شاید اگر در کاباره ای می دیدمش
چند شاتی مهمانش میکردم…
آن روز ولی او سرباز بود!
و من هم…
او شلیک کرد…!!
و من هم…
و او مرد! و من زنده ماندم…!!
شاید او هم به ارتش آمده بود
چون کار دیگری نداشت… مثل من!
و به این ترتیب ما دشمن شدیم…!!
بله…
جنگ جای غریبی ست.
آدمی را در آن میکشی
که اگر در کاباره ای دیده بودی اش
چند شاتی هم، مهمانش میکردی…!!
«توماس هاردی»