سکس های من؛ ماریا همیشه حشری

1394/02/18

خیلی ازدوستان ازم خواستن بقیه زندگیم روبگم من بعدازاینکه پرده ام رودوختم وسعیددوباره پرده ام رو زد ومنو زن خودش کرد چند ماه بعدازاون بیشترباسعیدعزیزم زندگی نکردم سعید بااینکه دوران میانسالی خودش رومیگذروندولی سرحال وقبراق بود ویه تصادف لعنتی سعیدروازمن گرفت سعیدقبل ازمرگش تمام ثروتش روبه من بخشیده بودمن وارث سعیدبودم سعیدبرای من شناسنامه گرفته بود من روبرادرزاده خودش معرفی کرده بود بعدازمرگ سعید من یک دخترجوان زیبای 19ساله بودم دراوج سکس وزیبایی بودم مرگ سعید منو بهمریخت ولی من تربیت شده سعیدبودم اعتقاددارم که مردن روهمه میمیرم تازنده هستیم بایددرخوشی زندگی کنیم وبخودمون لذت بدیم تانزدیک 4ماه من بعدازمرگ سعیدسکس نداشتم البته دقیق 4ماه هم نه یک مقداری کمترسکس نداشتم ولی برای زنی مثل من که از9سالگی دستمالی میشده ووتو12سالگی زن شده این مدت زیادی بودکه سکس نداشتم یک بیوه ثروتمندزیبا وپولداربودم درحقیقت مردم اون افرادی که بامارفت وامدمیکردند من رودختری ثروتمندمیدونستند خواستگاری داشتم که خیلی راغب به ازدواج بامن بود بااون قرارازدواج روگذاشتم باپسریکی ازشریکهای سعیدکه پولدارخوشتیپ والبته خوشگذرون بود مابعدچهارماه ازمرگ سعیدبرای اینکه من روتنهانگذراندو حرفی پشت سرم درنیادبااون پسردرخلوت وبیسروصدا عقدکردم من یک دخترجوون بودم بایک شناسنامه که اسم هیج مردی روش نبود و من ازنظراونهادخترچشم وگوش بسته ای بودم که فقط با عموش درانظاردیده میشد منصورجوانی که باهاش عقدکردم واولین فردی بودکه اسمش درشناسنامه من واردشدبخاطرپولهای پدرش یک جوان مفت خور و پولداروخوش گذرون بود تودوران عقدمنصورزیادبهم سرمیزدبیشتربه بوسه وبغل بودمنم بلدبودم چطورنقش یک دخترمعصوم روبازی کنم یک هفته ای ازعقدمون میگذشت منصوربادوستاش بندبساط عیاشی رو به پاکرده بودند امارش روداشتم وتواون مجلس منصورحسابی مست کرد وکاری کردم که دوستاش منصورمست روبه خونه من اوردند من پریودبودم ومنصورداغ بود ومن بااینکه پریودبودم داغتربودم منصوراونشب بامن سکس کرد ومن هربارکه کیرمسخره 17-18سانتی اون میرفت توکسم جیغ میکشیدم وادای دردکشیدن رودرمی اوردم ورختخواب خونی از پریودم برای اون احمق به منزله پاره کردن پرده بکارتم بود ومن صبح اون روز باگریه وشرمزده نقش دختری روایفاکردم که مادرنداره وبامادرشوهرش ازسکس وحشیانه شوهرش حرف میزنه و بانشون دادن چن کرم برای رحم خودم رومصدوم ودکتررفته نشون دادم بقدری ماهرانه نقش بازی کردم که یکی ازاونهانپرسیدکجا دکتررفتم یااسم دکترم چی بوده یاحتی کدوم دکتری صیح زود مطبش روبازمیکنه که من ساعت 10صبح ازپیشش برگشتم وبامادرشوهرم دردل میکنم اونم توشهری که متخصصان بیشرشون مطب هاشون روعصرها بازمیکنند
اونهامیدونستن که پسرشون خوشگذرون وبی قیدهست دریک مراسم جمع جورامامفصل عروسی کردیم ومنصورتوخونه من مستقرشدچون من اینجوری میخواستم منصورشبهابه خوشگذرونی میگذروندروزها تادیروقت میخوابید سکس با اون جذابیتی برام نداشت بااینکه مردگرمی بودولی رسم عشقبازی روبلدنبود واینکه کیرش رودوست نداشتم سعی کردم همسرخوبی براش باشم باهمه بدی هاش موندم ولی وقتی خیانت اون برام اشکارشدومچش رو بادختری گرفتم منم ازش انتقام گرفتم میدونستم به سادگی طلاقم نمیده دوسالی گذشت ومن هم مردان خودم روپیداکردم زن وشوهری بودیم که هرکدوم پارتنرهای سکسی خودمون روداشتیم منصورمردبی اراده ای بود ومن زن قدرتمندی بودم اون همه چیزداشت الی اعتمادبه نفس ومن برعکس اون بودم بقدری ماهرانه دروغ میگفتم که خودم هم گاهی شک میکردم ولی منصوراینجور نبود همیشه من برنده بودم وقتی مچ اون روبادختری گرفتم که هیج برتری نسبت به من نداشت البته دخترخیلی مغروری بود منم تصمیم گرفتم بهش خیانت کنم یک شب که منصوربشدت مست کرده بود اون رو روی صندلی اتاق خوابمون بستم وجلوچشمان اون با پدرش که مردصاحب نام ومشهوری بود سکس کردم مردمتدین ومذهبی که اگرکسی هم مارومیدیدباورنمیکرداین مرداهل رابطه ای باکسی غیراززنش باشه ولی من اینقدرزبون ریختم وباسیاست های خودم پدرشوهرم روبخودم جذب کردم که اونشب وقت سکس مامنصورمست به خونه اومدومن منصوررو روی صندلی بستم ومنصور باهمان حال خراب مستی که بیهوش میشدسکس من وپدرش رودید پدرمنصوربعدازسکس رفت وقبل ازرفتنش منصور رو روی تخت خوابوندیم وصبح بعدهرچه منصورگفت که تودیشب باپدرم سکس کردی من منکرشدم مادرمنصوربه گوش پسرش سیلی زد وپدرمنصوراون رو ازخونه اش بیرون کردومن به بهانه اینکه منصورمردزندگی من نیست ازش براحتی باکمک پدرش طلاق گرفتم
هرجا سئوالی براتون پیش اومدبگیدجواب میدم این زندگی منه هیج دروغی درونش نیست قبلنا هم گفتم به این زندگی افتخارنمیکنم ولی زندگیمه دیگه نمیتونم عوضش کنم اگربرای کسی سئوالی پیش بیادبپرسیدتا جواب بدم تهمت وفوحش های شما چیزی جزسوزش برای خودتون نداره
من ماریا بابیش از300مردخوابیدم وسکس داشتم این واقعیت زندگی منه که حتی اگربخوام نمیتونم تغیرش بدم خودم میدونم چه عوضی هستم شمانمیخوادبهم بگید

2460 👀
2 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2015-05-08 16:56:54 +0430 +0430

جنده خوبی هستی

0 ❤️

2015-05-09 17:20:48 +0430 +0430

شوما داستان مینویسی یا کسشعر؟
یادمه تو این تاپیک من یک جنده فاحشه هستم شرح حال جنده شدنت رو گفته بودی دیگه این تاپیک واس چیه؟
احساس میکنم شوما حاج انگل باشی
بذار یه چیزی بهت بگم بعد برم
دیووووووووووووووووووووث
?

0 ❤️

2015-05-14 06:22:19 +0430 +0430

سه روزی بودکه کیربه کسم نرفته بود داغ کرده بودم دنبال کیرمیگشتم کیرهای ریزمیزه دوربرم بود ولی دلم یه کیربزرگ وکلفت خوب میخواست رضارومیشناختم ریس یه دانشگاهی توشهربود چهل چهارپنچ سالی داشت قدبلندوهیکلی بود چاق بدفرم نبود اندام ورزیده ای داشت سفیدرو وخوشگل هم بود چن وفتی بودتوفکرش بودم دنبال بهونه ای بودم تا توخونه ام بکشونمش سعیدتو دانشگاه اون تدریس داشت چند باری خونه امون اومده بود عصریه روز جمعه بهش زنگ زدم وخواستم پیشم بیاد چون وسایلی هستند که مربوط به اون میشن وپیش سعیدبودند اونم مثل اینکه بیکاربود چون سریغ قبول کردوگفتم تا یساعت دیگه میاد نزدیکای غروب افتاب بودکه زنگ درخونه بصدا دراومد رضابا تیپ کت شلوارسرمه ای واردخونه شد رضامردبااحتیاطی بودچون من بیوه بودم ماشینش روتوخیابون پارک کرده بود وخودش پیاده اومده بودتوکوچخ ودم خونه ومن درروکه بازکردم سریع واردخونه شد اومدداخل خونه یاله گفت ومن با یه دامن بلند ویه تونیک که زیرشون هیجی نپوشیده بودم پیشوازش اومدم قبلن منو باشال یا روسری دیده بوداولین باربودموهام رومیدید موهای بلندم رو تا روی باستم ریخته بودم ویه تل کشی بالای موهام زده بودم چن تارمورو روی کش انداخته بودم ارایش خوشگلی کرده بودم رضابادیدنم شوکه شدولی خودش روجمع جورکرد شروع به احوالپرسی کرد رفتم نزدیک بهش دست دادم وتشکرکردم که اومده راهنمایش کردم بطرف اتاق کارسعیدطبفه بالا که حالا شده بود اتاق خواب سکسی من اخه بعدازسعیدمن تواتاق خوابمون باکسی سکس نمیکردم اتاق کارسعیدروکرده بودم اتاق سکس هایی که میکنم رضاکه بالارفت توی ظرفی شربت وشیرینی گذاشتم وبالارفتم مقداری ازکتابهای دانشگاهی سعیدروکف اتاق ریخته بودم مثلا دارمکتابهای دانشگاه روسوا میکنم رضا خم شده بود وکتابهارونگاه میکردچندتاپرونده مال کارهای دانشجوهابوداوناروهم کنارکتابهاگذاشته بودم عطر مست کننده ای زده بود لبوان شربت روجلوش گرفتم وکنارش نشستم تشکرکرد لیوان روازدستم گرفت گفتم این پرونده ها فکرمیکنم مال دانشجوهای دانشگاه شما باشه بدردتون میخوره ؟ پرونده ای روبرداشت یه نگاه داخلش کردوگفت اینها فرمهای پروپوزال چنددانشجوهست که سعید اتادراهنمای اونابود خودشون میتونن دوباره بنویسن ولی اگه اشکال نداره ایناروببرم دانشگاه ؟گفتم چه اشکالی ؟برا همین خواستم بیای ولبخندی زدم اونم خندیدچش توچشم هم شدیم چشمهای من بقول سعیدسگ دارن متوجه شدم که اونم داره داغ میکنه نزدیکش بودم صورتم روجلوبردم ولبهاش روبوسیدم اون مات نشسته بودواکنشی رونشوننداددوباره بوسیدمش گفت ماریاخانم گفتم من امشب مردمیخوام سیرم کن وبرو این روکه گفتم لیوان شربتش روگذاشت زمین ولبهام روبوسید لبهای هم رومیخوردیم ازروی شلوارکیرش رومی مالیدم نیمه راست بود من عادت ندارم کش بدم وقتی بخوام باکسی سکس کنم میرم اصل مطلب وحالا خودم راحت بهش گفته بودم که کیرمیخوام خودم لختش کردم همونجورکه کف اتاق نشسته بود کیرش رو مک زدم کیربزرگی داشت وسفید وخوشگل وتمیزبود ازروی لباسم پستوهام رومی مالید رفتیم روتخت دامنم روکشیدپایین دیدچیزی نپوشیدم گفت خودت رواماده کرده بودی گفتم کیرمیخوام تونیک روازتنم کشیدبیرون پسوتهای سفید ودرشتم افتادن بیرون چشماش برقی زد و شروع کردبه مالوندن وخوردن پستوهام گفتم رضا بکن توکسم باحیرت پرسیدمگه تودخترنیستی ؟ گفتم نه پرسید کی بود؟ گفتم بکن توش حرف نزن کیرت رومیخوام وروم خوابید دستام روبرد بالای تخت ازتوی کشومیزکنارتخت یه لنگه جوراب برداشت ودستام روبه بالای تخت بست گفتم چیکارمیکنی فقط کسم روبکن گفت میخوام عشق کنم توهم هیجی نگو وحالش روببر
کیرش رو اوردجلودهنم وتوی دهنم کرد مزه مزه کردم راست کرده بود کمی براش خوردم کیرش راست راست شده بود یه دونه بالشت برداشت و گذاشت زیرکمرم پاهام روبازکرد وبه دوطرف پایین تخت بست ترسیدم گفت لعنتی بازم کن گفت اونجوری که دوست دارم میخوام بکنمت وقبل ازاینکه چیزی بگم روم خوابیدولبای وزیرگردنم روشروع به مکیدن کرد پستونهام توی مشتش بود ومی مالید وفشارمیداد کیرش روی چاک کسم کشیده میشد داشتم میمیردم گفتم تروخدا بکنش تو خندیدو نوک پستونم روگازگرفت وگفت کیرمیخوای بهت میدم وکیرش رو به یکباره کردداخل کسم جیغی اروم کشیدم جووووووون بلندی گفت وحشیانه پستون هام رومیخورد بادستاش تمام تنم رو فشارمیدادانگارکه بخوادچیزی روورزبده مثلا بااینکارش میخواست یبگه که مالشت میدم کیرش خوب بود شلب شلب صدامیدادمحکم میزدتوکسم حال میکردم زیربغل هام رو زبون میزدومیمکید خنده ام میگرفت ولی لذت داشت زبونش روتوی نافم میکرد زیرگلوم روگازمیگرفت ودادمیزد هردو همزمان ابمون اومدوتوکسم خالی کرد داغ بود همونطورکه روم خوابیده بود دستام روبازکرد حواسش بودکه هیکلش به من فشارواردنکنه وپاهام روهم بازکردم منوتواغوشش گرفت وگفت حالا بخوابیم گفتم نمیری خونه ات زنت چیزی نمیگه گفت زنم دوروزی نیست بعدازبیداریمون یکباردیگه سکس کردیم بعدتوحموم وبعدشام و قت خواب صیح بعدازبیدارشدن بازم هم سکس کردیم رفتیم حموم واونجاهم سکس محشری کردیم ورضا طرفهای 11بودکه رفت دانشگاه تاروزی که زنش بایدپیش من بود ومن دراون دوروزلخت لخت تواغوشش بودم اونم لخت میگشت بقول خودش تجربه جالبی بودولذت میبرد رضایکی ازبهترین دوستانم شد وقتی که فهمیدمن بامردهای دیگه هم رابطه دارم باهام قهرکرد

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «