رابطه جنسی تاثیرگذار

1403/02/09

عمه و دخترش(۱).


ی دخترعمه دارم که خیلی با هم خوبیم تقریبا هم کل فامیل اینو میدونن تو همه بحثها هوای همدیگه رو داریم و از هم طرفداری میکنیم البته این مریم خانم گاهی اوقات از این مسئله سواستفاده میکنه که اگه زیاد مهم نباشه من ندید میگیرم و حمایتش میکنم ولی گاهی اوقات هم بیخیالش میشم و خودش از پسش برمیاد. ی روز این دخترعمه ما زنگ زد و گفت که با مامانش دعواش شده و اصرار داشت که مقصر مامانش بوده گفت که میره پیش دوستهاش و تا شب برنمیگرده از من خواست برم و عمه رو وادار به عقب نشینی از موضعش کنم منم سریع رفتم زنگ زدم. مریم درحالیکه داشت میرفت درو باز کرد و گفت کوتاه نیایی ها نتیجه شم برام بفرست بعدشم رفت در باز بود و من با احتیاط و شک و تردید آهسته رفتم تو یکی دوبار صدا کردم عمه جواب نداد همه جا رو گشتم بالاخره عمه رو تو اتاق خواب پیداش کردم با وضعیت نچندان مناسبی پشتش به من بود با ی تیشرت بندی زرد و ی شورت ورزشی سبز یوری رو تخت دراز کشیده بود. گفتم سلام با گوشه چشمش ی نگاهی کرد و جواب نداد.
خیلی ناراحتی؟
بشین.
چی شده؟
مریم و دیدی؟
آره.
حتما چرت و پرت تحویلت داد.
اومدم از خودت بپرسم.
از ظاهرم معلوم نیست؟
راستش ظاهرت خیلی جالبه و باحاله.
لبخندی زد دستی رو باسن و رونش کشید و گفت چه عجب ما رو هم دیدی.
من همیشه دوستت داشتم عمه جوونم.
البته در صورتی که طرف دوم مریم جونت نباشه.
خیلی ناراحتی؟
هی.
اومدم آرومت کنم نرمت کنم تا با دختر جونت آشتی کنید.
آرومم بکنی؟
“در حالیکه هنوز پشتش بمن بود یجوری اینو گفت که انگار میخوام بکنمش”
هر جوری تو دوست داشته باشی.
خوب من آروم دوست دارم.
آروم نشستم پشتش رو تخت و دستمو یواش گذاشتم رو پهلوی باسنش و منتظر موندم.
میشه بغلم کنی؟
“ی کم دولا شدم و دستمو گذاشتم زیر میمیاش و گفتم”
البته. اینجوری خوبه؟
بد نیست.
دولا شدم و ی بوس از لپش کردم و در گوشش خیلی آروم و گرم و تحریک کنند گفتم عمه خوشگل و نازم خیلی دوستت دارم. ی لبخندی زد و برای چند لحظه دستمو بوس ملایم کرد و لبهاشو رو دستم نگهداشت منم دستمو آروم به طرف میمیاش بردم لبهاش از دستم جدا شد چشمهاش و بست و ی نفس عمیق کشید ممه پایینی شو آروم گرفتم تو دستمو یواش یواش شروع کردم به مالوندش چشمهاشو بست و با ی لبخند ملایم و قشنگ پشتش هم ی نفس عمیق ابراز لذت کرد و زیر لب گفت من اینو خیلی دوست دارم منم گفتم منم.
گفت تو هم چی؟
منم این لعبت و خیلی دوست دارم.
لعبت؟
آره این کلمه خیلی برازنده ته.
عزیززززززم.
جانم. تو عشق منی عمه جوونم.
مدتها بود این کلمات رو نشنیده بودم مرسی.
تو لایق بیشتر از اینهایی.
مرسی منم عاشقتم عزیزم.
ناهید جوونم میتونم از پشت بغلت کنم؟
البته بشرطی که شلوار، تیشرت و جورابت و دربیاری.
اونوقت بعدش چی؟
بقیه شو من درمیارم.
ای جان… اونوقت لباسای تو چی؟
مال من فقط دو تیکه س.
ای جان داره سفت میشه.
دستشو اورد پشتش و کیرمو آروم گرفت و گفت آره شروع کرده.
دوتاییمون خنده ملایمی کردیم و من سریع دستوراتش و انجام دادم و گفتم ماموریت انجام شد پرنسس من.
آروم برگشت، نشست از روی شورت ی کم کیرمو نوازش کرد و بدون اینکه منو نگاه کنه دستاشو برد بالا. منم با لطافت خاصی که خواسته بود نیم تنه شو کشیدم از بالا درش اوردم.
خدای من چی میدیم دو تا ممه توپ، سفید و توپر جلوی چشمام بودن. خودشو اورد جلوتر و منم بدون معطلی از نوک ممه هاش تا اونجایی که تو دهنم جا میشد و کشیدم تو دهنم با ی نفس عمیق سرمو به میمیش فشار داد و صورتمو مالید به میمیش. نفسم داشت بند میومد که کشیدم عقب و تکیه دادم به پشتی تخت. آروم بلند شد و نشست تو بغلم منم رفتم سراغ اون یکی ممش. یواش در گوشم گفت بقیه لباسها مونده ها.درازش کردم و حدودا تو ۱۰/۱۵ ثانیه شورتشو تا بالای زانوش کشیدم پایین.
عزیزم بقیه ش چی؟
این لاپای رویایی ت منو سحر و جادو کرده نمیتونم چشم ازش بردارم.
من که دست نمیزنم.
چشم الان ماموریت و تموم میکنم.
نشستم جلوا پاهاش و با بوسیدن ساق پاهاش شورتشو کشیدم پایین و درآوردمش.
با ی هُل منو انداخت رو تخت و بشمار ۳ لختم کرد سریع رفت سراغ کیرم و کرد تو دهنش. چنان مکش میکرد که هر لحظه ممکن بود آبم بیاد و همه اون لذتی که انتظار داشتم تو ی لحظه تموم بشه. واسه همینم در گوشش گفتم تا نانازت آب نیفتاده میخوام بخورمش. سریع دراز کشید پاهاشو باز کرد از زیر، میمیاش و گرفت تو دستش و چشماشو بست. منم میخ نگاه کردن به کص سفیدش شده بودم مگه میشه کص اینقدر سفید و لطیف و کیر کُش!!!
آب دهنمو جمع کردم و با ي بوسه آبدار از چوچولش شروع کردم چند بار از پایین تا بالای کصش رفتم و برگشتم ۲/۳ بار سرتاپای کصشو لیس زدم و یکدفعه با لبهام چوچولشو کشیدم تو دهنم با میکهای پشت سر هم ۱۰/۱۵ بار چوچولشو کشیدم تو دهنم و دادم بیرون. دیگه صدای آه و اوهش اتاق و پر کرده بود. دوتاییمون تو بالاترین حد لذت و شهوت بودیم که با صدایی لرزان گفت تو که نمیخوای تا آخرش همینجوری بری؟
بدون اینکه چیزی بگم نشستم لای پاهاش و کلاهک کیرمو گذاشتم لای کصش. با حرکات کمرش ی کم دیگه کیرمو کرد تو. دیگه منتظر نموندم و با ی تقه محکم کیرمو زدم ته کصش و نگهداشتم. حرکات کمرش شروع شد منم شروع کردم به تقه زدن. صدای خوردن دوروبر کیرم به دوروبر کصش تو اتاق میپیچید و بیشتر تحریکمون میکرد.
پاهاشو گرفتم بالا و به هم چسبوندمشون اینجوری کصش تنگتر شد و ضربان من بالاتر رفته بود. قلبم داشت از سینه م میزد بیرون اونم با نفسهای تند و تند، دست کمی از من نداشت.
وقتش بود که پوزیشن و عوض کنیم گفتم برمیگردی؟ فکر کرد کونش و میخوام نگاهی بمن کرد و آروم برگشت. ولی من کصش و از پشت میخواستم. کمرشو از پشت بلند کردم کیرمو تا ته کردم تو کصش و دستامو گذاشتم رو شونه هاش تا نتونه فرار کنه. با ستون کردن دستهام رو شونه هاش، با تمام قدرتم تقه های وحشتناکی تا ته کصش زدم. کیرم بی حس شده بود. حدود پنجاه تا تقه ی پشت سر هم زدم و آبم که خواست بیاد خوابیدم روش. فشار زیادی به کیر شق شدم میومد و عمه هم جیغ و دادهای غیرارادی میزد.
با تخلیه شدن انرژی، جفتمون بیحال افتادیم رو تخت.
این بکن بکن، باعث بالا رفتن روحیه عمه شد و دیگه رفتارش با همه از مریم جمله خوب شد.
حالا دیگه رابطه من با هر دوتاشون، عمه و دخترعمه خوب شده. در واقع کل فامیل با هم خوب شدن. فکر نمیکردم ی رابطه جنسی بتونه اینقدر تاثیرگذار باشه!!!

330 👀
3 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2024-04-28 17:43:33 +0330 +0330

خوب بود. روون و ساده.
مشتی ادامه ی یه امیر کافی است رو هم بزار

1 ❤️

2024-04-28 22:15:38 +0330 +0330

↩ thani amir kabir
دمت گرم که پیگیری. چشم به خاطر تو هم که شده، حتما😍

1 ❤️

2024-04-28 22:16:05 +0330 +0330

↩ HrdCor
قوربونت برم عشق مایی

1 ❤️

2024-04-29 20:49:37 +0330 +0330

↩ thani amir kabir
عمه و دخترش(۲) رو گذاشتم.

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «