باسلام
بانو پروین اعتصامی میگه:

سیر، یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بد بوئی
گفت، از عیب خویش بی‌خبری
زان ره از خلق، عیب میجوئی
گفتن از زشتروئی دگران
نشود باعث نکوروئی
تو گمان میکنی که شاخ گلی
بصف سرو و لاله میروئی
یا که همبوی مشک تاتاری
یا ز ازهار باغ مینوئی
خویشتن، بی سبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کوئی
ره ما، گر کج است و ناهموار
تو خود، این ره چگونه میپوئی
در خود، آن به که نیکتر نگری
اول، آن به که عیب خود گوئی
ما زبونیم و شوخ جامه و پست
تو چرا شوخ تن نمیشوئی

فکر نکنم هیچ شعری بتونه به زیبایی این قطعه قضاوت و طعنه زدن رو به تفسیر بکشه . قضاوت یک کلمه با پنج حرفه، اما اگه اشتباه باشه میتونه درعرض پنج دقیقه ،مهم ترین چیزی که یک آدم داره رو ازش بگیره، اون چیز (خودشه). قضاوت اشتباهِ ما میتونه دو نفر رو نابود کنه، اونی که قضاوت کردیم و خودمون.🤗🤗🤗