«بهش خیانت کردم چون به سکس اعتیاد دارم. از نامزدم بیش از حد معمول درخواست سکس میکردم. بهتدریج یادگرفتم وقتایی که ردم میکنه، تو اینترنت دنبال پارتنری برای سکس باشم. برای همین کسیو که بهم نزدیک بود و مثل من اهل سکس بود پیدا میکردم. به خودم یا دوستدخترم احترامی نمیذاشتم و تمام سعیم پرکردن خلاء درونم با رضایت جنسی از طرف آدمای ناشناس بود. خلائی که بعداً فهمیدم که ریشهاش تو نبود اعتمادبهنفس و انگیزۀ درست برای زندگیه».
اخیراً یکی از کاربران شبکۀ اجتماعی «ردیت» (Reddit) به نام «u/Aggravating-Angel217» از کاربران مرد پرسید: «آقایانی که خیانت کردید: دلیلتون برای اینکار چی بود؟»
خیلی از پاسخها بهشدت جالب بود و کمک میکرد به دید بهتری درمورد ذهن مردایی برسیم که به کسی متعهدن.
بنابراین در این پست به عجیبترین داستانهای خیانت آقایان با پارتنرشان میپردازیم.
نکته: بعضی از داستانها بهدلیل طولانیبودن یا عدم وضوح، کمی تغییر یافتهاند.
ببین کسی که ذاتش خرابه. دیگه خرابه
وگرنه هر چیزی راه حلی داره و همه ی اینا بهانس
عالی بود. ممنون از زحمتی که کشیدی.
من تا حالا یه بار خیانت کردم. که تو سن ۱۷ سالگی بود. دوست دخترم رو دوست داشتم و چیزی براش کم نمیذاشتم. ولی بارها موقع خیانت مچش رو گرفتم، ولی بعد از ابراز پشیمونی، میبخشیدمش و بهش فرصت میدادم. ولی خب اون آدم رابطه نبود و مدام اشتباهاتش رو تکرار میکرد. همچنان تو اون رابطهی سمی مونده بودم تا اینکه یه دختر دیگه عاشقم شد. دختری که از همه لحاظ از دوست دختر خودم سر بود. منم با یادآوری خیانتایی که بهم کرده بود، بدون هیچ عذاب وجدانی بهش خیانت کردم. ولی بهش نگفتم. فقط زنگ زدم و تموم خیانتهاش رو یکییکی به روش اوردم و رابطه رو تموم کردم.
ناگفته نمونه که موندن تو اون رابطهی سمی باعث شده بود شکاک بشم مدتی. همون شکاکی باعث شده بود که به رابطهی جدیدم لطمه بزنم. و مدام به دوست دختر جدیدم شک کنم و رابطه رو به گند بکشم. اون رابطه هم تموم شد. ولی بعد از اون رابطه تا همین الان دیگه هیچ رابطهی جدیای رو شروع نکردم. الان حس خوبی دارم. ذهنم آرومه. و میتونم عاقلانهتر و بهتر اون کسی که میخوام رو انتخاب کنم و رابطهی سالمی رو داشته باشم.
قطعا تعداد زیاد روابط و تنوع طلبی قبل از ازدواج هم، میتونه یکی از دلایل خیانت باشه!
عکس آخری رو یکی برا من ترجمه میکنه معنیش یعنی چی ؟ یعنی اصلا منظورش چی هست ؟؟؟
↩ dark_man00
متن اصلیش میگه انسانها بهدردنخورن. روی انسانها خط زده و نوشته خیانتکارها. کلش میشه «بهت که گفتم، همۀ خیانتکارا آشغالن».
تا میتونید بکنید و کرده شوید (کُس بدید) باشد که رستگار گردید