اینشتین: پانتئیست یا آگنوستیک

1395/07/19

نکته:خداباور بودن یا نبودن هیچ شخصی به هیچ عنوان نمیتونه وجود خدا رو ثابت یا رد کنه اما احساس کردم که بد نیست به شبه ای که درمورد خداباوری اینشتین وارد شده پرداخته بشه.
داستان از شایعه ی مضحک شیعه شدن اینشتین آغاز شد. در نادرستی شایعه شکی نیست اما موضوع این پست عقاید دینی منسوب به اینشتین است. نگارنده ی مطلب در گروه گمانه مدعی است: “اینیشتین همواره در هاله ای میان آتئیست و آگنوستیک غوطه ور بود.” در ادامه اما هیچ ارجاعی وجود ندارد که نشان بدهد اینشتین حداقل یک بار اظهار کرده باشد که آتئیست است تا بتوان تمایلات آتئیستی را به او نسبت داد. در واقع اینشتین بار ها اعلام کرده است که آتئیست نیست.

در کتاب “Einstein and religion” نوشته ی ماکس جمر (Max Jammer)، چندین نقل قول از اینشتین آمده است که صراحتا آتئیست بودن خود را رد می کند (به دلیل عدم دسترسی به کتاب کامل، آن چه در ادامه می آید، نقل از این مطلب است):

"There is harmony in the cosmos which I, with my limited human mind, am able to recognise, yet there are people who say there is no God. But what really makes me angry is that they quote me to support such views.

یک هماهنگی در جهان وجود دارد که من، با ذهن انسانی محدود خود، قادر به تشخیص آن هستم. هنوز افرادی هستند که می گویند خدایی وجود ندارد، اما چیزی که واقعا مرا خشمگین می کند آن است که این افراد از قول من می گویند که از چنین دیدگاه هایی حمایت می کنم. (صفحه 97)"

"I am not an atheist, and I don’t think I can call myself a pantheist.

** من آتئیست نیستم، و فکر نمی کنم بتوانم خود را پان تئیست بنامم.** (صفحه 48)"

جمر همچنین صراحتا می گوید: **“اینشتین نه آتئیست بود و نه آگنوستیک. (صفحه 96)”**در کتاب “Einstein: his life and universe” نوشته ی والتر آیزاکسون (Walter Isaacson)، آمده است:

"او [اینشتین] در نامه ای توضیح می دهد: آتئیست های متعصب… مانند بردگانی هستند که هنوز وزن زنجیر هایی را که پس از نبردی سخت انداخته اند، احساس می کنند. آن ها مخلوقاتی هستند که -در لجاجت خود علیه دین سنتی تحت عنوان افیون توده ها- نمی توانند موسیقی افلاک را بشنوند." او همچنین می گوید: "شاید بتوانید مرا آگنوستیک بنامید اما من هیچ سهمی از روحیه ی مبارز آتئیست های حرفه ای که اشتیاقشان عمل دردناک آزادی از قید تعالیم مذهبی است، ندارم."

تا این جای کار مشاهده کردید که به هیچ وجه اینشتین آتئیست نبوده است. نگارنده سپس مدعی شده است که با توجه به نامه ی اینشتین به Morton Berkowitz او یک آگنوستیک است. با این که ارجاع مناسبی برای متن ذکر نشده است اما متن مذکور واقعیت داشته و می توانید نامه را در این جا مشاهده کنید. اما منظور اینشتین از “دید آگنوستیکی درباره ی خدا” چیست؟ پاسخ را باید در ادامه بررسی کرد.

نگارنده به نقل از کتاب “Albert Einstein; human side” مدعی می شود که اینشتین به وجود خدا باور نداشته است. ابتدا از شما خواهش می کنم متن انگلیسی را به دقت بخوانید:

“It was, of course a lie what you read about my religious convictions, a lie which is being systematically repeated. i don`t believe in a personal God and i have never denied this but have expressed it clearly…”

و حالا این ترجمه ای است که نگارنده ارائه کرده است:

"این دروغی است که بارها در مورد دین من تکرار شده. من به خدا اعتقادی ندارم، گرچه هیچ‌گاه آن را رد نکرده‌ام…"

نمی دانم متوجه اختلاف فاحش میان متن اصلی و ترجمه شده اید یا نه:

"البته که این چیز هایی که شما خوانده اید یک دروغ درباره ایمان مذهبی من بوده است که بار ها تکرار شده است. من به خدایی شخصی اعتقاد ندارم و هیچگاه آن را رد نکرده ام، گرچه به روشنی آن را اظهار کرده ام…"

همان طور که دیدید، متن مذکور درباره ی عدم اعتقاد اینشتین به خدای شخصی است نه هر گونه مفهومی از خدا. در واقع “دیدگاه آگنوستیکی درباره ی خدا” و آن طور که نگارنده در ادامه از نامه ی اینشتین به گوتکیند نقل می کند، “محصول جهل بشر بودن خدا” همگی مربوط به مربوط به خدای شخصی و انسان گونه (Anthropomorphic) بوده و ناشی از دیدگاه پان تئیستی اینشتین درباره ی خداست. در همین نامه ی گوتکیند به وضوح می توان دید اینشتین نوک پیکان انتقاد خود را به سمت عقاید مذهبی مسیحیان و یهودیان و مفهوم خدای انسان گونه نشانه رفته است گرچه آن ها را به مانند یک آگنوستیک رد نمی کند. آن چه که نگارنده غوطه وری میان آتئیسم و لا ادریگری دیده است، در واقع یگانه انگاری (پان تئیسم) است که می توان آن را بهترین توصیف در مورد عقاید مذهبی اینشتین دانست (همانطور که از کتاب جمر ذکر شد، اینشتین خود را کاملا پان تئیست نمی داند). اختلاف فاحشی که در ترجمه ی متن فوق وجود دارد، حداقل به عقیده ی بنده نمی تواند یک اشتباه خالی از اغراض بوده باشد.

نگارنده حتی می توانست در لینکی که از ویکی پدیا ارائه کرده است، به وضوح پان تئیست بودن اینشتین را دریابد. جمر از قول اینشتین نقل می کند: “ما پیروان اسپینوزا خدا را در نظم شگفت انگیز و قانون مندی موجودات و در روحی که خود را در انسان و حیوان متجلی می کند، می بینیم. این سوال متفاوتی است که آیا باید خدای شخصی مورد بحث قرار گیرد…” ظاهرا نگارنده تنها برخی از منابع را گزینش کرده و بقیه را رها کرده است!

منبع:

http://sciencelife.blog.ir/1395/04/20/اینشتین-پان-تییست-یا-آگنوستیک

2811 👀
2 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2016-10-10 06:36:56 +0330 +0330

انیشتن هم مثل خودم پیروی فلسفه ی اسپینوزا بوده…دمش گرم…حالا هی تو برو هگلو دکارتو بارکلی بخون…اصن اخلاقیات اسپینوزا رو بخونی دنیا دستت میاد…کتابشو بخونی فرق خدای اسپینوزایی و تفسیر خدای ادیان ابراهیمیو میفهمی…درمورد خدای ادیان ابراهیمی مفسرین دینی اینگونه تفسیر میکنن که خدا بیکار نشسته تا نظم جهانو براساس دعای مردم تغییر بده اما در فلسفه ی اسپینوزا جهان منظم فرض میشه (منظم یعنی نظم ثابت باشه) و اینطوری خواننده ی کتاب اخلاقیات به دنبال این میره که این نظمه چطوریه و به خاطر همینه که اکثر کسانی که اخلاقیاتو میخونن فلسفه رو رها میکنن و فیزیکدان میشن؛ مث نیوتن انیشتن و اکثر فیزیکدانای معروف. جالب اینجاس که در بررسی نظم جهان و قوانین فیزیک، فیزیکدانا متوجه شدن که پیش فرض های منطقی فلسفه غلطن؛ مثلا پیش فرض تقدم زمانی علت بر معلول. به خاطر همین فلسفه ی غیر اسپینوزایی کلا غلطه…چون این نظم جهانه که مقدم بر منطق انسانه… و ما باید منطقمونو براساس نظم جهان شکل بدیم نه اینکه براساس تخیلات و تصوراتمون جهانو توصیف کنیم (اشتباه مفسرین دینی و علت بدبختی جوامع عقب افتاده مث ایران).

1 ❤️

2016-10-10 07:03:51 +0330 +0330

نمی دونم چی بگم.اینکه خدا هست یا نیست…هرروز علم ما نسبت به قبل بیشتر میشه واز طرفی سوالات وشبهات بیشتری به دنبال خودش میاره به نظر من بهترین کار نداشتن هیچگونه تعصب نسبت به عقیده ودانش خوده(چه خداباور وچه خداناباور) وهمچنین مطالعه پیوسته.من خودم آتئیستم ولی از نظر من خدایی که بشه شناختش ناقصه یعنی باید همیشه به صورت راز بمونه چون فقط دراین صورته که بی همتا وبی رقیبه.البته این نظر شخصیه

0 ❤️

2016-10-10 19:29:16 +0330 +0330
نقل از: Footfetish71 انیشتن هم مثل خودم پیروی فلسفه ی اسپینوزا بوده..دمش گرم...حالا هی تو برو هگلو دکارتو بارکلی بخون...اصن اخلاقیات اسپینوزا رو بخونی دنیا دستت میاد...کتابشو بخونی فرق خدای اسپینوزایی و تفسیر خدای ادیان ابراهیمیو میفهمی...درمورد خدای ادیان ابراهیمی مفسرین دینی اینگونه تفسیر میکنن که خدا بیکار نشسته تا نظم جهانو براساس دعای مردم تغییر بده اما در فلسفه ی اسپینوزا جهان منظم فرض میشه (منظم یعنی نظم ثابت باشه) و اینطوری خواننده ی کتاب اخلاقیات به دنبال این میره که این نظمه چطوریه و به خاطر همینه که اکثر کسانی که اخلاقیاتو میخونن فلسفه رو رها میکنن و فیزیکدان میشن؛ مث نیوتن انیشتن و اکثر فیزیکدانای معروف. جالب اینجاس که در بررسی نظم جهان و قوانین فیزیک، فیزیکدانا متوجه شدن که پیش فرض های منطقی فلسفه غلطن؛ مثلا پیش فرض تقدم زمانی علت بر معلول. به خاطر همین فلسفه ی غیر اسپینوزایی کلا غلطه...چون این نظم جهانه که مقدم بر منطق انسانه... و ما باید منطقمونو براساس نظم جهان شکل بدیم نه اینکه براساس تخیلات و تصوراتمون جهانو توصیف کنیم (اشتباه مفسرین دینی و علت بدبختی جوامع عقب افتاده مث ایران).

فلسفه ایشون هم دارای نقدهای سنگین است. و وقتی در ویکی پدیا "همه خدایی" رو در اعتقادش دیدم یک سری سوالات و نقدهای سنگین در پیش خودم دارم که فکر نکنم حتی بیان اونها ما رو به پاسخی برسونه. حال آنکه دکارت رو هم باید نقد کرد. به نظر من فلسفه چیزی به مانند علمه که پیاپی در حال تغییره ممکنه یک فیلسوفی در حال یا آینده نظریاتی در فلسفه ارائه کنه که همه این چیزهایی که فیلسوفان مطرح کردن نقض کنه. علم هم همینطور. به نظر من ایران به یک دکارت خواهد رسید تا رنسانس فکری در ملت ایجاد کنه نه به یک اسپینوزا. انیشتن رو هم زیادی دارید بزرگش میکنید. انیشتن بسیاری از نظریاتش رو از دانشمندان آلمان نازی برداشته و کاری که در ساخت بمب اتم انجام داد برای همیشه لکه سیاهی در پرونده خودش به جا گذاشت.

0 ❤️

2016-10-10 20:39:25 +0330 +0330
نقل از: webcamsx
نقل از: Footfetish71 انیشتن هم مثل خودم پیروی فلسفه ی اسپینوزا بوده..دمش گرم...حالا هی تو برو هگلو دکارتو بارکلی بخون...اصن اخلاقیات اسپینوزا رو بخونی دنیا دستت میاد...کتابشو بخونی فرق خدای اسپینوزایی و تفسیر خدای ادیان ابراهیمیو میفهمی...درمورد خدای ادیان ابراهیمی مفسرین دینی اینگونه تفسیر میکنن که خدا بیکار نشسته تا نظم جهانو براساس دعای مردم تغییر بده اما در فلسفه ی اسپینوزا جهان منظم فرض میشه (منظم یعنی نظم ثابت باشه) و اینطوری خواننده ی کتاب اخلاقیات به دنبال این میره که این نظمه چطوریه و به خاطر همینه که اکثر کسانی که اخلاقیاتو میخونن فلسفه رو رها میکنن و فیزیکدان میشن؛ مث نیوتن انیشتن و اکثر فیزیکدانای معروف. جالب اینجاس که در بررسی نظم جهان و قوانین فیزیک، فیزیکدانا متوجه شدن که پیش فرض های منطقی فلسفه غلطن؛ مثلا پیش فرض تقدم زمانی علت بر معلول. به خاطر همین فلسفه ی غیر اسپینوزایی کلا غلطه...چون این نظم جهانه که مقدم بر منطق انسانه... و ما باید منطقمونو براساس نظم جهان شکل بدیم نه اینکه براساس تخیلات و تصوراتمون جهانو توصیف کنیم (اشتباه مفسرین دینی و علت بدبختی جوامع عقب افتاده مث ایران).

فلسفه ایشون هم دارای نقدهای سنگین است. و وقتی در ویکی پدیا "همه خدایی" رو در اعتقادش دیدم یک سری سوالات و نقدهای سنگین در پیش خودم دارم که فکر نکنم حتی بیان اونها ما رو به پاسخی برسونه. حال آنکه دکارت رو هم باید نقد کرد. به نظر من فلسفه چیزی به مانند علمه که پیاپی در حال تغییره ممکنه یک فیلسوفی در حال یا آینده نظریاتی در فلسفه ارائه کنه که همه این چیزهایی که فیلسوفان مطرح کردن نقض کنه. علم هم همینطور. به نظر من ایران به یک دکارت خواهد رسید تا رنسانس فکری در ملت ایجاد کنه نه به یک اسپینوزا. انیشتن رو هم زیادی دارید بزرگش میکنید. انیشتن بسیاری از نظریاتش رو از دانشمندان آلمان نازی برداشته و کاری که در ساخت بمب اتم انجام داد برای همیشه لکه سیاهی در پرونده خودش به جا گذاشت.

لامصب ویکی پدیاشو برادران عوض کردن...چند سال پیش اینطور نبود..یا کتابشو باید بخونی یا ویکی انگلیسی حداقل...بزرگی انیشتن هم بخاطر نسبیت عامه؛ تمام قوانین علمی بر پایه ی مشاهده استوارن مثلا همین کوانتم چن تا خط گسسته در مشاهدات هرتز از طیف نشری خطی گازهای ملتهب وجود داشته هایزنبرگ که ریاضی و جبرتانسوری بلد بوده اومده یه ارتباط ریاضی بین این خطها پیدا کرده شده مکانیک کوانتم..اما انیشتن نسبیتو بدون هیچ آزمایش تجربی ای فرمول بندی کرده (یعنی صرفا تراوشات ذهنیش بوده و بعدها در تجربه دیدن چیزایی که میگه درستن!) بخاطر همینه که تمام تحصیلکرده ها دست کم در غرب دنبال فلسفه ای میرن که باعث میشه تراوشات ذهنی آدم ختم به یک فرمولبندی برای توصیف جهان شه...در ضمن انیشتن کاری درباره ی ساخت بمب اتم نکرده صرفا اطلاع رسانی کرده همین...

1 ❤️

2016-10-10 21:11:31 +0330 +0330
نقل از: Footfetish71
نقل از: webcamsx
نقل از: Footfetish71 انیشتن هم مثل خودم پیروی فلسفه ی اسپینوزا بوده..دمش گرم...حالا هی تو برو هگلو دکارتو بارکلی بخون...اصن اخلاقیات اسپینوزا رو بخونی دنیا دستت میاد...کتابشو بخونی فرق خدای اسپینوزایی و تفسیر خدای ادیان ابراهیمیو میفهمی...درمورد خدای ادیان ابراهیمی مفسرین دینی اینگونه تفسیر میکنن که خدا بیکار نشسته تا نظم جهانو براساس دعای مردم تغییر بده اما در فلسفه ی اسپینوزا جهان منظم فرض میشه (منظم یعنی نظم ثابت باشه) و اینطوری خواننده ی کتاب اخلاقیات به دنبال این میره که این نظمه چطوریه و به خاطر همینه که اکثر کسانی که اخلاقیاتو میخونن فلسفه رو رها میکنن و فیزیکدان میشن؛ مث نیوتن انیشتن و اکثر فیزیکدانای معروف. جالب اینجاس که در بررسی نظم جهان و قوانین فیزیک، فیزیکدانا متوجه شدن که پیش فرض های منطقی فلسفه غلطن؛ مثلا پیش فرض تقدم زمانی علت بر معلول. به خاطر همین فلسفه ی غیر اسپینوزایی کلا غلطه...چون این نظم جهانه که مقدم بر منطق انسانه... و ما باید منطقمونو براساس نظم جهان شکل بدیم نه اینکه براساس تخیلات و تصوراتمون جهانو توصیف کنیم (اشتباه مفسرین دینی و علت بدبختی جوامع عقب افتاده مث ایران).

فلسفه ایشون هم دارای نقدهای سنگین است. و وقتی در ویکی پدیا "همه خدایی" رو در اعتقادش دیدم یک سری سوالات و نقدهای سنگین در پیش خودم دارم که فکر نکنم حتی بیان اونها ما رو به پاسخی برسونه. حال آنکه دکارت رو هم باید نقد کرد. به نظر من فلسفه چیزی به مانند علمه که پیاپی در حال تغییره ممکنه یک فیلسوفی در حال یا آینده نظریاتی در فلسفه ارائه کنه که همه این چیزهایی که فیلسوفان مطرح کردن نقض کنه. علم هم همینطور. به نظر من ایران به یک دکارت خواهد رسید تا رنسانس فکری در ملت ایجاد کنه نه به یک اسپینوزا. انیشتن رو هم زیادی دارید بزرگش میکنید. انیشتن بسیاری از نظریاتش رو از دانشمندان آلمان نازی برداشته و کاری که در ساخت بمب اتم انجام داد برای همیشه لکه سیاهی در پرونده خودش به جا گذاشت.

لامصب ویکی پدیاشو برادران عوض کردن...چند سال پیش اینطور نبود..یا کتابشو باید بخونی یا ویکی انگلیسی حداقل...بزرگی انیشتن هم بخاطر نسبیت عامه؛ تمام قوانین علمی بر پایه ی مشاهده استوارن مثلا همین کوانتم چن تا خط گسسته در مشاهدات هرتز از طیف نشری خطی گازهای ملتهب وجود داشته هایزنبرگ که ریاضی و جبرتانسوری بلد بوده اومده یه ارتباط ریاضی بین این خطها پیدا کرده شده مکانیک کوانتم..اما انیشتن نسبیتو بدون هیچ آزمایش تجربی ای فرمول بندی کرده (یعنی صرفا تراوشات ذهنیش بوده و بعدها در تجربه دیدن چیزایی که میگه درستن!) بخاطر همینه که تمام تحصیلکرده ها دست کم در غرب دنبال فلسفه ای میرن که باعث میشه تراوشات ذهنی آدم ختم به یک فرمولبندی برای توصیف جهان شه...در ضمن انیشتن کاری درباره ی ساخت بمب اتم نکرده صرفا اطلاع رسانی کرده همین...

ویکی انگلیسی هم اسپینوزا رو Pantheism یعنی همون تفکر "همه خدایی" معرفی کرده: https://en.wikipedia.org/wiki/Baruch_Spinoza

به هر حال پایه تفکر "همه خدایی" هم تفکر دست پایینی نیست و فلسفه های بزرگی درش نهفته هست... من بیشتر از فیزیکدان گمنام به نام جان میشل خوشم میاد تا اینشتن. جان میشل کسی بود که نظر بسیار انقلابی سیاهچاله رو در 1784 ارائه کرد که متاسفانه بسیار جلوتر از زمان خود بود و مورد بی توجهی قرار گرفت. اینشتن نامه ساخت بمب اتم رو امضا کرده نامه ای که دنیا رو به جریان دو سر باخت انداخت...

0 ❤️

2016-10-10 21:23:37 +0330 +0330

آخه همه خدایی اسپینوزایی یکم فرق داره..حرف اسپینوزا این بوده که ما به عنوان بخشی از جهان میتونیم نظم کل حاکم بر جهانو دریابیم..اینو به پانتئیسم بودنش نسبت میدن...باید خودت کتابشو بخونی...جان میشلو نمیشناسم بعدا نظرمو راجع بهش میگم..خیلی از کسانی که در پروژه منهتن نقش داشتن مث فاینمن بزرگترین فیزیکدانان کل تاریخن...قبول دارم اون موقع قهرمانانی چون ماری کوری بودن که از جونشون گذشتن تا سربازارو با تجهیز بیمارستانا به اشعه ایکس نجات بدن اما همون موقع فیزیکدانایی مث فاینمن دنبال ساخت بمب اتم بودن... اثر انیشتن در ساخت بمب اتم نسبت به بقیه واقعا صفره چون اصن فیلد انیشتن یه چیز دیگس

0 ❤️

2016-10-10 22:01:00 +0330 +0330
نقل از: Footfetish71

آخه همه خدایی اسپینوزایی یکم فرق داره..حرف اسپینوزا این بوده که ما به عنوان بخشی از جهان میتونیم نظم کل حاکم بر جهانو دریابیم..اینو به پانتئیسم بودنش نسبت میدن...باید خودت کتابشو بخونی...جان میشلو نمیشناسم بعدا نظرمو راجع بهش میگم..خیلی از کسانی که در پروژه منهتن نقش داشتن مث فاینمن بزرگترین فیزیکدانان کل تاریخن...قبول دارم اون موقع قهرمانانی چون ماری کوری بودن که از جونشون گذشتن تا سربازارو با تجهیز بیمارستانا به اشعه ایکس نجات بدن اما همون موقع فیزیکدانایی مث فاینمن دنبال ساخت بمب اتم بودن... اثر انیشتن در ساخت بمب اتم نسبت به بقیه واقعا صفره چون اصن فیلد انیشتن یه چیز دیگس

فاینمن همونیه که در مورد آینده ی نانو حرف میزنه و میگه که دنیا به این سمت گرایش پیدا میکنه؟

0 ❤️

2016-10-10 22:02:13 +0330 +0330

میشه بگید چرا شایعه ی شیعه بودن انیشتین نادرسته؟

0 ❤️

2016-10-10 22:03:13 +0330 +0330

اینیشتن پیرو مکتب باروخ اسپینوزا بود , و به خدای اسپینوزا باور داشت … و به هیچ وجه هم دین دار نبود …
چنتا از نقل قول های اینیشتن رو براتون میذارم که از کتاب پندار خدا نوشته داوکینز خووندم


من نمی کوشم خدايی شخص وار را تصور کنم؛ شگفتی از ساختار جهان، تا آنجا که به ما توان کافی برای درک
جهان بدهد کفايت می کند.


يکی از گفته های انشتين که بيش از همه با اشتياق نقل می شود اين است که “علم بدون دين عليل است، دين بدون
علم کور است.” اما انشتين همچنين گفته است:
البته آنچه درباره ی اعتقادات دينی من گفته اند دروغ است. دروغی که به طور سيستماتيک تکرار شده
است. من به خدايی شخص وار 21 اعتقاد ندارم و هرگز منکر اين بی اعتقادی ام نمی شوم بلکه آن را
آشکارا بيان می کنم. اگر باوری دارم که بتوان آن را دينی خواند، آن باور همانا حس ستايش بی کرانم
در برابر ساختار جهان است، تا بدانجا که علم می تواند آشکار کند.


آيا سخنان انشتين ضد و نقيض می نمايند؟ آيا می توان سخنان او را چنان دستچين کرد که حامی هر دو طرف
دعوا باشد؟ نه. البته منظور انشتين از “دين” کاملاً با معنای متعارفی دين فرق دارد. در ادامه ی بحث درباره ی
تمايز ميان دين فراطبيعی از يک سو و دين انشتينی از سوی ديگر، به خاطر داشته باشيد که من تنها خدايگان
فراطبيعی را پندارآلود می خوانم…
در اينجا چند نقل قول ديگر از انشتين می آورم تا درک بهتری از دين انشتينی به دست دهم.
من يک کافر عميقاً ديندار هستم. اين يک جور دين جديد است.
من هرگز برای طبيعت مقصود يا هدفی، يا هر چيزی که بتوان انسانوار شمرد، قائل نبوده ام. آنچه که
من در طبيعت می يابم ساختار شکوهمندی است که ما تنها فهم بسيار ناقصی از آن داريم و بايد آدمی را
سرشار از حس فروتنی سازد. اين يک احساس اصيل دينی است که هيچ دخلی به عرفان ندارد.
به نظر من ايده ی وجود خدايی شخص وار کاملاً غريب و حتی بدوی می نمايد.

0 ❤️

2016-10-10 22:05:03 +0330 +0330

عجيب نيست که پس از مرگ انشتين متألهان فراوانی مدعی شده اند که انشتين از سنخ خودشان است. اما برخی از
دينداران معاصر خود انشتين نظر کاملاً متفاوتی دربارۀ او داشتند. در سال 1940 انشتين مقاله مشهوری نوشت تا
مقصود خود را از اين جمله اش که “من به خدايی شخص وار باور ندارم” شرح دهد. اين مقاله و نوشته های
مشابه او موجب سيلی از نامه های دينداران سخت کيش شد، که برخی به اصالت يهودی انشتين طعن می زدند.
قطعه های زير برگرفته از کتاب مَکس جَمِر 22 با عنوان انشتين و دين است (که مرجع اصلی من برای نقل
سخنان خود انشتين درباره ی دين نيز همين کتاب هست). اسقف کاتوليک کانزاس سيتی گفت: " جای تأسف است
که می بينيم مردی از نژاد عهد عتيق و آموزه های آن، سنت بزرگ آن نژاد را منکر می شود." ديگر روحانيون
کاتوليک مدعی شدند که: “هيچ خدايی جز يک خدای شخص وار وجود ندارد … انشتين نمی داند درباره ی چه
سخن می گويد. او کاملاً برخطاست. برخی گمان می کنند که چون جايگاهی رفيع در يک حيطه ی تخصصی يافته
اند شايستگی اظهار نظر در مورد همه چيز را دارند.” انگار دين يک حيطه ی خاص است که می توان در آن
مدعی تخصص بود، و اين مطلب جای چون و چرا ندارد. انگار که روحانيون "فرشته شناسان"ی هستند که بر
شکل و رنگ بال فرشتگان تفقّه دارند. هر دوی اين عاليجنابان می گويند که چون انشتين دانش دينی ندارد، درباره
ی سرشت خدا دچار سوءتفاهم شده است. اما برعکس، انشتين به خوبی می دانست که چه چيزی را منکر می شود.


يک وکيل کاتوليک آمريکايی که برای اتحاد جهانی کليساها کار می کرد، به انشتين نوشت:
ما عميقاً متأسفيم که شما چنين اظهاراتی می فرماييد… و ايده ی خدای شخص وار را به سخره می گيريد.
در ده سال اخير هيچ چيز به قدر اظهارات شما در متقاعد کردن مردم به اين که هيتلر حق داشت که
يهوديان را از آلمان بيرون راند مؤثر نبوده است. من با وجود پذيرش حق آزادی بيان شما، همچنان می
گويم که اظهارات شما يکی از بزرگ ترين منشآت تفرقه در آمريکاست.
يک خاخام نيويورکی گفت: " انشتين بی شبهه از بزرگ ترين دانشمندان است، اما نظرات دينی اش در تعارض تام
با يهوديت قرار دارند."
“اما”؟ “اما”؟ چرا نمی گويند “و”؟
رئيس يک اجتماع دينی در نيوجرزی نامه ای به انشتين نوشت. نامه ای که چنان ضعف ذهن مذهبی را عيان می
کند که به دو بار خواندن می ارزد:


0 ❤️

2016-10-10 22:07:28 +0330 +0330
نقل از: khargooshbazigoosh
نقل از: Footfetish71

آخه همه خدایی اسپینوزایی یکم فرق داره..حرف اسپینوزا این بوده که ما به عنوان بخشی از جهان میتونیم نظم کل حاکم بر جهانو دریابیم..اینو به پانتئیسم بودنش نسبت میدن...باید خودت کتابشو بخونی...جان میشلو نمیشناسم بعدا نظرمو راجع بهش میگم..خیلی از کسانی که در پروژه منهتن نقش داشتن مث فاینمن بزرگترین فیزیکدانان کل تاریخن...قبول دارم اون موقع قهرمانانی چون ماری کوری بودن که از جونشون گذشتن تا سربازارو با تجهیز بیمارستانا به اشعه ایکس نجات بدن اما همون موقع فیزیکدانایی مث فاینمن دنبال ساخت بمب اتم بودن... اثر انیشتن در ساخت بمب اتم نسبت به بقیه واقعا صفره چون اصن فیلد انیشتن یه چیز دیگس

فاینمن همونیه که در مورد آینده ی نانو حرف میزنه و میگه که دنیا به این سمت گرایش پیدا میکنه؟

فاینمن جزء مهمترین فیزیکدانان تاریخ بشریته..نمیدونم اما نانو ادامه کارش محسوب میشه...اصولا فناوری نانو یکی از شاخه های کوانتمه و فاینمن خدای کوانتم

0 ❤️

2016-10-10 22:07:42 +0330 +0330

دکتر انشتين، ما برای آموزه هايتان احترام قائليم؛ اما به نظر می رسد شما چيزی را نياموخته ايد: اينکه
خداوند روحی است که نه با تلسکوپ يا ميکروسکوپ آشکار می شود، و نه در انديشه يا عواطف آدمی
جای دارد که بتوان آن را با تشريح مغز يافت. چنان که همگان می دانند، دين مبتنی بر ايمان است، نه
شناخت. هر انسان انديشمندی شايد زمانی دربارۀ دين دچار شک شده باشد. ايمان خود من بارها متلاطم
گشته است. اما به دو دليل هرگز از اين خبط معنوی ام با کسی سخن نگفته ام: ( 1) هراسيده ام که ممکن
است با اظهارات شک آلود زندگانی و اميد برخی از همگنانم را مخدوش سازم؛ ( 2) چون با آن نويسنده
موافق ام که می گويد " درون هرکسی که بخواهد ايمان ديگران را زايل کند رگه ای از خباثت
هست."… دکتر انشتين، اميدوارم که در مورد سخنان شما سوءتعبير شده باشد و شاهد سخنان لطيف
تری از شما باشيم تا کثيری از آمريکاييان از مباهات به شما مشعوف شوند.


عجب نامه ی فاشگوی ويرانگری! هر جمله اش چکيده ی بُزدلی فکری و اخلاقی است.
يک نمونه ی کمتر ذليلانه و بيشتر تکان دهنده، نامه ای بود که بنيان گزار انجمنی مذهبی در اوکلاهاما نگاشت:
پروفسور انشتين، به اعتقاد من مسيحيان آمريکايی پاسخ شما را خواهد داد، “ما ايمان خود به خدا و
فرزندش عيسی مسيح را رها نخواهيم کرد، اما شما را دعوت می کنيم که اگر به خدای مردمان اين
سرزمين معتقد نيستيد، به همان جايی که آمده ايد برگرديد.” من به سهم خود هرچه در توان داشته ام
برای تبرّک اسرائيل کوشيده ام، و بعد شما سر می رسيد و با يک جمله که از دهان کفرگويتان صادر
می کنيد، همه ی رشته های مسيحيان عاشق اسرائيل را که در محو سامی ستيزی می کوشند پنبه می
کنيد. پروفسور انشتين، هر مسيحی آمريکايی بی درنگ پاسخ شما را خواهد داد، " يا نظريه ی مغلوط
و ديوانه وار تکامل خود را برداريد و به همان آلمانی برگرديد که از آن آمده ايد، يا دست برداريد از
زايل کردن ايمان مردمی که شما را پس از فرار از سرزمين مادری تان خوشامد گفتند."
نکته ای که همه ی اين ناقدان خداباور [تئيست] در آن محق بودند اين بود که انشتين از سنخ آنان نبود. او به کرّات
از اينکه او را خداباور بشمارند برآشفته شد. پس آيا می توان گفت انشتين هم مانند ولتر و ديدرو دئيست 23 بود؟ يا
اينکه او مانند اسپينوزا، که فلسفه اش را تحسين می کرد، وحدت وجودی [همه-خداانگار يا پَن تئيست 24 ] بود؟ چون
می گفت " من به خدای اسپينوزا باور دارم. خدايی که خود را در نظم هارمونيک هر آنچه که هست آشکار کند، نه
خدايی که دلمشغول تقدير و اعمال آدميان باشد"

0 ❤️

2016-10-10 22:09:32 +0330 +0330

معانی واژگان را به خاطر داشته باشيم. خداباوران [تئيست ها] به وجود هوشی فراطبيعی اعتقاد دارند که علاوه بر
خلق جهان در روز ازل، هنوز همين دور و بر است تا بر اعمال مخلوقات اش نظارت و در سرنوشت آنها دخالت
کند. پروردگار بسياری از نظام های خداباور کاملاً در امور آدميان دخيل است. او دعاها را اجابت می کند؛ گناهان
را می بخشد يا سزا می دهد؛ با انجام معجزه در امور جهان دست می برد؛ حساب اعمال نيک و بد را دارد، و می
داند شما کِی بدان ها دست می يازيد (يا حتی در مورد انجام شان می انديشد). دِئيست 25 ها هم به وجود يک هوش
فراطبيعی باور دارند، اما خدای مورد نظرآنها، صرفاً هوشی است که نخست قوانين حاکم بر کيهان را وضع کرده
است. به همين سبب خدای دئيست ها هرگز در امور جاری جهان مداخله نمی کند و مسلماً هيچ علاقه ی خاصی به
امور بشری ندارد. همه-خداانگار اصلاً اعتقادی به خدای فراطبيعی ندارد، اما واژه ی خدا را همچون مترادف با
جنبه ی معنوی طبيعت، يا کيهان، يا قانونمندی حاکم بر امور جهان به کار می برد. فرق دئيست با تئيست اين است
که خدای دئيستی دعاها را اجابت نمی کند، علاقه ای به معاصی و اعترافات ندارد؛ نمی خواند و نمی انديشد و با
معجزات بالهوسانه در کار جهان مداخله نمی کند. فرق دئيست با همه-خداانگار اين است که خدای دئيست ها نوعی
هوش کيهانی است، و برخلاف خدای همه-خداانگاران، مترادف استعاری يا شاعرانه ای برای قوانين يا جهان
نيست. همه-خداانگاری، آتئيسم جلازده است؛ دئيسم، تئيسم رنگ و رو رفته است.


به قوت می توان گفت که جملات قصار انشتين مانند “خدا ظريف است اما بدانديش نيست” يا “خدا تاس نمی ريزد”
يا “آيا خدا در آفرينش جهان گزينه های ديگری هم داشت؟” همه-خداانگارانه هستند، نه دئيستی، و مسلماً نه
خداباورانه. بايد “خدا تاس نمی ريزد” را چنين تعبير کرد که “کتره ای بودن در ذات امور نيست.” معنای "“آيا
خدا در آفرينش جهان گزينه های ديگری هم داشت؟” اين است که “آيا جهان می توانست به گونه ی ديگری آغاز
شود؟” انشتين “خدا” را صرفاً به معنای استعاری و شاعرانه به کار می برد. هاوکينگ هم همين طور، و نيز اغلب
فيزيکدان های ديگری که به زبان استعاری دينی می لغزند. پل ديويز در کتاب ذهن خدا 26 ، ميان همه-خداانگاری
انشتينی و نوعی دئيسم مبهم در نوسان است – کتابی که به پاسداشت آن جايزه ی تمپلتون را دريافت کرد (اين
جايزه مبلغ هنگفتی است که هرساله بنياد تمپلتون اهدا می کند، و معمولاً به دانشمندانی داده می شود که حاضر اند
حرفهای دلپسندی درباره ی دين بزنند).


اجازه دهيد دين انشتينی را در يک نقل قول ديگر از خود او خلاصه کنم: " دينداری همانا درک اين نکته است که
چيزی فراسوی همه ی چيزهای تجربه پذير هست که ذهن ما نمی تواند دريابد و زيبايی و ظرافت اش تنها به طور
غيرمستقيم و به سان تأملی ضعيف بر ما ظاهر می شود. به اين معنا من ديندارهستم." به اين معنا من هم ديندار
هستم، با اين تبصره که “نمی تواند دريابد” به معنای اين نيست که “تا ابد درنيافتنی است”. اما من ترجيح می دهم
دَم از دينداری نزنم تا موجب سوءتفاهم نشود. اين به اصطلاح دينداری يا مذهبی بودن، به شدت سوءتفاهم
برانگيز است زيرا “دين” در نظر قاطبه ی مردم اشاره به “فراطبيعت” دارد. کارل ساگان اين نکته را به خوبی
بيان می کند: “… اگر معنای “خدا” اين باشد که يک دسته قوانين فيزيکی بر جهان حاکم است، پس مسلماً خدا
وجود دارد. اما چنين خدايی از نظر عاطفی راضی کننده نيست … دعا کردن به درگاه قانون گرانش چندان کار
معقولی نيست.”

0 ❤️

2016-10-10 22:13:46 +0330 +0330

برانگيز است زيرا “دين” در نظر قاطبه ی مردم اشاره به “فراطبيعت” دارد. کارل ساگان اين نکته را به خوبی
بيان می کند: “… اگر معنای “خدا” اين باشد که يک دسته قوانين فيزيکی بر جهان حاکم است، پس مسلماً خدا
وجود دارد. اما چنين خدايی از نظر عاطفی راضی کننده نيست … دعا کردن به درگاه قانون گرانش چندان کار
معقولی نيست.”

0 ❤️

2016-10-10 22:25:34 +0330 +0330

در ضمن : علم داره به سوالات هستی پاسخ میده , ما از کجا اومدیم به کجا میریم چطور بوجود اومدیم و … .
فقط مونده تا به یه اصل واحد تبدیل بشه … .


خدای ادیان که عدم وجودش اثبات شدس و نیازی هم به علم نبوده :
انجیل تورات از طرف خدا نازل نشده , حتی مال موسی و عیسی هم نیست حتی این دو نفر وجود خارجی هم ندارن
حتی کسایی مثه ابراهیم و یوسف و … عدم وجودشون اثبات شده . تورات مال 12 کاهن یهودی بوده که اون رو نوشتن , نگارش تورات چیزی بین 800 تا 1200 سال طول کشیده سرشناس ترین این کاهن ها عرزا و نحیما بودن . حتی گفته میشه یکی از اون ها زن بوده . عرزا و نحیما جزو خدمتکار های دربار هخامنشیان و خشایرشا بودن و اونموقع هم اسرائیل و فلسطین جزو ایران بوده . خشایارشا هم به عرزا دستور میده بره و دستوراتی برای ایین خودشون تهیه کنه , عرزا هم با توجه به شرایط رفاهی و اقتصادی و مذهبی اون زمان دستوراتی مثه روزه و … تعیین میکنه . به همین دلیل در تورات از تخت جمشید و ماد ها و هخامنشیان نام برده و از اون ها به نیکی یاد کرده .

در رابطه با انجیل باس بگم که نوشته 4 کاهن بوده که بخش عظیمی از اون رو از مطالب یهودی ها (تورات ) کپی برداری کردن به صورت نه چندان دقیق . برای اطلاعات بیشتر به کتاب تولدی دیگر از شجاالدین شفا و دیکسیونر های فلسفی ولتر و نوشته های باروخ اسپینوزا مراجعه کنید .
قران هم مخلوطی هست از انجیل و تورات و کتاب زردشتی ها و اتفاقاتی که تو 23 سال پیغمبری ممد رخ داده


خدای ادیان بسیار موجود کثیفیه و واقعا لایق خالق بودن نیست … .
و فقط یه خدا میمونه که اونم خدایی هست که اسپینوزا یا حتی ولتر یا همین اینیشتین بهش باور داشتن
و برای خالق بودن بسیار شایسته هست گرچه بود و نبودش هم فرق نمیکنه چون فقط باعت بوجود اومدن جهان شده و بهشت و جهنمی قرار نداده و دخالتی هم در امور هستی نداره …
درباره این خدا یه جمله از وودی الن براتون نقل میکنم : بدترین چیزی که درباره خدا بخایم بگیم اینه که بگیم وجود داره , و بد تر از اینم اگه بخایم بگیم اینه که بگیم وجود داره ولی بیکاره !!!


گرچه علم عدم وجود این خدا رو هم اثبات کرده … .
و در اخر بقول اوشو : هزار سال طول کشید تا مردم فهمیدن ساخت دست خودشون رو نپرستن , هزار سال دیگه هم باید بگذره تا بفهمن ساخت ذهن خودشون رو نپرستن … !

0 ❤️

2016-10-10 22:39:09 +0330 +0330

راستی از تاپیکای خوبتون ممنون بعضیاشو مطالعه کردم.

0 ❤️

2016-10-10 22:50:19 +0330 +0330
نقل از: زیبا و مهربان در ضمن : علم داره به سوالات هستی پاسخ میده , ما از کجا اومدیم به کجا میریم چطور بوجود اومدیم و ... . فقط مونده تا به یه اصل واحد تبدیل بشه ... . ________________ خدای ادیان که عدم وجودش اثبات شدس و نیازی هم به علم نبوده : انجیل تورات از طرف خدا نازل نشده , حتی مال موسی و عیسی هم نیست حتی این دو نفر وجود خارجی هم ندارن حتی کسایی مثه ابراهیم و یوسف و ... عدم وجودشون اثبات شده . تورات مال 12 کاهن یهودی بوده که اون رو نوشتن , نگارش تورات چیزی بین 800 تا 1200 سال طول کشیده سرشناس ترین این کاهن ها عرزا و نحیما بودن . حتی گفته میشه یکی از اون ها زن بوده . عرزا و نحیما جزو خدمتکار های دربار هخامنشیان و خشایرشا بودن و اونموقع هم اسرائیل و فلسطین جزو ایران بوده . خشایارشا هم به عرزا دستور میده بره و دستوراتی برای ایین خودشون تهیه کنه , عرزا هم با توجه به شرایط رفاهی و اقتصادی و مذهبی اون زمان دستوراتی مثه روزه و ... تعیین میکنه . به همین دلیل در تورات از تخت جمشید و ماد ها و هخامنشیان نام برده و از اون ها به نیکی یاد کرده .

در رابطه با انجیل باس بگم که نوشته 4 کاهن بوده که بخش عظیمی از اون رو از مطالب یهودی ها (تورات ) کپی برداری کردن به صورت نه چندان دقیق . برای اطلاعات بیشتر به کتاب تولدی دیگر از شجاالدین شفا و دیکسیونر های فلسفی ولتر و نوشته های باروخ اسپینوزا مراجعه کنید .
قران هم مخلوطی هست از انجیل و تورات و کتاب زردشتی ها و اتفاقاتی که تو 23 سال پیغمبری ممد رخ داده


خدای ادیان بسیار موجود کثیفیه و واقعا لایق خالق بودن نیست … .
و فقط یه خدا میمونه که اونم خدایی هست که اسپینوزا یا حتی ولتر یا همین اینیشتین بهش باور داشتن
و برای خالق بودن بسیار شایسته هست گرچه بود و نبودش هم فرق نمیکنه چون فقط باعت بوجود اومدن جهان شده و بهشت و جهنمی قرار نداده و دخالتی هم در امور هستی نداره …
درباره این خدا یه جمله از وودی الن براتون نقل میکنم : بدترین چیزی که درباره خدا بخایم بگیم اینه که بگیم وجود داره , و بد تر از اینم اگه بخایم بگیم اینه که بگیم وجود داره ولی بیکاره !!!


گرچه علم عدم وجود این خدا رو هم اثبات کرده … .
و در اخر بقول اوشو : هزار سال طول کشید تا مردم فهمیدن ساخت دست خودشون رو نپرستن , هزار سال دیگه هم باید بگذره تا بفهمن ساخت ذهن خودشون رو نپرستن … !

میشه بگید علم چطوری عدم وجود خدا رو اثبات کرده؟ تا اونجایی که من میدونم و پژوهش کردم در زمینه ی تخصصی خودم علم بیشتر اوقات خودش رو هم رد میکنه و یه چیز جدیدی میشه حالا چطور شما با قاطعیت میگین که عدم وجود خدا رو اثبات کرده من متعجب هستم. به نظر من مسئله ی هستی و وجود خدا انقدر از نظر شما کوچک هست که با ذهن نه ذهن بلکه با تخیل خودتون دارین وجود یا عدم وجود خدا رو اثبات می کنین. اما اگه نظر منو میخاید در مورد وجود خدا نظر من اینه که ما فقط می تونیم از نشانه ها و آثار به وجود خدا پی ببریم و راه دیگه ای نداریم اما اگه بخوایم در مورد عدم وجود خدا صحبت کنیم باید اول همین نشانه ها رو عدم فرض کنیم. با تمام احترام به عقیده ی شما فقط با عقل کوچک خودم نظر شما رو نقد کردم.

0 ❤️

2016-10-10 23:16:10 +0330 +0330

من میگم به احتمال 99 درصد خدایی وجود نداره …
ولی در رابطه با خدای ادیان میگم 100 درصد وجود نداره .
بالاتر هم گفتم که علم داره به سوالات هستی پاسخ میده . ما چگونه بوجود اومدیم , برای درک این موضوع فرگشت داروین رو مطالعه کنید .
درباره هستی هم باید بگم که : علم اثبات کرده هستی ما از یک نیستی بوجود اومده , شایدم الان بگید امکان نداره ما بتونیم از یک نیستی چیزی داشته باشیم !!!


برای درک این موضوع هم باید بگم که : دانشمندا تونستن از هیچ و خلا انرژی و پروتعین بوجود بیارن ,
یعنی اینکه ما میتونیم از هیچ , چیزی داشته باشیم و جهان ما هم میتونه از هیچ بوجود بیاد .
در همین راستا من کتاب جهانی از عدم نوشته لاورنس کرواس رو بهتون توصیه میکنم .


شایدم الان بگین این نظمی که تو جهان هست چطور ؟!
و باید بگم که برهان نظم خیلی وقته که از لحاظ فلسفی ( توسط دیوید هیوم ) و هم از لحاظ علمی رد شده
و نظمی در جهان نیست . و بقول موریس مترلینگ چیزایی که ما در جهان به عنوان نظم میبینیم در دنیا نیست و فقط در نادانی ماست .


و این جملاتی مثه علم ناقصه هست و غیره کاملا مغلطه هست توسط کسایی که درک درستی از علم ندارن … .
علم شاید نتونسته باشه به بعضی حفره ها پاسخ بده , ولی این دلیل نمیشه که ما با هر اراجیفی این حفره ها رو پر کنیم


من به خدا اعتقاد ندارم , به دلیل نبود شواهد کافی … . :-* :)

1 ❤️

2016-10-11 01:02:45 +0330 +0330

اينکه انيشتين به خدا اعتقاد داشته يا نه، شايد زياد مهم نباشه؛ اما مطمئناً اين مهمه که به خدايي که توسط اديان معرفي ميشه هيچ اعتقادي نداره.

چيزي هم که خودم باورش دارم، بي خدايي هست يا حداکثر چيزي که در آئين نياکانمون گفته شده “دو نيروي خير و شرّ”. نه خدايي که به کل پهنه گيتي تسلط داره و بر همه جزئيات جهان آگاهي و حتي دخالت داره! چون اون وقته که اين خدا بايد به خيلي از بي عدالتيها و بي مسؤوليتيهاي محصول خودش جواب بده ?

0 ❤️

2016-10-11 09:46:23 +0330 +0330

ذکر دو نکته: اول اینکه این تاپیک در مورد وجود یا عدم وجود خدا نیست و به اعتقاد اینیشتین در مورد خدا اختصاص داره.(البته با توجه به دست نوشته هاش چون اعتقادات قلبی هیچ فردی رو نمیشه به طور قطع از روی دست نوشته هاش فهمید،اما به هرحال این دست نوشته ها و بیانات فرد میتونن سرنخ های خوبی درمورد اون فرد ارائه کنن). ـــــــــــــــــــــــــــــــــ دوم اینکه هیچ کجای تاپیک هم اشاره نشده که اینیشتین به خدای ادیان باورمند بوده بلکه اونچه مطرح شده خداباوری اینیشتینه نه چیستیه خدای اینیشتین.

0 ❤️

2016-10-11 10:16:31 +0330 +0330
نقل از: ترومن اينکه انيشتين به خدا اعتقاد داشته يا نه، شايد زياد مهم نباشه؛ اما مطمئناً اين مهمه که به خدايي که توسط اديان معرفي ميشه هيچ اعتقادي نداره.

چيزي هم که خودم باورش دارم، بي خدايي هست يا حداکثر چيزي که در آئين نياکانمون گفته شده “دو نيروي خير و شرّ”. نه خدايي که به کل پهنه گيتي تسلط داره و بر همه جزئيات جهان آگاهي و حتي دخالت داره! چون اون وقته که اين خدا بايد به خيلي از بي عدالتيها و بي مسؤوليتيهاي محصول خودش جواب بده ?

مفهوم خالق هم فلسفه کمی نداره و بزرگترین دانشمندان بی خدا رو هم به چالش میکشه. آیا شما میتونی عظمت و پیچیدگی جهان رو تصور کنی؟ جواب این سوال اینه. هیچ کس نمیتونه و نخواهد توانست. بشر هیچ وقت نخواهد توانست معادله سیاهچاله رو حل کنه. اصولا جواب بعضی سوال ها به خاطر قوانین محدود و ثابت فیزیک هرگز برای بشر مشخص نخواهد شد. من هم قبلا تفکر بی خدایی داشتم تا با اندک مطالعه به این نتیجه رسیدم که جهان هستی با این عظمت و پیچیدگی هرگز نمیتونه خالقی نداشته باشه. چیزی که با شما مشترک هستم اینه که این خالق هرگز خیر مطلق و شر مطلق نیست. و همچنین این خالق به همه پهنه گیتی تسلط نداره و حتی ممکنه وجود ما انسانها واسش پشیزی ارزش نداشته باشه. این خالق هر چه هست کامل نیست و نقص های فراوانی داره. ولی… هست…

0 ❤️

2016-10-11 10:52:46 +0330 +0330

انیشتن بزرگه

0 ❤️

2016-10-11 11:55:00 +0330 +0330
نقل از: javad-95 **نمی دونم ارائه ی این موضوع توی این سایت چه موضوعیتی داره ولی حالا که گفتین اگر دوست دارین واقعیت رو بدونین براتون میگم من رشتم مهندسی شیمی هست و در این زمینه تحقیق زیادی کردم : مشکلِ اصلی ما ایرانی ها این است که مشکلاتِ جنسی و دیگر مشکلاتِ جامعمون باعث شده که فکرمون رو به حقیقت ببندیم و هر چه که غربی که انجام میدن بدونِ فکر کردن تقلید میکنیم ... خدا ناباورن ما خدا نابور میشین ... سکسِ برده ای و خشن دارن ما هم طرف داره این نوع سکس های حیوانی میشیم ... در حالی که غربی ها از این نقطه ی ضعفِ ما استفاده میکنن و هر جوری که میخوان ما باشیم تبلیغ میکنن و ما فرداش به اون شکل تبدیل میشیم .... نگاه کنین توی ایران اگر خدا ناباور داریم و اگر بی مذهب داریم همش به خاطرِ تعصب ِ ... و همش به خاطرِ حروم زاده بودنِ آخوندا و مسئولینِ کشوری هست ... حالا به هر حال اینکه انیشتن چه مذهبی داشته فقط تبلیغه ... به قولِ اون دوستمون داشته که داشته چه دخلی به ما داره ... اگر واقعا دارین تفکراتتون رو از روی تقلید و لجبازی پایه گذاری میکنین همون بهتر که هیچ فکر در این زمینه نکنین .... و یا اگر واقعا می خوایین کافر باشین لا اقل از روی دلیل و برهان این کارو بکنین ... کاری به آخوندو مسئولین نداشته باشین ... اینا مشکلشون خیلی متفاوت تر از این حرفاست ... اگر واقعا میخوایین لجباز باشین به این حرفم دقت کنین : این آخوندا و مسئولین میخوان شما لائیک و خدا ناباور بار بیائین ... حالا می خواین لجبازی کنین برین مطالعه کنین ببینین توی اسلام چه قدر به همین اخوندا و اونایی که حکومتِ اسلامی تشکیل میدن بهشون ناسزا گفته و فش داده... و اگر دنبالِ فکر کردن به وجود و یا عدمِ وجودِ خدا هستین برین کتابِ اصولِ ریاضی و فلسفه ی طبیعی ایزاک نیوتن رو بخونین که توش همچین خدا رو با فورمول اثبات میکنه که قبر هر کی گفته انیشتن خدا ناباورِ توی گور میلرزه .... اون کتابو هر چی بیشتر بلد باشی بیشتر می فهمی و بیشتر شوکه میشی و فکر میکنی .... و در ضمن می دونین ما چرا این بد بخت شدیم و تشنه ی هزیون های غربی شدیم؟؟؟ برای اینکه خیلی مغزمون رو تعطیل کردیم و این دقیقا کاریه که دولتمردان و آخوندا کردن غ می خوان شما خنگ باشین بی مطالعه به چیزی اعتقاد پیدا کنین و یا چیزی رو رد کنین تا بتونن روی شما حکومت کنن و گرنه اگر جوونایی داشته باشیم که با مطالعه از خودِ اسلام بتونن کاراشون رو رد کنن ؛ به ضررشون میشه ....!!!**

اسلام هیچ چیزی برای ما ایرانیا نداره. مشکل از آخوند نیست. مشکل از خود اسلام هست. داعشی ها- خمینی ها- خامنه ای ها- سعودی ها. بشارها- نواب صفوی ها- تکرار خواهند شد اگر ما هسته ی اصلی نفرت و خشونت که همان دین کثیف اسلام هست رو از بین نبریم. ایرانیا مردمان بسیار مدنی بودن. دانشگاه گندی شاپور داشتن. برده و آزاد نمیشناختن. آمدند و تجاوزها به این سرزمین روا داشتند و ایرانیان رو به بردگی کشاندند و از کردار و پندار و گفتار نیک به جایی کشاندن که ایران شده سراسر فحش و توهین و بی اخلاقی. و اصل وجودی این دین برای ما ایرانیا بیشترین هزینه رو داشته. در جایی که صحبت از رای زن ها بوده و صحبت از مدنیت و حقوق بشر بوده اسلام مخالف با این مسایل بوده. اسلام یک تفکر ضد بشری هست. دین شلاق و شکنجه هست. حقوق بشر زبان مشترک همه انسانهاست نه اسلام…

0 ❤️

2016-10-12 23:23:19 +0330 +0330
نقل از: Footfetish71
نقل از: khargooshbazigoosh
نقل از: Footfetish71

آخه همه خدایی اسپینوزایی یکم فرق داره..حرف اسپینوزا این بوده که ما به عنوان بخشی از جهان میتونیم نظم کل حاکم بر جهانو دریابیم..اینو به پانتئیسم بودنش نسبت میدن...باید خودت کتابشو بخونی...جان میشلو نمیشناسم بعدا نظرمو راجع بهش میگم..خیلی از کسانی که در پروژه منهتن نقش داشتن مث فاینمن بزرگترین فیزیکدانان کل تاریخن...قبول دارم اون موقع قهرمانانی چون ماری کوری بودن که از جونشون گذشتن تا سربازارو با تجهیز بیمارستانا به اشعه ایکس نجات بدن اما همون موقع فیزیکدانایی مث فاینمن دنبال ساخت بمب اتم بودن... اثر انیشتن در ساخت بمب اتم نسبت به بقیه واقعا صفره چون اصن فیلد انیشتن یه چیز دیگس

فاینمن همونیه که در مورد آینده ی نانو حرف میزنه و میگه که دنیا به این سمت گرایش پیدا میکنه؟

فاینمن جزء مهمترین فیزیکدانان تاریخ بشریته..نمیدونم اما نانو ادامه کارش محسوب میشه...اصولا فناوری نانو یکی از شاخه های کوانتمه و فاینمن خدای کوانتم

چه جالب نمیدونستم. با نانو کار کردم هم تو ساختش هم تو کاربردش ولی نمیدونستم با کوانتم ارتباط داره یه کم برام عجیب شد!!! پس این بی سوادی منو تو نانو نشون میده.

0 ❤️

2016-10-17 05:37:35 +0330 +0330

قضیه خیلی پیچیدست ولی در کل و یه جمله میتونم بگم: خالقی خلقمون کرده که ماورای حدود جهان سه بعدی ماست. این درک من هستش

0 ❤️

2016-10-28 22:59:49 +0330 +0330

انیشتین خدا را قبول نداشت
اما کائنات رو قبول داشت و میگفت نظم طبیعت حاصل خودآموختگی طبیعت است .

0 ❤️

2017-12-26 20:35:48 +0330 +0330
نقل از: زیبا و مهربان معانی واژگان را به خاطر داشته باشيم. خداباوران [تئيست ها] به وجود هوشی فراطبيعی اعتقاد دارند که علاوه بر خلق جهان در روز ازل، هنوز همين دور و بر است تا بر اعمال مخلوقات اش نظارت و در سرنوشت آنها دخالت کند. پروردگار بسياری از نظام های خداباور کاملاً در امور آدميان دخيل است. او دعاها را اجابت می کند؛ گناهان را می بخشد يا سزا می دهد؛ با انجام معجزه در امور جهان دست می برد؛ حساب اعمال نيک و بد را دارد، و می داند شما کِی بدان ها دست می يازيد (يا حتی در مورد انجام شان می انديشد). دِئيست 25 ها هم به وجود يک هوش فراطبيعی باور دارند، اما خدای مورد نظرآنها، صرفاً هوشی است که نخست قوانين حاکم بر کيهان را وضع کرده است. به همين سبب خدای دئيست ها هرگز در امور جاری جهان مداخله نمی کند و مسلماً هيچ علاقه ی خاصی به امور بشری ندارد. همه-خداانگار اصلاً اعتقادی به خدای فراطبيعی ندارد، اما واژه ی خدا را همچون مترادف با جنبه ی معنوی طبيعت، يا کيهان، يا قانونمندی حاکم بر امور جهان به کار می برد. فرق دئيست با تئيست اين است که خدای دئيستی دعاها را اجابت نمی کند، علاقه ای به معاصی و اعترافات ندارد؛ نمی خواند و نمی انديشد و با معجزات بالهوسانه در کار جهان مداخله نمی کند. فرق دئيست با همه-خداانگار اين است که خدای دئيست ها نوعی هوش کيهانی است، و برخلاف خدای همه-خداانگاران، مترادف استعاری يا شاعرانه ای برای قوانين يا جهان نيست. همه-خداانگاری، آتئيسم جلازده است؛ دئيسم، تئيسم رنگ و رو رفته است. _____________________ به قوت می توان گفت که جملات قصار انشتين مانند "خدا ظريف است اما بدانديش نيست" يا "خدا تاس نمی ريزد" يا "آيا خدا در آفرينش جهان گزينه های ديگری هم داشت؟" همه-خداانگارانه هستند، نه دئيستی، و مسلماً نه خداباورانه. بايد "خدا تاس نمی ريزد" را چنين تعبير کرد که "کتره ای بودن در ذات امور نيست." معنای ""آيا خدا در آفرينش جهان گزينه های ديگری هم داشت؟" اين است که "آيا جهان می توانست به گونه ی ديگری آغاز شود؟" انشتين "خدا" را صرفاً به معنای استعاری و شاعرانه به کار می برد. هاوکينگ هم همين طور، و نيز اغلب فيزيکدان های ديگری که به زبان استعاری دينی می لغزند. پل ديويز در کتاب ذهن خدا 26 ، ميان همه-خداانگاری انشتينی و نوعی دئيسم مبهم در نوسان است – کتابی که به پاسداشت آن جايزه ی تمپلتون را دريافت کرد (اين جايزه مبلغ هنگفتی است که هرساله بنياد تمپلتون اهدا می کند، و معمولاً به دانشمندانی داده می شود که حاضر اند حرفهای دلپسندی درباره ی دين بزنند). ________________________ اجازه دهيد دين انشتينی را در يک نقل قول ديگر از خود او خلاصه کنم: " دينداری همانا درک اين نکته است که چيزی فراسوی همه ی چيزهای تجربه پذير هست که ذهن ما نمی تواند دريابد و زيبايی و ظرافت اش تنها به طور غيرمستقيم و به سان تأملی ضعيف بر ما ظاهر می شود. به اين معنا من ديندارهستم." به اين معنا من هم ديندار هستم، با اين تبصره که "نمی تواند دريابد" به معنای اين نيست که "تا ابد درنيافتنی است". اما من ترجيح می دهم دَم از دينداری نزنم تا موجب سوءتفاهم نشود. اين به اصطلاح دينداری يا مذهبی بودن، به شدت سوءتفاهم برانگيز است زيرا "دين" در نظر قاطبه ی مردم اشاره به "فراطبيعت" دارد. کارل ساگان اين نکته را به خوبی بيان می کند: "... اگر معنای "خدا" اين باشد که يک دسته قوانين فيزيکی بر جهان حاکم است، پس مسلماً خدا وجود دارد. اما چنين خدايی از نظر عاطفی راضی کننده نيست ... دعا کردن به درگاه قانون گرانش چندان کار معقولی نيست."

البته پیشتر هم اشاره شد که انیشتن به خدای ادیان یا به طور عام هر خدای شخص واری معتقد نیست و این قدر قلم فرسایی البته فایده چندانی نداشت چرا که معرفت جدیدی درباره باور های انیشتن اضافه نمیکرد(در نوشته های شما سراسر تاکید شده بود که انیشتن خدای شخص وار را قبول نداشته و خدای او خدای همه خدا انگاران است).


اما دو مطلب مهمی که به آن اشاره کردید این ها بود که:


1-انشتين “خدا” را صرفاً به معنای استعاری و شاعرانه به کار می برد. هاوکينگ هم همين طور، و نيز اغلب فيزيکدان های ديگری که به زبان استعاری دينی می لغزند.


که خب نقد ی جدی.
انیشتن خود را معتقد به خدای اسپینوزا معرفی میکرد: Einstein stated that he believed in the pantheistic God of Baruch Spinoza.

alaprice, Alice (2010). The Ultimate Quotable Einstein. Princeton: Princeton University Press

وی به خوبی از مفهوم خدا آگاه بود و بسیار بعید به نظر میرسد از یک خدا در یک دستگاه فلسفی مشخص سخن رانده(خدای اسپینوزایی) اما تعبیری فقط شاعرانه از آن داشته باشد.

2-**فرق دئيست با همه-خداانگار اين است که خدای دئيست ها نوعی هوش کيهانی است، و برخلاف خدای همه-خداانگاران، مترادف استعاری يا شاعرانه ای برای قوانين يا جهان نيست. همه-خداانگاری، آتئيسم جلازده است**

همه خدا انگاری به هیچ وجه هوش کیهانی خدا را رد نمیکند چه آنگه پدر همه خدا انگاری فلسفه غرب خود به هوشمند و دارای فکر،همچنین قائم به ذات بودن خدا معترف است.

1-فکر صفت خداست و خدا یا خدا یک شیء متفکر است.(اسپینوزا/اخلاق/ ص 73/قضیه 1)

2-در خدا بالضرورت تصوری از ذات خود و از همه اشیایی که ضرورت از او ناشی میشوند موجود است.(اسپینوزا/اخلاق ص 74/ قضیه 3)

3-تصورات اشیاء جزئی یا حالات معدوم باید در تصور نامتنهای خدا به همان ترتیب موجود باشند که ذوات بالفعل اشیاء جزئی یا حالات در صفات خدا مندرجند.(اسپینوزا/اخلاق/ص 80/قضیه 8)

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «