عاشقانه به سبک من (دفتر چهارم)

1399/10/07



بیخیال هر چی که بوده
درست میگن همه
باید بیخیال بود و فراموش کرد
اصلا چیز مهمی هم نبود
حالا یه زمانی یه جایی یه دلبری بود
یه شب هایی بود که با هم تا صبح تو سکوت چشم تو چشم ، تو بارون اشک شوق وصال تولد سحر رو جشن میگرفتیم
یه روزه هایی بود که رو یه صندلی می نشستیم و صبحانه میخوردیم
لباس های هم رو می پوشیدیم
بعد از کلی ماچ کاری تو اسانسور میرفتیم سر کار
مسابقه "من رسیدم "زود تر زنگ زدن رو هر کی برد مهم نبود
بستنی رو بازنده بده هم مهم نبود
باور کن
حتی حساب کتاب کردن تو مغازه و خریدن اون شال سفید گل قرمز درشته با تمام پول و پیاده برگشتن تا خونه هم مهم نبود
اصلا میگن مهم نیست دیگه
شاید مهم بود
اونقدری که ما فکر میکردیم مهم نبود
یه چیز های عادیه
عادی تر از نفس کشیدن تو نفس های تو
باز دم مت رو نفس کشیدن
راه رفتن رو جای پات تو برف
معتاد شدن به شنیدن خنده هات
بوسیدن های بی حساب و کتاب
از پشت بغلت کردن و مکیدن گردنت
نوازش کبودی های شبیخون دیشب روی سینه ات هم یه چیز عادیه
اصلا الان یه جوری شده همه این کار ها رو میکنن
و کسی دیگه برای دلبرش گریه نمیکنه که چرا امروز کم تر نگاهم کردی
نامه نمی نویسه
نمیگه چقدر دلم برات تنگ شده از وقتی رفتی تو اتاق، از زیر در بفرسته که برسه دستش و بیاد بگیری سفت بغلش کنی
اصلا دلبر یکی نیست دیگه
هر کی یه عالمه دلبر داره
جدیدا دلبر ها قبل از این که نازشون رو بکشی و فدای چشماشون بشی دلبر میشن
اصلا ناز نمیکنن
الان دلبر میخرن
ساعتی، روزانه، دلبر روزهای زوج و فرد حتی دلبرهای اخر هفته
همه جورش هست
من باید بیخیال شم
ول کنم خاطرات گذشته رو
اصلا چی بود اون موقع ها
بشین شعر حفظ کنی که شب تو مشاعره قبل خواب برنده بشی و اون بوس گنده پشت گوش مال تو بشه
ذوق شونه کردن تو سکوت پر از التماس چشمات که تو اینه رو برو به من خیره شده بود فقط یه هوس بود
یه هوس زود گذر
خود شونه کردن یه کار بی خوده
اخه الان کسی مو هاش، موی خودش نیست که
موهای عاریه ای با رنگ مصنوعی
بدون هیچ عطر و طعمی ، هرچقدرم باد بیاد نمیرقصن
شاید خجالت میکشن شایدم دیگه بلند نیستن دست در دست باد دور دل دلبر طواف کنن
باید یاد بگیرم بیخیال تو و خاطراتمون بشم
باید تمرین کنم هر وقت رسیدم به کمد لباسات نشینم مثل بچه ها گریه کنم
باید بفهم عشق چیزی نیست جز رسیدن به جسم دلبر
درک کنم که عشق جاریه تو تمام دلبرا نه یک دلبر
باید یاد بگیرم
باید اول تو رو یادم بره
ولی اخه صاحب لعنتی ترین چشم های دنیا
چطوری
چطوری یادم بره
ولی حتما میشه که همه با این قدرت میگن یادت میره
همه میگن بیخیال هر چی بود
حتما میشه…

#هفتمین_روز_دهمین_ماه_قرن

630 👀
10 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2020-12-27 11:02:21 +0330 +0330

↩ _00Wildcat
سپاس
بخدا اگه من دست بزن داشته باشم

3 ❤️

2020-12-27 11:02:22 +0330 +0330

دلبر حالا يه گوهي خورد ٩ ماهم وايساد بيخيال شد تموم شد رفت !!! حالا بشين تا خدا خدايي ميكنه بنويس …
چشم دلبر و صداش و… اگر خوب بود به درد خودش ميخورد …

4 ❤️

2020-12-27 11:03:34 +0330 +0330

↩ دنیاااا
کی جز من این خطی خطی ها رو مینوسه

2 ❤️

2020-12-27 11:04:51 +0330 +0330

↩ Mahan3739
حاجی چرا میزنی
یه شرووری نوشتم
شما خون خودت رو کثیف نکن
ارزشش رو نداره😂😎😂

3 ❤️

2020-12-27 11:06:35 +0330 +0330

↩ rabit131313
بعضی وقت ها واسه زجر دادن خودم از این مزخرف ها مینویسم
ولی قول میدم زیاد تکرار نشه😊😎😊

3 ❤️

2020-12-27 11:09:01 +0330 +0330

↩ Ramin4453
نه قشنگ بود ، دستخوش …👍🏻👍🏻🌱🌱

2 ❤️

2020-12-27 11:12:40 +0330 +0330

↩ Mahan3739
فدات
اخه دلبر تو داستان نمیره
تا نفس داره همراهش بود
تا تهش میمونه
ولی تهش زود رسید

به نوعی ته این دوتا با هم سنکرون نبودن

1 ❤️

2020-12-27 12:19:43 +0330 +0330

↩ Ramin4453
ديگه دلبر كسخل كه نيست گلم ، فيلم هندي هم نيست ، دلبر نميره ولي موندني هم نيست …ميخوام بزنم توكار همجنس 😂

2 ❤️

2020-12-27 12:22:34 +0330 +0330

↩ Mahan3739
نرفت

به زور بردنش

مُرد

3 ❤️

2020-12-27 12:26:03 +0330 +0330

↩ Ramin4453
مردن و قبول دارم !!! خيلي وقته مرده …

3 ❤️

2020-12-27 12:29:36 +0330 +0330



❥ஜ ⱢƟȒƁƟƳ❤007 ஜ❥:
🍃…
جام
خیالم
لبریز شده
از خیال “تو”…

چکنم با
این خیال
که نمی‌شود
بی‌خیال خیالِ “تو”…؟!؟

🍃🌹…A-H

2 ❤️

2020-12-27 12:32:45 +0330 +0330

↩ Lor-Boy

طرح اندام تو هم مست کند فکر مرا
یاد تو
جام شراب منِ مجنون شده است
چه کسی می داند
شاید این بار کنار من و این جام شراب
بار دیگر بنشیند
لب گرمت بر روی لب هایم
من همینم
مست و دیوانه تو
و تو آن لیلی مجنون کشِ افسانه دور
که مرا میکشی و جان دگر میدهی ام
جانی از جنس خودت
جانی لبریز، از اندیشنه نو
و اگر این بار به دریای نگاهت برسم
اگر این بار بر آن زلف کمندت برسم
اگر این بار نقس طاقت داشت
اگر بار دلم پیش دلت جان نسپرد
به تو خواهم گقت
که چقدر عاشقتم

2 ❤️

2020-12-27 12:55:10 +0330 +0330

عالی

2 ❤️

2020-12-27 13:34:27 +0330 +0330

↩ Ramin4453


🍃…

<خیالبافی ام بد نیست>

و خیال میکنم
که بند بند تو را
میبافم در آغوشم

چه خیال نابیست
این بافته ی خیال…

🍃🌹…A-H

2 ❤️

2020-12-27 13:56:00 +0330 +0330

↩ Lor-Boy

!:
دیواری های زندانم را خودم ساخته ام
با دست خودم و به شوق تنهایی دوباره با خیال تو
با آجر هایی از کلماتِ معطر همانند موهایت
چهار دیوار ، خالی از هر چه غیر تو
بدون در،بدون پنجره و حتی بدون سقف
می خواهم وقتی تمام شد ، این بهترین زندان دنیا
دراز بکشم روی تخت نرم زمین
ریز ستاره باران شب
سیگار بکشم
و با تو در خیالم زندگی کنم
هیچ کسی نباشد جز تو و یاد تو
من عاشق زندانم خواهم شد
و تا ابد به دست خودم ، مبحوس عشقت خواهم ماند
ای فرشته زیبای من
چه کنم که تو را می خواهم
فقط و فقط تو را
خودِ خودت را
آنچنان مجنونت شده ام که تمام شهر مرا به جنونِ تو می شناسند
و با دست نشانم می دهند و به زندانی که می سازم، می خندند
زندانی بدون زندان بان
بدون در
بدون پنجره
بدون سقف
با آجر هایی که با وسواس از میان دریای کلمات برای وصف عشقِ تو صید کردم
من ساعت ها به عکس هایت خیره شدم
وتنها واژه ای را انتخاب کردم
واژه ای که شاید و شاید
هم رنگ چشمانت باشد
من این گونه در دلم زندان ساخته ام
تک تک آجر ها بویی از تو و آن دستان گرمت دارد
حالا به من حق میدهی
بی توجه به پوزخند ها و نیش های مردم در دل خود زندانی بسازم و تنها زندانیش باشم؟

2 ❤️

2020-12-27 13:58:01 +0330 +0330

↩ Ramin4453
عجب متن قشنگي…!! 👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻

2 ❤️

2020-12-27 15:31:57 +0330 +0330

↩ Ramin4453
خوش میرقصه قلمت…

دمت گرم.
من نوشته‌هام کوتاهه…
اما سعیم اینه مفهومش بلند باشه…

اما شما نوشتهاتون رو بلند مینویسی با مفاهیمی بلند تر…
خوب می‌نویسی

2 ❤️

2020-12-27 15:35:07 +0330 +0330

↩ Lor-Boy
حرافی میکنم نسبت به کار های زیبات
بیشتر خط خطی های بچگانست

1 ❤️

2020-12-27 15:35:28 +0330 +0330

↩ Ramin4453


❥ஜ ⱢorƁƟy❤007ஜ❥:
🍃…
دلتنگ
که می شوم
کنار پنجره می ایستم…!!

" من"
مصیبت را
شعر می سرایم
پنجره می گیرد ذکر باران…!!!
🍃🌹…A-H

2 ❤️

2020-12-27 17:59:29 +0330 +0330

↩ Lor-Boy
اهان
یادم رفت بگویمت
که بعد از تو
زمین هنوز میچرخد
شب میشود و روز
اما دیگر پاییز نیامد
دیگر هیچ پاییزی نیامد که مجبورم کند پیاده روی برگ ها راه بروم
هیچ پاییزی مرا زیر باران نبرد
هیچ پاییزی…
ولی فصلی جدید امد
همزمان با پاییز های تو
فصلی پر از درد
پر تنهایی
پر از خاطرات
و پر سیگار های تلخ
و عجیب در این فصل صورتم میخندد
و دلم
وای از دلم…

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «