خب دوستان از این هفته قصد دارم هر هفته یک فیلم رو برای تماشا به شما معرفی کنم و بنظرم برای اولین هفته ، فیلم دوازده مرد خشمگین بهتر گزینه است. فیلمی که حداقل هر کسی یکبار باید در زندگی خود به تماشا بشینه.
برای جلوگیری از خطر اسپویل(لو رفتن) داستان فیلم ،نقد روانشناختی آن در کامنت اول قرار داده خواهد شد.
در پایین همین تاپیک هم ، لینک دانلود فیلم به صورت دوزبانه در اختیار شما دوستان عزیز قرار خواهد گرفت.
در پیشنهاد فیلم این هفته به سراغ 12 Angry Men، یک کلاسیک تمام عیار خواهیم رفت
اگر در نوار جستجوی IMDB عدد ۱۲ را بنویسید، دومین فیلم پیشنهادی 12 Angry Men «دوازده مرد خشمگین» خواهد بود. دوزاده مرد خشمگین ساخته سیدنی لومت و محصول ۱۹۵۷ آمریکا است. این فیلم با امتیاز ۹.۸ از ۱۰ در رده پنجم محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما قرار گرفته است. فیلم در آمریکا نامزد دریافت سه اسکار در بخشهای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه و در جوایز گلدن گلوب نیز نامزد دریافت جایزه برای بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر مکمل مرد و بهترین کارگردانی بوده است. همچنین این فیلم در جشنوارههای بین الملی مهم چون برلین و بفتا نیز حضور داشته است که جایزه خرس طلایی برلین از جمله مهمترین جوایز فیلم است.
در خلاصه داستان فیلم میخوانیم که «یک عضو هیات منصفه تلاش میکند برای جلوگیری از پایمال شدن عدالت، دیگر اعضای هیات را وادار به تجدید نظر در قضاوت خود در یک پرونده کنند». فیلم نمایشی نفسگیر از تلاش این عضو هیات منصفه است تا دیگر اعضا را وادار کند که مدارک و شواهد پرونده را دوباره مرور کنند.
از ویژگیهای مهم فیلم که باعث شد در زمان خود بسیار مورد توجه قرار گیرد، لوکیشن واحد فیلم است. در واقع سهم زیادی از ۹۶ دقیقه زمان فیلم، دوربین در جلسه هیات منصفه قرار دارد. محدودیت مکانی که انتخاب موضوع و نوع داستان به فیلمنامهنویس تحمیل میکند، باعث میشود تا فیلمنامه در بخشهای دیگری نیاز به محرکهایی برای حفظ توجه مخاطب داشته باشد. یکی از عواملی که در حفظ توجه بیننده تاثیرگذار خواهد بود، ضرباهنگ یا ریتم فیلم خواهد بود. ضرباهنگ یا ریتم هم در فیلمنامه و هم در تدوین فیلم قابل بررسی است. زمانی که صحبت از ریتم در تدوین میشود منظور تعریفی از ریتم است که با واژه تمپو (Tempo) شناخته میشود و به وسیله زمان نمایش پلانها و توالی آنها قابل کنترل و بررسی است. بنابراین در هنگام تماشای فیلم دوازده مرد خشمگین حتما به اندازه زمانی نماها و سرعتهای متفاوت نمایش آنها در طول فیلم دقت کنید. در این صورت متوجه خواهید شد که حتی ماندن در یک فضای بسته میتواند جذاب و درگیرکننده باشد.
دستهبندی فیلم به لحاظ گونه (ژانر) سینمایی به صورت جنایی/درام ذکر شده است. ژانر جنایی بر مبنای این پاسخ به این سوال دستهبندی و سنجیده میشود که جنایت از نقطه دید چه کسی روایت میشود: کارآگاهی (نقطه دید پلیس)، معمای قتل (نقطه دید کارآگاه ارشد)، گنگستری (نقطه دید گنگستر)، قصه انتقام یا تریلر (نقطه دید قربانی)، دادگاهی (نقطه دید وکیل)، روزنامهای (نقطه دید گزارشگر)، جاسوسی (نقطه دید جاسوس)، درام زندان (نقطه دید زندانی)، فیلم نوآر (نقطه دید قهرمانی که ممکن است هم جنایتکار، هم کارآگاه و هم قربانی یک زن اغواگر باشد). همانطور که مشخص است زیرژانر های گونه جنایی مانند تریلر و نوآر خود از جمله محبوب ترین زیرگونههایی هستند که به دلیل محبوبیتشان به گونههای مستقلی تبدیل شدند. فیلم دوازده مرد خشمگین با توجه به تقسیم بندی بالا، از نوع جنایی/ دادگاهی است. تقسیم بندی دوگانه یا چندگانه فیلمها در گونه (ژانر)، از این واقعیت ناشی میشود که فیلمها اغلب دارای المانهایی از ژانرهای مختلف هستند. مثلا قراردادن فیلم دوازده مرد خشمگین در دسته جنایی/درام در سایت سینمایی IMDB به این خاطر است که فیلم درونمایه قضاوت و پیشداوری را در فیلم مورد بررسی قرار میدهد که موضوعی اجتماعی محسوب میشود. با این تفاسیر، تماشای دوازده مرد خشمگین را برای یکی از آخر هفتههای خود از دست ندهید.
منبع معرفی فیلم از سایت زومجی:
https://www.zoomg.ir/cinema-articles/160082-movie-12-angry-men-introduction/
لینک دانلود فیلم به صورت دو زبانه :
https://salamdl.club/12-angry-men-1957/
تحلیل روانشناختی فیلم ۱۲ مرد خشمگین
۱۲ مرد خشمگین محصول سال ۱۹۵۷ از کشور آمریکاست. این فیلم بلاشک یکی از به یادماندنیترین و منحصر به فردترینها در نوع خودش است. کمتر فیلم بازی پیدا میشود که حداقل یک بار این فیلم را ندیده باشد. نکتهی جالب این است که تمام جریان فیلم منهای دو تا سه دقیقه، تنها در یک لوکیشن اتفاق میافتد که آن، اتاقی نسبتا کوچک است. لازم به ذکر است که مدت زمان فیلم تنها نود و شش دقیقه میباشد.
۱۲ مرد خشمگین موفق به کسب نمره ۸٫۹ از سایت imdb شده و همین امتیاز بالا سبب شده که به عنوان پنجمین فیلم برتر تاریخ از نگاه این سایت لقب گیرد!
داستان فیلم از پایان یک دادگاه شروع میشود. پسر هجده سالهای متهم به قتل پدر خودش است. حال اعضای هیئت ژوری که دوازده مرد از اقشار مختلف جامعه هستند، با توجه به شواهد و قرائن بررسیشده در دادگاه، باید سر این موضوع که آن پسر بیگناه است یا گناهکار به اشتراک نظر برسند تا دادگاه رای نهایی را صادر کند. حتی اگر یازده نفر هم رای یکسان بدهند این کافی نیست و از نظر دادگاه مردود است.
بعد از چند دقیقه جلسه آغاز میشود و در همان ابتدا یک رای گیری صورت میگیرد. یازده نفر رای به گناهکار بودن متهم میدهند و فقط یک نفر دستش را بالا نمیبرد. یازده نفر دیگر برایشان کاملا واضح و مبرهن است که آن پسر گناهکار است و جایی برای شک و تردید برایشان نمانده؛ چون ظاهرا شواهد همین را اثبات میکنند. اما حرف آن یک نفر دیگر این است که فقط ممکن است شواهد درست نباشد و آن پسر بیگناه باشد. استدلالش هم این است که وقتی قرار است با رای ما یک پسر هجده ساله اعدام بشود، پس انصاف حکم میکند که حداقل چند دقیقه برایش وقت بگذاریم و در موردش صحبت بکنیم. شاید همه چیز به اندازه کافی بررسی نشدهباشد. در ابتدا همه مخالفت میکنند، اما بالاخره مجبور میشوند که صحبت کنند. در نهایت بعد از یک ساعت و اندی صحبت، جدل و حتی گاهی اوقات دعوا، نتیجه از یازده بر یک به دوازده بر صفر تغییر پیدا میکند و متهم بیگناه شناخته میشود!
شاید برایتان این سوال پیش آمدهباشد که این فیلم چه ارتباطی به دنیای روانشناسی دارد؟ در نگاه اول هم واقعا همینطور به نظر میرسد. من هم خودم به شخصه تا به حال ندیدم که جایی فیلم ۱۲ مرد خشمگین ، به عنوان یک فیلم روانشناختی معرفی و بررسی شدهباشد. اما من معتقدم که به هر فیلمی میتوان از منظر روانشناسی نگاه کرد. چرا که هر فیلم دارای کاراکتر است و هر کاراکتر در طول فیلم رفتارهای خاصی را از خود بروز میدهد. وقتی پای شخصیت و رفتار به وسط میآید، پس حتما علم روانشناسی حرفهایی برای گفتن خواهد داشت. اما این بار به جای اینکه وارد وادی آسیبشناسی روانی و اختلالات روانی شویم، قصد داریم از منظر نظریههای مشاوره و رواندرمانی به فیلم نگاه کنیم که به نوبهی خود نگاه جدیدی در تحلیل فیلم محسوب میشود. پس با ما همراه باشید.
از دیدگاه اریک برن، مبدع رویکرد تحلیل رفتار متقابل ( Transactional Analysis ) در هر فرد سه حالت نفسانی وجود دارد که عبارتند از کودک، والد و بالغ. کودک و والد هر کدام به انواع مختلفی تقسیم میشوند. در اینجا فقط به انواع والد اشاره میکنیم، چون با کودک سر و کاری نداریم. والد به دو بخش سرزنشگر و حمایتگر تقسیم میشود که هر کدام دو بعد مثبت و منفی دارند. در واقع بخش والد شخصیت هر فرد چیزی است که از محیط بیرونی به خصوص والدین گرفته شده و به مرور زمان درونی شدهاند. اما بالغ بخشی از شخصیت است که در درون هر فرد وجود دارد. در این فیلم شخصیتی که توسط lee j. Cobb بازی شده (نفر سوم در هیئت منصفه) نمایندهی حالت نفسانی والد سرزنشگر منفی است. اگر در کلام و حتی زبان بدن او اندکی دقت کنید، به این موضوع پی خواهید برد. او دائم در حال پرخاشگری است و به خود اجازه میدهد که به دیگران توهین کند. به راحتی صدای خود را بالا میبرد و نمیخواهد حرف درست را بپذیرد و به عبارت بهتر ارتباطش با واقعیت کم شدهاست. یکی از کلماتی که او دائم در مکالماتش به کار میبرد ” همه چیز ” است. افرادی که والد سرزنشگر منفی در آنها فعال است، از عباراتی مثل همیشه، هیچوقت، همهچیز، باید و نباید و در کل کلماتی که خیلی کلی هستند زیاد استفاده میکنند.
مفهوم دیگری که در نظریه تحلیل رفتار متقابل مطرح میشود، مفهوم وضعیتهای زندگی است. اریک برن چهار نوع وضعیت زندگی را شرح داده است. ” من خوبم، تو خوبی ” ،” من خوبم، تو خوب نیستی ” ، ” من خوب نیستم، تو خوبی ” و ” من خوب نیستم ، تو خوب نیستی “. با کمی دقت این نکته آشکار میشود که lee j. cobb در وضعیت دوم قرار دارد. او نسبت به آدمها دید بالا به پایین دارد و خودش را برتر از دیگران میداند. به همین دلیل به راحتی به خود اجازه میدهد که به دیگران توهین کند. یکی از ویژگیهای بارز افرادی که در این وضعیت قرار دارند این است که توانایی درک احساسات دیگران و همدلی را ندارند. شاید حالا بهتر درک کنید که چرا این فرد به شدت خواستار اعدام متهم است و جان وی برایش کوچکترین اهمیتی ندارد. اما علت چیست؟ چرا او در این وضعیت زندگی گرفتار شده؟ در یک بخش فیلم که صحبت از بچههای امروزی و تفاوتشان با بچههای نسل قدیم به میان میآید، او دیالوگی را با این مضمون میگوید: من در کودکی پدرم را قربان صدا میزدم! همین یک جمله میتواند رازهای زیادی را در مورد گذشتهی او فاش کند. با این جمله مشخص میشود که سبک فرزند پروری والدین یا والد وی سختگیرانه بودهاست. والدین سخت گیر، دائم از کودک خود انتقاد میکنند، کودک خود را تنبیه و تحقیر میکنند و از نگاه اریک برن الگوی نوازشی منفی را در کودک به وجود میآورند و البته از دیدگاه جان بالبی، سبک دلبستگی اجتنابی را در کودک شکل میدهند. حال کودکی که دائم تحقیر شده، طرحوارهی نقص و شرم در وجودش شکل گرفته؛ به این معنی که خود را فردی حقیر و بیارزش میشمارد. از نظر جفری یانگ هر انسانی در برابر طرحوارهی خود میتواند از سه سبک مقابلهای استفاده کند. تسلیم، فرار و جنگیدن. تسلیمشدن به این معناست که فرد بپذیرد آدم حقیری است و دیگران از او برترند. در این صورت وضعیت زندگی فرد حالت سوم را در بر میگیرد. فرار به این معناست که شخص با کارهای مختلف از این موضوع و حتی فکر کردن به آن طفره برود. به عبارت بهتر همان صورت مسئله را پاککردن است. اما جنگیدن به نوعی همان جبران افراطی است که فروید مطرح میکند. یعنی فرد برای اینکه عقده حقارت خود را بپوشاند، درصدد تحقیر دیگران برمیآید. این افراد از تحقیر دیگران برای تسکین درد درونی خویش استفاده میکنند. با این تفاسیر مشخص میشود که شخصیتی که تا کنون از وی سخن گفتهایم، سبک مقابلهای جنگیدن را انتخاب کردهاست؛ اما نکتهی دیگری که در شخصیت این فرد نهفتهاست، این است که دلیل اصلی راضی نشدن او به بیگناه بودن متهم، استفاده از مکانیسم دفاعی جا به جایی یا همان displacement است. lee j. cobb چون از دست پسر خودش بسیار عصبانی است و نسبت به او حرص دارد، به طور ناخودآگاه سعی دارد تا حرص خود را بر روی این جوان متهم خالی کند؛ به دلیل اینکه پسرش اکنون در دسترس نیست. جالب اینجاست که او زمانی رای به بیگناهی متهم میدهد که در درون خودش متوجه این نکته میشود.
اما حالا میخواهیم بپردازیم به تحلیل شخصیت اصلی فیلم ۱۲ مرد خشمگین یعنی کاراکتری که با هنرنمایی henry fonda . او در این فیلم نماد حالت نفسانی بالغ و همچنین نماد فردی است که در اولین وضعیت زندگی قرار دارد. هنری فوندا تنها فردی است که از همان ابتدا رای به بیگناهی متهم میدهد. نه به این خاطر که از مسائل و رازهایی آگاه است که دیگران از آنها بیخبرند، بلکه به این دلیل که اولا جان یک انسان، برایش اهمیت دارد، ثانیا او تردیدی منطقی در ذهن دارد و فکر میکند میشود از زاویه دیگری به قضیه نگاه کرد، ثالثا او به همین راحتی کسی را قضاوت نمیکند! از دیدگاه اریک برن ویژگیهای حالت نفسانی بالغ عبارتند از: پایبندی به اصول اخلاقی، در نظر گرفتن احتمالات، واقعگرایی، داشتن قاطعیت لازم، استفاده از عباراتی مثل شاید، احتمالش وجود دارد، به نظر من، بر فرض که، گاهی اوقات و … . افرادی که بالغ فعالی دارند، ریزبین هستند و دقیق صحبت میکنند نه مبهم و کلی. بسیاری از این ویژگیها در شخصیت هنری فوندا دیده میشود. کلماتی که او دائم در فیلم استفاده میکند ” فرض کن ” و ” ممکنه ” است. در همان رایگیری ابتدای فیلم، وقتی هنری فوندا تنها کسی بود که مخالفت کرد یعنی قاطعیت لازم را دارد. شخصی که قاطعیت ندارد مسلما نمیتواند در برابر یازده نفر دیگر مخالفت کند. یکی دیگر از ویژگیهای هنری، دقیق بودن و ریزبینی وی است. اگر به خاطر داشتهباشید، یکی از افراد در دیالوگی به او میگوید : تو خیلی خوب مو را از ماست بیرون میکشی. این نشان از دقت این کاراکتر دارد. ویژگی دیگر افراد بالغ این است که در زمان حال هستند و به عبارتی در اینجا و اکنون حضور دارند. اگر توجه کردهباشید، عدهای از شخصیتها هستند که فقط به لحاظ جسمانی در جلسه حضور دارند، در حالی که فکرشان جای دیگریست. مثل فردی که به مسابقه بیسبال فکر میکند یا شخصیتی که در فکر ایدههای نو برای شغل خودش است؛ اما هنری فوندا فردی است که ار همان ابتدا تا انتها هم حضور فیزیکی دارد و هم حضور ذهنی. در نهایت او با تکیه بر منطق و دقت نظر خود موفق میشود دیگران را قانع کند و ورق را کاملا برگرداند. اگر این شخصیت بالغ در بین آن افراد وجود نداشت، ممکن بود جوان بیگناهی اعدام شود.
و نکتهی آخر مربوط میشود به رایگیریها که مربوط به حوزه روانشناسی اجتماعی میباشد. در اولین دور رایگیری، وقتی از اعضای هیئت منصفه خواسته میشود که اگر با گناهکار بودن متهم موافق هستند، دست خود را بالا ببرند، اتفاق جالبی میافتد. آن هم اینکه همه دست خود را همان ابتدا بالا نمیبرند. ابتدا چند نفر بالا میبرند، سپس افرادی که در تصمیم خود شک داشتند، با توجه به اینکه در اقلیت هستند و صرفا بر اساس همرنگشدن با جماعت دست خود را بالا میبرند. به قول خودمان در رودربایستی گیر میکنند. به این پدیده در روانشناسی اجتماعی، همرنگی میگویند. به طور خلاصه همرنگی یعنی تغییر باور و فکر افراد در نتیجهی پیروی از افراد حاضر در گروه. به همین سبب است که هنری فوندا تقاضا میکند که بار دوم برای رای گیری، هر کس رای خود را جداگانه در برگه بنویسد و تحویل دهد تا از شکلگیری این پدیده جلوگیری کند. این تدبیر باعث میشود که اگر کسی به بیگناهی متهم رای داد، ناشناس بماند و بتواند با صداقت کامل نظر خود را به ثبت برساند که در نهایت هم این تدبیر کارآمد بود.
در انتها باید بگویم کمتر فیلمی وجود دارد که این حجم از مطالب روانشناختی را آن هم اینقدر دقیق در خود جای دادهباشد. همین موضوع، زیبایی و جذابیت فیلم ۱۲ مرد خشمگین را خصوصا برای کسی که علاقهمند به دنیای روانشناسی است، دوچندان میکند.
امیدوارم از خواندن این مطلب لذت کافی را برده باشید.
منبع : سایت ravannegah.com↩ آلتـــــــ♠قـــــــتاله
وکلا که ۸۰درصد براشون پول مهمه فقط، قضات هم که نگم بهتره 🤦😑
ولی کلا برای همه آدما خوب دیدنش، مخصوصا برای امثال من که کمتر آدما رو قضاوت کنیم
↩ SorenaAmiri
اگه منظورت اینه که سیستم ایران هم با هئیت منصفه باشه ، بگم این سیستم هم خطا زیاد داره . میتونی تو گوگل بزنی خطاهای دادگاه های آمریکا تا ببینی خیلی هم به این سیستم امیدی نیست
↩ ShivaBanoo
موافقم 👌👌👌
عاشق این عکس با نوشته زیرش شدم
چقدر درست گفته
↩ Loriniho00
اولا هرکس این فیلم رو ندیده یه شاهکار رو از دست داده
در مورد این تصویر فقط بگم که WOW 😂 لعنتی خودشهههه
اولا هرکس این فیلم رو ندیده یه شاهکار رو از دست داده
در مورد این تصویر فقط بگم که WOW 😂 لعنتی خودشهههه👌🤣🤣🤣
↩ Loriniho00
قبلا چند بار اینجا گفتم… منم خودِ خود JOY ایسناید اوت هستم 😂
↩ SweetSamira
امیدوارم رابطتون مثل شخصیت joy همیشه شاد و پر انرژی باشه 🙏🌹