خب دوستان از امروز مسئولیت تاپیک حالمون خوب بشه از طرف عسل خانم افتاده گردن بنده 😁😅
امروز دو تاپیک حالمون خوب بشه و یکم بخندیم دور هم به صورت مشترک منتشر میشه . امیدوارم که دوست داشته باشید 🙏🌹❤️
رفتم دکتر گفتم خوابم مشکل داره، یدونه از این چکشا برداشت زد رو زانوم، منم بلند شدم یدونه خوابوندم زیر گوشش. گفت چرا میزنی؟
گفتم تو چرا اول زدی؟
گفت من میخواستم اعصابتو تست کنم
گفتم خب اینم نتیجه ش حالا داروتو بنویس☺️👋😂😂
طرف به زنش شک میکنه یه تاکسی میگیره تعقیبش میکنه
میبینه زنش میره پارتی،به راننده تاکسی میگه داداش ۱۰۰دلار بهت میدم برو الان زنمو از اونجا بیارش بیرون
راننده تاکسی میره بعد چنددقیقه یه زنو درحالیکه بهش فحش میده و کتکش میزنه پرت میکنه تو تاکسی
مسافره میگه اینکه زن من نیست !!
راننده میگه میدونم، این زن خودمه فعلا مراقب این کثافت باش تا حالا برم دنبال زن تو!😂😂😂
تا چند سال پیش تو اخبار صدا و سیما میگفتن گروهک تروریستی طالبان،
شش ماه پیش میگفتن گروهک طالبان،
الان هم میگه گروه طالبان
همینطور پیش بره میشه «مجموعه فرهنگی هنری طالبان»😂😂
مهاجره از امریکا واسه مامانش که ایرانه
یه طوطی سخنگو پنج زبانه میفرسته
واسه روز مادر،😘
بعد یه هفته. . .
زنگ میزنه به مادرش میگه مامان هدیه روزت خوب بود؟ 🤔
سوپرایزه خوبی بود؟؟؟؟😍
مامان میگه پسرم این چی بود واسم فرستاده بودی😒😐
باورکن ۴ ساعت تو زودپز بود تازه نیم پخت خوردیمش .😁😂
دختره تعریف میکرد :
عاشق یک پسـر تلگرامی شدم ،✌️
این هفته بهم گفت عزیزم من دو سه
روز نیستم، خونه جشنه
بهش گفتم نکنہ ازدواج کردی نامرد؟!😭
گفت نه گلم، میخوان منو ختنه کنن🤦🏼♂️
من ۷ سالمه، میخواستم زودتر بهت بگم نشد 😂😂
مردی الاغش را به بازار الاغ فروشان برد تا بفروشد. وقتی به بازار رسید، فریاد زد: این الاغ را می فروشم. شخصی به وی نزدیک شد و گفت: الاغت را چند می فروشی؟ مرد گفت: ۳۰ چوق.
شخص گفت: می خرم و پول آنرا داد
بعد وسط بازار الاغ فروشان رفت و گفت: آی مردم، و شروع به تعریف از الاغ کرد که مردی از گوشه بازار گفت: این الاغ را ۴۰ چوق می خرم. دیگری گفت: من ۵۰ چوق
مرد دیگری پیشنهاد ۶۰ چوق را داد
دیگری ۷۰ و بعدی ۸۰
صاحب پیشین الاغ با خود گفت: الاغی که مردم حاضر باشند ۸۰ چوق بخرند را چرا من نخرم پس دستش را بالا برد و گفت: ۹۰ چوق. شخص گفت: ۹۰ چوق یک، ۹۰ چوق دو، ۹۰ چوق سه… الاغ فروخته شد به این مرد در ازای ۹۰ چوق.
در این لحظه شخص، مرد را به کناری کشید گفت: ای مرد، تو هم فروشنده خوبی بودی و هم خریدار خوبی. از شما چندتا در این منطقه هست؟ مرد گفت: زیادیم.
شخص گفت از کجا آمده اید؟
مرد گفت: از بازار بورس ایران😁😂😂
لباسشویی خونه ما خیلی پیشرفتس
کار نداره چه رنگی بهش تحویل دادی
نگاه میکنه چه رنگی بهت میاد
همون رنگی رو بهت تحویل میده😂😂
امروز يه بازارياب جارو برقي اومد در خونمون رو زد.
تا درو وا كردم قبل از اينكه حرف بزنم پريد تو خونه 😐
يه كيسه كود گاوى خالى کرد رو فرشامون، بعد برگشت گفت:
اگه من قادر به جمع کردن و تميز كردن همه ي اينا تو 3دقيقه با اين جاروبرقي قدرتمند نباشم حاضرم همه ي اينا رو بخورم. 😑
بهش گفتم: سس قرمز میخوای یا سس سفید؟
گفت چرا؟
گفتم: آخ قبض برقو نداديم، صبح اومدن برقمونو قطع كردن…😂😂😂
مورد داشتیم طرف شب اول ازدواجش اومده پرده خانومشو بزنه
دختره بهش گفته : نزنی توش هااا ، اون واس شوهرمه
یارو گفته خب منم شوهرتم دیگه
دختره گفته ای وای ببخشین عادت کرده بودم اینو بگم ، تو کارتو بکن😂😂😂
مراحل کباب درست کردن:
زن گوشت میخرد،تمیز میکند،با ادویه و پیاز مخلوط میکند،گوشتها را به سیخ میکشد،سالادو برنج درست میکند،ظرفها را میچیند، کنار مرد می ایستد اگر چیزی خواست بیاورد
مرد: سیخها را روی اتش گذاشته و باد میزند، با لبخند به زن میگوید خوب امروز استراحت کردیا من غذا درست کردم 😂😂😂
زنگ زدم نظافتچی برا خونه تکونی عید و نظافت
گفتم: کار میکنید؟
گفت:آره،
ولی با توجه به شرایط کرونا بصورت آنلاین و مجازی
گفتم: یعنی چطور
گفت: من میگم، شما انجام بدید😂
یارو رفت كتابخونه يك كتاب گرفتو تا آخر خوند.
رفت پيش كتابدار گفت:
اين كتاب خيلي شخصيت داخلشه اما موضوعش رو نميفهمم!
كتابداره گفت: دفترتلفن و بذار سرجاش و گمشو بیرون😐
چهار ساعته داريم دنبالش ميگردیم 😐😂
---------
هرسال این موقعها بوی عید میومد😔
امسال بوی الکل میاد😂😂
🤣🤣
قبلا میگفتن
دست به دست هم دهیم
میهن خویش را کنیم آباد
الان اگر دست به دست هم دهیم فاتحه مملکت خوندست
قبلا همه میخاستن تا عید خوش اندام شن …
الان وضعیت جوری شده ک همه
فقط میخوان تا عید زنده بمونن
بچگیمون تو جنگ بود،
نوجوونیمون تو تحریم،
حالا هم که تو قرنطینهایم.😂😂😂😂😂
…
حرمت عطسه هم از بین رفته …
قبلاً عطسه میکردی 10 نفر میگفتن عافیت باشه …
الان عطسه میکنی 100 نفر میگن زهر مار جلو اون دهنتو بگیر 😐
ده روزه هرچی فال میگیرم میگه سفری در پیش داری …
والا با این وضعیتی که داریم فکر کنم منظورش سفر آخرته 😂😂😂😂
------
کودکی با دوچرخهی خود
در خیابانی ایستاد دوچرخهاش را گوشهای گذاشت و مشغول بازی شد.
نگهبانی به او نزدیک شد و گفت:
به چه جراتی دوچرخهات را اینجا گذاشتهای؟!
اینجا محلی است که برخی مسئولین کشور رفتوآمد میکنند.
پسرک پاسخ داد:
نگران نباش؛ با زنجیر محکم بستمش نمیتونن بدزدنش😂😂
----
بیانیه سازمان بهداشت جهانی درباره ی کرونای انگلیسی :
۱.فقط برای کارهای ضروری از خانه خارج شوید.
۲.تحت هیچ شرایطی به فرزندانتان اجازه خروج ازمنزل را ندهید.
۳.اگر خانمتان قصد بیرون رفتن از خانه را داشت، جلویش را نگیرید، عمر دست خداست 😂😂😂
🔴فوووووووری
جلسه ی مدیر عاملان سه شرکت بزرگ لبنیات دومینو ، میهن و کاله برای پایین آوردن قیمت محصولات شیر و فراورده های لبنی به مناسبت ماه رمضان ؛
قُلی داشت زنشو میکرد…
یهو بچش درو باز میکنه میاد توی اتاق میگه دارین چیکار میکنین؟؟!
قُلی هول میشه میگه: هیچی بابایی
میخوایم برات یه آبجی کوچولو بیاریم تنها نباشی پسرم…
بَچَش میگه: گُه نخور ، داری از ک.ون میکنیش که!!😂😉
مورد داشتیم امروز سر کلاس عربی
معلم از دختره ﭘﺮﺳﯿﺪه :
ﺣـ،ــﺎﻝ ﺳﺎﺩﻩ چیه ؟؟
دختره هم جواب داده : ﺍﺯ ﺭﻭ شلوار؟😐
هیچی دیگه معلم از خنده مرگ مغزی شده،
الانم داره اهدای عضو میکننش😂😂
↩ Eldorado5555
خوبه نگفته تند تند تلمبه بزن ، آبت با فشار بریزه تو سوراخ کونش و رد بشه بره سمت کصش 🤣🤣🤣
↩ (Reza(konkon1234
چه پس میگرفتی چه پس نمی گرفتی ، برام مهم نبود
خواهش 🙏
شغالی مرغ پيرزنی را دزدید …
پيرزن در عقب او نفرين کنان فرياد زد :
«وای! مرغ ۶ کيلويی مرا شغالِ خوارکُمبه برد»
شغال از اين حرف به شدت اعصابش کیری شد و با نهايت تعجب و غضب به پيرزن فحش خوار مادر داد.
در اين ميان روباهي به شغال رسيد و گفت :
«بابا حرص نخور ک.یرت خشک میشه میوفته چرا انقد اعصابت تخمیه دادا؟»
شغال جواب داد :
ببين اين ک.ص چروک چقدر دروغگو و بی انصافه. مرغی رو که ۷۵۰ گرم هم نمیشه، میگه ۶ کیلو!
روباه گفت :
بده ببينم چقدر سنگينه؟»
وقتي مرغ رو گرفت، پا به فرار گذاشت و دودولش را به شغال نشان داد و گفت :
به پيرزن بگو مرغ رو به پای من ۱۲ کیلو حساب کنه!!
و شغال آخرین حرف خود را که جمله “ک.ص ننت” بود بدرقه راه روباه کرد و بر اثر ایست قبلی درگذشت …
پند اخلاقی : اگه شغال بازی در بیاری یه روز یه روباه میاد ک.ونت میذاره …😉😂😜
یه نفر تو ماه رمضون زنگ میزنه دفتر یکی از علما، می پرسه؛
یا شبخ من روزه بودم… داشتم تو آشپزخونه ک. ص چرخ میزدم که، یهو پام لیز خورد و یه لیوان آب و دو تا دُلمه برگ مو و دو تا زولبیا و دو تا خرما رفت تو ک. ونم و ناخواسته رفت تو معدم یا شیخ الان باید چه گوهی بخورم؟
شیخ میگه: بیا ک. یرمم بکن تو ک. ونت که غذاهارو قشنگ هل بده معدت اذیت نشی!۰😂😜😉
اینم آخریش امیدوارم همیشه حال دلتون و زیر دلتون خوب باشه😂😜😉 پسری به باباش میگه : بابا تفاوت بالقوه و بالفعل چیه؟
بابا رو میکنه به زنش، میگه : تو حاضری برای یک میلیارد با کریستین رونالدو بخوابی؟
زنش میگه آره چرا که نه؟ همین سوالو از دخترش میپرسه ، دختره میگه : معلومه که میخوابم …
به پسر بزرگش میگه : تو حاضری واسه یک میلیارد با رونالدو همخواب شی؟
پسره میگه : آره که میخوابم …
پدر رو میکنه به پسرش و میگه : دیدی پسرم؟
ما الان بصورت بالقوه سه میلیارد تومان داریم، ولی بالفعل داریم با دوتا جِده و یه کنی زندگی میکنیم!
😐😏
↩ TGBA
اون بزرگتره ،زشته . پاشو تو سریع بساط رو بچین، چیزی به افطار نمونده 🤣🤣😜😜😜
↩ Eldorado5555
من قانع شدم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
دوست عزیز ممنون بابت جک ها 🙏🌹
↩ TGBA
بله ما اینجا برای کسی پارتی بازی نمی کنیم ،حتی شما سورنا عزیز 😎😎😎😜😜😜
↩ negar93
هاااا نگار جان چهارتا پرانتز باز دونقطه دقیقا یعنییییییییی چه😂بقول شیر فرهاد😜
↩ Eldorado5555
یعنی خنده ی زیاد :)) هرچی پرانتزهاش بیشتر باشه خنده ش شدیدتره!