از محارم و بی غیرتی متنفرم وداستانای تجاوز بس ترجیح میدم فوش بدم فقط هم تو همین داستانا نظر میدم با عنوان داستان میرم داخل برا فحاشی

اینم یه شعر از پادشاه رپ ایران

وقتی تو تیله بازی میکردی تو کوچه پشتی****

ما رو دیوار بند یادگاری نوشتیم****

تو یه دست قمه بود و تو یه دست قلممون****

قمه واسه نا لوتی و قلم واسه عشقمون ****

مگه مجبوري بخوني.خب اصلا نرو بخون.

عشقم کشیده میخونم مشکلی داری

دوست عزیز من مطمئنم پسر بی ادبی نیستی فقط فکرکن اگر من و شما اجازه تخلیه افکار و روئیاهای بقیه رو هرچند خیلی بدو زشت باشن ندیم حتم دارم اون افکار که به سادگی با تایپ کردن شخص و به اشتراک گذاشتنش با این همه کاربراز ذهنش تخلیه میشه میتونه یه جوری دیگه هم تخلیه بشه مثل خشم نفرت انتقام و…
میدونم الان خیلیها مسخره میکنن این حرفامو که خب طبیعیه چون هنوز ذهنشون درحال رشده اما شما که میدونم درک میکنی
بازم اگه نیاز داشتی فحش بدی حداقل بیا تو پستای من هرچی میخای بگو اما زیر داستانها لطفا ننویس عزیزم…ببخش طولانی شد

بهدخاطر فحاشی چند تا حیون بی شعور ترجیح دادم دیگه ننویسم. کسایی که فحش میدن باید اینو در نظر داشته باشن که همه سلیقه ها مثل هم نیست ممکن یه چیزی باب میل یه نفر نباشه دلیلی نداره فحاشی کنیم. اگه از یه چیزی خوشت نمیاد خوب نخون یا اگه خوندی نظرتو محترمانه بگو اگه خوشتم نیومد بگو داستان خیلی بد بود نه اینکهدهر چی لایق خودت و خانوادته بگی سعی کنیم به همه سلیقه ها احترام بزاریم ما حتی ابنجا هم ازادیرو از هم میگیریم. هر چند کسایی که فحش میدن اصلت خانوادگی ندارن ولی اونودوستایی که درک دارن و از رو هوا فحش میدن سعی کنن دیگه این کارو نکنن چون مطمئن باشن وقتی یه فحش مینوییسن حتما صد تا بدترشو میخورین.

میتونستم تو این تایپک نیام و بازم فحش بدم واگه مرد بودید ارزشی قائل نشم اما چه کنیم روی خانومارو نمیتونم زمین بندازم از داستانای که گفتم خوشم نمیاد ولی دیگه داخل داستاناهم نمیرم ****

خاک پاتم بااجازه****

عزیزم اولا کنترل یعنی چی من دارم پیشنهاد میدم که داستانها زیاد شن و کاربر تو ذوقش نخوره ..بعدشم اگه حرف شمارم بپذیریم به فرض پس طبق گفته خودتون به شما هم مربوط نیس که من دارم هرکاری میکنم ..اکی؟؟ ببخشی من فقط حرف خودتون رو به خودتون گفتم ناراحت نشید لطفا و سعی کنید شماهم جزء فرهنگسازها باشیدنه فرهنگسوزها..

فدات عزیزم…می دونستم با یه گل پسر دارم حرف میزنم …موفق باشی

متاسفانه اینجا بعضیا میان و زیر داستان و یا نوشته بعضی ناسزا و فش مینویسن که مطمینم نمی تونن بدرستی دماغشونو پاک کنن این برا بعضیا گرون تموم میشه اگه یکی بیاد انتقاد کنه از داستانی با دلیل و منطق نویسنده می اموزه ویا شاید از کاستی خودش با اطلاع بشه
چند وقت پیش یه داستانی رو بطور خلاصه و بی حوصلگی نوشتم در حالی که ایرادی نداشت ولی بعضیا که واقعا ارزش نوشتن هنوز تو مغزشون بی معنی هست فحاشی کرده بودن ولی بعضی از دوستان که واقعا نقد درست و حسابی کرده بودن معلوم بود شخصیت جدایی دارن با دسته اولی … در حالیکه نمی خوام از خودم بگم ولی بالاجبار باید بگم که احتمال داره هموزن همون ادم بی شخصیت شعر ادبی گفته ام …ولی کاش غیر این سایت بود تا میتونستم ادرس بدم داستان و شعرامو برن بخونن … ممنون از شخصیت و ادب بعضیا

دومین داستانمو که الان اخر صفحه به اسم زندگی در مقابل گناه است
بخاطر همون فحاشان یکم با حوصله نوشتم تا بدونن نوشتن بلدیم ولی نه برا هر کسی

بازم یه نفر اومد لایک جمع کردن …، عزیز شما نگران داستانای دیگران نباش ، بیشتر نگران جوشای صورت خودت باش بیشتر نشه . عصبی میشی جوش زیاد میزنی ؟ شبا یکم آب‌نمک قرقره کن واست خوبه . دم‌کرده گل‌گاوزبونم خوبه … دیگه عرضی نیست

خیلی بده کسی رو قضاوت کنی… یکم درموردش فکرکن آقای 34 ساله

منم با ماندانا موافقم

عالیییییییییییییییییییییی

من نه تایید میکنم فحش دادن رو نه تایید میکنم حرف ماندانا خانوم رو . من هم دیدی مثل شرارت دارم ولی داداش نباید فحش داد چون فحش دادن فقط اون هارو تحریک میکنه تا داستان های تخیلی بیشتری بنویسن و این داستانا به نظر من همشون تخیله ونباید اعصاب خودمون رو به خاطرش خورد کرد . و اما حرف ماندانا خانوم که میگه بذارید بنویسن تا خالی بشن نه این اشتباهه چون این خالی شدن ها موجب به این میشه که کسای دیگه هم بیان و بخونن وبه محارمشون دید جنسی پیدا کنن . ولی با اینکه نباید فحش داد موافقم.