یکیم که از تو راهپله میاد میبینه حس باحالیه 😂 اولش یکمی ترس بعد یکمی خجالت بعد یکم پرویی بعد شنیدن یه متلک بعد یکم خنده بعد از نو 😂
نداشتن صبر از صفات بارز وی بود
ی کونی داشتم از لحظه ایی که سوار ماشین میشد تا داخل خونه کیرمو ول نمیکرد فقط میخواست بکنمش جا و مکان و. مان مهم نبود
یادش بخیر ی بار عین همین صحنه رو تجربه کردم فقط من اول پله ها نه سلامی نه علیکی بغلش کردم بردم بالا انداختم رو مبل و گفتم جنده بخور فقط
خانمها میگن مرد هات نعمته ولی من هاتیم زده بیرون از اونور یه زن پیدا نکردم تخلیه کنم روش😜
تو راه پله حال میده