اوف اوف اوف اوخ اوخ اوخ وای وای وای اَه اَه اَه چقدر تنگه اینجا لعنت به تو سیامک (پسر) کیرم دهنت مش قنبر (دوست قدیمی) ریدم به هیکلت گوهر (همسر) آخه این چه قبری برام خریدید. کس کشا من با این هیکل صد و بیست کیلویی آخه تخم سگ سیامک چطور تو این قبر نیم تر عرض می خای جام بدی، لعنتی انقده لگد به شیکمم نزن بسه دیگه والا از مردن هم سخت ترش کردین شما. گاییدن منو بس کنید. این همه مال و منال براتون گذوشتم شما اونوخت برام یه قبر تنگ گرفتین. اوخ اوخ اوخ چقدر تنگه عین کس رقیه صیغه ای می مونه لامصب. هرچی توش می کردم بازم تنگ بود. سیامک بخدا اگر دستم بهت برسه … عوضش از قُر قُرهای گوهر راحت شدم. آخیش. جانمی جون چه جای دنجیه اینجا لعنت به هر چی زن و بچه و نوه و نتیجه است. تف تو ذات خراب هرکی که بچه و زن بخاد. حالا اینجا می خوابم و کسی دیگه کاری به کارم نداره. راحت و خوب. نه طلبکاری و نه بخواه کاری. نه گوهری و نه سیامکی. آخیش چه جای گرم و نرمیه جون قربون نیش عقرب و مار و حشرات گزنده و خزنده اش برم من. اوخیش … چقدر اینجا خوبه. فقط ای کاش یه خط اینترنت قوی داشت دیگه هیچ غمی نداشتم.