تا حالا موقع پوشیدن لباس زنونه یا موقع آرایش کردن لو رفتید؟
داشتید چکار میکردید؟
طرف کی بوده؟
واکنشش چی بود؟ چکار کرد؟
تعریف کنید
↩ Simin mfm
عزیزم تنظیمات اکانتت درست نیست
میگه کاربر شما نمیخواد پیام خصوصی دریافت کند
من شاید ده سال قبل که یه لباس دخترونه پوشیده بودم و با آرایش عکس گرفته بودم توی رم بود
ولی عکس رو پاک کرده بودم اما اون اوایل که تازه ریکاوری اومده بود
دایی ام رم رو ریکاوری کرده بود اون عکس ها برگشته بود و دید
↩ Ghz_sama
عزیزم 😘
امیدوارم به ارزوت برسی دختر قشنگ
خب چرا بهش نمیگی
کسی که واکنش سختی نشون نداده نسبت به اون جور دیدنت
فکر نمیکنم خیلی بد برخورد کنه یا طرد کنه
↩ bbcshop
اوه اوه ای شیطون 😄
واکنشش چی بود به دیدن عکسا؟
↩ mahmadi96
جووون این خیلی خوبه، زن کون پسر متوجه بشه، شوهرش کون تشریف داره. این صحنه ده میلیون می ارزه. کاش من اونجا بودم.
من که زنانه پوش هستم و اوایل اول خواهرم فهمید که چیزی نگفت بعد خودش برام لباس زنونه گرفت مثل سوتین و شورت و جوراب ساق بلند و دستکش و کفش پاشنه بلند بعد که مادرم فهمید یه چند ماهی باهام قهر بود که بعدش اونم قبول کرد و برام لباس زنونه خرید و الان هم که تو خونه راحت با لباس زنونه میگردم.
یبار که خونه تنها بودم لباسای مامانمو پوشیدم
بعد که در آوردم با عجله یادم رفت بذارم سر جاشون، مامانم وقتی رسید پیدا کرد
سلام بچه ها امیدوارم حالتون عالی باشه
داستاناتون رو خوندم و حسابی برام جذاب بود و تحریکم شدم
من تا به حال این تجربه رو نداشتم که بخوام لباس زنونه بپوشم ولی یه بار یادمه تو انقلاب یه لاک براق خریدم و تو اتوبوس زدم جوری که کسی متوجه نشه برام خیلی حس خوبی بود انگار دوست داشتم اون لحظه تبدیل به دختر بشم یادمه یه چند بار هم ازش استفاده کردم ولی بخاطر این که کسی شک نکنه دیگه استفاده نکردم
نمیدونم با اینکه الان یه مردم ولی دوست دارم یک روز در میان دختر و پسر بشم
این حس رو نمیدونم بهش چی میگین ولی خوشحال میشم منم تو جمعتون بپزیرین
الان حس مردونمم خوبه ولی تصور حس زنونه هم منو تحریک میکنه
بازم اگه کسی از این حس من اطلاعی داشت ممنون میشم بهم یگه
↩ PARISASHAHVANI
خوش بحالت. من هنوز حسام پنهانیه. اگه تهرانی بیا آشنا شیم
منم سالها قبل یبار که لباس مامانمو پوشیده بودم بابام اومد تو ولی زود درو بست رفت هیچ وقتم به روم نیاورد.
خیلی وقت پیش دوران راهنمایی بودم یه بار فکر کردم مادرم خونه نیست، لخت از حموم اومدم بیرون که یکی از شورتای خوارمو بردارم بپوشم و برم حموم تا جق بزنم که وااااااای مادرم منو تو اون حالت دید و از خجالت آب شدم
بیارم وقتی ابتدایی بودم یواشکی یکی از جورابای ساق بلند خواهرمو پوشیدم و باهاش رفتم مدرسه که متاسفانه اونم خواهرم فهمید
کلا بگایی هستم