سه سال پیش اولین بار باهاش آشنا شدم
اول قرار بود بدون عکس و اینا باشه
بعد چون خیلی تمایلش به بردگی و مطیع بودن زیاد بود، عکس و فیلم میداد و میگفت به هیچ وجه حضوری نیست
ولی سه روز نگذشته بود که بهش دستور دادم بیاد سر قرار و اومد
ترس توی چهره ش مشخص بود ولی شوق عجیبی هم داشت
استرس داشت و نمیتونست حرفی بزنه
توی ماشین یه ذره سر صحبت رو باز کردم و بعد دستشو گرفتم
ترسیده بود ولی دوس داشت
کم کم دست به پاهاش کشیدم و تحریک شدنش رو حس کردم
بعد یه گوشه وایسادم و دستمو بردم پشت
خودش گفته بود خیلی دوس داره شوهرش از پشت بکنه ولی اهلش نیست
آروم دستمو بردم توی شرتش و لای کونش
دیگه کاملا رام شده بود
سرشو کشیدم به سمت خودم که بذاره روی پام و دستمو بیشتر بردم داخل
کوسش هم خیس بود و با خیسی کوسش کونشو نرم کردم
و بعد انگشتش کردم
و این شروع رابطه ما بود …