می‌کردم. به خودم یا دوست‌دخترم احترامی نمی‌ذاشتم و تمام سعیم پرکردن خلاء درونم با رضایت جنسی از طرف آدمای ناشناس بود. خلائی که بعداً فهمیدم که ریشه‌اش تو نبود اعتمادبه‌نفس و انگیزۀ درست برای زندگیه».


اخیراً یکی از کاربران شبکۀ اجتماعی «ردیت» (Reddit) به نام «u/Aggravating-Angel217» از کاربران مرد پرسید: «آقایانی که خیانت کردید: دلیلتون برای این‌کار چی بود؟»
خیلی از پاسخ‌ها به‌شدت جالب بود و کمک می‌کرد به دید بهتری درمورد ذهن مردایی برسیم که به کسی متعهدن.
بنابراین در این پست به عجیب‌ترین داستان‌های خیانت آقایان با پارتنرشان می‌پردازیم.


  1. «بش خیانت کردم [چون] می‌خواستم ارزشمو بفهمم و اعتمادبه‌نفسم حین سکس با زنا بیشتر بشه. جوری که من بزرگ شده بودم، رفتارکردن با زنا رو یاد نگرفته بودم. تو دانشگاه، یکم روی خودم کار کردم تا اعتمادبه‌نفسم بهتر بشه، چون تمام زندگیم دوست داشتم کسیو پیدا کنم که همون‌قدر که ازش خوشم میاد، منو دوست داشته باشه. همیشه دلم یه دوست‌دختر می‌خواست. هرچی اعتمادبه‌نفسم بهتر شد، شانسم با خانوما هم به‌تدریج بهتر شد. بعد از یه مدت تونستم یه دوست‌دختر پیدا کنم (که خیلی باهام رفتارش خوب بود)، ولی من از رابطه باهاش راضی نبودم. برای همین بازم دنبال تقدیر و توجه از سمت زن‌ها بودم که باعث خیانت به دوست‌دخترم شد. فک می‌کردم با این کار دارم به اعتمادبه‌نفسم کمک می‌کنم چون اجتماعی‌تر شده بودم و بیشتر خودمو بروز می‌دادم، ولی بعداً فهمیدم که از درون، به اندازۀ قبل احساس ناامنی می‌کنم. من حتی تو خانواده‌ای بزرگ شده بودم که اصلاً نمونۀ خوبی برای روابط سالم نبودند. همۀ دایی‌هام زن‌باز بودن. احتمالاً مسائل خانوادگیمم تأثیرایی رو خیانتم داشته باشه»


    کاربر ردیت: u/yunglil_aka_lilyung

  1. «حس خواسته‌شدن اعتیادآوره، به‌خصوص اگر به‌ندرت تجربه‌ش کرده باشی. شرم و خجالت به‌طرز عجیبی این مسئله رو بدتر می‌کنه. نمی‌تونی به کسی درمورد ماجرای گول‌خوردنت بگی، چه برسه به این‌که بگی به پارتنرت خیانتم کردی. از طرف دوستا و خانواده‌ هم حمایت نمی‌شی؛ چون همه‌شون فکر می‌کنن که خیلی احمقی»


    کاربر ردیت: u/MarioNSFW

  1. «شخصاً در کمال صداقت و روراستی جوابم به شما اینه: می‌ترسیدم که با قطع رابطه با دوست‌دخترم احساساتشو جریحه‌دار کنم. برای همین، بش خیانت کردم. تو ذهن خودم این دلایل خیانتمو کاملاً توجیه می‌کرد. فهمیدم به‌قدری از زندگی با این زن ناراضی بودم که باعث شده بهش خیانت کنم. بعضی وقتا حس می‌کردم این وضع غیرقابل تحمل شده و من دارم الکی تظاهر می‌کنم. با این‌که بعد از یه مدت وقتی فهمیدم واقعاً تحملم تموم شد و باهاش قطع رابطه کردم، ولی بازم احساس گناه می‌کنم»


    کاربر ردیت: u/Due-Diamond1548

  1. «خیلی اهل پارتی‌رفتن بودم ولی دوست‌دخترم خوشش نمی‌اومد. هردومون تو رشتۀ علوم پایه تحصیل می‌کردیم، باهوش بودیم، عاشق دویدن بودیم و در کل رابطه‌مون فوق‌العاده بود. ولی اون‌جوری که انتظارشو داشتم باهم خوش نمی‌گذروندیم. در همین حین تو یکی از پارتی‌ها زنی که سال قبلش باهاش رابطۀ جنسی داشتم رو مجدداً ملاقات کردم و دوباره باهم سکس داشتیم. هیچ‌وقت به پارتنرم نگفتم و یه ماه بعد، وقتی خود دوست‌دخترم بهم خیانت کرد، باهم قطع رابطه کردیم. اون‌زمان 19 سالم بود و این خاطره واقعاً برام شرم‌آوره»


    کاربر ردیت: u/terrillable

  1. «همیشه برای این‌که حس بهتری به کارای احمقانه‌ام پیدا کنم، به خودم می‌گفتم که من و پارتنرم دیگه تو سکس بهم نمی‌خوریم. ولی این حرف‌ها هیچ ربطی به آسیبی که من به روحیۀ دوست‌دخترم زدم نداره. این‌روزها نسبت به گذشته پشیمونی بیشتری دارم و نسبت به کارای اشتباهی که کردم، آگاهی پیدا کردم. با این‌حال واقعاً انتظار دارم که یه روزی تقاص کارای زشتی که انجام دادمو تو زندگی پس بدم»


    کاربر ردیت: u/dogbarf_

  1. «جوون و خام بودم و اون زمان بین مردم این تفکر رایج وجود داشت که هرچی بیشتر زن‌بازی کنی، جذاب‌تر به‌نظر می‌رسی. برای همین یه شب که با دوستم حسابی مست کرده‌بودیم و با یه‌خانمی آشنا شده بودم، با خودم تصمیم گرفتم ادای خفنارو در بیارم. روز بعدش با حال افتضاحی بیدار شدم و پیش دوست‌دخترم راستشو گفتم و عذرخواهی کردم. در کمال تعجب ولم نکرد و چندماه بعد بهش پیشنهاد ازدواج دادم»


    بعد از سال‌ها زندگی افتضاح و تجربۀ طلاق، مهم‌ترین درس‌های زندگی من این موارد بودن: اول این‌که هرکی بهت گفت «بخشیدمت» دلیل نمی‌شه فکر کنی که قلباً هم دیگه چیزی به‌دل نگرفته. ممکنه سال‌ها بعد هربار که بحثی بینتون پیش بیاد حرفشو پیش بکشه.
    درس دومی که یاد گرفتم اینه که اگر کسی کار خیلی فوق‌العاده‌ای در حق شما انجام می‌ده (مثلاً شما رو می‌بخشه) دلیل نمی‌شه که از مشکلات دیگه‌ای که تو رابطه‌تون وجود داره صرف‌نظر کنید.
    کاربر ردیت: u/Story-Checks-Out

  1. «وقتی با زنم تازه آشنا شده بودم خیلی سکس می‌کردیم، در حدی که شاید چندبار در روز باهم سکس داشتیم. حتی بعد از این‌که باهم تو یه خونه زندگی کردیم، تنها موقعی که هر روز باهم سکس نمی‌کردیم، وقتایی بود که برنامۀ هفتۀ کوسه از تلویزیون پخش می‌شد (که تازه اون موقع هم دوست‌دخترم برام ساک می‌زد). ولی از یه روزی به بعد کلاً سکس نکردیم و این قضیه قطع شد. بعد از این‌که سه‌هفته پشت سر هم هربار که ازش سکس خواستم درخواستمو رد کرد، باهاش درمورد این قضیه حرف زدم و در جواب بهم گفت که گاهی اوقات برای یه مدتی میل جنسیش کم می‌شه. منم کاملاً درکش کردم چون یه‌وقتایی برای خودمم پیش می‌اومد. ولی این سه‌هفته تبدیل شد به سه‌ماه و حرف‌زدن درموردش هیچ چیزیو بهتر نکرد. بهش گفتم که سکس نداشتنمون چه حسی بهم می‌ده و اگر کاری هست که به حل مشکل کمک می‌کنه، بهم درموردشون بگه، ولی در جواب بهم گفت که اصلاً مشکل مربوط به تو نیست و دلیل دیگه‌ای داره. بعد از شش ماه دست از تلاش و تقلا برداشتم. حس می‌کردم زشتم و کسی منو دوست نداره. یه خانمی تو محل کارم بود که خیلی از من خوشش می‌اومد و باهم تو یه شیفت کار می‌کردیم. چندباری باهم قرار گذاشتیم و بعد بهم گفت که حتماً باید زنمو ترک کنم»


    با این حرفا قصد ندارم کاری که کردمو توجیه کنم؛ من واقعاً گند زدم به همه‌چی. هیچ‌کس نباید کاری که من انجام دادمو تکرار کنه. اگر بودن تو یه رابطه این‌قدر آزارتون می‌ده که حس می‌کنید باید بهش خیانت کنید، ترکش کنید. می‌دونستم کاری که انجام می‌دم اشتباهه و می‌دونستم که اگر همسرم بفهمه خیلی ناراحت می‌شه، ولی هیچ‌وقت فکر نکردم که کارم چقدر بهش آسیب می‌زنه.
    اگر مجبور شم یه بار دیگه اون چهرۀ درهم شکسته‌شو، موقع صحبت درمورد خیانتم ببینم، حاضرم قبلش 1000 بار مرده باشم. هیچ‌وقت خودمو برای کاری که کردم نمی‌بخشم و می‌دونم که یه‌بخشی از وجود همسرم هم هیچوقت منو نمی‌بخشه.
    کاربر ردیت: u/Educational-Fish9157

  1. «اون لحظه با خودم فکر می‌کردم که دارم کار درستی انجام می‌دم. همسرم اختلال اضطراب داره و باعث می‌شه سکس براش دردناک باشه. با خودم فکر کردم برای این‌که این فشارو از روی دوش اون تو رابطه بردارم، باید جای دیگه ارضاش کنم. فکر می‌کردم عاشقشم (عاشقش بودم؛ فقط تعریف من از عشق این بود) و برای همین نمی‌خواستم به‌خاطر ارضا‌نشدن نیازهای من ناراحت بشه. تا یه مدت این‌طوری کارمو توجیه کردم ولی آخرش فهمیدم که باهم خوشبخت نیستیم»


    یه نکته از طرف کسی که تجربه‌شو داشته: برای حل‌شدن مشکلاتتون ازدواج نکنید. زیر پنج‌سال مجبور شدیم طلاق بگیریم. همسر سابقم مجدداً ازدواج کرد و آخرین باری که بعد از اون جریان حاضر شدم با کسی رابطۀ بلندمدت داشته باشم، 12 سال پیش بود که با یه نفر دوماه وارد رابطه شدم. به‌حدی از فکر آسیب‌زدن به دیگران می‌ترسم که حتی از رابطه فراریم.
    کاربر ردیت: u/ThatGuy22355645

  1. «شش‌ماهی می‌شد که چه از نظر جنسی و چه از نظر عاطفی، محبتی از طرف پارتنرم نمی‌دیدم. تو همچین شرایطی اگر خیانت کنی، به‌شدت به توجهی که از طرف دیگری دریافت می‌کنی وابسته می‌شی. وقتی زمانی که در کنار دیگری سپری می‌کنی هیچ بُعد جنسی نداشته باشه، حس می‌کنی پارتنرت به‌خاطر پول و وقتی که براش صرف می‌کنی باهات زندگی می‌کنه. دلیلم برای خیانت سکس نبود؛ اگر میل جنسیم بهم فشار بیاره، نهایتاً خودارضایی می‌کنم. واقعاً دلم می‌خواست با کسی رابطه داشته باشم که لمسم کنه و بهم محبت نشون بده»


    کاربر ردیت: u/HairyBearAdmire

  1. «همون یه‌بار همچین موقعیتی نصیبم می‌شد؛ خیلی دختر خوشگلی بود. از دوران دبیرستان عاشقش بودم و چشمم دنبالش بود. در بهترین حالت آشناهای دور هم حساب می‌شدیم، ولی حتی فکر نمی‌کردم که اسممو یادش باشه. یه‌روز خیلی بی‌مقدمه بهم پیام داد که تو فلان شهری؟ و من اونجا زندگی می‌کردم. گفت اونجا کاری براش پیش اومده و اگر موافقم برم ببینمش. دیدمش و خیلی بهمون خوش گذشت. یکم مست کردیم و بعدش خونۀ من اومد. بهم گفت از دبیرستان ازم خوشش می‌اومده و با هم تصمیم گرفتیم به‌عنوان بازی همین‌طور که الکل می‌خوریم لباسامونو در بیاریم. کار به اونجا رسید که من یه شورت پام بود و مست تو تخت افتاده بودم و اون لخت کنار تخت ایستاده بود. گفت: حالا چیکار کنیم؟ منم دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم. هیچ حس گناهی هم درمورد خیانتم ندارم»


    کاربر ردیت: u/Ilookbetterthanyou

  1. «خیلی دعوا می‌کریم و با خودم فکر کردم درهر صورت چه خیانت بکنم و چه نکنم این رابطه قراره خراب بشه. خلاصه موقعیتش پیش اومد و حتی یه ثانیه هم تردید نکردم. نمی‌دونستم که با این کار، کم‌ترین شانس بهترشدن و باهم‌موندن ما رو هم از بین می‌برم. با خیانتم بهش ثابت کردم که اصلاً کم‌ترین احترامی براش قائل نیستم. بعد از خیانتم سعی کردیم قضیه رو بین خودمون حل کنیم و رابطه رو درست کنیم. ولی من با اون کارم به هردومون ثابت کرده بودم که اگر شرایط سختی تو رابطه پیش بیاد، من قرار نیست بهش وفادار بمونم. من به هیچ‌کس جز خودم وفادار و متعهد نمی‌مونم»


    کاربر ردیت: u/i_am_Toru

  1. «18 سالم بود و تو دانشگاه، سال اولی به‌حساب می‌اومدم. چیزی از اولین سکسم با دوست‌دخترم نمی‌گذشت. بعد از جشن عید شکرگزاری بود و به خونه برگشته بودم. یکی از خانم‌هایی که تو دبیرستان همکلاسیم بود چراغ سبز نشون داد و منم مقاومت نکردم. سکس نداشتیم ولی در هرحال بعدش خیلی حالم گرفته شد و دیگه بعد از او ماجرا اصلاً خیانت نکردم. دوست‌دختر سابقم هیچ‌وقت درمورد این ماجرا چیزی نفهمید، اما من درس بزرگی گرفتم: هیچی ارزششو نداره که خیانت بکنید»


    کاربر ردیت: u/wchimezie

  1. «خودمو با این توجیه قانع می‌کردم که همه به من خیانت کردن، پس چرا من این‌کارو با بقیه نکنم. بعداً به این نتیجه رسیدم که تجربۀ درستی از عشق نداشتم. به کسی اعتماد نداشتم و تحت تأثیر رفتارهای خودپسندانه‌ای که باهاش بزرگ شده بودم، خودم هم با همچین افکاری دست‌وپنجه نرم می‌کردم. فکر نمی‌کنم که تنها دلیل خیانتم این بوده و قطعاً هیجانش و حس پیروزی هم توش دخیل بوده»


    کاربر ردیت: u/JRandButcherpete

  1. «دوستی داشتم که نزدیک 13 سالی می‌شد می‌شناختمش و در تمام این سال‌ها بین ما هیچ اتفاقی نیفتاده بود (ولی همیشه یه کشش جنسی وجود داشت). تو یه شهر زندگی نمی‌کردیم و همیشه حرفمون این بود که اگر تو یه شهر بودیم حتماً تا الان باهم خوابیده بودیم (احتمالاً چون ته دلمون دوست داشتیم این اتفاق بیفته). درگیر رابطۀ پوچی بودم که به‌نظر نمی‌رسید عاقبت جالبی داشته باشه و در همین بین با هواپیما رفتم شهری که دوستم زندگی می‌کرد تا ببینمش. همه‌چی داشت خوب پیش می‌رفت تا این‌که مرطوب‌کنندۀ لبی استفاده کردم که معطر بود. دوستم گفت دلش می‌خواد ببینه چه مزه‌ایه، برا همین خم شد و منو بوسید. البته منم مقاومتی نکردم و همین‌طور پیش رفتیم و آخرش باهم خوابیدیم. اون لحظه شاید حس بدی به این کارم داشتم ولی اگر الان ازم بپرسی که پشیمونم یا نه؟ نه راستش»


    تا امروز سکسم با اون بهترین تجربۀ جنسی زندگیم بوده. الان اون نامزد داره. برای همین اگر اون‌موقع این کارو نکرده بودم، احتمالاً هیچ‌وقت دیگه‌ای موقعیتش پیش نمی‌اومد. شاید اولین و تنها باری بود که خیانت می‌کردم ولی همون‌طور که گفتم، اصلاً از بابتش پشیمون نیستم.
    کاربر ردیت: u/ATLboi404

  1. «هیچ عشقی تو رابطۀ ما وجود نداشت. فقط باهم زندگی می‌کردیم و از هم متنفر بودیم ولی هیچ‌کدوممون پیش‌قدم نمی‌شدیم تا رابطه رو تموم کنیم. دلم نمی‌خواست برگردم پیش خونواده‌م و برای همین از اولین موقعیت ممکنی که پیش اومد استفاده کردم و وقتی کسیو ملاقات کردم که از من خوشش می‌اومد، معطل نکردم. کسی که باش زندگی می‌کردمم به قدر کافی در غیاب من بهم خیانت می‌کرد و به‌محض این‌که کسیو پیدا کرد که بتونه بره باهاش زندگی کنه، از فرصت استفاده کرد»


    کاربر ردیت: u/Kestrel_VI

  1. و آخرین کامنت: «بزرگ‌ترین دلیلی که باعث شد خیانت کنم، اعتیادم به سکس بود. از نامزدم بیش از حد معمول درخواست سکس می‌کردم. به‌تدریج یادگرفتم وقتایی که ردم می‌کنه، تو اینترنت دنبال پارتنری برای سکس باشم. برای همین یکیو که بهم نزدیک بود و مثل من اهل سکس بودو پیدا می‌کردم. به خودم یا دوست‌دخترم احترامی نمی‌ذاشتم و تمام سعیم پرکردن خلاء دورونم با رضایت جنسی از طرف آدمای ناشناس بود. خلائی که بعداً فهمیدم که ریشه‌اش تو نبود اعتماد به‌نفس و انگیزۀ درست برای زندگیه»


    این ماجرا برای سال‌ها ادامه پیدا کرد. بارها تلاش کردم آدم وفادار و قابل اعتمادی بشم تا بتونم کنار کسی که تا الان عاشقش بودم زندگی خوبی داشته باشم. ژ
    مسلماً تا آخر یکم به‌خاطر کارایی که کردم از خودم متنفرم ولی بقیۀ زندگیمو وقف زنی که دوسش دارم می‌کنم. همیشه زندگیمو مدیون زنی هستم که صرف‌نظر از آسیب‌هایی که بهش زدم منو پذیرفته و عاشقم مونده.
    کاربر ردیت: u/Zen_Aether

نتیجه‌



نکته: بعضی از داستان‌ها به‌دلیل طولانی‌بودن یا عدم وضوح، کمی تغییر یافته‌اند.


منبع

16 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2023-08-25 19:32:32 +0330 +0330

ببین کسی که ذاتش خرابه. دیگه خرابه
وگرنه هر چیزی راه حلی داره و همه ی اینا بهانس

4 ❤️

2023-08-25 20:00:46 +0330 +0330

عالی بود. ممنون از زحمتی که کشیدی.

من تا حالا یه بار خیانت کردم. که تو سن ۱۷ سالگی بود. دوست دخترم رو دوست داشتم و چیزی براش کم نمی‌ذاشتم. ولی بارها موقع خیانت مچش رو گرفتم، ولی بعد از ابراز پشیمونی، می‌بخشیدمش و بهش فرصت می‌دادم. ولی خب اون آدم رابطه نبود و مدام اشتباهاتش رو تکرار می‌کرد. همچنان تو اون رابطه‌ی سمی مونده بودم تا اینکه یه دختر دیگه عاشقم شد. دختری که از همه لحاظ از دوست دختر خودم سر بود. منم با یادآوری خیانتایی که بهم کرده بود، بدون هیچ عذاب وجدانی بهش خیانت کردم. ولی بهش نگفتم. فقط زنگ زدم و تموم خیانت‌هاش رو یکی‌یکی به روش اوردم و رابطه رو تموم کردم.

ناگفته نمونه که موندن تو اون رابطه‌ی سمی باعث شده بود شکاک بشم مدتی‌. همون شکاکی باعث شده بود که به رابطه‌ی جدیدم لطمه بزنم. و مدام به دوست دختر جدیدم شک کنم و رابطه رو به گند بکشم. اون رابطه هم تموم شد. ولی بعد از اون رابطه تا همین الان دیگه هیچ رابطه‌‌ی جدی‌ای رو شروع نکردم. الان حس خوبی دارم. ذهنم آرومه. و می‌تونم عاقلانه‌تر و بهتر اون کسی که میخوام رو انتخاب کنم و رابطه‌ی سالمی رو داشته باشم.

قطعا تعداد زیاد روابط و تنوع طلبی قبل از ازدواج هم، می‌تونه یکی از دلایل خیانت باشه!

6 ❤️

2023-08-25 21:05:44 +0330 +0330

عکس آخری رو یکی برا من ترجمه می‌کنه معنیش یعنی چی ؟ یعنی اصلا منظورش چی هست ؟؟؟

3 ❤️

2023-08-26 16:20:03 +0330 +0330

مطلب جالبی بود 🥰

3 ❤️

2023-08-27 19:06:20 +0330 +0330

↩ dark_man00
متن اصلیش می‌گه انسان‌ها به‌دردنخورن. روی انسان‌ها خط زده و نوشته خیانت‌کارها. کلش می‌شه «بهت که گفتم، همۀ خیانت‌کارا آشغالن».

2 ❤️

2023-08-29 05:46:14 +0330 +0330

👌 😎

2 ❤️

2023-09-05 14:21:03 +0330 +0330

↩ Elii.i
چون سکسولوژیه و سایت شهوانی

1 ❤️

2023-09-07 11:12:28 +0330 +0330

تا میتونید بکنید و کرده شوید (کُس بدید) باشد که رستگار گردید

3 ❤️

2023-09-10 15:38:26 +0330 +0330

مطلب جالبی بود.
ممنون

2 ❤️

2023-09-19 18:54:46 +0330 +0330

↩ rvb
لطف دارید

0 ❤️

2023-09-19 18:54:55 +0330 +0330

↩ Hedayat_khan
سلامت باشید

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «